پنجشنبه, ۲۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 13 February, 2025
ریشه یابی خشونت خانوادگی
نگاهی گذرا به صفحه حوادث روزنامهها نشان می دهد که کشور ما با پدیده قتلهای خانوادگی مواجه است و اخبار برخی از آنها روزانه در رسانه ها منتشر می گردد. این موضوع حکایت از یک مسئله اجتماعی در جامعه دارد که محل وقوع آن خانواده است که به عنوان رکن اساسی یک جامعه محسوب میشود.با توجه به آمار های موجود در خصوص قتل های خانوادگی باید پذیرفت قتلهای خانوادگی، نمادی از افزایش بحران در خانوادهها و اختلال در کارکرد های آن است.امروزه این قبیل قتلها به عنوان یک معضل اجتماعی شناخته میشوند و آنچه این پدیده را در کانون توجه قرار میدهد، عبارت پارادوکسیکال قتل خانوادگی است؛ با این توضیح که در این نوع قتل، ماهیت و کارکرد خانواده در جامعه با قتل که شدیدترین نوع خشونت است آمیخته شده و ترکیب قتل خانوادگی را بهوجود آورده است.این در حالی است که خانواده می بایست به عنوان یک محیط امن و آرام برای اعضای یک جامعه شناخته شود و محلی برای کاهش تنش ها و آموزشهای لازم برای یک زندگی سالم باشد.اما ما امروز شاهد افزایش وقوع قتل های خانوادگی هستیم که نشان از وقوع یک دگرگونی در زمینه عملکرد و جایگاه خانواده در جامعه دارد.
● نگاهی به آمار
سال گذشته دو هزار و ۲۷۷ قتل در کشور رخ داد که ۳/۲۹ آن را قتل های خانوادگی تشکیل میدهد.براساس آمارهای اعلام شده از سوی پلیس وقوع قتل های خانوادگی در کشور روند رو به رشدی داشته که این امر در صورت عدم کنترل می تواند نگران کننده باشد. بر این اساس سال ۸۶ با وقوع ۶۵۷ قتل خانوادگی رکورد دار وقوع قتل بوده و در سال ۸۰ نیز کشور شاهد ۴۹۲ قتل خانوادگی بود.افزایش قتل های خانوادگی در دهه هشتاد بسیار نگران کننده بوده و همین امر باعث فعالیت پلیس در امور اجتماعی و ایجاد مشاوره ها برای جلوگیری از نزاع توسط نیروی انتظامی شد.
● عامل یا عوامل قتل های خانوادگی چیست؟
همواره در ذهن انسان، خانه مکانی امن برای حفظ و برآوردن نیازهای مادی و معنوی بهشمار میآید اما هنگامی که تبدیل به صحنه قتل و خشونت میشود، ذهن را به این سمت میکشاند که خانواده جدید، در تحقق کارکردهای خود، دچار ضعف شده است؛ به نحوی که دیگر قادر نیست نیازهای اعضا را به شکلی مطلوب تامین کند. این تامین نشدن نیازهای حیاتی برای اعضای خانواده، منجر به تنش و در نهایت قتل میشود.اما آنچه که مهم است شناسایی علل وقوع اینگونه قتلهاست؛ اینکه چه میشود فردی در کانون خانواده به خود اجازه میدهد، دستان خود را به خون خواهر، برادر، همسر، فرزند، والدین و ... آغشته کند. موضوعی که شاید بتواند از وقوع این پدیده مجرمانه به نحوی پیشگیری کند.
رضا محمود زاده جرم شناس با اشاره به افزایش وقوع قتل در کشور می گوید:" متاسفانه در دهه ۷۰ خبری از وقوع قتل های خانوادگی نبود اما در ۸۰ هشتاد و بویژه پس از سال ۸۵ به بعد به علت کاهش آستانه تحمل و مشکلات خانوادگی وقوع این گونه قتل ها افزایش چشمگیری یافته است. این درحالی است که مسئولان باید فکری برای امور خانواده کرده و روحیات دینی و آستانه تحمل را در خانواده ها افزایش دهند".
دکتر حسین باهر، رفتارشناس با بیان اینکه بررسی جرمشناسانه اینگونه قتلها نیازمند مطالعه موردی پروندههاست می گوید:"هر جرمی انگیزه متفاوتی دارد، اما به طور کلی میتوان گفت که ناراحتیهای عصبی و پایین آمدن آستانه تحمل،دلیل اصلی بسیاری از قتلها است.مشکلات اجتماعی و اقتصادی سبب شده است که آستانه تحمل افراد کاهش یابد و افراد در اولین عکسالعمل به آخرین راه فکر کنند.افرادی دست به قتل اعضای خانواده خود میزنند که از جان گذشته هستند.این افراد به دلیل ناامیدی و عدم توکل به خدا، امیدی به آینده ندارند و سعی میکنند افرادی را که مانع از فعالیت آنان شدهاند را از بین ببرند.درباره روابط اجتماعی استانداردی میان اعضای خانواده وجود ندارد.فاصله فرهنگی میان نسلها سبب شده است که والدین و فرزندان یکدیگر را درک نکرده و عدم این رابطه صحیح سبب شده است که والدین یا فرزندان برای رسیدن به خواستههای خود دست به چنین خشونتی بزنند.مسائل ناموسی نیز از دیر باز مورد توجه مردم جامعه بوده است.غیرت و تعصب دو مسئله قدیمی هستند که از دیرباز در خانوادهها و مردم ایرانی وجود داشته است .
