جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

حسین ع گوهر جاودانه ادیان


حسین ع گوهر جاودانه ادیان

«آنتوان بارا», آن مسیحی عاشقی است كه سال های بسیار از دوران جوانی خود را صرف تحقیق و بررسی پیرامون زندگی و قیام امام حسین ع كرده است تا حقایق مربوط به این شخصیت عظیم تاریخ را از زاویه نگاه خود و از زبان انجیل و پیامبر الهی, عیسی ع بیان كند

خوشتر آن باشد كه سر دلبران

گفته آید در حدیث دیگران

رود خونی كه از شهیدان كربلا بر صحرای طف جاری شد، فرات حقیقتی گشت كه جرعه نوشان عزت و آزادگی را ازهر مذهب و مسلك و هر دین و آیین به قدر تشنگی سیراب كرد. در این مسیر از نخستین مسیحی حق جویی كه رویاروی یزید در كاخ سبز بر او شورید تا در عصر ما، كم نیستند مسیحیانی چون «جرجی زیدان»، «جرج جرداق» و دهها مسیحی حق جوی دیگر كه حقیقت ناب همه ادیان راستین را در «اهل بیت پاك پیامبر(ص)»، در «محراب شهادت علی(ع)» و در «صحرای خونین كربلا» یافته اند و در این باره آثاری پدید آورده اند.

«آنتوان بارا»، آن مسیحی عاشقی است كه سال های بسیار از دوران جوانی خود را صرف تحقیق و بررسی پیرامون زندگی و قیام امام حسین(ع) كرده است تا حقایق مربوط به این شخصیت عظیم تاریخ را از زاویه نگاه خود و از زبان انجیل و پیامبر الهی، عیسی(ع) بیان كند. او پس از سالیان بسیار پژوهش و مطالعه در منابع مختلف تاریخ اسلام، دست به نگارش كتابی زده است كه در نوع خود و از زبان یك مسیحی بی نظیر است.

وی در این پژوهش تطبیقی- به نام «حسین در اندیشه مسیحیت»- كه رویكردی تحقیقی، ادبی و عاطفی دارد، با استفاده از نظریات اسلام و مسیحیت و بامهارتی ستودنی، زندگی و شهادت حضرت عیسی از دیدگاه مسیحیت و زندگی و شهادت امام حسین(ع) از دیدگاه اسلام را مقایسه كرده است. در این تحلیل ها نكات جالب و بدیعی به چشم می خورد كه برای هر مسلمان منصفی شگفت انگیز و خواندنی است.

كتاب «حسین در اندیشه مسیحیت» اولین بار در سال ۱۹۷۸ به رشته تحریر درآمد اما نویسنده از آن تاریخ به بعد و در اثر مطالعات بیشتر، اضافات و ملحقات زیادی به آن افزود و چاپ چهارم آن را در ماه های اخیر منتشر كرد، این كتاب تاكنون به ۱۷ زبان ترجمه شده و در ۵ دانشگاه نیز برای دوره های تكمیلی كارشناسی ارشد و دكتری مورد تأیید قرار گرفته است و قرار است چاپ چهارم آن بزودی به فارسی ترجمه و منتشر شود.

آنتوان بارا كه سوری الاصل و ساكن كویت است خود نویسنده ای توانا وادیبی باذوق است و علاوه بر كتاب فوق ۱۵جلد كتاب دیگر نیز به رشته تحریر درآورده كه بیشتر آنها در حوزه ادبیات و رمان و داستان می باشد. وی همچنین روزنامه نگاری است حرفه ای كه اخیراً چهل و یكمین سال فعالیت مطبوعاتی اش را آغاز كرده ، او در مجلات و روزنامه های معروف و مختلف فعالیت داشته و در حال حاضر سردبیر هفته نامه شبكه الحوادث كویت است.

