چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
تاریخ کتاب در ایران
تاریخ طولانی تمدن کتابت در ایران را میتوان به ادوار زیر تقسیم کرد:
۱) از آغاز تا اسلام: ایرانیان باستان نوشتههای خود را بر روی سنگ، کندهکاری میکردند و یا بر روی الواح گلی، زرین و سیمین می نوشتند. گاه نیز از پوست دباغی شده گاو برای نوشتن استفاده میکردند. این سنت، یادگار دوران مهرپرستی ایرانیان بود و در آیین زرتشت نیز ادامه یافت، چنان که اوستا نیز بر پوست گاو نوشته شده بود (۹:۶؛۱۳ : ج ۱، ص۳۰۲؛۵۰ :۸ - ۹). :ابنندیم در الفهرست به کتابهایی از جنس پوست اشاره دارد که در ۲۵۰ق از دژ سارویه اصفهان به دست آمد و بسیار گندزا بوده که آنها را برای آفتزدایی و پژوهش به بیتالحکمه بغداد فرستادند و او خود در ۳۴۲ق آنها را دیده است (۶ : ۴۳۸- ۴۴۰). حمزه اصفهانی (۲۸۰؟ - ۳۶۰؟ریال) نیز همین مطلب را تائید کرده و تعداد کتابها را پنجاه عدل (هر عدل برابر یک لنگه بار) میداند.
اما چون پوست گاو در مکانهای مرطوب و متعفن گندزا میشد، پس ایرانیان از پوست درخت خدنگ که نرم و مقاوم بود و آن را <توز> مینامیدند، استفاده میکردند (۴۷ : ج ۲، ص ۳۰۲۷)؛ ولی ماده اصلی نوشتاری، الواح گلی یا سنگنبشته بود. به نوشته الفهرست، اسکندر مقدونی پس از فتح تخت جمشید، ساختمانهای گوناگونی که بر سنگها و تختههایش، انواع علوم، نقش و کندهکاری شده بود با خاک یکسان نمود و از آنچه در دیوانها و خزینههای اصطخر بود، رونوشتی برداشته و به زبان رومی و قبطی برگردانید و سپس آنچه به خط فارسی - که به آن کشتج میگفتند - به آتش انداخت و کتابها و سایر چیزهایی که از علوم و اموال و گنجینهها و علما به دست آورده بود، به مصر روانه داشت ( ۶: ۴۳۶). صورت هزینه بنای تخت جمشید نیز که بر روی ۰۰۰/۱۲ لوح گلی به زبان فارسی باستان و عیلامی نوشته شده بود، در ۱۳۱۲ش هنگام کاوشهای باستانشناشی کشف شد. چهار سال بعد هم حدود ۷۵۰ عدد از همان الواح به دست آمد (۷:۱۳؛۴۹ :۱۱ ؛۵۰ :ج ۱۳ ، ص ۲۳). اخیراً نیز کتابی در چند برگ که ورقها و جلد آن از طلا بوده و متعلق به دوران هخامنشی و پیش از آن است از سارقان آثار باستانی به دستآمده که به گفته باستانشناسان، بسیار ارزشمند و بینظیر بوده و هنوز مندرجات آن خوانده و ترجمه نشده است (۱۵:۲۶/۷/۸۴).
در ایرانباستان، واژه کتاب - در معنای وسیع کلمه - بر <کتاب مقدس> اطلاق می شده و صاحبان آیین، <صاحبان کتاب> بودهاند. خط و سواد نیز که لازمه کتابت و فهم متون دینی است، امری مقدس به شمار میرفته و از اینرو در انحصار موبدان (روحانیون زرتشتی) قرار داشت (۲۷: ج ۱، ص ۷۲۰).
در زمان سلطنت انوشیروان ساسانی (۵۳۱ - ۵۷۹م)، دانشگاه جندیشاپور تاسیس شد و کتابهایی از زبانهای هندی، سریانی، و یونانی به پهلوی ترجمه گردید که از جمله میتوان به خدای نامه، کلیلهودمنه، هزار افسانه، سندبادنامه، ویس ورامین، آییننامه، و تاجنامه اشاره کرد (۹:۹؛۱۳ : ج ۱، ص ۱۲۳). برخی بزرگان و خردمندان ایرانی خود، اهل تالیف و تصنیف و ترجمه بودند، چنانکه بزرگمهر رساله پهلوی پندنامک را نوشت (۱۸: ج ۱، ص ۴۲۶) و برزویه نیز کتاب کلیله و دمنه را از سنسکریت به زبان پهلوی ترجمه کرد (۱۷: ج ۱، ص ۷۰۶ - ۷۰۷). بسیاری از این کتابها در نخستین قرون اسلامی از پهلوی به عربی ترجمه شدند. به نوشته ابنندیم (؟ - ۳۸۵ ق)، ۷۰ عنوان کتاب در موضوعات پزشکی، سیاست، فنون جنگی و داستان از پهلوی به عربی ترجمه گردید (۳۸: ج ۸، ص ۱۴۹).
برخی از مورخان و ادیبان معاصر ایرانی با استناد به نوشته ابوریحان بیرونی در آثارالباقیه مبنی بر کشتار عالمان، دانشمندان و آگاهان خوارزم توسط اعراب مسلمان و نیز گفته ابنخلدون در مقدمه کتاب خود، که حکایت از سوزاندن کتابخانههای ایرانیان توسط اعراب مسلمان دارد و نیز با استناد به نوشتههای بعضی از مستشرقان و ایرانشناسان غربی، سخت بر این باورند که اخبار و اطلاعات بسیار اندک موجود از دوره ساسانیان، به سبب کتابسوزی اعراب مسلمان پس از فتح ایران است (۱۴: ج ۱، ص ۳۸۹).
