دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

دومین نسل القاعده


دومین نسل القاعده

حمله به عراق و اشغال این كشور به رهبری آمریكا, با ایجاد زمینه برای جذب نسل دوم مبارزان, به القاعده, جانی دوباره بخشید و یك جولانگاه قدرتمند برای گسترش اقدامات ایدئولوژیكی آن برای مسلمانان سراسر دنیا به وجود آورد اظهارات رهبران القاعده از جمله بن لادن, ظواهری, زرقاوی و سیف العادل, یك رویارویی آشكار در عراق را به عنوان «فرصتی طلایی و بی نظیر» برای جنبش جهانی جهاد ترسیم می كند تا بتواند به ایالات متحده حمله كند و بر آن پیروز شود و مبارزه را به كشورهای عرب همسایه نظیر سوریه, لبنان و صحنه فلسطین و اسرائیل بكشاند

جنگ سراسری برای بن لادن فایده ای ندارد. اما عراق او را قادر كرد تا به پیروان جهادگر خود اطمینان ببخشد كه القاعده به رغم زمینگیر شدن عملیات در افغانستان، پاكستان، عربستان سعودی، یمن و كشورهای دیگر، هنوز زنده است و سركشی می كند.در اینجا، چند نكته را باید روشن كرد: اول اینكه، ارزیابی دقیق نیرو و اعتبار نظامی القاعده در رابطه با اجزای گوناگون متشكل از شورشیان عراقی در آن مشكل است. مقاومت عراق، بسیار پیچیده و گوناگون و غیرمتمركز است و طیف گسترده ای از جهت گیریهاو دیدگاههای ایدئولوژیكی را شامل می شود. گرچه اتفاق نظری وجود دارد، مبنی بر این كه بیشترین شمار مبارزان، بومی عراق هستند (بیش از ۹۰ درصد) كه الهام گرفته از ملی گرایی و عقاید مذهبی هستند، اما مبارزان خارجی، به دلیل انجام عملیات شهادت طلبانه علیه نیروهای امنیتی عراق، شیعیان، و كردهای سنی، به دفعات، نقش بزرگتری به نسبت شمار كم خود بازی كرده اند.نكته قابل ذكر آنكه در حالی كه مسؤولان آمریكایی و عراقی، مبارزان عرب تحت فرمان زرقاوی را حدود ۱۰۰۰ نفر برآورد می كنند، نویسنده زندگینامه وی كه گروه مخفی او را برآورد كرده است، ادعا دارد كه وی نیرویی با شمار حداقل ۵۰۰۰ مبارز تمام وقت دارد كه از سوی شبكه فعالی شامل ۲۰ هزار هوادار بومی حمایت می شود. شمار مبارزان معلوم نیست و نمی توان آن را به طور دقیق تأیید كرد، اما یك نكته باید گفته شود و آن اینكه، سربازان داوطلب خارجی درصد كمی - شاید یك دهم - نسبت به مبارزان بومی عراقی را تشكیل می دهند. به هر حال، القاعده ثابت كرده كه به شدت در عراق تأثیرگذار بوده و به قدرتی تبدیل شده است كه باید روی آن حساب كرد.نكته ای در این ارتباط وجود دارد و آن این كه گسترش «جنگ علیه تروریسم» توسط آمریكا به ویژه حمله به عراق و اشغال آن، سبب افراطی گری در بخش عظیمی از جامعه عراق و افكار عمومی اعراب شده و به طور مستقیم، دستاویز القاعده و دیگر مبارزان شده است. دریاسالار «لاول ای جاكوبی»، رئیس آژانس ضد اطلاعات در كمیته اطلاعاتی سنا در سال ۲۰۰۵ گفت: «سیاست های ما در خاورمیانه، انزجار مسلمانان را تشدید كرد». به نظر می رسد عراق اگر نه به زمینه ای برای تجدید قوا برای جهادگران مبارز و هر صدای مخالف آمریكا، دست كم به ابزاری برای تجدید قوای آنها تبدیل شده است و برعكس ادعای بوش، میخ تابوت تروریسم كوبیده نشد.میان آمریكاییان، اروپاییان و تحلیلگران عرب (و جامعه اطلاعاتی آمریكا) یك اجماع نظر وجود دارد و آن این كه عراق به عنوان ایجاد كننده زمینه آموزش نسل دوم