وی هفته گذشته برای نخستین بار در زندگی خود به ایران سفر كرد تا در كنفرانس ابن میثم بحرانی شركت كند و همین امر فرصت مناسبی فراهم آورد تا با دعوت از او برای دیدار از مؤسسه كیهان- كه دیدار نخست او از یك مؤسسه مطبوعاتی در ایران بود- پای صحبت های شنیدنی اش درباره امام حسین(ع) بنشینیم. «بارا» به اتفاق همسرش متواضعانه دعوت ما را پذیرفت و پس از ملاقات با مدیر مسئول و بازدید از قسمت های مختلف كیهان در نشستی صمیمی وبی آلایش به تمام سؤالات خرد و كلان ما پاسخ گفت.

چهره بشاش و خندان، تواضع بغایت ستودنی او، و صداقتی كه در سخنانش موج می زد ما را برآن داشت تا از پرسیدن هیچ سؤالی فروگذار نكنیم، امری كه باعث شد گفت وگوی ما به مدت ۳ ساعت و تا ساعت ۱۱ شب به طول انجامد، بدون آنكه خستگی و ملالی از سخنانش حس كنیم. در این گفت وگو، چنان راحت و صمیمی و بی تكلف و با صفای باطن با ما سخن گفت كه نفوذ كلامش را بر دلهایمان حس می كردیم و مطمئن بودیم كه آنچه می گوید برآمده از دل و احساس اوست.

گرمی سخنان و شور و اشتیاق او درباره امام حسین(ع) و دیدگاه هایش درمورد حضرت برای ما چنان بود كه گویا در برابر یك شیعه عاشق و مجذوب و سرمست نشسته ایم، البته خود او هم این احساس ما را تأیید می كرد و می گفت در كشورهای عربی به من «مسیحی شیعه» می گویند. عشق او به تشیع، آن چنان بالا بود كه در لابه لای صحبت هایش هرگاه نام حسین را برزبان می راند بلا فاصله تعبیر «علیه السلام» را بعد از آن می آورد.

«آنتوان بارا» تشیع را بالاترین درجات عشق الهی معرفی می كند و امام حسین(ع) را فقط متعلق به شیعه یا مسلمانان نمی داند بلكه متعلق به همه جهانیان می داند و او را با عبارت «حسین گوهر ادیان» معرفی می كند و در پایان، سخنش را با این عبارت به انتها می رساند كه «حسین علیه السلام در قلب من است».

وی در این گفت گو از عشق خود به علی(ع) نیز سخن می گوید و اینكه تاكنون ۲۵بار نهج البلاغه را به طور كامل خوانده و هربار نكات جدیدی از آن كشف كرده است و من با خود می اندیشم كه علی(ع) چقدر در میان ما شیعیان مظلوم است كه اكثر ما حتی یك بار هم نهج البلاغه را به طور كامل مرور نكرده ایم!!

آنچه در پی می آید نخستین بخش گفت وگوی مفصل ما با «آنتوان بارا» است كه ازنظر خوانندگان عزیز می گذرد.

● به عنوان اولین سؤال ابتدا مختصری درباره خانواده، زندگی، تحصیلات و فعالیتهای اجتماعی خودتان صحبت كنید.

▪ من آنتوان بارا در سال ۱۹۴۳ میلادی در سوریه متولد شدم. دارای چهار برادر و سه خواهر و همین طور چهار فرزند به نامهای: طلال، مریم، فیصل و یوسف هستم. اجداد من در اصل از منطقه نجد عربستان هستند كه از سال های دور به سرزمین شام مهاجرت كرده اند. خانواده ما از طبقه متوسط پیشه وران بودند و نیاكان و همین طور پدرم همگی به شغل نجاری و ساختن ابزار و آلات مورد نیاز كشاورزان اشتغال داشتند. تحصیلات ابتدائی من در مدرسه متعلق به مسیحیان كه مدرسه ای خصوصی بود صورت گرفت. در دوره راهنمائی، همراه برادرم حبیب به یك مدرسه دولتی منتقل شدیم ما نخستین دانش آموزان مسیحی بودیم كه به این مدرسه قدم گذاشتیم چون فقط دانش آموزان مسلمان به آن مدرسه می رفتند.

در اولین جلسه درس تعلیمات دینی اسلامی، معلم ما را به اتاق مجاور برد و گفت نیازی نیست كه شما در این درس شركت كنید و می توانید نمره دینی تان را براساس نمره درس عربی بگیرید. وقتی موضوع را با پدرمان در میان گذاشتیم او گفت شما باید در درس تعلمیات دینی اسلامی شركت كنید و با سایر ادیان آشنا شوید و عادت كنید كه از فرهنگ اسلامی هم بیاموزید و ما به عنوان اعراب مسیحی از همان تمدن و فرهنگ سیراب می شویم و در یك محیط فرهنگی، زندگی می كنیم و لذا نباید از هر آنچه كه مربوط به مسلمانان است و با آنان زندگی می كنیم ناآگاه باشید و بدین ترتیب ما پس از گفت وگوی پدر با معلم مربوطه، در درس دینی هم شركت كردیم و اینچنین بود كه پدرمان زمینه آشنایی ما را با اسلام فراهم كرد.

در دوره دبیرستان نیز رشته ادبی را برگزیدم و در سنین پایین و از همان دوران دبیرستان كار مطبوعاتی را آغاز كردم. پس از مهاجرت به كویت اولین بار به عنوان نویسنده ورزشی در روزنامه «اخبار الكویت» مشغول به كار شدم. از آن تاریخ به بعد در بخشهای مختلف مطبوعاتی اعم از ورزشی، فرهنگی، اقتصادی، هنری و محلی به نویسندگی و یا سردبیری در روزنامه ها و نشریات مختلف مشغول بودم كه امسال چهل و یكمین سال فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز كردم.

در زمینه تألیف نیز اولین كتابم را در سنین جوانی بنام «الحسین فی الفكر المسیحی» به رشته تحریر درآوردم. البته خودم نمی دانم چگونه این كتاب دشوار را نگاشتم و هر وقت آن را می خوانم تعجب می كنم كه چگونه فعالیت فكری خود را با این كتاب آغاز كردم البته نگارش این كتاب راهگشای نوشتن ۱۵ كتاب دیگر در زمینه های ادبی شد.

● در عرصه اجتماعی در حال حاضر مشغول چه كار و فعالیتی هستید؟

▪ من الان مدیر تحریریه مجله هفتگی شبكه الحوادث كویت هستم كه در زمینه هنری، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی فعالیت می كند و البته با برخی مجلات و رادیوها نیز همكاری دارم منتها محور كارهایم در خصوص نگارش كتاب های ادبی و رمان است. كتابی هم از ۲۵ سال پیش در دست نگارش دارم با نام «زینب صرخه اكملت مسیره » (زینب فریادی كه مسیر امام حسین(ع) را كامل كرد) اما هنوز آن را به پایان نبرده ام چون احتمال می دهم همچون كتاب برادرش حسین(ع) در نیاید.

● درباره نحوه آشنایی تان با اهل بیت پیامبر(ص) و بخصوص امام حسین(ع) برایمان صحبت كنید. این آشنائی از كجا و چگونه شروع شد و اساساً چه اتفاقی افتاد تا شما به این فكر بیفتید درباره امام حسین(ع) كتاب بنویسید؟

▪ كاملاً اتفاقی بود... آنچه درباره واقعه كربلا خوانده و شنیده بودیم بسیار اندك و مختصر بود. زمانی كه خیلی جوان بودم و در مطبوعات كویت مشغول بكار شدم روزی به اتفاق یكی از دوستان خدمت مرحوم آیت الله سید محمد شیرازی رسیدم و او از من پرسید آیا از كربلا چیزی می دانی؟ گفتم همین را می دانم كه جنگی میان یزید و حسین(ع) رخ داده است. گفت: آیا با ابعاد این جنگ آشنا هستی؟

