جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

سینمای سیاسی, زیر سایه سیاست


سینمای سیاسی, زیر سایه سیاست

در دنیا و به خصوص کشورهای جهان سوم یا به عبارت دیگر کشورهای در حال توسعه, همه مسایل مملکت به نوعی آمیخته با سیاست است و نه تنها مسایل اقتصادی, بلکه مسایل اجتماعی و فرهنگی و ورزشی هم به سیاست ارتباط دارند و این نکته ای نیست که بتوان انکار کرد یا با بی تفاوتی از کنار آن گذشت

در دنیا و به خصوص کشورهای جهان سوم یا به عبارت دیگر کشورهای در حال توسعه، همه مسایل مملکت به نوعی آمیخته با سیاست است و نه تنها مسایل اقتصادی، بلکه مسایل اجتماعی و فرهنگی و ورزشی هم به سیاست ارتباط دارند و این نکته‌ای نیست که بتوان انکار کرد یا با بی‌تفاوتی از کنار آن گذشت. اینکه همه چیز با سیاست آمیخته شده، طبیعتا نه تنها نکته مثبتی نیست بلکه منفی و عاملی برای ایجاد مشکلاتی در همان حوزه‌ای است که سیاسی شده است. کشور ما هم از این قاعده مستثنی نیست. در ایران، همه چیز سیاسی است و همه مردم اهل اظهارنظر سیاسی هستند، فارغ از اینکه اظهارات سیاسی آنها حساب‌ شده و دارای پشتوانه علمی و تجربی باشد یا نباشد. در حوزه فرهنگ هم دخالت سیاست را به طور آشکار می‌بینیم، حوزه‌ای مهم و تاثیرگذار که نماد بارز آن سینما است.

سینمای ایران همواره از سیاست تاثیر پذیرفته است که عامل اصلی آن شاید تصمیم‌گیری یک سری مدیران سیاسی- و نه فرهنگی- برای آن یا در مورد آن باشد و از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی که بحث ممنوع‌الفعالیت شدن برخی بازیگران و کارگردانان سینما مطرح و اجرایی شد، شاهد تاثیرگذاری سیاست بر سینما بوده‌ایم. در تایید سیاسی بودن آن اقدامات همین بس که خیلی از بازیگران و کارگردانانی که آن دوره از عرصه سینما به حاشیه رانده شدند، سال‌ها بعد به عرصه بازگشتند، از کارگردانی همچون مرحوم ایرج قادری تا بازیگری نظیر سعید راد و البته نام‌های دیگری که می‌توان به این فهرست پرشمار اضافه کرد. اما سایه سیاست از سینمای ایران هیچگاه برداشته نشد. در تمام این سال‌ها اگر اعتراضاتی به فیلمی صورت گرفته، اعتراضات سیاسی بوده است. از زمانی که فیلم آدم‌برفی داود میرباقری اکران شد و گروه‌های منتسب به انصار حزب‌الله به سینما قدس تهران حمله کردند تا همین امسال که با اعتراض‌های گسترده همین گروه‌ها، فیلم‌هایی مثل گشت ارشاد و خصوصی، از اکران پایین کشیده می‌شوند، همه اعتراض سیاسی بوده است. چه بسا تظاهرکنندگان و معترضانی که فیلم‌ها را ندیده بودند اما وظیفه خود را اعتراض به آنها می‌دانستند. این‌گونه است که طی بیش از سه دهه گذشته، سایه سیاست همواره بر سر سینمای ایران سنگینی کرده است. انتظار این است سینمایی که تا این حد زیر سایه سیاست قرار گرفته، لااقل در عرصه‌ای که به«سینمای سیاسی» شهرت دارد موفق باشد. اما گویی سنگینی سایه سیاست بر سینما، حتی مانع از شکل‌گیری یک سینمای سیاسی موفق هم شده است؛ به گونه‌ای که سینمای سیاسی را نمی‌توانید اینجا پیدا کنید. اگر چه من تخصص سینمایی ندارم، اما از منظر یک علاقه‌مند به سینما، حتی همین معدود فیلم‌های سیاسی ساخته شده در کشور را فاقد درک صحیح سیاسی می‌دانم.

فیلمی هم که خیلی شعار سیاسی بودن سر دهد، در نهایت یک فیلم سفارشی است تا سیاسی. در نهایت چیزی مثل پایان‌نامه می‌شود که از تماشای آن باید صدبار توبه کنید چرا که پایان‌نامه به جای آنکه«سینمای سیاسی» باشد، نمودی از غلبه نامطلوب یک جناح سیاسی بر سینماست و در مورد فیلم قلاده‌های طلا هم هیچ حرفی برای گفتن ندارم. اگر کمی عقب‌تر برویم به اثری همچون اعتراض بر می‌خوریم که اگر چه رگه‌هایی از سیاست دارد اما همچنان گرفتار دنیای شخصی مسعود کیمیایی است که با سیاست آشنا نیست و نمی‌توان آن را مصداقی از سینمای سیاسی دانست. کاغذ بی‌خط ناصر تقوایی هم که آن را یکی از مهمترین فیلم‌های سینمای ایران می‌دانم سیاسی نیست؛ چرا که نمی‌توان فیلمی را صرفا به خاطر آنکه روزنامه‌های اصلاح‌طلب دوران قتل‌های زنجیره‌ای را نشان می‌دهد که قطره‌های خون گوشت در حال شقه شدن روی آن می‌چکد، با همه جذابیتی که آن تصویرسازی داشت، فیلم سیاسی نامید. من،«تلفن همراه آقای رئیس‌جمهور» را هم ندیده‌ام که در مورد آنها قضاوت کنم، اما در کارنامه کم‌برگ سینمای سیاسی ایران، چند فیلم ابراهیم حاتمی‌کیا را می‌توانم شاخص‌ترین آثار آن ارزیابی کنم. «آژانس شیشه‌ای» که تقابل تکنوکرات‌ها و محافظه‌کاران را در دوره پس از جنگ به بهترین نحو ممکن به نمایش گذاشت،«موج مرده» که تقابلی دیگر را از جنس دیگر در معرض دید مخاطبان قرار داد، و از همه مهمتر«به رنگ ارغوان» که به اعتقاد من بهترین فیلم سیاسی سینمای ایران است. «به رنگ ارغوان» را بارها دیده‌ام و هر بار بیش از قبل، از دیدن آن لذت برده‌ام. فیلمی که نه شعار داده و نه سعی کرد مخاطب را به سمت خاصی هدایت کند. فیلمی که به تمام معنا«فیلم» بود؛ با استانداردهای روز سینمای سیاسی جهان که هر سال صدها اثر شاخص و باورپذیر را به علاقه‌مندان سینما در جهان ارائه می‌دهد. اما با همین فیلم موفق سیاسی، در بازترین دولت پس از انقلاب، برخوردی شد که کارگردانش به کلیشه‌ای همچون«به نام پدر» رسید. به رنگ ارغوان نشان داد در ایران، پتانسیل سینمای سیاسی موفق را داریم، اما سایه سیاست آنچنان بر سینما سنگینی می‌کند که کمتر کارگردانی تمایل پیدا می‌کند ریسک ساخت فیلم سیاسی را بپذیرد.

نویسنده : حمیدرضا شکوهی