جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مردی که استادانه قره گوز را می شناسد
نمایش عروسکی "درخت جادویی" به شیوه سایه اجرا شد. این کار همان قرهگوز مشهور ترکیه است که برای آن داستانهای زیادی را در نظر گرفتهاند. شیوهای که در آن عروسکها دارای یک یا دو مفصل بودند و هر دو عروسک توسط یک عروسکگردان (چنگیز اوزک) گردانده و برایشان صداسازی میشد. یعنی مرکز ثقل تمام اتفاقات همان چنگیز اوزک است که به تنهایی نمایش سایه را پیش میبرد.
مردی که استادانه قرهگوز را میشناسد. آن را به نحوی مطلوب میگرداند. در صداسازی متنوع عمل میکند. او در ساخت عروسک و آموزش آن نیز مهارت لازم را دارد. چنانچه در کارگاه سه روزهای که در تهران برگزار کرد، به ۲۰تن از علاقهمندان و هنرجویان ایرانی نحوه ساخت و گرداندن آن را آموزش داد.
● درام کمدی
درخت جادویی یک درام کمدی است که در آن حاچیوات (حاجی عباد) از عهده مرجان، پیشخدمت خود بر نمیآید. این زن حرف گوش کن نیست و لجبازانه کار خودش را میکند. حاچیوات به سراغ قرهگوز میآید تا با مرجان صحبت کند بلکه رام شود. قرهگوز قبول میکند که مرجان نزدش بیاید. با آمدن این زن پیش خدمت، قرهگوز درمییابد که مرجان از او بزرگتر و سن و سال دارتر است، پس از صحبت پشیمان میشود و به او میگوید که تو بهتر میدانی چه کار بکنی. اما مرجان نمیرود و به قرهگوز میگوید که باید یک بازی کنیم تا بروم. او از قرهگوز میپرسد، چند کیلو مردهای؟ چون این پرسش مزخرف است، هیچ پاسخی برای آن نمیتوان به طور قطعی داد. حالا قرهگوز هر عددی را بگوید چون نادرست است مرجان او را به نشانه تنبیه میزند. قرهگوز آنقدر کتک میخورد که به ستوه میآید. بالاخره قرهگوز هم مرجان را میزند. مرجان برای تلافی کردن وردی که از داییاش یاد گرفته است، میخواند. یک درخت جادو دم خانه قرهگوز رویانده میشود. اول، قرهگوز از روی آن میافتد و بدنش درد میگیرد و کوفته میشود. او میخواهد با مردی که جلوی درخت ایستاده حرف بزند. به چند زبان سخن میگوید تا بلکه مرد به حرف درآید. اما آن مرد لال و گنگ هیچ تحرکی ندارد. قرهگوز شاخ و برگ درخت را میزند. او بعد به صرافت میافتد که درخت را قطع کند که نمیتواند. ماری از دل درخت بیرون میآید. قرهگوز وحشت زده به دفاع از خود اقدام میکند. او به ناچار مار را میکشد. جنی میآید و قره گوز را با خود میبرد. قرهگوز با تنی از الاغ برگردانده میشود. او از حاچیوات کمک میخواهد. حاچی میخندد و مسخره میکند. بعد برای آنکه کمک کرده باشد ورد میخواند. اما جن میآید و حاچیوات را به شکل نیمه انسان و نیمه گوسفند برمیگرداند. حالا خودش هم اسباب خنده و تمسخر شده است. دوباره او سعی میکند که ورد را درست بخواند، و این بار از این حالت دوگانه در میآید. بعد برای قرهگوز هم ورد را به درستی اما به شکل تکهپاره میخواند، و این داد و هوار قرهگوز را درمیآورد. حالا قرهگوز میتواند درخت جادو را از ریشه درآورد تا از گزند جن و دیوها در امان باشد.
● طنز و جادویی
این درام برگرفته از فضایی طنز و جادویی است که بین واقعیت و عالم مجردات (جن و دیو) در حرکت است. این خود باورهای ذهنی و عقیدتی را نشان میدهد. مطئناً هدف از ارائه آن دادن یک پیام بزرگ نیست. بلکه بیشتر جلب توجه مخاطب، و سرگرم کردنش از طریق خنداندن است. اما آنچه این اثر را به زیبایی قابل ارائه شدن نزدیک میکند، همانا تلفیق شرایط آن بین واقعیت و عالم جادو است. یعنی کمدی زمانی شکل میگیرد که وجود یک زن نظم ذهنی و جسمی دو مرد کلان را برهم میریزد. دو مردی که هر چه فکر و هوش دارند به کار میگیرند اما در واقع در برابر این زن پیشخدمت کم میآورند. همین خود اسباب زحمت آنان را فراهم میکند. یعنی فقط از دست مرجان کتک نخوردهاند بلکه توسط جادوی او هم همچنان بساط گرفتاری و عذاب پهن است. حتی ماهیت انسانیشان با تبدیل شدن به الاغ و گوسفند هم تغییر میکند. این دیگر برای آنان آبرو و حیثیت نمیگذارد. بنابراین باید تلاش کنند تا خود را از این مخمصه جنجالی برهانند. یعنی نیاز به تلاش مضاعف است و تا نتوانند ورد مرجان را خنثی کنند در مصیبت و بدبختی به سر خواهند برد. این خود پیامد ضد زن بودن را گوشزد میکند که در جامعه مردسالار ترکیه، زن موجودی دردسرساز و بیچاره کننده معرفی میشود که یک تنه دو مرد را حریف است. البته این داستانها قدیمی هستند و از گذشته دور و از قرن شانزدهم به این سو با آمدن قرهگوز از مصر به امپراطوری عثمانی باب شده اند. بنابراین حرف و حدیثها و تحلیلهای آن هم قدیمی است و این نوع نگاه به زن در حال حاضر در ترکیه مرسوم نیست و یا اگر هم باشد خیلی کمرنگ شده است. به همین خاطر حفظ قرهگوز به شکل سنتی آن با اجرای چنین درامهایی کمی غریب و دور از ذهن مینماید. البته این نمایش شوخی و کمدی است و نمیخواهد به طور جدی مسالهای را مطرح کند. اما حفظ این شکلهای سنتی یک امر بدیهی است و در کنار آن میتوان درامها و فضاهای نویی را توسط این شیوه سایهای ارائه کرد. چنانچه اوزک در کارگاه آموزشی خود دست هنرجویان ایرانی را باز گذاشته بود تا آنان تفسیر خود از قرهگوز را ارائه کنند که این خود زمینه مدرن شدناش را فراهم میکند.
● پس از نوشتن
چنگیز اوزک با اجرای قرهگوز یک امتیاز بزرگ فرهنگی را به کشورش - ترکیه - اختصاص میدهد. او با شرکت در هر کشوری نشانهها و میراث فرهنگی ترکیه را به دیگران معرفی میکند. داشتن هر داشته فرهنگی با سابقه یک امتیاز مهم برای ارج نهادن به فرهنگ آن کشور است. ما بیش از یک مورد نمایش سنتی و آیینی داریم که باید ضمن پاسداری از آنان، در نو شدن و ارائه آن در سطوح بینالمللی بکوشیم.خیمه شببازی، تعزیه، نقالی و روحوضی از بارزترین نمایشهای سنتی ماست که همچنان با قدرت امکان زنده ماندناش فراهم است. بنابراین ما اگر بخواهیم در عرضه و صدور داشتههای فرهنگی خود بکوشیم، یکی از فرهنگیترین کشورهای جهان خواهیم بود.
رضا آشفته
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست