یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

کلیدهایی برای رستگاری


کلیدهایی برای رستگاری

جزء هجدهم قرآن کریم که از ابتدای سوره مبارکه مومنون آغاز و به آیه ۲۰ سوره مبارکه فرقان ختم می شود در بردارنده آموزه ها و پیام های روح افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن ها را نقل می کند آیات آغازین سوره مبارکه مومنون اوصافی از مومنان را برمی شمرد که سبب رستگاری آنان شده است

جزء هجدهم قرآن کریم که از ابتدای سوره مبارکه مومنون آغاز و به آیه ۲۰ سوره مبارکه فرقان ختم می‌شود در بردارنده آموزه‌ها و پیام‌های روح‌افزای الهی است که این نوشته تعدادی از آن‌ها را نقل می‌کند. آیات آغازین سوره مبارکه مومنون اوصافی از مومنان را برمی‌شمرد که سبب رستگاری آنان شده است.

این اوصاف عبارتند از:۱. خشوع در نماز: «خشوع» به معنی حالت تواضع و ادبِ جسمی و روحی است که در برابر شخص بزرگ یا حقیقت مهمی در انسان پیدا شده و آثارش در بدن ظاهر می‌گردد. این تعبیر اشاره به این است که نماز آنها الفاظ و حرکاتی بی روح و فاقد معنی نیست؛ بلکه به هنگام نماز آن چنان حالت توجه به پروردگار در آنها پیدا می‌شود که از غیر او جدا می‌گردند و به او می‌پیوندند؛ چنان غرق حالت تفکر و حضور و راز و نیاز با پروردگار می‌شوند که لحظات این نماز هر کدام برای آنها درسی است از خودسازی و تربیت انسانی و وسیله ای است برای تهذیب روح و جان (الَّذِینَ هُمْ فیِ صَلَاتهِِمْ خَاشِعُون).۲. رویگردانی از هرگونه لغو و بیهودگی: «لغو» هر گفتار و عملی است که فایده قابل ملاحظه‌ای نداشته باشد. در واقع مومنان آن چنان ساخته شده اند که نه تنها به اندیشه‌های باطل و سخنان بی اساس و کارهای بیهوده دست نمی زنند؛ بلکه به تعبیر قرآن از آن رویگردان هم هستند (وَ الَّذِینَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ).۳.انفاق مالی: زکات در این آیه به معنای زکات معروف نیست که در احکام مطرح است؛ بلکه به معنای انفاق مالی است؛ زیرا این آیات در مکه که هنوز زکات مشهور در آن واجب نشده بود نازل شده است.

با این بیان روشن می‌شود که چرا فرمود: زکات را عمل می‌کنند و نفرمود: زکات را می‌دهند. پس معنای آیه این است که: مومنین کسانی هستند که انفاق مالی دارند[۱] (الَّذِینَ هُمْ لِلزَّکَوةِ فَعِلُون). ۴. حفظ عفت و پاکدامنی به طور کامل: مومنین، غریزه جنسی خود را به شدت کنترل می‌کنند (الَّذِینَ هُمْ لِفُرُوجِهِمْ حَافِظُون) ۵ و ۶. رعایت عهد و امانت: بر اساس این آیه، حفظ و ادای امانت (به معنی وسیع کلمه) و همچنین پایبند بودن به عهد و پیمان در برابر خالق و خلق از صفات بارز مومنان است (الَّذِینَ هُمْ لِأَماناتِهِمْ وَ عَهْدِهِمْ راعُون).در مفهوم وسیع امانت، امانتهای خدا و پیامبران الهی و همچنین امانتهای مردم جمع است. نعمتهای مختلف خدا هر یک امانتی از امانات او هستند. آئین حق، کتب آسمانی، دستور العملهای پیشوایان راه حق و همچنین اموال و فرزندان و پستها و مقامها، همه امانتهای اویند که مومنان در حفظ و ادای حق آنها می‌کوشند تا در حیاتند از آن پاسداری می‌کنند و به هنگام ترک دنیا آنها را به نسلهای برومند آینده خود می‌سپارند.۷. محافظت بر نمازها: منظور از این محافظت مراقبت بر ادای نمازها به گونه‌ای که یکی از آنها فوت نشود[۲] (الَّذِینَ هُمْ عَلیَ‏ صَلَوَاتهِِمْ یحَُافِظُون). حق ایمان هم همین است که مومنین را به چنین مراقبتی فرا بخواند.[۳].خواسته‌ای که هیچگاه اجابت نمی‌شود آیات ۹۹-۱۰۰ نقل درخواست و پاسخ آن است؛ درخواست برگشت به دنیا از سوی گنهکاران(رَبّ‏ِ ارْجِعُون) برای جبران مافات (لَعَلیّ‏ِ أَعْمَلُ صَالِحًا فِیمَا تَرَکْتُ)، تقاضایی است که با هرگز! (کَلّا) مواجه می‌شود. یعنی بازگشت به دنیا و جبران گذشته ممکن نیست که رخ دهد؛ زیرا قانون آفرینش چنین اجازه بازگشتی را به هیچکس، نه نیکوکار و نه بدکار، نمی‏دهد.[۴].گذشته از آن این درخواست از سوی کسانی است که عمری در دنیا زیستند و بد کردند و خداوند تا پایان عمر به آنها فرصت بازگشت و اصلاح داد و اینها اعتنا نکردند.