اما گروهی از محققان معاصر ایرانی، این گفتهها را اتهامی بیش ندانسته و رد کردهاند. به نوشته عبدالحسین زرینکوب: <روایتی که گفتهاند کتابخانه مدائن را اعراب [مسلمان] نابود کردند، ظاهراً هیچ اساس ندارد و مآخذ آن، تازه است. آنچه هم بیرونی راجع به نابود شدن کتب خوارزمی گفته، مشکوک است و به هر حال موید این واقعه نمیتواند بود.> استاد مطهری نیز در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران، با دلایل تاریخی و علمی متعدد، داستان کتابسوزی در ایران توسط اعراب مسلمان را به چند دلیل رد میکند: نخست، گفته ابوریحان مربوط به کتابهای زبان خوارزمی بوده نه زبانهای اوستایی یا پهلوی، و به اعتراف او (ابوریحان)، زبان خوارزمی به هیچوجه قابلیت بیان مفاهیم علمی را نداشته و از اینرو ابوریحان، زبان عربی را بر فارسی و خوارزمی ترجیح میداد و لذا اگر کتابهای علمی در آن زمان وجود داشته، قاعدتا میبایست به زبان پهلوی میبود نه خوارزمی؛ زیرا همه کتابهای ایرانی که به عربی ترجمه شد، به زبان پهلوی بود نه زبان خوارزمی و یا زبانهای دیگر، دوم، زبان خوارزمی، زبان محدود و محلی بود و وسعت فرهنگی نداشت و نمیتوان تصور کرد که کتابخانهای حاوی انواع کتابهای پزشکی، ریاضی، طبیعی، نجوم، ادبی و مذهبی به این زبان وجود داشته است؛ زیرا اگر این زبان وسعتی همانند زبان فارسی داشت، با یک یورش از میان نمیرفت؛ سوم، اگر اصل داستان واقعیت داشته و خالی از مبالغه باشد، مربوط به یک سلسله آثار ادبی و مذهبی و زرتشتی بوده که از محتوای آنها هیچگونه اطلاعی در دست نیست؛ چهارم، در صورت صحت واقعه آتشسوزی کتابخانه خوارزم توسط قتیبه، قطعا رفتار او، رفتاری ضد اسلامی و ضد انسانی بوده؛ اما نمیتوان آن را ملاک نظر اسلام و رفتار مسلمانانی قرار داد که در صدر اسلام ایران را فتح کردند، چنان که نمیتوان رفتار عبدالله بن طاهر - از سرداران ایرانی و ضد عرب - را که دستور داد تا کتابهای ایرانی قبل از اسلام را کشف و نابود کنند، مصداق مخالفت ایرانیان با علم و دانش دانست.
استاد مطهری در رد گفته ابن خلدون نیز مینویسد که اولا وی سخن خود را براساس شنیدههای رایج بیان میکند نه منابع موثق تاریخی؛ ثانیا، او خود از تمایلات شعوبی و ضد عربی تهی نیست و مأخذ شایعه او علیالقاعده شعوبیان هستند، ثالثا، ابن خلدون در قرن هشتم هجری میزیسته و اگر گفته وی واقعیت داشت، میبایست که مورخان سدههای اول هجری قطعا بدان اشاره میکردند نه او که حدود هفتصد سال با واقعه موردنظر فاصله دارد.
استاد مطهری در تائید و تکمیل سخن خود مینویسد که نباید از نظر دور داشت که در آیین زرتشتی سوادآموزی منحصر به درباریان و روحانیان بود و سایر طبقات و اصناف از بهرهمندی آن ممنوع بودند و لذا تولید دانش وکتاب در آن فرهنگ رشد نمیکرد. (همان).
۲) از اسلام تا دوره معاصر: با ظهور اسلام و تشویق مسلمانان به فراگیری قرآن، حدیث، و دانشهای سودمند، بسیاری از مسلمانان، از جمله ایرانیان به کسب علم و دانش و تالیف و تصنیف پرداختند و از نخستین قرون اسلامی، صنعت کاغذسازی - که ماده اصلی کتاب بود - در بسیاری از شهرهای ایران رواج یافت. ظاهراً آشنایی مسلمانان با کاغذ در نیمه اول قرن دوم هجری بوده است (۴۰ :شانزده).
ابن ندیم از شش نوع کاغذ نام میبرد که در زمان او معروف بود (۳۷: ج ۲، ص ۲۱۴۴). کاغذها غالبا به نام شهرهای تولیدکننده شناخته میشدند؛ چنانکه کاغذ سمرقندی، تا چند قرن، مرغوبترین و مشهورترین کاغذ در ایران بود (۴۰:۵۷).از دیگر کاغذهای متداول میتوان به آملی، خراسانی، بخارایی، اصفهانی، جعفری، طلحی، منصوری و بعدها فرنگی اشاره کرد (۹:۷-۸؛۴۰:۵۷ و ۷۴۹-۷۵۷؛۴۱:۸۸ - ۹۲). گذشته از سمرقند، از معروفترین شهرهای ایران که در کاغذسازی شهرت داشته <خونا> یا <خونج> بوده که در زمان یاقوت حموی (۵۷۴-۶۲۶ ق)، به کاغذ کنان معروف بود (۳۷: ج ۲، ص ۲۱۴۴ ؛۴۰: هفده).
کاغذها را برحسب استفاده از رنگهای گوناگون زرد، سرخ، آل، کبود، زنگاری، خودرنگ، کاهی، عودی، سبز، گلگون، فریسه و نارنجی رنگآمیزی میکردند (۴۰:۵۷). در تزیین و تذهیب کتابها نیز از رنگهای طبیعی طلا، نقره، لاجورد، شنگرف، زرنیخ، و سفیدآب استفاده میشد (همان، ۵۸-۶۰ و ۵۳۷-۵۳۹).
مرکب نیز که ماده اصلی نگارش بوده، شامل موادی چون دوده چراغ، صمغ عربی، مازو، و زاج سفید (همان، ۹۶) و یا زاج سیاه ترکی بوده است (همان، ۳۳۴). گاه به جای مرکب سیاه (مشکی)، از مرکبهای الوان یا رنگارنگ، چون آبی، نیلگون، طلایی، سبز، سرخ و قرمز یاقوتی و یا مرکب سایر سرزمینها مانند مرکب چینی، هندی و انگریزی (انگلیسی) استفاده میشده است (همان، ۵۵۶-۵۵۹).