ستیزه جویان «حرفه ای» و فراهم كننده فرصت ارتقای مهارت های تكنیكی در آنها، جایگزین افغانستان شده است. یك ارزیابی طبقه بندی شده جدید كه از سوی مركز اطلاعات تهیه شده، حاكی از آن است كه احتمال دارد عراق برای پرورش نیروهای جنگجوی القاعده، حتی زمینه مؤثرتری از افغانستان ایجاد كرده باشد، زیرا مانند یك آزمایشگاه جنگ شهری در دنیای واقعی عمل می كند. چندی پیش، یك گروه كوچك از مبارزان عرب كه در عراق تعلیم دیده بودند، نخستین برنامه های خشونت آمیز خود را در كویت و عربستان سعودی به نمایش گذاشتند.عراق به آهستگی و به تدریج به عنوان پایه حركت به جلو برای ستیزه جویان جدید، جایگزین دیگر میدان ها می شود. امروز، تراكم عملیات ستیزه جویان، نه در افغانستان، پاكستان، یمن یا عربستان سعودی، بلكه در عراق است. مطابق گزارش شورای ملی اطلاعات در سال ،۲۰۰۵ رئیس سازمان سیا گفته است: «عضویت در القاعده كه منوط به تعلیم در افغانستان بود، به تدریج جای خود را به جان بدر بردگان مجرب از جنگ عراق می دهد». برای تهیه این گزارش كه شامل تحلیل از سوی یك هزار آمریكایی و كارشناسان خارجی است، یك سال وقت صرف شد. این گزارش، نتیجه گیری سازمان اطلاعات آمریكا را مطرح می كند كه نمی تواند به عنوان یك گزارش جهت دار و ضد جنگ از نظر سیاسی و ایدئولوژیكی نادیده گرفته شود.افزایش تلفات شهروندان، انزجار از بدرفتاری با زندانیان عراقی، و برخورد فرهنگی میان اشغالگر و اشغال شونده، بحران هایی هستند كه بن لادن و شركایش به خوبی از آنها بهره برداری می كنند تا نبردجهانی علیه آمریكا و متحدانش را محق جلوه دهند. جنگ آمریكا در عراق، یك فرصت برای بن لادن و ظواهری بود. تلاش ابرقدرت آمریكا برای حملات آنان دریچه جدیدی گشود؛ دریچه ای كه گرچه از طریق آن، قلب و مغز بخش اصلی اعراب تسخیر نمی شود، دست كم قلوب شمار زیادی از مسلمانان خشمگین در خاورمیانه و مناطق دیگر و مسلمانان جوانی كه در اروپا به دنیا آمده اند و قصد مقاومت در مقابل آنچه كه تهاجم انگلیسی، آمریكایی به هم كیشان خود تلقی می كنند را تسخیر كرد.

تعجبی ندارد كه زرقاوی از چنین امتیازی نسبت به بن لادن و ظواهری برخوردار شده است، یعنی كسانی كه پیش از این فاصله خود را با او حفظ می كردند. یكی از دلایل اهمیت زرقاوی آن است كه كماندوهای نظامی و اطلاعاتی آمریكا، اكنون او را به عنوان خطری عملی تر نسبت به بن لادن به حساب می آورند. برخی تحلیلگران دفاعی اروپایی از این هم جلوتر می روند و ادعا می كنند كه زرقاوی از طریق انجمن های مافوق در سوریه، ایتالیا و اسپانیا، بر بسیاری از شبكه های اروپایی باقیمانده از القاعده تسلط یافته است. اینان تلویحاً اشاره می كنند كه وی یك القاعده فعال است. یك بررسی در سطح بالا در درون حكومت ایالات متحده، دست به ارزیابی دوباره طبیعت و ویژگی تهدیدی كه ایالات متحده به ویژه در عراق با آن روبروست، زده است. مقامات ارشد حكومتی به طور فزاینده، توجه خود را به عراق زرقاوی، به دور از القاعده بن لادن، معطوف كرده اند تا از چیزی پیشگیری كنند كه می توان آن را «خون دادن» صدها یا هزاران جنگجوی تعلیم دیده عراقی نامید كه از خاورمیانه و اروپای غربی به كشور خود بازگشته اند. یك مقام ارشد سابق دولت بوش می گوید: «این تكه ای جدید از یك معادله جدید است».


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.