سه شنبه, ۲۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 14 May, 2024
مجله ویستا

گزاره بنیادین متن


گزاره بنیادین متن

فیخته معتقد است در هر ساختمان فکری -بخوانیم متن- " گزاره ای بنیادین" وجود دارد که متن بر اساس آن استوار می شود. گزاره بنیادین به تعریف خود فیخته، عبارتی بدیهی و جهانمند است. بدیهی …

فیخته معتقد است در هر ساختمان فکری -بخوانیم متن- " گزاره ای بنیادین" وجود دارد که متن بر اساس آن استوار می شود. گزاره بنیادین به تعریف خود فیخته، عبارتی بدیهی و جهانمند است. بدیهی یعنی، جمله‌ای که نیاز به اثبات و انکار ندارد و جهانمند باز به تعریف وی یعنی گزاره ای که در زمان و مکان های متعدد، تغییر نمی کند.

گزاره بنیادین در ساختارهای علمی که بر اساس آن فلسفه علم شکل می گیرد و نظریه سیستم ها و پس از آن ساختارگرایی امریکایی، باعث تولید دو شکل از گزاره می شود که مجموع سه گزاره، ساختار را شکل می‌دهد.

گزاره نوع اول یا گزاره بنیادین که در هنر و ادبیات می توان آن را " تم" و هسته اصلی اثر در نظر گرفت، همان "تعریفی" است که خط حایل ساختار را با محیط آن شکل می دهد. در منطق صوری تعریف جذاب تری برای " تعریف" در نظر گرفته شده که با گزاره بنیادین فیخته همسان است: در این منطق برای تعریف، چنین تعریفی وجود دارد: آنچه که جامع جمیع افراد و مانع دخول اغیار باشد. بگذریم از اینکه هر تعریف به چهار شکل حد تام، حد ناقص، رسم تام و رسم ناقص در نظر گرفته شده و باز هر یک تعریف خاص خود را دارد.

گزاره بنیادین که خط حایل افراد و اغیار است مانند یک دیوار عمل می کند. در درون این دیوار عناصر سه گانه با هم ترکیب می شوند و عناصر تازه ی دیگری را به وجود می آورند، عناصر تازه تولید شده از ساختار بیرون آمده ، از در ورودی وارد آن شده و بار دیگر با عناصر قبلی ترکیب می شوند و به این شکل متن، مدام " نشانه های " تازه ای را تولید می کند.

بر این اساس هر ساختار سالم دارای دو در است، در ورودی که خود گزاره بنیادین این نقش را بر عهده دارد و در خروجی. برخی از متون، دارای یک در هستند که به آن‌ها ساختارهای بسته می گویند و برخی دارای چند در که به ساختارهای پریشان معروفند. با این تعریف یک متن سالم از نوعی دوگانگی بهره می برد: جایی بسیار منطقی، خشک و ریاضی و بسته و جایی بسیار یله، آزاد و فارغ از هر بحث و نظر.

درک از گزاره های متن به ما می گوید کدام خصیصه ذاتی و کدام خصیصه عرضی است؟ کجا حق داریم بگوییم من دلم می خواهد، کجا می توانیم بگوییم ادبیات این است؟

http://kmotlagh.blogspot.com/