با توسعه حلقههای درس در مساجد و مدارس دینی و رشد و گسترش تالیف و تصنیف که از قرن دوم هجری رو به ازدیاد گذارد، به تدریج کتابخانههای متعددی در مساجد و مدارس تشکیل شد (۱۴: ج ۱، ص ۳۹۰ و ۳۹۵) و بسیاری از پادشاهان، امرا، بزرگان، عالمان و دانشمندان در حد توان و علاقه خود، مجموعهها و کتابخانههای باشکوهی ترتیب دادند. پادشاهان، امیران و اغلب شاهزادگان و حکام در تکریم علما، ادبا، شعرا، دانشمندان و هنرمندان میکوشیدند و از حمایتهای معنوی و مادی در حق ایشان دریغ نمی ورزیدند. وجود وزرای دانشمند و باتدبیر در دربار پادشاهان ایرانی، ترک و مغول، موجب دلگرمی و تشویق نویسندگان و هنرمندان بود و برخی از آنها خود عالم، هنرشناس و شیفته دانش و هنر بودند (۱۵: ج ۱، ص۳۹۹؛ ۹:۱۱ ).
در کتابخانه برخی از پادشاهان، امرا و وزرای هنردوست، همیشه گروهی از کاتبان، نسخهپردازان، نقاشان، تذهیبکاران و صحافان مشغول به کار بودند (۸: ج ۱، ص ۱۸۱). در دربار تیموریان هرات در قرن نهم و اوایل قرن دهم هجری براثر تشویق پادشاهان و شاهزادگان تیموری چون سلطان حسین بایقرا و سلطان ابوسعید و نیز وزیر دانشمند و هنرپروری چون امیرعلی شیرنوایی، گروه کثیری از هنرمندان، کتاب آرایان، صحافان، مجلدان و... مشغول به کار بودند؛ چنان که در دربار بایسنقر میرزا در هرات، بیش از چهل نفر از خوشنویسان، نگارگران و تذهیبکاران برجسته اشتغال به کار داشتند که از جمله آنها میتوان به محمدعلی تبریزی، خوشنویس معروف و کمالالدین بهزاد، نگارگر مشهور اشاره کرد (همان۷:۱۴ - ۱۵).
در دربار صفویان و قاجاریان نیز همیشه گروهی از این هنرمندان حضور داشتند و <منشیگری، <محرری> و <مجلدگری> از مناصب رسمی تیموریان و صفویان (۴۴:۲۴ - ۲۵؛۳۳:۶۴ ) و <صحافباشی> از مناصب رسمی دربار قاجاریان بود (۱۰:۷۹ - ۸۰).
در کتابسازی و کتاب آرایی، فنون و هنرهای متعددی چون کتابت (خوشنویسی)، نگارگری، تذهیب، تشعیر، زرافشانی، وصالی، صحافی و تجلید دخیل و هر کدام شاخهها و انواع گوناگونی داشتند (۴۰: شانزده) که با وجود همگونیهای زیاد، برخی تفاوتها، آنها را از هم متمایز میکرد که امروزه به نامهای مکتب هرات، مکتب تبریز، مکتب اصفهان و مکتب شیراز معروف است.
جلدها نیز به ضربی (کوبیده)، سوخت، معرق، و روغنی تقسیم میشده و روکش آنها شامل چرم، صدف، تیماج، میشن، شبرو، ساغری، بلغار، چرم خام و پخته، زری، قلمکار، مرعش، مشمع و ترمه بوده است (۴۱:۱۱۱ -۱۱۴؛ ۴۰: ؛ بیست و چهار و بیستوپنج). <جلد در کتابسازی نه تنها وسیله محافظت و نگهداری اوراق کتاب از آفات برونی و اندراس تصور میشده، بلکه دفتین [= دو طرف] آن، خود در مواردی مظهر و نمودار متن و درونمایه موضوعی کتاب نیز تلقی میگشته است؛ چنان که مثلا برای شاهنامه فردوسی جلدی فراهم میآمده است با علائم و امارات اساطیری و پهلوانی، که اهل کتاب با دیدن آن میتوانستهاند تصور کنند که کتاب مورد نظرشان مثنوی مشهور فردوسی است. توجه مجلدان به درونمایه و موضوع کتاب، و هم آگاهی و آشنایی آنان از خط و نقاشی و یا همکاری آنان با خوشنویسان و تقاشان و مذهبان سبب شد تا جلد کتاب به عنوان مظهری ممتاز از خط و نقاشی و نموداری از طبیعت و ساختارهای آن رخ نماید...> (۴۰: بیست و سه و بیست و چهار).
فنون کتابسازی و کتاب آرایی در تمام دوران اسلامی در ایران روج داشته و گروه زیادی بدان حرفهها اشتغال داشتهاند؛ مثلا <وراقی و صحافی در دوره اسلامی از پیشینههای ارجمند بود. در بسیاری از شهرها این حرفه چندان رواج داشت که بازاری مخصوص به آنها به نام <بازار وراقان و صحافان> وجود داشته است> (۹:۱۱). <هنر مجلدگری و صحافی نیز چندان معتبر بود و وسعت داشت که در بعضی از شهرها، نام بازار صحافان، همطراز نام بازارهایی بود که صاحبان پیشههای مهمتر از آنها کسب و کار داشتند. ابن اسفندیار در قرن ۷ ق از <رسته صحافان> نام برده و در دره`الاخبار و لمعه`الانوار (تالیف: قرن ۶) از بازار صحافان یاد شده است و در تاریخ جدید یزد (تالیف: ۸۶۲ق) نیز نام بازار صحافان آمده است> (۱۰:۸۰).
