یکشنبه, ۱۰ تیر, ۱۴۰۳ / 30 June, 2024
مجله ویستا

ارتباطات سازمانی همان ارتباطات انسانی است


ارتباطات سازمانی همان ارتباطات انسانی است

در دنیای تجارت هر چند که استفاده از تکنولوژی از قبیل سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از ضروریات است، لکن نیروی انسانی یا همان مغزافزاری نقش اساسی و مهم را ایفا می‌کند. ممکن است مدیران …

در دنیای تجارت هر چند که استفاده از تکنولوژی از قبیل سخت‌افزاری و نرم‌افزاری از ضروریات است، لکن نیروی انسانی یا همان مغزافزاری نقش اساسی و مهم را ایفا می‌کند. ممکن است مدیران و کارشناسان و دیگر نیروی انسانی یک سازمان به عنوان مغزافزاری بتوانند با استفاده از تکنولوژی، سازمان‌ها را در جوامع بشری به شکل‌های مختلف ایجاد کنند.

موضوعی که کمتر مورد توجه قرار می‌گیرد پارامتر شخصیتی یک سازمان یا واحد تجاری است که حاصل روح رفتاری حاکم بر نیروی مغز افزاری است. شخصیتی که به واسطه آن سازمان اعمالی را از خود بروز می‌دهد و در ذهن مراجعان تصاویری نقش می‌بنند که تصاویر نشان‌دهنده نگرش‌ها، ارزش‌ها و رسالت سازمان است و طی عمر سازمان با آن باقی می‌ماند و افکار عمومی‌ بر آن قضاوت کرده و ارتباط خود با این سازمان را بر مبنای برداشت و قضاوت خود تنظیم می‌کند. این شخصیت همانند دیگر شخصیت ما زمانی معنی و مفهوم پیدا می‌کند که ارتباط سازمان با مخاطبان برقرار گردد که البته ارتباطات سازمانی همان ارتباطات انسانی است.

در تجارت نقش ارتباطات و نحوه ارتباط برقرار کردن بسیار حائز اهمیت است. ارتباطات انسانی را می‌توان ارتباط درونی، ارتباط بیرونی و ارتباط گروهی دانست.

ارتباط درونی در انسان‌ها ارتباط با درون خویش و در سازمان‌ها ارتباط مدیریت با کارکنان سازمان و بالعکس است.

ارتباط بیرونی در انسان‌ها ارتباط با افراد دیگر مانند: فرزند، پدر، مادر، دوست، و در سازمان‌ها ارتباط با مخاطبان یا مشتریان است.

ارتباط با گروه یا گروهی یعنی رفتار هماهنگ انسانی در قالب یک گروه مانند خانواده، شرکت و.... که در سازمان ارتباط صنفی یا سازمانی نامیده می‌شود.

ارتباط گروهی زمانی مناسب ایجاد می‌گردد که ارتباط درونی یعنی ارتباط مدیریت با درون خودش برقرار گردد و ارتباط بیرونی زمانی می‌تواند اثر گذار باشد که سازمان یک ارتباط گروهی متعادل و معقول رفتار سازمانی صحیح ایجاد کند.

به هر حال وقتی صحبت از شخصیت فرد یا سازمانی به میان می‌آید، پارامتر‌ها و شاخص‌های گوناگون مصرف شود که هر یک به جای خود اثرگذار و موثر هستند.

شخصیت انسان‌ها پس از تولد از محیط خانواده رفتارهای افراد خانواده، رفتارهای جامعه و... شکل می‌گیرد و مجموع رفتارهای افراد یک جامعه و سازمان شخصیت جامعه و سازمان را به تصویر می‌کشد.

مجموعه شخصیتی در سازمان با هدف مشخصی گردهم می‌آیند تا شخصیت کلانی را به‌منظور دستیابی به هدف خاص ارائه کنند که قابل قضاوت و ارزشیابی مشتریان و مخاطبان باشد. برای رسیدن به شخصیت مناسب که قضاوت مثبت افکار مشتریان را در برگیرد می‌بایست یک نگرش یکسان را برای سازمان، با توجه به اهداف آن تعریف کرد.

در این تعریف باید نکاتی را که دارای بار ارزشی هستند، لحاظ کرد. این نکات می‌تواند از دیدگاه مشتریان ارزشمند و با جاذبه باشد.

‌١) داشتن درک مناسبی از مشارکت در سازمان ( درون و بیرون )،

‌٢) مسوولیت‌پذیری،

‌٣) مشتری را بهترین سرمایه بدانیم،

‌٤) خوشرویی و محبت را در کارمان ارزش بدانیم،

‌٥) مثبت‌نگر باشیم،

‌٦) برای خواسته‌ها و انتظارات و سلایق مشتریان ارزش قائل شویم،

‌٧) مشتری را شریک خود بدانیم.

طبعا سازمانی که چنین نگرشی را برای خود تعریف کند و عمل نماید شخصیتی را با رفتارهای مناسب که باعث برقراری ارتباط مستمر و دائمی‌با مردم و مشتریان می‌شود، ارائه خواهد داد.