بسیاری از کارشناسان از نزول اخلاق در جامعه به عنوان ریشه این معضل یاد میکنند. بسیاری هم عواملی از قبیل مشکلات مالی، بیکاری، بالا رفتن سن ازدواج، ترویج خشونت، فرهنگهای غلط و ... را دارای نقشی مهم میدانند.
سعید خراطها پژوهشگر حوزه اجتماعی، وقوع قتلهای خانوادگی را یکی از آسیبهای اجتماعی میداند و میگوید:"در شرایطی که از هر طرف خانوادهها فشارهایی را متحمل میشوند، همه بهدنبال راهی برای برون رفت از این شرایط رنج آور محیطی هستند و یکی از واکنشهای طبیعی خشونت است.مسائل خانوادگی مثل شک به همسر، تعدد زوجات، اختلافات فرزندان، اعتیاد، طلاق، ارتباطات غیر متعارف و عدم رعایت مسائل حقوقی، فرد را به مرحلهای میرساند که همه راههای پیش روی خود را بن بست میداند.برای هر کدام از این علتها باید یک راهکار متفاوت ارائه داد؛ اما در پایان همه این راهکارها به اصلاح ساختار کلان جامعه میرسیم".
کارشناسان بر این باورند که فقدان نظارت کافی اجتماعی راه را برای بروز قتلهای خانوادگی، هموار میسازد. از این رو گفته میشود که علاوه بر تقویت قانون، فرهنگسازی و تمرکز روی نهاد خانواده، برخورد قاطع مسؤولان در کنترل این معضل اجتماعی مؤثر خواهد بود. یکی از عوامل بروز قتل های خانوادگی بروز سوءظن و مسائل ناموسی است که اغلب در مناطق سنتی ظهور و بروز پیدا می کند.محمد پیروی خامنه روانشناس نیز با اشاره به لزوم فرهنگسازی در این مناطق می گوید:" تاثیر محیط روی رفتار افراد غیر قابل انکار است. محیطی که فرد در آن رشد می کند می تواند در ساختن شخصیت و بروز رفتارها موثر باشد. متاسفانه در برخی مناطق هنوز هم دختران را کمتر از پسران می دانند.
همین امر باعث بروز ناهنجاریها و سختگیری بیشتر به دختران می شود.وقتی ظن خانواده به دختری بیشتر شود آنها در دادگاهی خانوادگی حکم قتل وی را صادر کرده و همان شب اجرا می کنند. در این مناطق افراد وقتی برای دفاع از خود ندارند.اگر بتوانیم فرهنگ شهرنشینی و زندگی اجتماعی را در این مناطق توسعه دهیم دیگر شاهد قتلهای خانوادگی نیستیم".
دکترامیرمحمود حریرچی آسیبشناس مسائل اجتماعی با بیان اینکه علت عمده قتلهای خانوادگی را مسائل و سوءتفاهمات ناموسی تشکیل میدهد، می گوید:" بحث مالکیت مردان بر زنان یا همان ناموس خود، به آنان این اجازه را میدهد که دست به چنین جنایاتی بزنند.در جامعه توسعه یافته زنان و مردان هردو حقوق خود را میشناسند، به فرصت و حق انتخاب از سوی افراد اشارهکرد وی اظهارکرد: متاسفانه در بسیاری از موارد در جامعه ما برای خانم حق انتخاب وجود ندارد.به عقیده حریرچی جامعه ما پایبند اخلاقیات است و خیانت در آن در سطح پایینی قرار دارد اما بروز سوءتفاهمها افزایش یافته و متاسفانه غیرت هم امروزه در جهت سوءتفاهمات حرکت میکند.نقش سوءتفاهمات در بروز قتلهای خانوادگی برجسته است.اغلب قتلهای خانوادگی حاصل سوءتفاهماتی هستند که حل نشده باقی ماندهاند و در نهایت منجر به جنایت میشود بنابراین در درجه اول باید مشکل را بشناسیم و در مرحله بعد از طریق گفتگو و برخوردهای عقلانی به رفع و حل آن بپردازیم.نمیتوان فرصتها را از بین برد و سپس توقع یک جامعه سالم هم داشت.باید برای کسب آگاهی، اعتماد به نفس، کار وتفریح سالم، آموزش صحیح، زندگی آبرومندانه وغیره فرصت ایجاد کرد و بخش عمده ایجاد آن نیز بر عهده جامعه، نهادهای مسئول و دولت است".
● اهمیت رسانه و آموزش
نقش رسانهها در کنترل خشونت در جامعه مهم و اساسی است.متاسفانه دیدن فیلمهای اکشن، جنگی وغیره به یک تفریح برای اعضای خانواده تبدیل شده و بسیاری از فیلمها و سریالها هم با پخش سکانسهای مختلف مروج خشونت، تنها در یک سکانس از بد بودن آن سخن میگویند و آن فیلم را آموزنده هم مینامند.در تولید برنامههای رسانه باید دقت بیشتری شود چرا که بر اساس آمار، عمده کسانی که دست به قتل میزنند، در سنین جوانی هستند و جوانان هم بیشترین مخاطبان رسانهها هستند.فقدان آموزش در جامعه در این زمینه احساس می شود. آموزش به کودکان، جوانان و والدین از طریق رادیو،تلویزیون و نهادهای آموزشی از دوران ابتدایی تا آموزش عالی امری ضروری است و باید به خانوادهها آموزش داده شود که چطور استرسها و هیجانات آنی خود را مدیریت کنند و اصطلاحا مسئله را حل کنند و اگر این امر میسر شود آمار بسیاری از جرایم حتی قتل به وسیله سلاح سرد هم کاهش مییابد.
فرشته حسین آبادی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست