پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

کشف الاسرار تفسیرقرآن با اثر ادبی متاثر از قرآن


کشف الاسرار تفسیرقرآن با اثر ادبی متاثر از قرآن

کشف الاسرار از جمله تفاسیر ادبی و عرفانی است که در قرن ششم هجری به زبان فارسی به نگارش در آمده است

۱ – چکیده

کشف الاسرار از جمله تفاسیر ادبی و عرفانی است که در قرن ششم هجری به زبان فارسی به نگارش در آمده است . ازآنجایی که مکتب تفسیری امام احمد میبدی در این تالیف اجتهادی – باطنی بوده و وی با استفاده از خلاصه خواجه عبدالله انصاری که از بزرگان صوفیه می باشد اقدام به تالیف این اثر نموده است ؛ در این مقاله سعی بر آن شده است که ضمن پاسخ به این پرسش که آیا این اثر تفسیر قرآن است یا اثر ادبی است که متاثر ازاعجاز ادبی قرآن می باشد؛ به آسیب شناسی این تفسیر با توجه به اثر گذاری تفکرات صوفیه ، اسرائیلیات و تاویل ها ی بکار رفته بر پایه تطبیق و ذوق بپردازیم.

واژگان کلیدی

کشف الاسرار و عده الابرار ، صوفیه ، تاویل ، تطبیق ، میبدی ، تاویل ذوقی.

۲ – مقدمه

در باطن داشتن قرآن اختلاف و تردیدی نیست و روایات متواتر در کتب روایی و تفسیری شیعه و سنی برآن دلالت دارد و جمعی از مفسران مانند میبدی در کشف الاسرار،نیشابوری در غرائب القرآن،آلوسی در روح المعانی افزون بر تفسیر ظاهر قرآن معانی باطنی و اشاری نیز برای آیات قرآن ذکر کرده اند و حتی برخی در عین قبول این که ظاهر قرآن مراد خدای متعال قابل اعتماد و احتجاج است ،در تفسیری که برای قرآن نوشته اند به ذکر معانی باطنی اکتفا نکرده ،ولی با این وصف کسی را که بر مبنای نظریه فوق تفسیر باطنی محض برای قرآن نوشته باشد ،سراغ نداریم. از آنجا که در تفسیر باطن قرآن امکان به خطا رفتن بسیار زیاد و موجبات بروز تفسیر به رای یا تحریف معنوی مصحف شریف چنانچه از قواعد و مدلول های عرفی وراه صحیح آن پیروی نشود امکان دارد و در این باب هم تفاسیر بسیاری توسط عرفا؛فلاسفه و اهل باطن به نگارش در آمده و باتوجه به این حدیث نبوی (ص):اکثر ما اخاف علی امتی من بعدی رجل یتاول قرآن ، یضعه علی غیر مواضعه.((بیشترین ترسی که برای امتم پس از خودم دارم ، از پیدا شدن کسانی است که به تاویل آیات قرآن می پردازند وآنها را به معناهایی جز آنچه هست می گیرند.)) شناخت تفاسیر سره از ناسره برای کسانی که قصد استفاده از این خوان گسترده الهی را دارند به دلیل آنکه ((...هر کس قرآن را به معانی دیگری که مقصود خدانیست تفسیر کند آن آیه را تحریف نموده است و ما شاهد هستیم بسیاری از بدعت گذاران و صاحبان عقاید فاسد و مذاهب باطل با تاویل آیات قرآن بر آرای فاسد و اهوای باطل خود آن را تحریف کرده اند ، در صورتی که امامان معصوم (علیهم السلام)در برخی روایات از چنین تحریف هایی شدیدا" منع نموده اند)). لازم و ضروری است. از آنجا که بحث باطن قرآن در روایات مطرح شده است پس برای پی بردن به این مطلب که با طن قرآن چیست و چگونه می توان به ان دست یافت نیز باید به خود روایات رجوع کردو تفاسیری که ادعای پرده برداشتن از باطن قرآن را دارند را با سنگ محک این روایات سنجید.حضرت رسول (ص) در این باره می فرمایند:((برای آن – قرآن-ظاهر و باطنی است ،پس ظاهر آن حکم- دستور- و باطن آن ، علم است ،ظاهر آن زیبا و باطن آن ژرف است)). از ائمه اطهار (علیهم السلام)هم روایاتی در این خصوص نقل شده است که به تبیین باطن و ظاهر قرآن پرداخته اند همچون روایتی که در معانی الخبار از امام صادق (ع)نقل شده است که فرموده اند:((ظاهرآن کسانی هستند که قرآن در باره آن ها نازل شده است و باطن آن کسانی هستند که مانند اعمال آنان عمل کرده اند ، در باره ایشان نیز جاری می شود آنچه در مورد آنان نازل شده است)). در روایتی دیگر، از امام باقر (ع)در بصائر الدرجات نقل شده است که :(( سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنْ هَذِهِ الرِّوَایَةِ مَا مِنَ الْقُرْآنِ آیَةٌ إِلَّا وَ لَهَا ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَقَالَ ظَهْرُهُ تَنْزِیلُهُ وَ بَطْنُهُ تَأْوِیلُهُ مِنْهُ مَا قَدْ مَضَی وَ مِنْهُ مَا لَمْ یَکُنْ یَجْرِی کَمَا یَجْرِی الشَّمْسُ وَ الْقَمَرُ کَمَا جَاءَ تَأْوِیلُ شَیْ‏ءٍ مِنْهُ یَکُونُ عَلَی الْأَمْوَاتِ کَمَا یَکُونُ عَلَی الْأَحْیَاءِ قَالَ اللَّهُ‏ وَ ما یَعْلَمُ تَأْوِیلَهُ إِلَّا اللَّهُ وَ الرَّاسِخُونَ فِی الْعِلْمِ‏ نَحْنُ نَعْلَمُهُ.)) حضرت در این روایت در توضیح راسخون فی العلم ائمه اطهار (علیهم السلام)را دانا به بطن قرآن معرفی می نمایند.حال باعنایت به مطالب عنوان شده وبا توجه به دسته بندی صورت گرفته توسط بابایی در کتاب مکاتب تفسیری که کشف الاسرار را در زمره کتب تفسیری،اجتهادی – باطنی معرفی می نماید که هم برای تبیین ظاهر و مدلول های عرضی آیات تلاش و اجتهاد کرده و هم به ذکر معانی باطنی آیات پرداخته است در ادامه به بررسی این تفسیر نگاشته شده در قرن ششم هجری می پردازیم.

