چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

شش دهه جدال با ادیان مکاتب فکری و روشنفکران در چین


شش دهه جدال با ادیان مکاتب فکری و روشنفکران در چین

وارثان مائو به نقض حقوق بشر ادامه می دهند

در ماه اکتبر سال ۱۹۴۹ میلادی مائو زِدانگ رهبر حزب کمونیست چین در محل دربار سابق امپراتوران چین در شهر پکن که بر میدان «تیان ‌آن‌ من» مشرف است، تاسیس جمهوری خلق چین را اعلام کرد. اکنون ۶۱ سال از آن روز می‌گذرد. ۶۱ سال از حکومت بر پرجمعیت‌ترین سرزمین جهان؛ سرزمینی کهن با فرهنگی پنج هزارساله‌ که همواره بستر گسترش ادیان، مکاتب و روش‌های فکری بسیاری بوده است. اغلب مردم فکر می‌کنند آنچه حزب کمونیست چین بر سر ادیان و فرهنگ کهن این کشور آورده است صرفاً به دوران انقلاب فرهنگی در زمان مائو مربوط می‌شود، دلیل اینکه مردم فکر می‌کنند حزب کمونیست چین تغییر ماهیت داده این است که این حزب با آغاز اصلاحات خود در دهه ۷۰ همواره سعی در ایجاد چهره‌ای مثبت و لیبرال داشته است به طوری که اقدام به بازسازی کلیساها، معابد بودایی‌ و تائوئیستی، ساخت مساجد و آثار معماری کلاسیک کرد.

همزمان دست به برگزاری نمایشگاه‌ها و جشنواره‌‌های‌ فرهنگی و مذهبی در داخل و خارج از این کشور زد. عصاره‌ فرهنگ، معنای باطنی آن‌ است، حال آنکه جنبه‌های سطحی تنها به‌ درد سرگرمی می‌خورند. حزب کمونیست چین تنها جنبه‌ سطحی فرهنگ و معنویت را احیا کرد تا با سرگرم کردن مردم، تخریب جنبه‌ اخلاقی آن‌را تحت‌ تاثیر قرار دهد. در تمام دوران، در تمام دنیا، مذاهب راستین به مردم آموخته‌اند که سعادت آنان در گرو اعتقادات الهی آنان است ولی در برابر، از مفروضات کمونیسم رد وجود خداوند است اعتقاد به اینکه نه زندگی گذشته، نه زندگی پس از مرگ، نه پاداش و نه عقوبتی وجود دارد. از این رو کمونیست‌ها در هر جایی که باشند به مردم گفته‌اند نیازی به اعتقاد به خدا نیست و در برابر آنچه انجام می‌دهند مسوول نخواهند بود.

میلیون‌ها نفر از مردم چین، از پیروان ادیان اسلام، بودیسم و مسیحیت گرفته تا تمرین‌کنندگان روش معنوی فالون‌گونگ، وضعیتی بهتر از دوران انقلاب فرهنگی ندارند. کشتار مسلمانان سین‌کیانگ، ده‌ها سال آزار و سرکوب بوداییان در تبت و بیش از یک دهه آزار و شکنجه تمرین‌کننده‌های فالون‌گونگ گواهی بر این ادعاست.

این گفتار مروری است بر وضعیت تاسف‌بار ادیان اسلام، مسیحیت، بودیسم، قشر روشنفکر سرزمین چین و تمرین‌کننده‌های فالون‌گونگ که به تفکیک تقدیم خوانندگان محترم می‌شود.

● روشنفکران و اندیشمندان

مائو هرگز دل خوشی از روشنفکران نداشت. او می‌گفت: «روشنفکران باید بدانند بسیاری از آنان به نسبت توده‌ مردم بسیار نادانند و بسیار پیش آمده که کارگران و کشاورزان بسیار فهمیده‌تر از آنان بوده‌اند.»۱ در سپتامبر ۱۹۵۱ حزب کمونیست چین اصلاحات فکری را به طور وسیعی آغاز کرد که نقطه‌ شروع آن روشنفکران دانشگاه بود.

در فوریه سال ۱۹۵۷حزب کمونیست با شعار «بگذارید تا صدها گل شکوفه کنند و صدها مکتب فکری خود را ابراز کنند» از روشنفکران خواست انتقادات خود را نسبت به حزب اظهار کنند و گفت هیچ‌گونه اقدام تلافی‌جویانه و خصمانه‌ای در میان نیست. روشنفکران که مدت‌زمانی طولانی از حزب کمونیست بیزار بودند، تصور کردند حزب کمونیست نهایتاً به یک سیاست روشنفکرانه رسیده است و سعی در شنیدن صدای مخالفان و منتقدانش دارد. از این‌رو شروع به ابراز احساسات واقعی خود کردند و انتقادهایشان شدید و شدیدتر شد. ولی حقیقت این بود که این سیاست حیله‌ای بود جهت نابودی نسل روشنفکر. در ماه مه ‌سال ۱۹۵۷ مائو مقاله‌ای تحت عنوان «همه چیز متحول خواهد شد» نگاشت و آن ‌را برای تمامی مقامات حزب ارسال کرد.

مقاله به این مضمون بود: «در روزهای اخیر جناح راست بسیار گستاخ شده و حرکت خصمانه‌ای را آغاز کرده و کمر به نابودی حزب کمونیست بسته است.»۲ پس از انتشار این مقاله به تمامی این روشنفکران انگ طرفدار جناح راست زده شد. در کل جمعیت ۵۵۰ هزار نفر به عنوان راستگرا‌ شناسایی شدند و مورد حمله حزب قرار گرفتند. برای مثال یکی از این روشنفکران چین در آن دوره زیانگ بوجون نام داشت. دختر وی بعدها در کتاب خاطراتش نوشت: «یکی از وزرای حزب، شخصاً پدرش را به یک جلسه‌ دعوت کرد تا نظرات او را نسبت به حزب کمونیست جویا شود. زانگ بدون اینکه از ساختگی بودن موقعیت آگاه باشد شروع به انتقاد از حزب کرد. در تمام مدت مناظره آن مقام حزب کمونیست کاملاً آرام به نظر می‌آمد. زانگ احتمالاً تصور کرد که وی با آنچه او می‌گفت، موافق است. بعد از جلسه، زانگ به عنوان عنصر رده اول راستگرا مورد حمله قرار گرفت.» رسوم چین حاوی این نکته بود که دانشمندان چینی را می‌توان کشت ولی نباید آنها را مورد تمسخر قرار داد. حزب کمونیست چین این قدرت را داشت که روشنفکران را تمسخر کند و حق مسلم آنها را زیر سوال ببرد و با تهدید آنان به آزار خانواده‌هایشان آنها را وادار به تسلیم در برابر تمسخر کند.

مائو گفت: «امپراتور کین‌شی‌هوانگ به چه چیزی می‌تواند افتخار کند؟ او تنها ۴۶۰ دانشمند پیرو کنفسیوس را کشت، حال آنکه ما ۴۶ هزار تن از آنان را کشتیم. در سرکوب ضدانقلابیون آیا ما روشنفکران ضدانقلاب را از بین نبردیم؟ من در اینجا به کسانی که دم از طرفداری از دموکراسی می‌زنند و ما را به عملکردی شبیه امپراتور کین متهم می‌کنند، گوشزد می‌کنم که آنان سخت در اشتباه هستند. ما صدها بار از او جلوتریم.»۳ در واقع مائو چیزی فراتر از کشتن روشنفکران انجام داد. او افکار و احساسات آنان را از بین برد.

● تمرین‌کننده‌های فالون گونگ

با شروع دهه‏ ۱۹۷۰، صدها نوع چی‏گونگ۴ در چین رواج یافت. هر روز هنگام سپیده‏دم میلیون‌ها چینی، در پارک‌ها با هدف رشد سلامت و افزایش طول عمرشان به تمرین اشکال مختلفی از چی‏گونگ می‌پرداختند. در سال ۱۹۹۲، استاد چی‏گونگی از شمال شرق چین به نام لی‌ هُنگجی روش فالون‌گونگ (فالون‌دافا) را برای رشد جسمی و روحی به عموم معرفی کرد. لی هنگجی خود را به عنوان فردی معرفی کرد که از جوانی تحت تعلیم استادان روش‌ها و مدارس تزکیه کهن چینی بوده ‏است. برخلاف چی‏گونگ‌های دیگر که تنها بر رشد جسمی از راه تمرینات فیزیکی تمرکز می‏کرد، در فالون‌گونگ تاکید شد که بهبود در سلامت ‏باید به ‌دنبال رشد و پرورش معنوی باشد. تمرینات تزکیه‌ نفس یک اصطلاح کلی است که به تعالیم رشد روحی و جسمی گفته می‌شود و در آن «تزکیه» به معنی پرورش توانایی‌های ذهنی و «تمرین» به منزله‌ پالایش جسم است.

در سال ۱۹۹۸ یک بررسی از طرف دولت برآورد کرد که بیش از ۷۰ میلیون نفر، شامل مقامات رده‏ متوسط و بالای حکومتی و مقامات نظامی به انجام تمرین ادامه می‏دادند.

در فوریه سال ۱۹۹۹ در مقاله‌ای از نشریه‌ US News and World Report ۵ از قول یکی از مقامات رسمی کمیسیون ملی ورزش چین، صرفه‌جویی یکصد میلیارد یوان در هزینه‌های پزشکی ۱۰۰ میلیون تمرین‌کننده‌ فالون‌گونگ به تمرینات آنها نسبت داده شده بود.

با ‎محبوبیت روزافزون فالون‌‌گونگ رهبران حزب کمونیست احساس نگرانی می‌کردند. ‌پذیرش این حقیقت برای آنها سخت بود که پس از ده‌ها سال حاکمیت مارکسیسم بر ذهن و روح جامعه، حال بسیاری از مردم از جمله اعضای حزب، الگوی معنوی و اخلاقی خود را جای دیگری جست‌وجو می‌کردند. هر اعتقادی که بر پایه‌ الهیات باشد مبارزه‌ای جدی با حزب کمونیست محسوب می‌شود.

عصر نوزدهم جولای ۱۹۹۹، کنفرانسی توسط مقامات بلند‌پایه حزب کمونیست چین به ریاست جیانگ‌زمین (رهبر وقت حزب) تشکیل شد. او با استفاده از قدرت سیاسی‌اش قانون را زیر پا گذاشت، شخصاً به افکار اعضا جهت داد و تصمیم بر آغاز یک سرکوبی و مبارزه‌ همه‌جانبه علیه فالون‌گونگ اتخاذ کرد. او فالون‌گونگ را به نام دولت چین ممنوع اعلام کرد و عامه مردم را فریب داد. حزب کمونیست چین و مکانیسم خشن تحت کنترل حزب، همگی در سرکوبی همه‌جانبه و تمام‌عیار علیه میلیون‌ها تمرین‌کننده فالون‌گونگ به کار گرفته شدند.

تهمت و دروغ خیلی سریع تمام کشور را دربر‌گرفت. کنگره‌ ملی مردمی تحت فشار گذاشته شد تا قانون مقابله با فالون‌گونگ را تصویب کند و کمی بعد دادگاه عالی مردمی و دادستانی عالی مردمی مشترکاً تصمیم فوق را تایید کردند. در برنامه‌ریزی استراژی سرکوب، سه سیاست به کار برده شد: «خدشه‌دار کردن آبرو و اعتبار تمرین‌کنندگان فالون‌گونگ، سوق دادن آنها به سمت ورشکستگی مالی و آسیب‌رسانی فیزیکی به آنها.» متعاقب آن مبارزات سرکوب‌سازی با تمام قدرت آغاز شد. پلیس چین در حمله‌ای گسترده اقدام به بازداشت هزاران‌ تمرین‌کننده فالون‌گونگ کرد.

