جمعه, ۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 26 April, 2024
مجله ویستا

اصول اخلاقی در سیره امام باقر ع


اصول اخلاقی در سیره امام باقر ع

انسان کامل, انسانی است که در همه ابعاد جسمی و روحی, از هرگونه نقص و کاستی پاک باشد چنین انسانی به سبب ظرفیت بی پایانی که در اختیار دارد می تواند الگوی دیگران باشد زیرا در هر چیزی چنان است که می توان وی را به عنوان نمونه ای از انسانیت, شناسایی و معرفی کرد

انسان کامل، انسانی است که در همه ابعاد جسمی و روحی، از هرگونه نقص و کاستی پاک باشد. چنین انسانی به سبب ظرفیت بی پایانی که در اختیار دارد می تواند الگوی دیگران باشد؛ زیرا در هر چیزی چنان است که می توان وی را به عنوان نمونه ای از انسانیت، شناسایی و معرفی کرد.

در اندیشه اسلامی، انسان کامل، به عنوان کف پذیرش ولایت و خلافت الهی مطرح می باشد و در صورتی انسان می تواند به عنوان متاله و خدایی شده، با خداوند ارتباط تقربی برقرارکند و در نقش ولایت الهی و خلافت وی ظاهر شود که این کف را دارا باشد. این جاست که کف عصمت و طهارت و علوم برای وی ثابت می شود.

با این همه در مسیر بی نهایت تعالی انسان، سقف آن را جز با عنوان «تمام» نمی توان نامگذاری کرد. این گونه است که هر موجود کاملی از موجودات به عنوان کلمه الهی مطرح می شود که می توان از آن به انسان کاملی چون حضرت عیسی(ع) یاد کرد که در نهایت آن، کلمات تامات قرار می گیرد که ما آنان را به چهارده معصوم می شناسیم؛ زیرا همه آنها از نور یگانه محمدی ساطع می شوند و به عنوان وحدت نفسانی مورد تایید و تاکید خداوند در سوره مباهله قرار می گیرند.

چنین کلمات تامات و وجودات تمام انسانی در اوج کمال و برتری و فراتر از آن، در چنان جایگاهی نشسته اند که می توانند به عنوان اسوه کامل، معرفی شوند و انسانها بی هیچ دغدغه ای آنان را در همه امور ریز و درشت و خرد و کلان خویش سرمشق قرار دهند.

یکی از این کلمات تامات الهی، حضرت امام باقر(ع) است. این بزرگوار همانند دیگر انوار الهی چهارده معصوم(ع) در قول و فعل و تقریرش، به عنوان حجت بر ما از سوی خداوند قرار داده- شده است تا انسان به تبعیت و شیعه بودن درمسیر ایشان، بتواند به اوج کمال برسد و برای خود علیه هرکسی حجت داشته باشد.

نویسنده با این فرض به سراغ برخی از سخنان آن بزرگوار رفته است تا برخی از اصول اخلاقی را در سیره و سخن ایشان استخراج و آن را به عنوان چراغی فراروی بشریت معرفی کند. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم:

● اصول اخلاقی، راهنمای زندگی

اگر درمیان دانسته ها و داشته های بشری کاوش شود تا معلوم شود چه چیزی برای سعادت و خوشبختی بشر مفیدتر و سازنده تر است، بی گمان می بایست اصول اخلاقی را در درجه نخست اهمیت دید؛ زیرا اصول اخلاقی با ارتباط تنگاتنگی که با حوزه روان و وجدان و احساسات و عواطف انسانی برقرار می کند، برخلاف قوانین حقوقی، از یک ضمانت اجرای بسیار کاملی برخوردار می شود.

دراین میان اصول اخلاقی که بر پایه مبانی ایمانی شکل می گیرد دارای ارزش و اهمیت و عمل بیشتری است و مؤمنان حتی اگر از جانشان بگذرند از این اصول و مبانی ایمانی خویش نمی گذرند و هرگز حاضر نمی شوند تا از اهتمام و عمل به آن خودداری کنند.

از این رو اصول اخلاقی با پشتوانه های ایمانی بهترین راهنمای عمل در زندگی انسان ها معرفی می شود و حتی روان شناسان اجتماعی و دانشمندان حوزه های تربیتی و اخلاقی و حتی سیاسی و اجتماعی می کوشند تا با بهره گیری از ظرفیت اصول اخلاقی ایمانی، جامعه ای با نظام هنجاری و مدیریت روانی درونی ایجاد کنند؛ زیرا مدیریت روانی درونی، به دولتمردان و مدیران جامعه این امکان را می بخشد تا با کمترین هزینه بالاترین دستاورد را داشته باشند.