۳ – بحث

۱-۳ معرفی تفسیر

در این قرن[ششم هجری]توسعه زبان فارسی ،باعث شد تا برخی از مفسران تفاسیر خود را به این زبان بنویسند تا جان فارسی زبانان را از معارف قرآن سیراب کنند. تفسیر کشف الاسرار و عده البرار تالیف امام احمد میبدی ...از بزرگترین و حجیم ترین کتب تفسیری است که بر طریقه عرفانی و مشرب صوفیانه نوشته شده است . بنابراین از جمله تفاسیر ممتاز ادبی و عرفانی است که به زبان فارسی در ده جلد در بهترین سبک و زیباترین عبارات ادبی مستحکم نوشته شده است. این تفسیر براساس تفسیر خلاصه خواجه عبدالله انصاری (۴۸۱ ه) توسط امام سعید رشید الدین ابوالفضل ابن ابی سعید ، احمد ابن محمد ابن محمود میبدی در سال ۵۳۰ هجری قمری به زبان فارسی تالیف گردید.شاید بتوان علت تالیف این تفسیر را به زبان فارسی توسط میبدی در فتوای خواجه عبد الله انصاری در تفسیر آیه ۴ سوره مبارکه ابراهیم همانطور که آموزگار درمقدمه خلاصه این تفسیر می گوید دانست که خواجه با اشاره به آیه و ما ارسلناک الا کافه للناس بشیرا و نذیرا عنوان می نماید که تبلیغ به هر قومی به زبان آن قوم جایز است. [میبدی] آیات را به روش عارفان و صوفیان تاویل می کند و در ضمن آن ،کلمات قصار و سخنان صوفیان معروفی چون بایزید ،شبلی،جنید،خواجه عبدالله،ابراهیم ادهم،سفیان ثوری،ذوالنون مصری،عبدالله مبارک و حسن بصری و ... را نقل می کند و بیش از همه به نقل سخنان خواجه عبدالله انصاری می پردازد او را با عناوین پیر طریقت،پیر بزرگ، عالم طریقت،پیر صوفیان و شیخ الاسلام انصاری و... یاد می کند. اساسا"اهل عرفان ،خود را خواص و برخی از سرشناسان خودرا خواص الخواص می دانندو بر این باورند که راه آنان برای دریافت مطالب و اسرار نهفته ،بر همگان (طبقه عامه) پوشیده است. از ویژگی های این تفسیر وجود آرای شافعی در تفسیر آیات الاحکام است که نشان از گرایش مذهبی میبدی به اقوال شافعی است ولی آنچه که در این تفسیر بیش از هرچیزی خود نمایی می کند به تعبیر علامه معرفت بکاربردن واژگان سره و اصیل فارسی در آن است که نشان دهنده توان ادبی و گستره ی آگاهی وی بر زبان فرسی کهن است.

۲- ۳روش تفسیری

روش تفسیری وی[میبدی] در سه نوبت است:

۱ – تفسیر ظاهر آیه در حد ترجمه ظاهری آن.

۲ – بیان وجوه معانی و قرائتها واسباب نزول و بیان احکام و ذکر اخبار وآثاری است که بمناسبت آمده است.

۳ – در بیان رمز ها و اشارات عرفانی ونکات لطیف و ظریف و دقیقی است که از روح و درون عبارات برگرفته شده است و این همان شاه بیت تفسیر وی بشمار می آید.

در نوبت دوم تفسیر ،داستان های تاریخی زمان پیامبر و حوادث حیات سیاسی ، اجتماعی آن حضرت را به عنوان سبب نزول آیات به تفصیل آورده است ... می توان گفت وجه غالب روش تفسیری این مفسر در نوبت دوم ،تفسیر به ماثور و شیوه نقلی است. نظر بر اینکه میبدی بر آثار نقلی سخت تعبد دارد وبه روایت تفسیری [که مقرون به وضع و جعل است] فراوان اهمیت می دهد ، باعث شده است ،تا این تفسیر از آمیختگی به احادیث مجعول و اسرائیلیات در تاریخ پیامبران گذشته ، مصون نماند به طوری که داستانی از رسولان گذشته نیست که از این آفت به دور مانده باشد. بسیاری از اخبار او در ترازوی خرد،وزنی ندارد و با موازین علم درایت و یا قواعد رجالی ، انتسابشان به پیامبر (ص) درست نمی نماید. اما در نوبت سوم تفسیر خود میبدی بر آن است که آیات را برمذاق صوفیان تفسیر کند ... برای هیچ کس جایز نیست که قرآن را ، برای انطباق با مطلبی فلسفی یا عرفانی یا خبر آن ، تاویل کند و آیات آسمتنی را به رای خویش تفسیر نماید، و به منظور تایید یک اصطلاح فلسفی یا یک تصور عرفانی و مانند این ها دست در آیات متشابه افکند. بطور کلی آن چه درباره ی روش کار او [میبدی] می توان گفت این است که ، با کنار هم نهادن چند آیه و تفسیر و تاویل آن در مجموع مجلسی را فراهم می آورد. آن چه که در بررسی این تفسیر مهم است آن است که آیا این تاویلات بر آیات از راه درست و صحیحی منتج به نتیجه شده است و یا آنکه از راه ناصواب و یا راهی بجز راه رسیدن به مقصود و مراد خداوند که آن راه جز راه راسخون در علم نمی باشد به بیان مراد خداوند از آیات می پردازد به نحوی که مولف گام در وادی تفسیر به رای یا تحریف معنوی قرآن به معنای استفاده از پیش فرض های خود که آن اعتقادات و باور های صوفیه می باشد گذارده است.کشف الاسرار سخت به منقولات متکی است و از کاوش های عقلانی در فهم معانی آیات به دور است از آنجا که پرداختن به تاویل قرآن بجز از راه آن گمراهی است و پذیرفتن اینگونه معانی از غیر اهل آن اشتباه است و وی تاویل ،تدبر و تعقل در آیات را ناصواب می شمارد و با توجه به اینکه میبدی تمام تلاش خود را به جهت تاویل تطبیقی آیات قرآن با عقاید صوفیه می نماید به معنای آنکه ((... می کوشد که آیات قرآن را با مشرب و مذاق صوفیان تطبیق نماید....و به عبارت ساده تر ... تلاش می گردد منشا آن اصول [صوفیه] را قرآنی بنمایاند.)) نمی توان این تفسیر را تفسیری صحیح از آیات قرآن و تاویلات آن را نمایاندن باطن قرآن دانست زیرا در تفسیر قرآن چنانچه مفسر قصد تفسیر و تاویل آیات را با پیش فرض های خود و به منظور تقویت آن ها وبه قصد تحمیل نگرش خود به قرآن داشته باشد بی تردید اقدام به انحراف معنا و مراد خداوند متعال از آیات نموده است . همانطور که خود قرآن به این خطر اینچنین هشدار می دهدکه: ((یحرفون الکلم من مواضعه))(۴/۶۴) کلام خدا را از جایگاهش منحرف می کنند . در خصوص کشف الاسرار، میبدی به قصد تقویت آرای صوفیان به تاویل آیات قرآن پرداخته است و از جانب دیگر ،(( تفسیر صوفی نه تنها انحراف از مقاصد قرآن بوسیله تاویل نارواست بلکه بازی با الفاظ است برای مرعوب ساختن جهال که چون چیزی را نمی فهمند در برابر آنان تسلیم می شوند.)). آنچه که در مورد نوبت سوم تفسیر بیش از تاویلات به چشم می آید حسن کلام و لطایف سخن میبدی است که نشان از تسلط وی بر زبان و ادب فارسی و توانایی قلم وی در نگارش است و نه پرده بر داشتن از مراد خداوند متعال در قرآن که موجبات مسحور کردن خواننده را فراهم می آورد چرا که آنچه که میبدی آن را تاویل می پندارد جز تاویلی بر مبنای ذوق و قریحه وی که مشحصا با کمی تامل در آن می توان در یافت که در حالات خاص روحی وی اقدام به نگارش آن نموده است ، چیز دیگری نمی توان باشد. ... علم تاویل غیر از تاویل کردن آیات قرآن و تفسیر به رای است که برخی بدان دست یازیده اند. بنابراین هرگونه تاویل قرآن و تفسیر آیات آسمانی بدین شکل – یعنی تاویل از پیش خود و تفسیر به رای – از جمله بزرگترین خطا ها و گمراهی هاست ، تاویل کننده هرکس باشد ، عالمی بزرگ، یا فیلسوفی فاضل یا عارفی محقق.

۳ – ۳ چگونگی تفسیر وتاویل آیات

یکی از جنبه های جالب در تفسیر میبدی ، توجه وی به فضایل امام علی (ع) و یاد کرد اخبار و احادیث آن بزرگوار و فرزندان گرامی ایشان می باشد از جای جای این تفسیر اظهار ارادت وشیفتگی به مولی الموحدین را می توان یافت .(برای نمونه نک:آیه ۹۶ سوره مبارکه مریم و آیه مبارکه مباهله).... ولی گاه از سر غفلت یا قرار گرفتن در تور نامرئی توطئه گران به راهی می رود که بسیاری از محدثان ، مفسران و مورخان در انکار یا تردید یا تشکیک در مقابل اهل بیت ( علیهم السلام ) رفته اند. وی در تفسیر ادبی و عرفانی آیه (( واذ واعدنا موسی اربعین لیله ثم اتخذتم العجل من بعده ....الی آخر آیه )) چنین می گوید:((موسی به میعاد حق رفت و سامری آنان را از راه به در برد و چون محمد(ص) بمرد امت خود را به خدا سپرد لاجرم متمردان جهان و شیاطین جن و انس نتوانستند کسی را از راه حق بگردانند.)) و همچنین در تفسیر آیه((الیوم اکملت لکم دینکم .... الی آخر آیه)) با اشاره به حدیثی از امام صادق (ع) الیوم را اشارت به آن روز می داند که حضرت رسول اکرم به پیغامبری مبعوث گشتند و به راحتی از کنار واقعه غدیر و حجه اللوداع نبی اسلام (ص) که به تواتر توسط اهل سنت و تشیع نقل شده است و شان نزول آیه که در خصوص جانشینی پیامبر اسلام ( ص) است عبور می نماید و در آیه ۵۱ بقره هم بدون توجه به سفارشات مکرر که تواتر آن محرز گشته است از جمله حدیث ثقلین موضوع را به صورت کاملا هوشمندانه ای به سمت توکل حضرت به خداوند متعال معطوف می کند ؛ آنچه جالب توجه است که در این مسیر به نوعی حضرت موسی (ع) را متهم به عدم توکل و توجه به ذات اقدس احدیت می نماید که طبیعتا این عمل با توجه به عصمت انبیا از وجود ایشان مبراست .

در خصوص تاویلات ذوقی ایشان که پیش تر در خصوص آن سخن گفته شد((شاید بتوان اولین نمونه های تاویل ذوقی صوفیانه میبدی را در تفسیر ((آیت تسمیت))یافت ؛ او هم مانند قشیری قائل به تفسیر حروف این آیت است.)) . از آن رو که ((آن چه که صوفیه در معنی آیات و اخبار می گویندتمامی نا تمام و تفسیر به رای است ، بلکه مغسول و مزرول و غیر مدلول و ذهول اندر ذهول ،بل غیر منقول و نامعقول است و کلام خدا و رسول وآل رسول ( علیهم السلام ) بر غیر آن محمول است )). نمی توان بر تاویلات میبدی در تفسیر کشف الاسرار اعتماد نمود.او [میبدی] در داستان آدم و حوا همان اخبار مجعول را ردیف می کند و در چگونگی وسوسه شیطان هر چه یافته بهم بافته و عرضه کرده است . و یا در آیه ۷۲ سوره بقره : (( اذا قتلتم نفسا".... الی آخرآیه )) می گوید : (( قتل دو گونه است یکی از روی صورت و دیگری از روی معنی ، آنکه از روی صورت خود را بکشد به سخت ترین عذا ب ها رسد ، ولی آنکه به شمشیر مجاهدت از روی معنی خود را بکشد به ناز و نعیم باقی و بهشت جاودانی رسد . اینکه قوم موسی را گفتند که زنده ای را بکشید تا کشته زنده شود اشاره به اهل طریقت است که نفس زنده را به شمشیر مجاهدت بر وفق شرع بکشند تا دل مرده به نور شاهدت زنده شود و به زندگانی جاوید برسدزندگانی که هرگز در آن مرگ نیست و فنا به ان راه ندارد ... )) و یا در قصه یوسف (ع) در کشف الاسرار پر است از اسرائیلیات بدون کمترین تقد و بررسی و در داستان داوود (ع) نیز (ذیل آیه ۲۴ سوره ص) یاوه های روایت سازان یهود را در باره این پیغمبر بزرگوار ، نقل کرده است. و همچون آیه ۱۰۶ بقره : ((ما ننسخ من آیه او ننسها .....الی آخر آیه)) این چنین تفسیرمی نماید که (( ... ای مهتر پیغمبران آن مقام ها که تو را زان برتری می دهیم ، هرچند همه حسنات مقربان و اولیا ، سیئات توست پس چون برگزاری از آن استغفار کن ! و خود پیغمبر فرمود که روزی هفتاد بار استغفار می کنم !....)) . بابایی در کتاب مکاتب تفسیری صحت هر تفسیر باطنی و معنای اشاری که برای آیات ذکر می شود را منوط به دو امر می داند:

((۱ – یا باید در قالب یک از دلالت های عرفی کلام (مانند دلالت اقتضا ، ایما و اشاره ، یا دلالت های مفهوم کلام چه موافق و چه مخالف ) بگنجد و یا روایت معتبر قابل اعتمادی از پیامبر یا یکی از امامان معصوم (علیهم السلام) از مقصود بودن آن از آیه خبر داده باشد .

۲ - هم چنین اگر معنایی که برای آیه ذکر می شود با ضروری دین یا دلیل قطعی یا ظاهر آیه یا روایت معتبری مخالفت آشکار داشته وقابل جمع عرفی نباشد ، حتی اگر دارای یکی از آن دو معیار باشد ، قابل اعتماد نیست ، زیرا آن معیار در اثر معارضه با این امور از اعتبار ساقط می شود و معیار معتبری برای صحت ان معنا باقی نمی ماند.))

یکی دیگر از مواردی که می توان با توجه بدان ، این تفسیر را کشف الاسرار را مورد نقد قرار داد فرورفتنش در مکتب اهل حدیث او را به چنان افراطی کشانده بود که حتی عقیده ای مانند (( تجسیم )) را می پذیرفت ، او خود اعتراف می کند که جز اصحاب حدیث بوده، ... بدیهی است چنین نگرشی در برخورد با آیات قرآن مردود است . این رویه به مبنای تعطیل کردن قوه ی عقل است . کشف الاسرار در این زمینه تا حدودی زیادی از اعتبار ساقط است و اگر این سیر را ادامه دهیم در غالب موارد با سهل انگاری هایی در قصص قرآن مواجه خواهیم شد. ولی انشای زیبا و شیوا ، نثر دل انگیز و جذاب میبدی همه چیز را تحت الشعاع قرار داده است .

۴ – نتیجه

آنچه باعث جذابیت این تفسیر گردیده است نه تاویل ها و تفسیر های ناب آن و پرده بر داشتن از مراد و مقصود خداوند متعال توسط میبدی است ، زیرا وی در تلاش است در این تفسیر به تفکرات صوفیه بوسیله آیات قرآن حجتیت ببخشد و منشا این تفکرات را مفاهیم قرآنی نمایش دهد تا جایی که حتی از تاویلات ذوقی جهت تطبیق و تحمیل عقاید خود بر آیات کوتاهی نمیکند . دست یازیدن در گردن اسرائیلیات و روایات مجعوله بدون هیچگونه بررسی و نقدی نیز از دیگر موارد نقصان این تفسیر می باشد که وی بدون تتبع و تفحص در اینگونه مسائل از آن ها در تفسیر خود به عنوان شواهد روایی در تفسیر و تاویل آیات استفاده نموده است.اما آنچه که باعث جذابیت این تفسیر گردیده است زیبایی ادبی این تفسیر است که خواننده را مسحور خویش می نماید و آن نشان از توان و تسلط میبدی به زبان و ادب فارسی در عصر خویش است زیرا که در این اثر به کرات از عبارات و کلمات ناب آن عصر به زیبایی تمام استفاده می نماید . از همین رو کشف الاسرار و عده الابرار را نمی توان یک تفسیرنامید بلکه یک اثر ادبی است که سعی در تهذیب اخلاق خواننده و سوق وی به سمت مکارم اخلاق با وام گیری از زیبایی ادبی قرآن و آموزش های اخلاقی این مصحف شریف دارد.

پی نویس

۱ . بابایی،مکاتب تفسیری،ج۲،ص۵.

۲ . آرام،ترجمه الحیاه،ج۲،ص۲۶۸.

۳ . حسینی،ترجمه البیان فی التفسیر القرآن،ص۲۶۴.

۴ . کلینی،اصول کافی،ج۲،ص۵۷۳،کتاب فضل القرآن،حدیث۲.

۵ . صدوق ، معانی الاخبار،ص۲۵۹،باب معنی ظهر القرآن و بطنه.

۶ .صفار،بصائر الدرجات ، ص۱۹۶،جزچهارم،باب۷،حدیث ۷.

۷ . علوی مهر،آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران،ص۲۴۴.

۸ . معرفت ،تفسیر و مفسران ،ج ۲ ، ص ۴۲.

۹ . شاهرودی،ارغنون آسمانی ،جستاری در قرآن ،عرفان و تفاسیر قرآنی،ص ۲۵۴.

۱۰ . معرفت ،تفسیر و مفسران ،ج۲،ص۳۶۷.

۱۱ . همان،ج ۲،ص ۴۰۸.

۱۲ . همان،ج ۲،ص ۴۰۲.

۱۳ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۷۲.

۱۴ . شاهرودی،نگین سلیمان،اسرائیلیات در کشف الاسرار،مجله پژوهشی دانشگاه تربیت معلم سبزوار ،سال اول ،شماره پیاپی ۲؛پائیز و زمستان ۱۳۷۶،ص۳۳الی۴۶.

۱۵ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص ۲۸۸.

۱۶ . همان ص ۲۸۸.

۱۷ . آرام ، ترجمه الحیاه،ج۲،ص ۲۶۸.

۱۸ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص ۲۶۹.