گفتم خیر. او چند كتاب از جمله كتاب مقتل الحسین مقرم را به من داد تا بخوانم. من وقتی آن مقتل را شروع به مطالعه كردم نكاتی در حاشیه آن نوشتم. پس از یك ماه خدمت آقای شیرازی رسیدم. او پرسید كتاب را خواندی؟ گفتم بله و در حواشی آن نكاتی را یادداشت كرده ام. شش ماه بعد، ایشان خواستند كه آن حواشی و یادداشتها را ببیند. من به خدمت ایشان دادم و او گفت این نكات و یادداشتها، ارزش آن را دارد كه به صورت یك كتاب درآید، چون در آنها نكاتی غیر از آنچه مسلمانان شیعه و سنی نوشته اند وجود دارد. زیرا این نكات توسط یك مستشرق ناآگاه از تقدس شخصیت مورد نظر كه تاریخ را فقط از دیدگاه مادی بررسی می كند و از جنبه معنوی آن غافل می شود نوشته نشده است.

شما به عنوان یك مسیحی عرب كه در بطن تمدن اسلامی زندگی می كنید، آنچه را نوشته اید متفاوت می بینم من به ایشان گفتم: من سن و سالی ندارم كه بخواهم این ایده های فكری را جمع آوری و نگارش كنم و كار دشواری است. او گفت تو كار را شروع كن خدا به بركت حسین(ع) كمكت می كند. و من عملاً كار را شروع كردم اما هر بار كه دست به قلم می بردم سختی كار را بیشتر حس می كردم، چون كاری بود كه باعث می شد عده ای راضی شوند و گروهی دیگر ناخرسند گردند. بخصوص آنكه كثرت منابع و شروحات و جزئیات متناقض تاریخی، طوری بود كه احساس می كردم دارم در میدان مین قدم می گذارم و در عرصه ای وارد می شوم كه اختلافات عقیدتی و مذهبی، سابقه ای دیرینه از روز سقیفه تا روز واقعه كربلا دارد و در این بین عده ای طرفدار و عده ای مخالف آن هستند.

بطور مثال برخی همچون ابن قیم جوزی می گوید بزرگترین اشتباه، قیام حسین بود در حالی كه دیگر مورخان حركت حسین را حركتی عقیدتی برمی شمارند. از این رو من به اهمیت پرداختن به این موضوع از نگاه یك مسیحی عرب پی بردم زیرا نه مسلمان بودم تا تحت تاثیر عاطفی واقعه قرار گیرم و نه یك مستشرق كه به روحانیت و معنویت حادثه توجه ندارد و فقط جنبه مادی موضوع را مورد نظر دارد. من برای نگارش كتاب به صدها منبع و مصدر مراجعه كردم و مدتها به مطالعه و پژوهش پرداختم و هربار كه دست به قلم می بردم دچار تاثر می شدم و بارها نوشته هایم را تجدید می كردم تا اینكه متن مورد نظر را به رشته تحریر درمی آوردم.

وقتی پس از ۵سال تحقیق كار نگارش را شروع كردم با خود می گفتم باید آن را تكمیل نمایم و احساس می كردم نیرویی نامریی مرا به این كار ترغیب می كند و اكنون پس از ۳۲سال از نگارش كتاب، علی رغم تجربه مطبوعاتی و تجربیاتم در زمینه نگارش و تالیف كتاب، حس می كنم دیگر قادر نیستم كتابی همچون این كتاب تالیف كنم و این كتاب چیزی غیر از آن ۱۵كتاب دیگرم است و همواره مایه مباهات من تا ابد بوده و خواهد بود. زیرا تاثیر و واكنش زیبا و مثبتی در پی داشت و این اقدام، تاملی عقلانی در مساله كربلا بود و بنظرم می رسد توانسته ام در زمینه ارائه تحلیل و دیدگاه جدید، حق مطلب را ادا كنم.

مهرداد آزاد


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 6 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.