وراقی و صحافی همیشه پیشهای محترم و البته از زمره مشاغل فرهنگی و هنری محسوب میشد و عدهای از بزرگان علم در سنین جوانی بدان اشتغال داشتهاند؛ از جمله ابوبکر وراق و محمدعلی بنسلیمان، مولف راحه الصدور (همان:۷۹). وراقان، اغلب دکانی داشتند که محل تجمع اهل فضل و ادب و خرید و فروش نسخ خطی، قطعات خطوط خوش، کاغذهای قدیمی و خوب، و مرکب اعلی بود (همان، ۷۷-۷۸؛۴۰:۷۶۳ ). عمر رضا کحاله و ایرج افشار، نام تعدادی از وراقان (۱۰:۷۸ - ۸۰) و احمد طاهری عراقی نیز نام بیش از سی نفر از صحافان و مجلدان معروف دوره تیموریان، صفویان و قاجاریان بر شمرده است (۳۳:۶۳ - ۷۱).
نظر به اینکه در اغلب شهرهای آن روزگار، بازار تالیف و تصنیف و خرید و فروش کتاب گرم بود، بازار کتابت و استنساخ و وراقی - که به کتابت، تزیین، تجلید، و صافی، و خرید و فروش کتاب میپرداخت (۱۰:۷۷) - نیز
رونق داشت و گروه کثیری از اهل فضل و کمال، هنرمندان و کتاب سازان و کتاب آرایان، بدان فنون اشتغال داشتند.
در طول تاریخ تمدن اسلامی کم نبودهاند کسانی که حتی حسن خط را به سبب انگیزه دینی فرامیگرفتند و با استنساخ متون مذهبی، خود را اقناع میکردند. <آنان که بر مبنای انگیزه دینی و عقیدتی در تمدن اسلامی، به مقوله استنساخ روی آوردهاند، از هر طبقه اجتماعی که بودهاند، مسئله تبرک و تیمن جستن را انگیزه اصلی خویش در استنساخ دانسته و استنساخ کتابی از کتابهای مقدس و مذهبی را از جمله آرزوها و آمال خویش بر شمردهاند. در میان نسخههای کتاب مقدس، مواردی میتوان یافت که سلاطین و حکام استنساخ کردهاند. این نسخهها حاکی از آن است که حتی حاکمان و قدرتمندان، استنساخ یک نسخه از قرآن را موجب اقناع خواستههای باطنی خود میدانستهاند. از آنجا که استنساخ کتابهای مقدس (مانند قرآن، کتب ادعیه و ماثورات مذهبی) و نیز نگارش حوزه حدیث (مانند صحاح سته و کتب اربعه) به اعتبار تبرک جستن و از وجه توجه به اجر و پاداش اخروی مدنظر همه طبقات اجتماعی در جهان اسلام بوده است، لذا بسیاری از ارباب فضل و دانش پیوستهبه استنساخ نسخههای متعدد این دسته از کتب اهتمام کردهاند (۸:ج ۱، ص ۱۸۰-۱۸۱).
علاوه بر این کسان که با انگیزههای متفاوت به استنساخ کتب میپرداختهاند، طلاب، مدرسان و دانشمندان نیز به سبب نیاز شخصی و یا گرانی کتاب و یا به منزله عملی فرهنگی [از آن]، استقبال میکردهاند. آثاری که توسط آنان استنساخ شده، در جهان نسخه شناسی، از ارزش فراوانی برخوردار بوده است. الفهرست ابن ندیم و ریاض العلماء میرزا عبدالله افندی اصفهانی سرشار از ستایش و تمجید نسخههایی است که به دست یکی از دانشمندان یا به دست خود مولف استنساخ شده است [...] بسیاری از دانشمندان جهان اسلام در پی نسخههایی بودهاند که توسط مولفان آنها یا به وسیله دانشمندان استنساخ شده است> (۸: ج ۱، ص ۱۸۲-۱۸۳).
<بیشتر کاتبانی که به آداب کتابت و فن دبیری آشنا بودهاند، عموماً به عنوان رکنی از ارکان نظام اداری و حتی سیاسی به شمار میرفتهاند و بسیاری از آنان، از نخستین قرون هجری تا سدههای میانه، و پس از آن نیز، مشاغل حساس و گاه مقامهای بلند اداری را بر عهده داشتهاند؛ وزیر بودهاند یا صدر وزیر و یا دیوانهای اداری را اداره میکردهاند. شرح حال تعدادی از این گونه کاتبان را در کتاب الوزراء والکتاب جهشیاری میبینیم و به نام و نشان بسیاری از آنان در نگارشهایی چون ادب الکاتب ابن قتیبه، عقد الفرید ابن عبدربه، صبح الاعشی قلقشندی، دستور الکاتب ابن هندوشاه و امثال آنان اشاره رفته است.[...] اگر گاهی مقام کاتبان اداری دچار مضیقتی میشده است، به عکس آن، منزلت فرهنگی آنان در طول قرون و اعصار، در عالم اسلام همچنان استوار بوده است و ماندگار، به طوری که میتوان گفت که باری کلان از فرهنگ را آنان بر دوش داشتهاند و انتقال آن از دوره پیشین به ادوار پسین، مدیون آنان است> (۴۰: نوزده).
ارزش مادی هر کتاب، بستگی به عوامل متعددی داشت که از جمله آنها میتوان به انتساب کتابت آن به مولف اصلی و یا به یکی از شاگردان و یا دانشمندان مبرز و معتبر، و نیز حواشی آن به قلم دانشمندان متأخر، کامل بودن نسخه، نفاست از نظر کاغذ، صحافی، تذهیب، تشعیر، شهرت و اعتبار مصور و کاتب، نوع کتابت، خوشی و برجستگی و ریزی و درشتی خط و تعداد ابیات اشاره کرد(۹:۱۴).