۱۹ .همان،ص ۲۵۶.

۲۰ . آرام ،ترجمه الحیاه ،ج۲،ص ۲۶۸.

۲۱ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۵۶.

۲۲ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۷۹.

۲۳ . کمالی دفولی ، تاریخ تفسیر ، ص ۱۹۰.

۲۴ .آرام ، ترجمه الحیاه ، ج ۲ ، ص ۲۶۸.

۲۵ .شاهرودی ، ارغنون آسمانی ، ص۲۶۱.

۲۶ . همان ص ۲۶۱.

۲۷ .بقره ۵۱.

۲۸ . مائده ۳.

۲۹ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۷۶.

۳۰ .سلیمانی و آشتیانی و...،مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی ، ج۱ ، ص۴۵۵.

۳۱ .شاهرودی ، ارغنون آسمانی .... ،ص ۲۵۷.

۳۲ . شاهرودی ، ارغنون آسمانی .... ، ص ۲۵۷.

۳۳ . بابایی ، مکاتب تفسیری ، ج ۲، ص ۲۲.

۳۴ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۸۹.

۳۵ . قاسم پور ، پژوهشی در جریان شناسی تفسیر عرفانی ،ص۲۵۷.

کتابنامه

۱ – قرآن مجید .

۲- ابن بابویه، محمد بن علی، معانی الأخبار، ۱جلد، دفتر انتشارات اسلامی وابسته به جامعه مدرسین حوزه علمیه قم - قم، چاپ: اول، ۱۴۰۳ ق.

۳ - بابایی، علی اکبر، مکاتب تفسیری، جلد۲، سمت/پژوهشکده حوزه و دانشگاه - تهران، چاپ: پنجم، ۱۳۹۰.

۴ – حکیمی، محمدرضا و حکیمی، محمد و حکیمی، علی - آرام، احمد، الحیاة / ترجمه احمد آرام، جلد۲، دفتر نشر فرهنگ اسلامی - تهران، چاپ: اول، ۱۳۸۰ش.

۵– خویی ، سید ابوالقاسم ،البیان فی تفسیر القرآن ،ترجمه :حسسینی ،سید جعفر، ۱جلد، دارالثقلین ،چاپ دوم ۱۳۸۷.

۶ - سلیمانی آشتیانی، مهدی و درایتی، محمد حسین، مجموعه رسائل در شرح احادیثی از کافی، جلد۱، دار الحدیث - ایران ؛ قم، چاپ: اول، ۱۳۸۷ش.

۷- شاهرودی، عبد الوهاب، ارغنون آسمانی، جستاری در قرآن، عرفان و تفاسیر عرفانی، ۱جلد، کتاب مبین - رشت، چاپ: اوّل، ۱۳۸۳.

۸-شاهرودی ، عبدالوهاب،«نگین سلیمان، اسراییلیات در تفسیر کشف الاسرار»، مجله پژوهشی دانشگاه تربیت معلم سبزوار، سال اول شماره پیاپی ۲ (پاییز و زمستان ۱۳۷۶).

۹- صفار، محمد بن حسن، بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم، ۱جلد، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی - ایران ؛ قم، چاپ: دوم، ۱۴۰۴ ق.

۱۰- قاسم پور، محسن، پژوهشی در جریان‏شناسی تفسیر عرفانی، ۱جلد.

۱۱ - علوی مهر،حسین، آشنایی با تاریخ تفسیر و مفسران، ۱جلد، مرکزجهانی علوم اسلامی - قم، چاپ: اوّل، ۱۳۸۴.

۱۲- کلینی، محمد بن یعقوب بن اسحاق، الکافی (ط - الإسلامیة)، جلد۲، دار الکتب الإسلامیة - تهران، چاپ: چهارم، ۱۴۰۷ ق.

۱۳ - کمالی دزفولی، سید علی، تاریخ تفسیر(کمالی)، ۱جلد، صدر - تهران، چاپ: بی‏نا، بی‏تا.

۱۴ - معرفت ، محمد هادی، تفسیر و مفسران، جلد۲، مؤسسه فرهنگی التمهید - قم، چاپ: پنجم، ۱۳۸۸.

حسن رشیدی کرم بستی

دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث

دانشگاه علوم تحقیقات کرمان