چهارشنبه, ۳۰ خرداد, ۱۴۰۳ / 19 June, 2024
مجله ویستا

چگونه با كودكان صحبت كنیم تا حرفمان را گوش كنند


چگونه با كودكان صحبت كنیم تا حرفمان را گوش كنند

«چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن كنم » این سئوالی است كه اغلب از والدین می شنوم بسته به سن و سطح رشد كودك این كار ممكن است سخت تر یا آسان تر باشد اما این موضوع به نوع صحبت شما با او هم بستگی دارد شما ممكن است به طور مداوم و با اصرار زیاد در حال آموزش , تصحیح , نصحیت , كمك یا انتقاد باشید از آنجا كه استقلال , هدف اصلی یك كودك است , مقاومت او در برابر «آنچه به او گفته می شود » طبیعی و قابل درك است

«چگونه فرزندم را وادار به گوش دادن كنم ؟» این سئوالی است كه اغلب از والدین می شنوم . بسته به سن و سطح رشد كودك این كار ممكن است سخت تر یا آسان تر باشد. اما این موضوع به نوع صحبت شما با او هم بستگی دارد. شما ممكن است به طور مداوم و با اصرار زیاد در حال آموزش ، تصحیح ، نصحیت ، كمك یا انتقاد باشید. از آنجا كه استقلال ، هدف اصلی یك كودك است ، مقاومت او در برابر «آنچه به او گفته می شود » طبیعی و قابل درك است . با این وجود ، سخت ترین كار برای یك پدر یا مادر علاقه مند ، ساكت ماندن است . همان طور كه من در مورد دخترم و دو فرزند او – یك پسر ۸ ساله و یك دختر ۵ ساله – كه با ما زندگی می كنند ، مشاهده كرده ام . آنها بچه های بسیار خوبی هستند و دختر من در تربیت آنها فوق العاده موفق بوده است . اما او بیش از حد لزوم به دنبال آنهاست . او تقریبا در مورد هر كاری كه آنها انجام می دهند ، نظر می دهد . شاید او سعی دارد كه آنها مزاحمتی برای ما (پدر بزرگ و مادر بزرگشان ) ایجاد نكنند، اما زمانی كه او سومین دستورش را صادر می كند ، پلك های بچه هایش پائین می افتند، بدنشان شق و رق می شود و سرهایشان به سمت دیگری می چرخد. آنها یا خودشان را از دستورات او دور نگه می دارند یا كاری كاملا بر عكس آن انجام می دهند. او می گوید: «مواظب باش !» یا «لیوانت را از رو میز می اندازی !» و پس از لحظه ای ، «جیرینگ » ، لیوان روی زمین است . گرچه انتقاد آسان است ، اما در این مورد من مطمئنم كه دستوراتی كه كمتر تكرار می شوند و بین آنها فاصله زیادی وجود دارد ، بسیار موثرتر از آنهایی است كه مسلسل وار شلیك می شوند.

صحبت با لحن مادرانه

بچه ها به طور طبیعی مخالف گوش دادن نیستند ؛ در واقع ، یك نوزاد ، یك سری صداها با زیر و بم خاص را ترجیح می دهد و به آنها عكس العمل نشان می دهد . اگر من با او لحن آرام مردانه صحبت كنم ، ممكن است توجه كند ، شاید هم توجهی نكند ؛ اما هر نوزادی به سمت صدای مادرش برمی گردد . این موضوع ، شاید به این دلیل باشد كه او نسبت به صدای مادرش ، در رحم ، شرطی شده است ، اما ما هم چنین می دانیم كه نوزاد انسان ، به طور ذاتی صداهای زنانه را ترجیح می دهد . این صدای زیر مادرانه ، همان صدایی است كه همه ما در موقع صحبت با نوزادان و بچه های كوچك به كار می بریم . آن چه این «صدای خاص » به یك بچه می گوید ، این است : «حالا ، من دارم فقط با تو صحبت می كنم .» با این كار، ما احتمال شنیده شدن را افزایش می دهیم . زیرا بچه كوچك می داند كه این صدای «او» است . صدای انسان ، وقتی زیر و بم مناسبی داشته باشد ، وسیله قدرتمندی برای ارتباط با فرزندان ماست . ما باید بدانیم چگونه از آن استفاده كنیم و چه موقع آن را به كار نبریم. بسیاری از والدین از دستورات ، برای ادمه ارتباط با بچه های خود استفاده می كنند. مشكل این جاست كه زمانی كه واقعا مهم است كه او عكس العمل نشان دهد – تو خیابون ندو!- تاثیر كم رنگ تمام دستورات دیگر باعث می شود كه احتمال گوش دادن او كم شود.