رسانه‌های دولتی ۲۴ ساعته کشور را مورد هجوم تبلیغات ضدفالون‌گونگ قرار داده و به پخش صحنه‌هایی از سوزاندن کتاب‌های فالون‌گونگ، دستگیری و محاکمه تمرین‌کنندگان فالون‌گونگ پرداختند. تیرگی دوران انقلاب فرهنگی پیش چشم مردم مجسم شد، گویی زمان یک‌شبه‌۳۰ سال به عقب بازگشته باشد. به تدریج گزارش‌های نگران‏کننده‏ای مبنی بر ضرب و شتم، شکنجه و تزریق داروهای فلج‏کننده اعصاب از بازداشتگاه‌ها، اردوگاه‌های کار اجباری و بیمارستان‌های روانی به بیرون درز پیدا کرد. حتی افشا شد که در تعدادی از اردوگاه‌های کار اجباری، اعضای حیاتی بدن هزاران تمرین‌کننده زنده فالون‌گونگ را جهت تجارت اعضای بدن خارج ساختند.۶ یک عضو بر‌قراری صلح سازمان ملل در گزارش سالیانه‌ خود در سال ۲۰۰۴ به کمیسیون حقوق بشر سازمان ملل درباره خشونت‌ها چنین نوشت: «اینها گزارش‌هایی است از صحنه‌های دردناکی که در آنها زندانیان سیاسی و عمدتاً اعضای فالون‌گونگ در نتیجه‌ آزار و شکنجه‌ شدید و قصور در مراقبت‌های پزشکی در حال مرگ هستند.»۷

ادامه از صفحه ۱۳ گرچه تب سیاسی و رسانه‌ای این پیکار نسبتاً فروکش کرد، اما از آن زمان افزایش مرگ تمرین‌کننده‌ها به علت آزار و شکنجه همچنان ادامه یافته است. به طوری که از سال ۱۹۹۹ تاکنون، دست‌کم مرگ بیش از سه هزار تمرین‏کننده فالون‌گونگ ثبت شده است.

● مسلمانان سین‏کیانگ

«سین‏کیانگ» منطقه‏ای کوهستانی- بیابانی است که در شمال غرب چین قرار دارد. نام قدیمی‏تر این منطقه «ترکستان شرقی» است و تقریباً یک‏ششم چین فعلی را تشکیل می‏دهد. سین‏کیانگ در زبان چینی به معنای «سرزمین نو» است؛ اما خود اویغورها ترجیح می‌دهند از این ایالت به عنوان اویغورستان یا ترکستان شرقی یاد کنند. اویغورها دارای ریشه ترکی- مغولی هستند و اغلب آنها شهرنشین هستند. دولت چین در سرکوب مسلمانان اویغور بسیار فعال بوده ‌است؛ از۹۳۸مدرسه زبان عربی که در سال ۱۹۸۹ مشغول به کار بودند، آخرین مدرسه در سال ۱۹۹۶ توسط دولت چین تعطیل شد. دانشجویان مسلمان به جرم انجام فرایض دینی از دانشگاه‏ اخراج ‌می‌شوند و شاغلانی که نماز می‌خوانند کارشان را از دست می‌دهند.

امامان مساجد این ناحیه مجبورند نام و تعداد نمازگزاران مساجد خود را به مقامات دولتی گزارش دهند. گفته می‏شود ۹۰ درصد طلاب اویغوری که در خارج درس خوانده و بازگشته‏اند در زندان‏های دولت چین به سر می‏برند. حتی برخی گزارش‏ها حاکی از این است که مسلمانان اویغور اغلب تحت فشارند که مشروبات الکلی صرف کنند و در ماه رمضان غذا صرف کنند. در اثر سیاست‏های ضداسلامی حکومت، مردم سین‏کیانگ به لحاظ اقتصادی ‏زندگی سختی را می‏گذرانند. سیاست‏های حکومت در این استان باعث سیطره اقتصادی چینی‏های نژاد هان- که اکثریت جمعیت این کشور را تشکیل می‏دهند- بر مسلمانان و در نتیجه فقر و محرومیت مسلمانان شده است. در حالی که چینی‏های هان از بیشترین تسهیلات دولتی برخورد‌ارند و از سرمایه‏گذاری‏های دولتی بهره می‌برند، مسلمانان سین‏کیانگ در سرزمین‏ مادری خود مانند بیگانگان زندگی می‏کنند و دولت چین را به تلاش برای نابودی آیین و فرهنگ خود متهم می‌کنند.