اصولا کسانی که برپایه اصول اخلاق ایمانی، زندگی می کنند، خود بزرگترین و اصلی ترین مدافع قوانین هنجاری هستند و سرزنش درونی و روانی در هنگام مخالفت با اصول هنجاری و یا عمل به ناهنجاری ها موجب می شود تا شخص به تصحیح و اصلاح رفتاری خویش اقدام کند.

جوامعی که براساس اصول اخلاقی با خاستگاه ایمانی مدیریت می شوند، ازظرفیت بالایی برای بهره مندی از همه مواهب اجتماعی برخوردار می شوند و همدلی و وفاق و اعتماد اجتماعی و مانند آن را در بهترین وضعیت و شکل آن دارا می باشند.

برخی از دانشمندان و اندیشمندان برای این که بتوانند جامعه ای نیم بند از اصول اخلاقی داشته باشند، با بهره گیری از فطرت سالم و وجدان اجتماعی می کوشند تا این هدف را به دست آورند و از یک نظم اخلاقی و مدیریت درونی بهره مند گردند. این گونه است که حتی در جوامع غیرایمانی، بر اصولی تکیه و تاکید می شود تا این مهم را برآورده سازد.

به هرحال، برای دستیابی به بالاترین و برترین درجه امنیت اجتماعی و همدلی و وفاق و همگرایی و تعاون اجتماعی، لازم است تا به اصول اخلاقی با خاستگاه ایمانی توجه و تاکید بیشتری مبذول شود.

● معصوم، علت ایمان و عامل اخلاقی

از آن جایی که انسانها همواره در جست وجوی برترین ها و کمال ترین ها هستند، معصومان(ع) دراین جا می توانند بیشترین و بهترین نقش را ایفا کنند. آنان به سبب این که در اوج تمامیت کمال انسانی قرار دارند، بهترین گفتارها و رفتارها و تاییدات را دارا می باشند. لذا به سادگی ازسوی انسانهای بافطرت و شخصیت سالم مورد توجه قرار می گیرند و مردمانی ازاین دست جذب امامان(ع) می شوند.

انسانهای سالم و با فطرت پاک پیش از این که درکی از ایمان پیدا کنند، به معصومان(ع) دل می بندند؛ زیرا آنان چنان هستند که انسان های سالم، برتر و کامل تر از ایشان را نمی توانند تصور کنند. از این رو در روایات، واردشده که مردم، خداوند و ایمان را به وسیله ما شناخته و تسبیح و تهلیل و تحمید و تکبیر را از ما فرا گرفته اند، زیرا امامان موجودات متاله در شکل اتم آن هستند که می توان گفت صورت و تجلی خداوند هستند و اگر خداوند می خواست به شکلی تجلی کند، در شکل همین چهارده معصوم(ع) تجلی می کرد.

هرکسی ایشان را بشناسد و دارای فطرت سالم باشد، مجذوب آنان می گردد و ازطریق عشق حبی و جذب ایشان، جذب خداوند می شود. بنابراین هر مؤمنی پیش از آن که خدا را بشناسد و به او ایمان آورد، به اهل بیت عصمت و طهارت شناخت یافته و ایمان آورده است. پس آن معصومان(ع) همان راه مستقیم و صراط راست الهی هستند که با پیمودن آن می توان به خدایی شدن رسید و متاله شد و خلافت ربوبی الهی را به دست آورد.

بنابراین می توان گفت که معصوم(ع) علت ایمان همه کسانی است که به خداوند ایمان واقعی آورده اند و کسی که مدعی ایمان است و هیچ شناختی از معصوم(ع) ندارد، درحقیقت بهره ای از ایمان ندارد. امام باقر(ع) باتوجه به این مقام معصومان(ع) می فرماید: من دعاالله بنا افلح، و من دعاه بغیرنا هلک و استهلک؛ هرکه خداوند را به وسیله ما بخواند و ما را واسطه قرار دهد، رستگار و موفق خواهد شد، و کسی که غیراز ما اهل بیت- عصمت و طهارت - را وسیله گرداند ناامید و هلاک خواهد گشت. (امالی شیخ طوسی: ج۱، ص۱۷۵)

در این عبارت، امام باقر(ع) به صراحت به نقش مهم و بنیادین معصومان(ع) در عرصه تحقق ایمان اشخاص نسبت به خداوند اشاره می کند. به این معنا که اصولاً راهی برای شناخت و تحقق ایمان به خدا جز معصومان(ع) نمی ماند و هرکسی راهی غیر از ایشان را برگزیده است به گمراهی رفته و هلاک شده است.

شاید بتوان عبارت دیگری را که آن حضرت(ع) می فرماید، به عنوان مویدی بر این معنا گرفت، آن حضرت هنگام بیان نسبت مسایل دینی با ولایت یعنی ولایت اهل بیت(ع) می فرماید: بنی الاسلام علی خمسه أشیاء: علی الصلاه ، و الزکاه ، والحج، والصوم، والولایه.، و لم یناد بشییء مثل ما نودی للولایه ؛ دین مبین اسلام بر پنج پایه و اساس استوار است: نماز، زکات، خمس، حج، روزه، ولایت اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام). سپس افزود: آن مقداری که نسبت به ولایت سفارش شده است نسبت به هیچ کدام تأکید نگردیده است و ولایت، اساس و محور تمام اعمال می باشد. (وسائل الشیعه : ج۱، ص ۱۸، ح۰۱.) زیرا اصولاً نمی توان بی ولایت درکی از ایمان و رفتارهای ایمانی چون نماز و روزه داشت. هر عمل ایمانی متکی بر باوری قوی است که ولایت طولی امامان معصوم(ع) در طول ولایت الهی، بخش جدایی ناپذیر آن است. این گونه است که خداوند در همه آیات قرآنی، ولایت و اطاعت پیامبر(ص) به عنوان یکی از چهارده معصوم را جزوی از ولایت و اطاعت خود برشمرده است. به این معنا که اصولاًنمی تواند بی ولایت و اطاعت معصوم(ع) ولایت و اطاعت الهی را تحقق بخشید؛ زیرا این ولایت و اطاعت، همان وسیله الهی است که شخص با آن می تواند متاله شود و به خداوند تقرب جوید و رضایت و خشنودی او را به دست آورد.

همان گونه که معصوم(ع) علت ایمانی هرکسی است، هم چنین عامل تحقق اخلاقی هرکسی نیز می باشد؛ زیرا اخلاق به معنای متخلق شدن به خلق و خویی است که در معنا چیزی جز متاله شدن نیست. بنابراین اگر کسی بخواهد متاله و متخلق به خلق و خوی الهی شود می بایست از برکت معصوم(ع) به این حقیقت دست یابد.

این مطلب چندان پیچیده و سنگین نیست که استدلال و برهان بیشتری بخواهد. به این معنا که هرکسی که بخش نخست را پذیرفت می بایست به عنوان لازم آن مطلب، این بخش را نیز بپذیرد که معصوم(ع) عامل اصلی متاله شدن هرکسی است و انسان به معنای واقعی، زمانی اخلاقی می شود که از ولایت و اطاعت معصوم(ع) بهره مند باشد.

بدین ترتیب همه چیز معصوم(ع) اصالت خاصی می یابد و هرکار وی می بایست سرمشق عمل انسانی قرار گیرد مگر آن که خود آن حضرات(ع) آن را به عنوان اختصاصات خویش مطرح کرده باشند، چنان که صدور نخستین و مخلوق اول بودن از اختصاصات ایشان است.

امام باقر(ع) دست یابی به ولایت اهل بیت(ع) را در اطاعت محض از ایشان و پیروی و شیعه بودن واقعی می داند و می فرماید: لا تنال ولایتنا الا بالعمل و الورع؛ ولایت و شفاعت ما شامل نمی شود مگر افرادی را که دارای عمل- صالح- و نیز پرهیز از گناه باشند. (وسائل الشیعه: ج ۱۱، ص ۶۹۱.) این بدان معناست که ولایت جز از طریق تبعیت محض از آنان و فرمان هایشان شدنی و ممکن نیست و هرکسی رفتاری دیگر داشته باشد تنها مدعی ایمان و ولایت خواهد بود.

آن حضرت(ع) درباره تبیین جایگاه معصومان(ع) در هستی این گونه می فرماید: لو ان الامام رفع من الارض ساعه، لماجت باهلها کمایموج البحر باهله؛ اگر امام وحجت خدا لحظه ای از روی زمین و از بین افراد جامعه برداشته شود، زمین اهل خود را در خود می بلعد و فرو می برد همان طوری که دریا چیزهای خود را در خود متلاطم و آشفته می سازد(۴).

این بدان معناست که آن چه هستی را برقرار و پایدار نگه می دارد معصومان(ع) و حضور ایشان است. براین اساس، نمی توان گفت که جهان هستی بی آنان نمی تواند باشد ولی عالم تشریع و اطاعت می تواند بی حضور ایشان معنا یابد. پس نمی توان گفت که اطاعت ایشان همانند اطاعت از هر شخص دیگری است که تأثیری در کائنات و امور تکوین ندارد.

● نمونه هایی از اصول اخلاقی

در این جا به برخی از اصول اساسی و کلیدی اخلاق از دیدگاه امام باقر(ع) اشاره می شود تا معلوم گردد که چگونه می توان در مسیری که ایشان مشخص می کند انسانی متاله و خدایی شد و متخلق به اخلاق و صفات الهی گشت؛ زیرا چنان که مأموریت معصومان(ع) اکمال واتمام مکارم اخلاقی است، هم چنین مأموریت هر انسانی دست یابی به این مهم است که با آن می تواند به مقام ربوبیت عبودی دست یابد که هدف آفرینش انسان بوده است.

یکی از اصول اخلاقی، شناسایی موقعیت خود و دیگری است؛ زیرا اصول اخلاقی درحقیقت، اصول مدیریت تعامل و ارتباط با دیگری است. هرکسی می بایست نسبت به موقعیت خود و دیگری شناختی درست یابد تا براساس آن، تعاملات و ارتباط کنونی و آینده خود را مدیریت کند.

بسیاری از انسان ها نسبت به خود و خیر بودن خویش شک و تردید دارند، برای رهایی از این تردید امام می فرماید: اذا اردت ان تعلم ان فیک خیراً، فانظر الی قلبک فان کان یحب اهل طاعه الله و یبغض اهل معصیته ففیک خیر؛ والله یحبک و اذا کان یبغض اهل طاعه الله و یحب أهل معصیته فلیس فیک خیر؛ والله یبغضک، والمرء مع من احب؛ اگر خواستی بدانی که در وجودت خیر و خوشبختی هست یا نه، به درون خود دقت کن، اگر اهل عبادت و طاعت را دوست داشتی و از اهل معصیت و گناه ناخوشایند بودی پس در وجودت خیر وسعادت وجود دارد؛ و خداوند تورا دوست می دارد. ولی چنانچه از اهل طاعت و عبادت ناخوشایند باشی و به اهل معصیت عشق و علاقه ورزیدی، پس خیر و خوبی در تو نباشد؛ و خداوند تو را دشمن دارد. و هر انسانی با هرکسی که به او عشق و علاقه دارد، محشور می گردد. (اصول کافی: ج ۲، ص ۳۰۱، ح۱۱، وسائل الشیعه : ج۶۱، ص ۳۸۱، ح۱.)

این حدیث به یک نکته کلیدی اشاره می کند که برای شناخت خود می توان به علایق خود رجوع کرد؛ زیرا هرکسی بر نفس خویش بصیر وآگاه است و به جزئیاتی آگاه است که دیگری از آن خبر ندارد. بنابراین باتوجه به علایق خود می توان موقعیت خویش را ترسیم کرده و براساس آن اقدام نمود.

براین اساس می توان گفت که مراجعه به خود و علایق شخصی برای درک موقعیت خود نسبت به دیگری نیز می تواند یکی از اصول اساسی در رفتارهای اخلاقی شخص باشد.

به عنوان نمونه آن حضرت(ع) می فرماید اگر می خواهی بدانی که خداوند در روز قیامت باتو چه برخوردی خواهد داشت، به وضعیت خود با دیگری و برخوردهایت توجه کن. بنابراین اگر بخواهی مورد رحم واقع شوی در همین دنیا ببین که نسبت به دیگری رحیم و مهربان هستی یا نیستی؟ آن حضرت می فرماید: من کفّ عن أعراض الناس أقاله الله نفسه یوم القیامه ، و من کفّ غضبه عن الناس کفّ الله عنه غضبه یوم القیامه هرکس دنبال هتک حرمت- ناموس و آبروی- دیگران نباشد، خداوند متعال او را در قیامت مورد عفو و بخشش قرار می دهد؛ و هر کس غضب و خشم خود را از دیگران باز دارد، خداوند نیز خشم و غضب خود را در قیامت از او برطرف می سازد. (کتاب الزهد؛ ص۱، ح۹.)