واضح است درخواست امروزشان از سر ترس است و واقعیت درونی ندارد و اگر به دنیا برگردند باز همان آش است و همان کاسه(لَوْ رُدُّوا لَعادُوا لِما نُهُوا عَنْهُ وَ إِنَّهُمْ لَکاذِبُونَ؛ اگر به دنیا برگردند، باز به همان کارهایی که از آن نهی شده بودند برمی‌گردند و بی تردید آنها دروغگویند)[۵]. برای همین در اینجا می‌فرماید: تقاضای اینها سخنی بیش نیست (حرفی است که می‌زنند) (إِنَّهَا کلَِمَةٌ هُوَ قَائلُهَا). هر دلسوزی و ترحمی ممدوح و شایسته نیست. ترحمی پسندیده است که مانع ظلم ظالم شود؛ نه ترحمی که سبب شود دست ظالم باز بماند و بیش از پیش به مظلومان و اقشار ضعیف حمله‌ور شود. در بینش اسلامی چنین ترحمی که سبب ترویج گناه و جنایت می‌شود ممنوع است .برخورد خداوند با کسانی که دینداران را به تمسخر می‌گیرند آیات ۱۰۵ به بعد نقل گفت‌وگوی کسانی است که در دنیا نه تنها خود ایمان نیاوردند؛ بلکه مومنان را برای دینداریشان مورد تمسخر قرار دادند. در آیه ۱۰۷ یکی از درخواستهای آنها نقل شده است: پروردگارا! ما را از این آتش بیرون ببر (رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها) که بر اساس آیات ۹۹- ۱۰۰ کنایه از این است که ما را به دنیا باز گردان تا عمل صالح انجام دهیم.

بعد ادامه می‌دهند: اگر دوباره به روش گذشته بازگشتیم و کارهای سابق را تکرار کردیم ما قطعا ستمکاریم (فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ) و شایسته عفو تو نخواهیم بود.[۶] بنابر این معنا پاسخی که خداوند به اینها می‌دهد چنین می‌شود: دور شوید و هم چنان در دوزخ بمانید؛ خاموش شوید و با من حرف نزنید.آنگاه دلیل این برخورد را در آیات بعد (۱۰۹-۱۱۰) بیان می‌کند. می‌فرماید: فراموش کرده‌اید گروهی از بندگان خاص من می‌گفتند: پروردگارا ما ایمان آوردیم، ما را ببخش! بر ما رحم کن! و تو بهترین رحم‌کنندگانی؛ ولی شما آنها را به باد مسخره گرفتید (فَاتَّخَذْتُمُوهُمْ سِخْرِیًّا) و آن قدر در این کار اصرار کردید که استهزا کردن آنها، شما را به کلی از یاد من غافل کرد (حَتَّی أَنْسَوْکُمْ ذِکْرِی‏). شما پیوسته به آنها می‌خندیدید (کُنْتُمْ مِنْهُمْ تَضْحَکُونَ) و بر سخنان و عقاید و رفتار و کردارشان پوزخند می‌زدید. امروز به آنها برای آن صبر و استقامت و پایمردی در مقابل آن همه استهزا پاداش دادم (إِنِّی جَزَیْتُهُمُ الْیَوْمَ بِما صَبَرُوا أَنَّهُمْ هُمُ الْفائِزُونَ).و اما شما! امروز در بدترین حالات و دردناک‌ترین عذاب گرفتارید و کسی به فریادتان نخواهد رسید و باید هم چنین باشید چون شما مستحق این کیفرید.دلسوزی در اقامه حدود و اجرای قانونهای الهی؛ ممنوع برخی متاثر از تبلیغات فریبنده رسانه‌های بیگانه که اسلام ستیزیِ برخی از آنها بر کسی پوشیده نیست اجرای مجازاتهای اسلامی را مخالف روح و رحمت انسانی دانسته و با دلسوزی‌هایی که از خود نشان می‌دهند مانع اجرای احکام و قوانین مجازات اسلامی می‌شوند.

در این باره ذکر دو نکته ضروری به نظر می‌رسد:۱. قرآن کریم در آیه ۲ سوره مبارکه نور با صراحت از چنین دلسوزی‌هایی نهی می‌کند: اگر به خدا و روز جزا ایمان دارید هرگز نباید در اجرای این حد الهی گرفتار رافت (دلسوزی بیجا) شوید (وَ لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَةٌ فِی دِینِ اللَّهِ إِنْ کُنْتُمْ تُوْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ).۲. هر دلسوزی و ترحمی ممدوح و شایسته نیست. ترحمی پسندیده است که مانع ظلم ظالم شود؛ نه ترحمی که سبب شود دست ظالم باز بماند و بیش از پیش به مظلومان و اقشار ضعیف حمله‌ور شود. در بینش اسلامی چنین ترحمی که سبب ترویج گناه و جنایت می‌شود ممنوع است.جالب است که این دلسوزی را کسانی در بوق می‌کنند و برای دفاع از جنایتکاران به احکام الهی اسلام حمله‌ور می‌شوند که خود در قتل عام بیگناهان عالم سابقه طولانی و پرونده‌ای سنگین دارند و جالبتر اینکه بر خلق چنین فجایع انسانی هم افتخار می‌کنند و این به واقع از عجایب روزگار ماست که عده‌ای دسته دسته انسان بی گناه را خون می‌ریزند و بدن می‌سوزانند و مستانه می‌خندند؛ آنگاه بر اعدام یک جانی جنایتکار اشک دلسوزی و ترحم می‌ریزند!

امید پیشگر

پی‌نوشت:۱. المیزان فی تفسیر القرآن ۱۵/۱۰. ۲. المیزان فی تفسیر القرآن ۱۵/۱۱ . ۳. ر.ک به تفسیر نمونه ۱۴/۱۹۴-۲۰۲. ۴. تفسیر نمونه ۱۴/۳۱۱ . ۵. ۲۸/ انعام . ۶. المیزان فی تفسیر القرآن ۱۵/۷۱.