در سال‏های اخیر مقامات چینی برای شکستن فضای انحصاری زندگی مسلمانان اویغور و بر هم زدن موازنه جمعیت ‏در این منطقه، افراد نژاد «هان» را به این استان وارد می‏کنند. دولت چین همواره و به خصوص پس از وقایع ۱۱ سپتامبر، سعی در تروریست‎ خواندن مسلمانان اویغور کرده است. در طول حاکمیت حزب کمونیست، اویغورها بارها دست به قیام زده‌اند که همواره با سرکوب و واکنش شدید دولت مواجه شده است. آخرین مورد آن در ماه جولای سال گذشته روی داد. در پی انتشار شایعاتی در مورد حمله به مهاجران اویغور در جنوب چین، در شهر «اورومچی» اعتراضات مسالمت‌آمیزی برگزار شد. این اعتراضات با مقابله گروهی از غیرمسلمانان چینی و پلیس به خاک و خون کشیده شد. خبرگزاری دولتی شینهوا تعداد کشته‏شدگان را ۱۸۰ و مجروحان را ۸۰۰ نفر ‏اعلام کرد. اما مردم این استان، کشته‏ها را بیش از ۸۰۰ ‏نفر و مجروحان این حادثه را بیش از دو هزار نفر اعلام کرده‏اند.

دکتر انور توکتی از مسلمانان چینی مقیم بریتانیا و مدیر انجمن اویغور در لندن می‌گوید: «ما امکان عبادت نداریم. نمی‌توان نماز خواند یا روزه گرفت. رفتن به مسجد برای ۹۹ درصد مسلمانان چین تنها در روز عید فطر و عید قربان امکان‌پذیر است و حتی در این دو روز هم صدها مامور امنیتی در مساجد حضور دارند.» وی می‌گوید برای رفتن به حج باید از دولت تقاضا کرد و در این صورت ماموران امنیتی پرونده شما را بررسی می‌کنند تا ببینند شما و پدرتان و پدربزرگ‌تان و دیگر اجدادتان کاری علیه حزب کمونیست کرده‌اید یا نه. اگر هیچ چیزی در این پرونده پیدا نشد، می‌توانید به حج بروید. البته خیلی از مردم قبل از ایام حج به کشورهای دیگر مسافرت می‌کنند و از آنجا به مکه می‌روند ولی در این صورت بین خروج از کشور و ورود آنها نباید بیش از سه ماه فاصله باشد، در غیر این صورت به محض بازگشت به کشور بازداشت می‌شوند.»

● بوداییان

لنین از بنیانگذاران کمونیسم در جایی گفت: «آسان‌ترین راه تسخیر یک قلعه اقدام از داخل آن قلعه است.» به عنوان فرزندان مارکسیسم و لنینیسم، حزب کمونیست نیز این نکته را درک کرده بود. بودا شاکیامونی۸ پیش‌بینی کرده بود پس از نیروانای او (به کمال رسیدن) شیطان به شکل راهب و راهبه، باز پیدا شده و بودیسم را به سمت متزلزل شدن سوق می‌دهد. پیش‌بینی او درست بود چراکه نابودسازی بودیسم در چین توسط حزب کمونیست با تشکیل جبهه‌ای متحد توسط برخی بودایی‌ها آغاز شد. برخی گروه‌های کمونیستی زیر‌زمینی مامور شدند به‌طور مستقیم به درون بودیسم نفوذ کرده و آن‌ را از درون براندازند.

بودا شاکیامونی روشنگری خود را از طریق احکام، تمرکز و خرد انجام می‌داد. او از رهروانش می‌خواست این اصول را نقض نکنند و هشدار داد کسانی که قوانین را نقض کنند بدنامی آنها در دنیا پخش شده و زمانی ‌که زندگی‌شان به‌پایان برسد، به‌علت گناهان‌شان در جهنم مورد عذاب قرار می‌گیرند. راهبان بودایی خود‌فروخته به سیاست، به هشدارهای بودا ‌توجهی نکردند. در سال ۱۹۵۲ حزب کمونیست نمایندگانی را برای شرکت در افتتاحیه انجمن بودایی‌ها فرستاد. در این جلسه بسیاری از بودایی‌های عضو انجمن منع اجرای اصول بودیسم را پیشنهاد کردند. ادعای آنان این بود که این اصول جان بسیاری از جوانان را گرفته است. راهبان و راهبه‌ها نیز باید در انجام ازدواج، نوشیدن الکل و خوردن گوشت آزاد باشند. هیچ کس حق مداخله در این امور را ندارد.

در آن زمان یک راهب ارشد به نام زویون در مجلس حضور داشت و دریافت که بودیسم در چین در خطر انقراض قرار گرفته است. او پا را جلو گذاشت و با پیشنهادات فوق مخالفت کرد و خواستار زنده نگه‌داشتن مفاهیم و لباس بودایی‌ها شد. بعدها او مورد تهمت و افترا قرار گرفت و به او انگ ضدانقلاب زده شد. چندی بعد انجمن بودایی‌ها و انجمن تائوئیسم چین پایه‌گذاری شد. هر دو به وضوح اظهار داشتند که تحت فرمان حکومت ضدالهی حزب کمونیست عمل خواهند کرد. ادیان شرقی راه‌هایی هستند که مردم را به ‌سمت بازگشت به خویشتن حقیقی و تزکیه‌ خود رهنمون می‌سازند. آنان مرزهای روشنگری و الهیات را به انسان امروزی غرق‌شده در مادیات نشان می‌دهند. با این همه راهبان چینی که با حزب کمونیست جبهه مشترکی تشکیل دادند شروع به انتشار دروغ‌ها و بدعت‌های اغوا‌کننده‌ای کردند که از میان آن می‌توان به «بودیسم جهان بشری» و «دین راستین است، پس سوسیالیسم نیز راستین است» اشاره کرد. از این طریق بودایی‌ها و تائوئیست‌ها را تشویق کردند که در زندگی به ‌دنبال تجمل، ثروت و مقام باشند و به این شکل مبانی دینی و معانی آنها را تحریف کردند. بودیسم کشتن را ممنوع کرده است. حزب کمونیست چین در دوران سرکوبی ضدانقلابیون مردم را همچون‌ حشرات می‌کشت. راهبان خود‌فروخته به سیاست، قتل‌ها را چنین توجیه می‌کردند که کشتن ضدانقلابیون رحم بزرگی به آنان است. در طول جنگ با امریکا و کره بین سال‌های ۱۹۵۰ تا ۱۹۵۳ راهبان حتی به جبهه فرستاده می‌شدند تا کشته شوند.

حزب کمونیست اموال معابد را مصادره کرد و راهبان را برای شست‌وشوی مغزی وادار به مطالعه آثار مارکسیسم و لنینیسم کرد. حتی حزب کمونیست راهبان و راهبه‌ها را ترغیب به ازدواج می‌کرد تا انسجام بودیسم از بین برود. برای مثال قبل از هشتم مارس یا روز زن در سال ۱۹۵۱، فدراسیون زنان در شهر چانگشا در استان هونان به تمامی راهبه‌های آن استان دستور داد ظرف چند روز ازدواج کنند. علاوه بر این، راهبان جوان‌تر و قوی‌تر به زور به میدان جنگ فرستاده می‌شدند تا گوشت دم توپ شوند.۹

● ساکنان تبت

تبت فلاتی بزرگ در آسیای مرکزی است. این ناحیه بلندترین منطقه جهان است و به «بام دنیا» شهرت دارد. روزگاری تبت از قدرت‌های بزرگ آسیا محسوب می‌شد. در قرن نهم میلادی تبت امپراتوری بزرگی در کنار چین بوده است. چین تبت را بخشی از سرزمین خود می‌داند. در سال ۱۹۵۱ هجوم واحدهای نظامی چین به تبت آغاز شد. سپس این منطقه ناآرامی‌های بسیاری را تجربه کرد که اوج آن قیام مردم تبت در سال ۱۹۵۹ بود. در جریان سرکوب خونین این قیام در ۱۷ مارس اقامتگاه دالایی لاما رهبر مذهبی تبت گلوله‌باران شد. پس از این واقعه دالایی لاما از طریق کوه‌های هیمالیا به هند گریخت. سال ۲۰۰۸ سالروز خیزش مردم تبت (۱۰ مارس۱۹۵۹مناسبتی بود تا مردم این منطقه علیه حکومت دست به حرکت‌های اعتراضی بزنند. این اعتراضات تبدیل به نا‌آرامی‌هایی شد که هفته‌ها به طول انجامید. طبق اطلاعات دولتی، در جریان این ناآرامی‌ها ۲۲ نفر جان خود را از دست دادند. اما تبتی‌ها شمار کشته‌شدگان را ۱۰ برابر این آمار برآورد می‌کنند. براساس گزارش‌های سازمان‌های حقوق بشر، بازداشت‌ها و شکنجه‌های مردم تبت با اتهام جدایی‌طلبی، همچنان ادامه دارد و بسیاری از صومعه‌ها در محاصره‌ نیروهای امنیتی هستند. دولت نظارت بر مرزها را افزایش داده است و هزاران نفر از مردم تبت در تبعید به ‌سر می‌برند.

به‌گزارش هفته‌نامه‌ اشپیگل، دالایی‌لاما در سخنرانی خود به‌مناسبت پنجاهمین سالگرد خیزش مردم تبت، در برابر جمعی نزدیک به دو‌ هزار نفر گفت: «فرهنگ و هویت تبت در حال فروپاشی است و با مردم تبت مانند جنایتکارانی رفتار می‌شود که مرگ سزای آنهاست.» این برنده‌ جایزه‌ صلح نوبل ادامه داد: «مردم تبت در ترسی دائمی زندگی می‌کنند و مقامات چین به آنها بسیار بدبین هستند. آنها در «جهنمی روی زمین» زندگی می‌کنند، به‌ همین دلیل در جست‌وجوی سرپناهی هستند.»

● مسیحیان

روابط دیپلماتیک چین و واتیکان از زمان مائو به حال تعلیق درآمد. اعتراض‌های واتیکان به نقض حقوق مسیحیان در این کشور و عدم آزادی تبلیغ دین مسیح از عواملی است که به پایان رابطه دیپلماتیک چین و واتیکان منجر شده است. در چین کلیساها زیرنظر دولت اداره می‌شوند و از نظر واتیکان این مساله یک توهین به حساب می‌آید چراکه تنها کلیسای واتیکان و پاپ هستند که اجازه عزل و نصب اسقف‌ها را در تمامی کلیساهای کاتولیک جهان دارند. کلیسای کاتولیک چین بیش از چهار میلیون عضو دارد. اما مقامات چینی عقیده دارند میلیون‌ها چینی به صورت مخفی از دین مسیح پیروی می‌کنند و به واتیکان بسیار وفادار هستند. چین بارها واتیکان را به هدایت زیرزمینی مسیحیان متهم کرده است و واتیکان نیز عقیده دارد خشونت‌ها و سختگیری‌های دولت چین باعث شده است بسیاری از مسیحیان چین ناچار به مخفی کردن دین خود شوند. اعدام‌های مذهبی حزب شامل مسیحیان نیز می‌شود و ده‌ها هزار مسیحی که در خانه‌هایشان به عبادت مشغول هستند روانه زندان‌ها شده‌اند. در جامعه مسیحیان چین «گونگ پین می» یک کشیش کاتولیک شناخته شده است چرا که او مدت ۳۰ سال در زندان‌های حزب کمونیست به سر برد. او در دهه ۱۹۸۰ به امریکا رفت.

قبل از مرگ در ۹۰سالگی در وصیتنامه‌اش چنین نوشت: «زمانی که دیگر حزب کمونیست در چین حکمفرما نباشد گور مرا به شانگهای منتقل کنید.» بر اساس گزارش ۲۲ فوریه‌ ۲۰۰۲ مجله‌ «انسانیت و حقوق بشر» در تحقیقی که از ۵۶۰ هزار مسیحی در کلیساهای ۲۰۷ شهر در سراسر چین انجام شد نشان داد در میان کل کسانی که در مراسم کلیسا شرکت می‌کردند، تعداد ۱۳۰ هزار نفر تحت نظارت مستقیم دولت قرار داشتند. در کتابی به نام «چگونگی شکنجه و آزار مسیحیان به دست حزب کمونیست چین» چنین نوشته شده که تا سال ۱۹۵۷ حزب کمونیست چین بیش از ۱۱ هزار نفر از وابستگان مذهبی را به قتل رسانده است و بسیاری دیگر را نیز دستگیر کرده یا مورد اخاذی قرار داده است. آماری که در کتاب «چگونه حزب کمونیست چین مسیحیان را اعدام کرد» آمده، نشان می‌دهد در سال ۱۹۵۸ در میان روحانیون مسیحی که به آنها تهمت مالک یا قُلدرِ محلی زده می‌شد ۸۸۴۰ نفر کشته و ۲۴۸۰۰ نفر به اردوگاه کار سخت فرستاده شدند.

در تاریخ پنج هزار ساله چین، دوره ۶۰ ساله حاکمیت کمونیسم مانند گذر یک تکه ابر کوچک در آسمان بی‌انتهاست. در طول این دوره کوتاه، حزب کمونیست تمامی اعتقادات و معیارهای سنتی را در هم شکسته، اصول اخلاقی و ساختار اجتماعی را تخریب کرده، عشق و محبت بین انسان‌ها را تبدیل به نزاع و تنفر کرده و تقدس و احترام به آسمان، زمین و طبیعت را به خودخواهی بشر و میل به تسخیر طبیعت مبدل کرده است. صرف نظر از هر مذهب، آیین یا روش فکری که شخص به آن معتقد است در چین کمونیست تنها یک معیار اهمیت دارد: همه باید به دستورات حزب کمونیست عمل کرده و آن را بالاتر از هر دین و مکتبی بدانند. تمامی معتقدان به ادیان و الهیات موظف بوده‌اند به اهداف حزب کمونیست چین جامه‌ عمل بپوشانند و دین و روش خود را تنها در حد یک اسم نگه دارند. سرپیچی از این امر شکنجه و آزار حزب را به همراه دارد. این‌گونه گروه‌های مذهبی مختلف در چین با سرکوب شدید حزب کمونیست از هم پاشیده شده‌اند. آنهایی‌ که باقی مانده‌اند یا به یک زندگی منزوی پناه برده یا از اعضای حزب کمونیست هستند که با پوشیدن ردای آیینی، موذیانه سعی در تحریف کتب مقدس می‌کنند.

هادی فیروزی

پی‌نوشت‌ها

۱- برگرفته از اثر «یک سو کردن سبک کار حزب» اثر مائو

۲- برگرفته از آثار منتخب مائو زدانگ (جلد ۵)

۳- نه شرح و تفسیر درباره حزب کمونیست. نشر ابتکار دانش

۴- Qi Gong نام عمومی تمرینات مراقبه و کنترل انرژی در بدن با حرکاتی ملایم که ریشه در فرهنگ چین باستان دارد.

۵-ww.usnews.com/usnews/news/articles/۹۹۰۲۲۲/archive-۰۰۰۳۲۲-۲.htm

۶- دو وکیل کانادایی مدارک و مستندات آن را در گزارشی ۶۰ صفحه‌ای جمع‌آوری کرده‌اند. این گزارش جداسازی اندام تمرین‌کننده‌های زنده فالون‌گونگ را که نهایتاً منجر به مرگ آنان می‌شود، اثبات می‌کند: www.organharvestinvestigation.net

۷- گزارش کامل مخبر سازمان ملل در این سایت در دسترس است:

www.falunhr.org/reports/un۲۰۰۴/un۲۰۰۴.pdf

۸- بودا شاکیامونی: سیذارتا گوتاما به طور مشهوری به عنوان بنیانگذار بودیسم شناخته شده است. گفته می‌شود او در هند باستان حدود سده پنجم قبل از میلاد می‌زیسته است.

۹- برگرفته از کتاب اصول تئوری و عملی سرکوبی ادیان توسط حزب کمونیست چین نوشته بای زی (bai zhi) .