وادار كردن بچه ها به گوش دادن

حالت توجه یك كودك آهنگین است . یعنی بین زمان هایی كه او در خودش فرو می رود (نت پائین ) و مواقعی كه حواسش با دقت كافی متوجه ماست (نت بالا) ، هماهنگی وجود دارد . محققین با استفاده از نوار مغزی (g.e.e) نشان داده اند كه مغز كودكان در تمام طول روز یك چرخه را – بالا و سپس پائین برای بازسازی – طی می كند. یكی از دلایل بی توجهی پی در پی آنها به توصیه های والدین همین است . پس اگر می خواهید كودك شما به آن چه می گوئید ، توجه كند ، این نكته را به خاطر بسپارید : یك دستور، وقتی با سكوت محاصره شد ه باشد ، بسیار قدرتمند تر است . به عبارت دیگر ، به كودك «گیر » ندهید.

نكته دیگری كه در تحقیق ام به آن دست یافته ام ، این است كه كودك از شكست ناشی از اشتباه كردن و امتحان راه حل های مختلف ، بسیار بیشتر از زمانی كه تحت نظارت یا راه گشایی مستقیم بزرگسال قرار دارد ، یاد می گیرد . وقتی كه او تلاش می كند و با آزمون و خطا به سمت هدفش می رود ، موفقت نهایی هم به خود او تعلق دارد : " من انجامش دادم ! خودم انجامش دادم !»

سنین «سخت شنیدن »

دوره هایی در تكامل یك كودك وجود دارد كه او نمی تواند به حرف پدر یا مادرش ، هر چقدر هم كه آنها خوب با او صحبت كنند ، گوش كند و آن زمان هایی است كه انگیزه های سبقت جویانه در آنها قوی تر از انگیزه های پدری یا مادری ماست.

نوپاها

برای كودك یك ساله ای كه در حال یادگیری ایستادن ، راه رفتن و جرأت كشف كردن است ، گوش دادن به اخطارهای شما غیر ممكن است .«مواظب باش، نزدیك پله ها نرو!» تنها دروازه هایی در دو انتهای پله ها می توانند مانعی بر سر راه میل قوی او برای فتح دنیایش ایجاد كنند . در دو سالگی غوغای درونی بر سر انجام دادن یا ندادن كارها - «این كار را بكنم یا نه ؟» - بدخلقی را به تنها راه حلی عملی برای كودك تبدیل می كند. با وجود میل درونی ، شما نمی توانید این بدخلقی ها را كوتاه كنید . كشمكش درونی كودك مهم تر از هر درخواست بیرونی است . تنها تاكتیك مناسب برای شما این است كه از او دور شوید تا بداند غرغر و بدخلقی اش ارزش شنیدن و دیدن ندارد؛ البته این در شرایطی است كه تنها گذاشتن او بی خطر باشد . سپس ، وقتی كه آرام گرفت ، می توانید بغلش كنید و به او بگوئید : «خیلی سخت است كه آدم دو نظر مختلف داشته باشد و نتواند تصمیم بگیرد كه واقعا چه می خواهد.»


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.