کتابهای خطی در ابعاد و اندازههای گوناگونی بودند که مهمترین آنها از این قرار است: .۱ بازوبندی (۰۳۰ x۲میلی متر= م.م) .۲ جانمازی (۰۱۲۰x۸م.م).۳ ؛ نیم ربعی (رقعی) (۰۰۱۸۰x۱م.م) .۴ ربعی (رقعی) (۰۲۱۹۰x۱م.م).۵ ؛ وزیری کوچک (۰۴۲۲۰x۱م.م).۶ ؛ وزیری (۰۰۲۲۶۰x م.م).۷ ؛ خشتی باریک (۰۴۲۱۰x۱م.م).۸ ؛ خشتی (۰۷۲۱۰x ۱م.م).۹ ؛ رحلی (۰۲۲۳۷۰x م.م)؛ سلطانی (۰۰۴۰۰ x۳م.م) (۳۲:۱۱۲).ابعاد دیگری نیز برای آنها به شرح زیر برشمردهاند: .۱ حمایلی (۰۱۲۰ x۶م.م).۲ ؛ جانمازی (۰۱۲۰x۷م.م).۳ ؛ بغلی (۰۵۱۱۷۰x م.م).۴ ؛ رقعی (۰۰۱۹۰ x۱م.م).۵ ؛ وزیری (کوچک ۰۵۱۲۱۰x م.م؛ متوسط۰۶۱۲۴۰ x م.م، بزرگ ۰۰۳۰۰x۲م.م).۶ ؛ خشتی (به طول و عرض همسان).۷ ؛ سلطانی (۰۰۳۴۰۰x م.م).۸ ؛ رحلی (کوچک ۰۷۴۲۰x ۲م.م؛ متوسط ۰۰۵۰۰x۳م.م؛ بزرگ۰۰۶۰۰x ۳م.م). بیاضی نیز به کتابهایی گفته میشده که شیرازه بندی آن از طرف عرض کتاب بوده، و از سمت طول کتاب باز میشده است (۴۱:۱۶۶ -۱۱۸).
گذشته از کاتبان که از دستمزد کتابت ترسلات (نامهنگاریها) اداری و استنساخ کتاب روزگار میگذراندند؛ اهل قلم نیز به شیوههای گوناگون امرار معاش میکردند. شعرا غالباً در دربار یکی از پادشاهان، شاهزادگان، امیران، یا وزیران به سر میبردند و یا با آنها مرتبط بودند و ایشان را <مدح> میگفتند و در ازای آن، به فراخور شهرت خود و لطافت شعر خویش، صله، انعام، مال (چهارپا)، زمین، خلعت و لقب میگرفتند.
ادیبان و مورخان نیز به ثبت و ضبط اسناد و مکاتبات درباری، نوشتن شجره، فتوحات، و یا کشورداری پادشاهان و امیران میپرداختند که غالبا کتابهای خود را از نام آنها برمیگرفتند و بدانان هدیه میکردند؛ چون قابوسنامه (برگرفته از نام پدر مولف، قابوس بن وشمگیرزیاری)، عالم آرای عباسی (برگرفته از نام شاه عباس اول صفوی)، دره نادره (برگرفته از نام نادرشاه افشار)، ...
▪ برخی از مورخان، در آغاز مقدمه کتاب خویش، آن را <مصدر> به نام
یکی از بزرگان نموده و اثر خود را بدانها <اتحاف> میکردند. بسیاری از علما، فقها، فلاسفه و دانشمندان نیز همانگونه عمل میکردند؛ چنان که ابن سینا کتاب خود را در منطق و حکمت به نام علاءالدوله کاکویه، دانشنامه علایی؛ خواجه نصیرالدین طوسی کتاب اخلاق خویش را به نام ناصرالدین عبدالرحیم (حاکم اسماعیلیه قهستان)، اخلاق ناصری، و میرزای قمی نیز رساله جهادیهاش را که به خواهش فتحعلیشاه قاجار نوشت و به عباس میرزا هدیه کرد، تحفه عباسیه نامید.
برخی از شاعران، مورخان، عالمان، کاتبان (منشیان)، نقاشان و صحافان دربار، علاوه بر جوایز مذکور، حقوق ثابتی که بدان راتبه، وظیفه، مواجب و یا مستمری میگفتند، دریافت میکردند؛ اما بعضی از شعرا، عرفا، علما و دانشمندان پرآوازه بدون آنکه به چنین شیوههایی متوسل شوند، مورد احترام و تکریم و انعام پادشاهان دور و نزدیک قرار داشتند و جوایز و انعامهای قابل توجهی برای آنان ارسال میشد؛ چنان که امیر تیمور گورکان مخارج خانقاه عماد فقیه را میپرداخت و معینالدین پروانه نقدینگی زیادی برای مولوی فرستاد و سلطان بایزید دوم عثمانی هم نقدینگی گزافی به ملا جلالالدین دوانی و عبدالرحمن جامی بخشید و از آنها برای سکونت در دربار خویش دعوت کرد. گروه دیگری از مولفان و مصنفان - که غالباً از فقها و محدثان بودند - از درآمد موقوفات و نذورات افراد ثروتمند نیکوکار معیشت میکردند. بدین ترتیب آنچه امروزه به نام <حق التالیف> معروف است، در گذشته بدان وسایل تامین میشد و راه تالیف و تصنیف و تولید کتاب را هموار میکرد (۳۹:۲۷/۸/۸۴).
در تاریخ تمدن اسلامی و نیز ایران، گاه کتابهای نفیس و ارزشمندی از سوی پادشاهان هدیه میشده است؛ چنان که <در تاریخ روابط تیموریان، با دیگر حکومتها، به دفعات دیده میشود که کتاب را به عنوان نفیسترین و ارزشمندترین هدیه به همراه سفیران و نمایندگان، راهی میکردند. به نظر میرسد هر امیر یا وزیری که میخواست خود را ادبپرور و هنردوست نشان دهد، کتاب را تحفهای مناسب میدانست و در عین حال هنر و خلاقیت کتاب آرایان و نسخهپردازان دربار خود را به رخ دیگران میکشیدند>(۱۲:۵۸).
با وجود گرمی بازار کتاب و فنون مربوط به آن در ایران، به سبب جاذبههای مادی و فرهنگی فراوان دربارهای عثمانی، هند و شیبانی و نیز دعوت پادشاهان آن دیار از دانشمندان و هنرمندان و کتاب آرایان برجسته ایرانی، گروه کثیری از شاعران، نویسندگان و کتاب آرایان معروف ایران به آن دربارها مهاجرت کردند و مورد حمایت و تشویق و تکریم پادشاهان و بزرگان آنجا قرار گرفتند و از صله، انعام و مواجب خوبی بهرهمند شدند (۹:۱۲ ؛۱۲ : ۵۷---- ۵۸؛ ۴۰:پنجاه).
<همایون [بابری] پادشاه هند که به دربار ایران پناهنده شده بود، در مراجعت به هند، عده زیادی از هنرمندان ایرانی را که بیشتر آنان در کتاب سازی، مجلد گری و نقاشی از مشاهیر عصر خود بودند، همراه خویش به هند برد و یا بعدا مخفیانه به هند طلبید، تا این فنون در آنجا رواج گیرد. مهاجرت این دسته از هنرمندان ایرانی که سرآمد آنان میرزا عبدالصمد شیرازی و میر سید علی تبریزی و در نسلهای بعد محمد زمان و دیگر هنرمندان بودند، موجب رواج و بسط هنر و فرهنگ ایرانی، به ویژه هنر کتاب سازی و صورتگری در آن قاهره شد؛ به طوری که بعدا فنون جلد سازی، تذهیب و نقاشی، به تقلید از هنر ایران در هند رواج یافت> (۷:۱۷).
سلطان سلیم عثمانی پس از شکست شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران و تصرف تبریز، بیش از یک هزار تن از هنرمندان را در این شهر که تبریز، اصفهانی، هراتی، شیرازی و خراسانی بودند، به قهر یا میل، روانه پایتخت خویش ساخت تا هنرهای ایرانی را به نوآموزان ترک بیاموزند>(همان).
به نوشته ارنست کونل (۱۸۸۲- ۱۹۶۴)، هنرشناس معروف آلمانی، <مکتب قسطنطنیه در هنرهای صحافی، جلد سازی، صورتگری ، زاده مکتب تبریز عهد صفوی است. تاثیر هنر [کتاب آرایی] ایرانیان در هنرهای عثمانی چندان است که به دشواری میتوان آثار هنرمندان ایرانی را از آثار تقلیدی ترکان تمیز داد. صحافان و جلد سازان ترک و عرب آنچه دارند، از ایرانیان دارند. هنرمندان هند هم با مهاجرت عده زیادی از مجلد گران ایرانی به هند، سبکهای ایرانی را در ساخت جلدهای چرمی و روغنی پیروی کرده و از ایرانیان این هنرها را آموختند> (همان، ۱۸).
احمد زکی ولیدی طوغان (۱۸۹۰-۱۹۷۰)، کتابشناس مشهور ترکیه مینویسد که تنها در کتابخانه توپکاپی سرای ترکیه، ۱۲ نسخه نفیس دیوان حافظ، ۳۴ نسخه دیوان عبدالرحمن جامی، ۱۶ نسخه از دیوان امیرعلی شیر نوایی و سلطان حسین بایقرا، ۷۵ نسخه خمسه نظامی، ۴۲ نسخه شاهنامه فردوسی و بسا نسخههای دیگر با جلدهای نفیس دیده است (همان، ۱۹).
پادشاهان و شاهزادگان صفوی هم عموما هنر دوست و هنرپرور بودند و کتابخانههای ارزشمند و با شکوهی برای خود ترتیب دادند. <شاه اسماعیل اول صفوی (۹۰۷-۹۳۰ق)، پس از فتح هرات، هنرمندان معروف آن شهر از جمله کمالالدین بهزاد را با احترام تمام با خود به تبریز (پایتخت) آورد و کتابخانه باشکوهی ترتیب داد و او را به سرپرستی آن منصوب کرد. آنان نیز کتابهای مصور نفیسی برای وی تهیه کردند. شاه عباس اول صفوی نیز همانند اسلاف خود به هنر و کتاب عشق میورزید. وی دارالصنایع تبریز را به اصفهان منتقل کرد و خوشنویسان، مصوران مذهبان، جلدسازان، زرافشانان و حل کاران را برای خلق آثار ارزنده هنری در کتابخانه سلطنتی گرد آورد.> (۱۴ :ج ۱، ص ۴۰۱-۴۰۲).
<شیراز دوره کریمخان زند نیز، مجمع نقاشان و مذهبان و خطاطانی شد که برخی از آنان بازمانده از اواخر عهد صفوی بودند. نقاشان و مذهبان بسیاری چون علی اشرف، آقا زمان، آقا صادق، آقا باقر، ... جلدهای روغنی میساختند.
هنر دوره قاجاری دنباله مکتب شیراز عهد زندیه است. قاجاریان هنرهای ایرانی را از خط و نقاشی و تذهیب و تجلید ترویج میکردند. شاهزادگانی که در این شهر و آن شهر بودند و طبقهای از دیوانیان و حکام و اشراف هم که زندگی تجملی یافته بودند، خریدار هنر بودند. در این عهد، نقاشی پیشرفتی شگرف کرد و نقاشان نامی ظهور کردند که برخی از آنان فرنگ دیده بودند یا اقلا با کار فرنگیان آشنا بودند. به سبب پیشرفت نقاشی، جلد روغنی نیز کمالی و رواجی یافت و نقاشان و مذهبان جلد روغنیساز بسیار شدند [...] در عصر قاجاری جز تهران، در شهرهای اصفهان و مشهد و شیراز و تبریز، صحافان و مجلدانی بودهاند [...] پس از مشروطه به سبب رواج روز افزون چاپ و علل دیگر، اغلب هنرهای کتابی متروک شد، خط رو به سستی نهاد و تذهیب را تباهی گرفت و تجلید را شیرازه بگسست. استادان بازمانده از عهد قاجاری، پریشان حال زیستند و هنر خود را به شاگردی ناآموخته در گذشتند. تنی چند بازماندند و پاسداران و حافظان این هنرها شدند> (۳۳:۶۸ /۷۱).