بنابراین کسی که نسبت به دیگری به گونه ای رفتار می کند که موجب هتک حرمت و آبرو و عرض می شود نمی بایست امیدوار باشد که خداوند پرده وی را ندرد و در مقام ستاریت بر او تجلی کند. اگر کسی عرض و آبروی دیگری را می ریزد و نسبت به عیوب و نواقص دیگری پرده پوشی روا نمی دارد، نباید از دیگری توقع پرده پوشی داشته باشد.

آن حضرت(ع) بر لزوم شناخت از جامعه و جهان بر پایه اصول دینی تأکید می کند و به یک معنا اسلامی کردن نگرش و بینش افراد را از طریق تفقه در دین خواستار می شود. به این معنا که انسان زمانی می تواند رفتاری اخلاقی داشته باشد که جهان و هستی را براساس نگرش و بینش اسلامی و قرآنی بنگرد. انسانی که به گل و گیاه و جانور به عنوان یک آفریده الهی نگاه نمی کند، نمی تواند نسبت به آن واکنش مثبت و درستی داشته باشد و به آزار و اذیت آنان می پردازد ولی هرگاه آنان را به عنوان آفریده الهی دید و تصویر و ترسیم کرد، آن گاه رفتار و تعامل وی در محیط زیست و زندگی اش، متحول می شود و به هر موجودی به چشم دیگر می نگرد. این همان چیزی است که ما از آن به «چشم ها را باید شست، طوری دیگر باید نگریست» تعبیر می کنیم.

امام می فرماید: لو أوتیت بشابّ من شباب الشیعه لا یتفقه فی الدین، لأوجعته؛ اگر جوانی از جوانان شیعه را نزد من بیاورند که به مسائل دین، و زندگی- آشنا نباشد، او را تنبیه و تأدیب خواهم کرد (تا به دنبال تحصیل مسائل دین برود)...

این که چنین جوانی را تنبیه می کند به این معناست که تفقه در دین به او نگرش و بینشی دیگر می بخشد و اجازه می دهد تا خود و محیط زیست خویش را به گونه ای دیگر بنگرد و تحلیل و تجزیه کرده و توصیه های مناسب با این نگرش جدید بنماید. از اینرو نظریه سازی بر پایه اصول اسلامی در همه حوزه های آموزشی به معنای تغییر در بینش و نگرش انسان مسلمان است که می بایست تشویق و ترغیب گردد تا رفتارهای براساس هنجارهای اسلامی شکل و سامان یابد. آن حضرت(ع) برای کسانی که در جست وجوی علمی از این دست می باشند، جایگاه و مقام بلندی را تصویر می کند و می فرماید: ان جمیع دوابّ الارض لتصلی علی طالب العلم حتی الحیتان فی البحر؛ به درستی که تمام موجودات و جانوران زمین و بلکه ماهیان دریا برای تحصیل کنندگان علوم- اسلامی و معارف الهی- تحیت و درود می فرستند...(بحارالأنوار: ج۱، ص۷۳۱، ح۱۳.)

امام می فرماید: الکمال کلّ الکمال، التفقه فی الدین، و الصبر علی النائبه ، و تقدیر المعیشه ، تمام کمالات- معنوی و مادی انسان- در فقاهت و شناخت دقیق و صحیح مسائل دین و معارف الهی است؛ و صبر و شکیبائی در مقابل ناملایمات، و نیز زندگی را با تدبر و مدیریت برنامه ریزی کردن می باشد... (تحف العقول) ص۳۱۲، بحارالأنوار: ج۸۷، ص۲۷۱، ح۵.)

حضرت کسانی را که در جست وجوی چنین علم و عملی نیستند نکوهش کرده و می فرماید: من أفتی الناس بغیر علم و لا هدی، لعنته ملائکه الرحمه و ملائکه العذاب، و لحقه وزر من عمل بفتیاه؛ هر کس درباره مسائل دین، فتوا و نظریه ای دهد که بدون علم و اطلاع باشد، ملائکه رحمت و ملائکه عذاب، او را لعن و نفرین می کنند و گناه عمل کننده- اگر خلاف باشد- بر عهده گوینده است... (اصول کافی: ج۱، ص۲۴، ح۳ و مستدرک الوسائل: ج۷۱، ص۴۴۲.)

زیرا کسانی که به دور از علم و تحقیق، کلامی را می گویند و یا رفتاری را در پیش می گیرند در حقیقت، در مسیر گمراهی و ضلالت گام برمی دارند و از اصول اخلاقی و متأله شدن باز می مانند.

● بهره گیری از دنیا

در تحلیل امام از اصول اخلاقی توجه به دنیا به معنای بهره گیری از آن در جهت متأله شدن است. بنابراین هر گامی که انسان برمی دارد اگر در راه فلسفه آفرینش باشد به عنوان عبادت بوده و آثار دنیوی و پاداش های اخروی بر آن مترتب می گردد. آن حضرت در این باره می فرماید: من طلب الدنیا استعفافاً عن الناس، و سعیاً علی أهله، و تعطفاً علی جاره، لقی الله عز و جل یوم لقیامه و وجهه مثل القمر لیله البدر؛ هرکس دنیا را به جهت یکی از این سه حالت طلب کند: بی نیازی از مردم، آسایش و رفاه خانواده و عائله اش، کمک و رسیدگی به همسایه اش، روز قیامت درحالتی محشور می گردد و به ملاقات خداوند متعال نایل می شود که صورتش همچون ماه شب چهارده، نورانی است.. (وسائل الشیعه : ج۷۱، ص۱۲، ح۵.)

اگر انسان با تلاش و کوشش در دنیا به درآمدی برسد و از آن، کسی را اطعام کند، پاداش های بزرگی را دریافت می کند؛ زیرا در این حالت در مقام الهی رازقیت نشسته و در این مقام تجلی نموده است. بنابراین اطعام دیگری به عنوان یک عمل اخلاقی زمانی معنا می یابد که انسان خداوند را درنظر داشته باشد و تخلق به صفات او را بخواهد: من أطعم مؤمنا، اطعمه الله من ثمار الجنه ؛ هرکس مؤمنی را طعام دهد، خداوند از میوه های بهشتی روزی او گرداند... (محاسن برقی: ص۳۹۳، ح۴.)

احترام به دیگری می تواند همانند آبی، همه زشتی ها و ناپاکی ها بشوید، به شرط آن که در مسیر متاله شدن انجام پذیرد. از این رو آن حضرت می فرماید: ان المؤمن اذا صافح المؤمن تفرقاً من غیر ذنب همانا مؤمنی که با برادر مؤمنش دیدار و مصافحه نماید، گناهانشان ریخته می شود و بدون گناه از یکدیگر جدا خواهند شد. (خصال صدوق: ج۱، ص۳۱.)

صله رحم نیز به سبب آن که موجب تقویت روابط انسانی می شود مورد تأکید قرار می گیرد و آن حضرت می فرماید: صله الارحام تزکی الاعمال، و تنمی الاموال، و تدفع البلوی، و تیسر الحساب، و تنسی ء فی الاجل، صله رحم نمودن (پنج فایده دارد:) موجب تزکیه اعمال و عبادات می شود، سبب رشد و برکت در اموال می گردد، بلاها، آفات؛ و گرفتاری ها را دفع و برطرف می نماید، حساب (قبر و قیامت) را آسان می گرداند و مرگ و أجل (معلق) را به تأخیر می اندازد. (تحف العقول: ص۲۱۸، بحارالأنوار: ج۴۷، ص۱۱۱، ح۱۷.)

این ها نمونه هایی از اصول اخلاقی از دیدگاه امام باقر(ع) است که اگر به همین کلیات بسنده شود، می تواند چنان زندگی خوب و سالم و جامعه اخلاقی براساس آن ایجاد و برپا کرد که جامعه جهانی، خود مجذوب آن شده و به آن گرایش یابد. از این رو آن حضرت و نیز دیگر معصومان(ع) می فرمایند که اگر مردم سخنان ما را بشنوند، خود مجذوب ما می شوند و به اهل بیت(ع) گرایش می یابند.

علی اصغر کمالی



همچنین مشاهده کنید