با وجود زحمات فراوان و رنجهای طاقت فرسایی که برای تهیه کتابهای خطی صورت میگرفت، این اثر ارزشمند در طول زمان در معرض آسیبها و بلایای طبیعی و انسانی فراوانی قرار داشته است. گذشته از رطوبت، آتش، خاک، و حشرات موذی که از دشمنان دیرین کتاب بودهاند، آسیبهای انسانی، بیشترین صدمات و لطمات را به کتاب وارد کرده است.بسیاری از کتابها و کتابخانهها در نزاعهای فرقهای و یا جنگهای میان پادشاهان و امیران و یا به واسطه شایعات بیاساس، در آتش سوختند و از میان رفتند. در حملات محمود غزنوی، غزها، مغولان و افغانان بسیاری از کتابها طعمه حریق گردیدند و یا به آب افکنده شدند که داستان غمگسار درازی است.
از قرن دوازدهم هجری به بعد، تعداد زیادی از نسخ خطی نفیس و ارزشمند فارسی، توسط جهانگردان، مجموعه داران و یا ماموران سیاسی اروپایی و بعدها آمریکایی خریداری و از کشور خارج شد و بسیاری نیز چون مجموعه ارزشمند و گرانبهای بقعه شیخ صفیالدین اردبیلی توسط روسها غارت گردید که هماکنون در کتابخانههای معتبر آمریکا و اروپا نگهداری میشوند (۹:۱۳؛۴۱ : ۲۱۹- ۲۲۰ ؛۱۴ :ج۱، ص ۴۰۰ - ۴۰۲). تعداد قابل توجهی از این نسخهها توسط عتیقه خران داخلی خریداری و اوراق شده و با دستکاری و تصویرگذاری، به قیمت گزافی به جهانگردان خارجی به فروش میرسد.
۳) دوره معاصر
الف) قاجار:
این دوره مصادف با رواج مظاهر جدید تمدن اروپایی، از جمله صنعت چاپ به ایران و رواج کتابهای چاپ سنگی در کشور است. استفاده از این صنعت، تحول فرهنگی بزرگی در ایران به وجود آورد؛ زیرا از آن پس ناشران - که همان چاپخانهداران (باسمهچیان) بودند - توانستند از هر کتاب ۸۰۰ و در برخی موارد تا بیش از ۱۰۰۰ نسخه به چاپ برسانند (۹:۲۷ ). شمارگان زیاد کتابهای چاپ سنگی در مقایسه با کتابهای خطی و نیز غیرمرغوب بودن کاغذ، جلد، و کتابهای چاپ سنگی، سبب ارزانی تولید کتاب و امکان دسترسی گروه زیادی از کتاب دوستان به کتابهای مورد علاقهشان گردید.
برخی از پژوهشگران ایرانی بر این نظرند که نخستین کتاب چاپ سنگی، قرآن به خط میرزا حسین خوشنویس به سال ۱۲۴۸ ق (۳: ج۱، ص۲۳۲) و سپس زادالمعاد است که به خط هم او و به سال ۱۲۵۱ ق در تبریز به چاپ رسیده است (همان:۲۳ ؛ ج۱، ص۷۰۹). اما تحقیقات جدید نشان میدهد که نخستین کتاب چاپ سنگی به نام جهادیه (یا جهادیه صغیر که تلخیص جهادیه کبیر یا همان احکامالجهاد و اسباب الرشاد) است که به کوشش میرزا بزرگ قائممقام در ۱۲۳۴ق در تبریز به چاپ رسیده است (۳۵:۸۵ ).
محمدحسن رجبی
مآخذ:
۱) آبراهامیان، یرواند. ایران بین دو انقلاب؛ از مشروطه تا انقلاب اسلامی، ترجمه کاظم فیروزمند، حسن شمسآوری و محسن مدیر شانهچی، تهران: نشر مرکز، چاپ چهارم، ۱۳۸۰؛
۲) آذرنگ، عبدالحسین. شمهای از انتشار کتاب در ایران، تهران: نشر کتابدار، ۱۳۷۸؛
۳) آریانپور، یحیی. از صبا تا نیما (تاریخ ۱۵۰ سال ادب فارسی)، ج ۱: بازگشت، بیداری، تهران: کتابهای جیبی، چاپ چهارم، ۱۳۵۵؛
۴) <آقابزرگ تهرانی> دایره` المعارف بزرگ اسلامی، ج ۱، ص ۴۵۵ - ۴۵۶؛
۵) آل احمد، جلال. غربزدگی، تهران: رواق، [چاپ سوم، ۱۳۵۶]؛
۶) ابن ندیم، محمدبن اسحق. کتاب الفهرست، ترجمه و تحقیق محمدرضا تجدد، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۶؛
۷) احسانی، محمدتقی، جلدها و قلمدانهای ایرانی، تهران: امیرکبیر، ۱۳۶۸؛
۸) <استنساخ> دایرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی، ج ۱، ص ۱۸۰ - ۱۸۶؛
۹) افشار، ایرج. سیر کتاب در ایران، تهران: امیرکبیر، ۱۳۴۴؛
۱۰) همو. <صحافی از نگاه فرهنگ و تاریخ>، صحافی سنتی، تهران: ۱۳۵۷، ص ۷۷-۹۴؛
۱۱) امیر عباس هویدا. [به کوشش] دفتر پژوهشهای موسسه کیهان، تهران: کیهان، ۱۳۸۱؛
۱۲) امیرخانی، غلامرضا، <جایگاه کتاب در مناسبات فرهنگی تیموریان>، فصلنامه کتاب، شم- ۴، ۱۳۸۳، ص ۵۴ - ۵۹؛
۱۳) <اوستا.> دایرهالمعارف فارسی [مصاحب]، ج ۱، ص ۳۰۲؛
۱۴) <ایران، کتابخانههای>، دایرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسای، ج ۱، ص ۳۸۵ - ۴۱۹)؛
۱۵) ایسنا (خبرگزاری)، ۲۶/۷/۸۴/۱۶ ) بامداد، مهدی. شرح حال رجال ایران در قرن ۱۲ و ۱۳ و ۱۴ هجری، ج۴، تهران: کتابفروشی زدار، چاپ سوم، ۱۳۶۳؛
۱۷) <برزویه.> دایرهالمعارف بزرگ اسلامی. ج ۱، ص ۷۰۵ - ۷۰۷؛
۱۸) <بزرگمهر>، دایرهالمعارف فارسی [مصاحب]، ج۱، ص ۴۲۶؛
۱۹) <بنگاه ترجمه و نشر کتاب.> دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۳۴۴ - ۳۴۶؛
۲۰) <بولاق.> دانشنامه جهان اسلام، ج ۴، ص ۶۰۶-۶۰۹؛
۲۱) <پهلوی، سلسله.> دانشنامه جهان اسلام، ج ۵، ص ۸۳۳ - ۸۸۳؛
۲۲) <جایزه کتاب سال در ایران. دایره` المعارف کتابداری و اطلاعرسانی، ج ۱، ۶۸۷ -۶۸۹؛
۲۳) <چاپ سنگی>، دایرهالمعارف کتابداری و اطلاعرسانی. ج ۱، ص ۷۰۸ - ۷۱۱؛
۲۴) خسروی، فریبرز، سانسور: تحلیلی بر سانسور کتاب در دوره پهلوی دوم، تهران: موسسه فرهنگی و پژوهشی چاپ و نشر نظر، ۱۳۷۸؛
۲۵) همو. سانسور در آیینه: نظارت ممیزان کتاب در دوره پهلوی دوم، تهران: کتابخانه ملی جمهوری اسلامی ا یران، ۱۳۸۱؛
۲۶) دلانوآ، کرستین . ساواک، ترجمه عبدالحسین نیک گهر، تهران: طرح نو، ۱۳۷۱؛
۲۷) راوندی، مرتضی. تاریخ اجتماعی ایران. ج :۱ تاریخ اجتماعی ایران و کهنترین ملل باستانی از آغاز اسلام، تهران: امیرکبیر، چاپ سوم با تجدیدنظر، ۱۳۵۴؛
۲۸) ربانی، هادی. سیمای کتاب، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۸۰؛
۲۹) رجبی، محمدحسن. علمای مجاهد، تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۸۲؛
۳۰) رضایی، محسن؛ رشیدی، شهریار و تنکابنی، سیدعلی. طراحی و بهینهسازی نظام توزیع کتاب در ایران، تهران: ملیکا، ۱۳۸۱
۳۱) <ساسانی، تمدن.> دایرهالمعارف فارسی ]مصاحب[. ج ۱،ص ۱۲۲۸-۱۲۳۱؛
۳۲ ) صافی، قاسم. از چاپخانه تا کتابخانه؛ بررسی روشهای چاپ و آمادهسازی کتاب و مطبوعات، تهران: انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۷۲
۳۳) طاهری عراقی، احمد. <استادان جلدسازی>، صحافی سنتی، تهران: ۱۳۵۷، ص ۶۳-۷۱)؛
۳۴) فلسفی، محمدتقی، خاطرات و مبارزات حجتالاسلام فلسفی، ویراستاران: علی دوانی، محمد رجبی و محمدحسن رجبی. تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ۱۳۷۶؛
۳۵) قائممقام فراهانی، میرزا عیسی، احکام الجهاد و اسباب الرشاد، تصحیح و مقدمه تاریخی غلامحسین زرگرینژاد، تهران: انتشارات بقعه، ۱۳۸۰)؛
۳۶) کاتوزیان، محمدعلی (همایون)، اقتصاد سیاسی ایران[جلد]۲: سلطنت محمدرضا شاه، ترجمه محمدرضا نفیسی و کامبیز عزیزی. تهران: پاپیروس، ۱۳۶۸؛
۳۷) <کاغذ.> دایرهالمعارف فارسی [مصاحب]. ج ۲، ص ۲۱۴۳-۲۱۴۴؛
۳۸) <کتابخانههای ایران پیش از اسلام.> دایرهالمعارف اسلامیه ج ۸، ص ۱۴۸-۱۵۰؛
۳۹) <گفت و گو با استاد علی دوانی>۲۷ / ۸/ ۸۴
۴۰) مایل هروی، نجیب. کتابآرایی در تمدن اسلامی، مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۷۲
۴۱) همو. نقد و تصحیح متون، مشهد: موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی، ۱۳۶۹؛
۴۲) مدیر شانهچی، محسن. احزاب سیاسی ایران، با مطالعه موردی نیروی سوم، جامعه سوسیالیستها، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، ۱۳۷۵؛
۴۳) مقصودی، مجتبی ]و دیگران[. تحولات سیاسی - اجتماعی ایران ۵۷-۱۳۲۰، تهران: روزنه، ۱۳۸۰؛
۴۴) میرزا سمیعا. تذکرهالملوک، به کوشش سیدمحمد دبیر سیاقی، تهران: امیرکبیر، چاپ دوم، ۱۳۶۸؛
۴۵) میلانی عباس. معمای هویدا، تهران: نشر اختران، چاپ نهم، ۱۳۸۰،
۴۶) نجاتی، غلامرضا. تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران (از کودتا تا انقلاب)، تهران: موسسه خدمات فرهنگی رسا، چاپ ششم، ۱۳۷۹؛
۴۷) <نسک>، دایرهالمعارف فارسی [مصاحب] ج ۲، ص ۳۰۲۷؛
۴۸) <نول کشور، منشی>، دانشنامه ادب فارسی، ادب فارسی در شبهقاره (هند، پاکستان، بنگلادش) بخش سوم، غ - ی، ۲۶۲۳-۲۶۲۴؛
۴۹) همایونفرخ، رکن الدین، تاریخچه کتابخانههای ایران و کتابخانههای عمومی، تهران: سازمان کتابخانههای عمومی، ۱۳۴۴؛
۵۰) همو. کتاب و کتابخانههای شاهنشاهی ایران: تاریخچه کتابخانههای ایران از صدر اسلام تا عصر کنونی، تهران: وزارت فرهنگ و هنر، اداره کل نگارش، ۱۳۴۵؛
۱۵("Ebrami, Hooshing. ۰۳۹;Iran۰۳۹;s Libraries Encyclopedia of library and Information Science. Vol.۳۱,pp. ۱۵-۵۳
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست