جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

پیوند شعر و موسیقی آوازی


پیوند شعر و موسیقی آوازی

حسین دهلوی در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد از ۱۱ سالگی موسیقی را نزد پدرش آغاز کرد

حسین دهلوی در سال ۱۳۰۶ در تهران متولد شد. از ۱۱ سالگی موسیقی را نزد پدرش آغاز کرد. دیگر استادانش در زمینه موسیقی ایرانی، ابوالحسن صبا، و در زمینه آهنگسازی حسین ناصری و توماس کریستین داوید استاد خصوصی بودند. وی فارغ التحصیل رشته آهنگسازی از هنرستان عالی موسیقی است و علاوه بر آن برای ادامه مطالعه و کسب تجربه بیشتر به آلمان و اتریش سفر کرده است.

پس از درگذشت استاد صبا در سال ۱۳۳۶ رهبری ارکستر شماره یک هنرهای زیبا که بعدها ارکستر صبا نامیده شد به وی واگذار گردید. از سال ۱۳۳۷ نیز ارکستر ایرانی تالار رودکی را تشکیل داد که فعالیت آن تا چند سال ادامه داشت. دهلوی کنسرت های مختلفی را با ارکسترهای یاد شده در دانشگاه ها و تالارهای مختلف تهران و شهرستان ها و نیز برخی از کشورهای همجوار اجرا کرده است.

همچنین در سال ۱۳۳۶ به دعوت زنده یاد روح الله خالقی تدریس برخی از دروس موسیقی را در هنرستان موسیقی ملی به عهده گرفت. دهلوی تاکنون قطعات مختلفی را در زمینه موسیقی محلی و ملی ایرانی برای ارکستر، آواز ارکستر، سازهای تکنواز به همراهی ارکستر و نیز همنوازی برخی از سازهای ایرانی تنظیم کرده است. از دیگر آثار وی در زمینه موسیقی داستانی، مقدمه خسرو و شیرین با نگاهی به داستان نظامی گنجوی، داستان بیژن و منیژه بر اساس شاهنامه فردوسی و مقدمه مانا و مانی را به مناسبت سال جهانی کودک در سال ۱۹۷۹ تنظیم کرده است.

از دهلوی تاکنون یک نوار به نام گزیده هایی از موسیقی داستان بیژن و منیژه که به وسیله ارکستر سنفونیک رادیو ایران اجرا شده و یک سی دی از ساخته های وی در زمینه موسیقی جدید ایران منتشر شده است. همچنین بیست اثر در زمینه همنوازی برخی از سازهای ایرانی و قطعات مختلف ارکستری به چاپ رسیده است. کوشش دیگر او در زمینه کارهای جمعی موسیقی ملی، پایه گذاری ارکستر مضرابی است و دیگر، تألیف کتاب "پیوند شعر و موسیقی آوازی" است که پس از انجام بیش از چهل سال پژوهش در سال ۱۳۷۹ به چاپ رسیده است.

● سخنرانی حسین دهلوی

افرادی که بخواهند بر روی شعر آهنگ بسازند ابتدا باید هجای کوتاه، بلند، کشیده و کشیده تر را بشناسند و آن را تشخیص بدهند و بعد ریتم آن را بنویسند ولی من ریتم را آزاد گذاشته ام. یکی از دوستان اهل عروض می گفتند: در عروض هجای بلند معمولاً دو برابر هجای کوتاه کشیده می شود اما ما نمی توانیم این را در موسیقی به کار ببریم. چون موسیقی یک هنر است، البته شعر هم هنر است ولی درآنجا می توانند ریاضی وار قواعد عروضی را به کار ببرند ولی اگر ما بخواهیم این کار را انجام دهیم، بر روی شعر فقط یک نوع ریتم می توانیم به کار ببریم و من در کتاب، ریتم های مختلفی را با هجا بندی های مختلف به کار بردم و امیدوارم دوستانی که اهل موسیقی هستند، از آنها استفاده ببرند.

مورد دیگر در مورد تجزیه کلمه می باشد که بسیاری توجه به این نکته نداشتند و برای همین موسیقی رشد کامل نکرده و مسأله دیگر این که متاسفانه من اولین نفری هستم که در ایران موسیقی جمعی چاپ کردم که هزینه آن را هم بسیاری از دوستان علاقه مند دادند. من در قسمتی از این کتاب قطعه سرباز را که مربوط به سال ۱۳۴۵ می باشد و هیچ ربطی هم به جنگ ندارد نوشتم و در قسمت توضیح ۴ این مطلب بیان کرده ام که "قطعه حاضر با همه کوتاهی، نخستین اثری است که در ایران برای کار جمعی موسیقایی، آواز گروهی و ارکستر در زیر انبوهی از مشکلات به چاپ می رسد.

این آغاز نه ابتکاری برای نگارنده به دنبال دارد، نه تأثیری بر موسیقی این مرز و بوم و تأسف عمیقی است بر گذشته هنر موسیقی ما که جایی برای رشد و شکوفایی در عرصه هنر جمعی نداشته است و فقر میراث فرهنگی ما می باشد در زمینه موسیقی مکتوب که قرن ها این هنر دردمند و غم دیده را در بر گرفته است."

در اینجا لازم است به برخی از مشکلات بپردازم. من در سال های گذشته با همکاری دوست عزیزم آقای پایور قطعه ای را برای سنتور نوشتیم. در آن سال، ۸۰ عدد بیشتر از آن قطعه به چاپ نرسید که بسیاری از آن نیز خراب بود. و حالا بعد از گذشت چندین سال که می خواهیم تجدید چاپ بکنیم تازه توانستیم مجوز چاپخانه اش را بگیریم.

در نتیجه این کتاب پیوند شعر و موسیقی آوازی ایران یکی از کارهایی بود که من علاقه مند بودم به هر ترتیبی است در آن قانون مندی هایی را دربیاورم و همان طور که در قبل گفتم، تنها مشکل من این بود که من هیچ نمونه و الگویی نداشتم. همان طور که گفتم من غیر از هجای کوتاه و بلند، هیچ اسم دیگری نداشتم و حالا مشکل من معادل موسیقیایی این بود. به طور مثال در شعر "توانا بود هر که دانا بود / زدانش دل پیر برنا بود". پیر یک هجای کشیده است.

یعنی از بلند، بلندتر است. ما در موسیقی مانند عروض نمی توانیم هجای کوتاه و بلند را در کنار هم بگذاریم، چون دو هجا حساب می شود و من بعد از مدت ها فکر کردن، خیلی ساده یک خط اتحاد بین این دو هجا قرار دادم. به هر حال بحث ریتم خیلی مفصل است و حدود شش گفتار از این کتاب را هم با مثال های مختلف در برگرفته است و من در ضمت مسئولیت ها و سمتی که داشتم، تمام نیرو و توان خود را صرف این کتاب کردم و خوشحال هستم که به هر حال توانستم یادگاری در موسیقی کشور به جا بگذارم. و به طور کلی ریتم شعر عبارت است از اینکه همان طور که شعری را بیان می کنیم بتوانیم به موسیقی دربیاوریم.

بحث مهم دیگر ما در مورد تکیه کلمه است که اگر در موسیقی رعایت نشود که اغلب هم رعایت نمی شود، چقدر موسیقی با هم فرق می کند. به طور مثال اگر ما بگوییم حکایت همچنان باقی است ببینید مطلب چقدر با این که بگوییم حکایت همچنان باقی است فرق می کند. (در بیان جمله اول باقی به مفهوم یک باغ به گوش می رشد، حکایت همانند یک باغ است.) و من این نکته را با نمونه های مختلف البته تا آنجایی که لازم بوده است تشریح کرده ام. فقط نمونه کوتاهی از آن را خواستم برای حضار بیان کنم.

ما باید به این نکته توجه کنیم که ممکن است یک کلمه یک هجایی، تکیه نداشته باشد ولی در شعر وقتی قرار بگیرد می تواند تکیه داشته باشد و موسیقیدان باید به این ظرافت ها توجه داشته باشد. آهنگساز باید آن هجای تکیه دار را یک مقداری صدای بالاتر دهد. من از نظر موسیقایی به این نتیجه رسیدم که هجای تکیه دار در فارسی با بالا آمدن صدا و بسامد بیشتر تأمین می شود. (دکتر خانلری نیز از نظر فیزیکی به این نتیجه رسیده بودند.) یکی از مسائل دیگر که باید به ظرافت آن توجه کرد و من در این کتاب آوردم، این است که نباید هجای کلمه قبلی در شعر به اول هجای کلمه بعدی اضافه شود. به طور مثال در شعر: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم، نباید "اُ" به "می" بچسبد. مسأله دیگر در موسیقی کودک و موضوع شعر کودک می باشد که باید لطیف و آموزنده باشد، نه خشن و باید حاوی مطالب آموزنده باشد.

● گفتگوی دل: ساخته حسین دهلوی.

نمونه دیگر که لازم است به آن اشاره کنم اختلاف اهل ادب و زبان بر سر برخی از کلمات می باشد. به این شعر که از عطار نیشابوری می باشد و زنده یاد حسین سرشار آن را خوانده، دقت کنید: "گم شدم بر خود چنان از خویش ناپیدا شدم". اهل ادب "چون آن" تلفظ می کنند و اهل زبان بر حسب عادت "چِنان". از نکات قابل ملاحظه ای که رعایت ریتم و رعایت تکیه کلمه در آوازهای گروهی و کارهای جمعی به سادگی صورت نمی گیرد و معمولاً آهنگساز باید احساس کند، آن بخشی که صدا بیشتر به گوش می رسد تا حدودی آن را رعایت کند و به نظر من، هم شاعر و هم آهنگساز ذاتاً باید شعر را احساس کنند. مانند رهی معیری که واقعاً شعر را حس می کرد و یا آقای تجویدی که با شعر خود همراه می شد و با شاعر همفکری می کرد. نکته دیگر تغییر کردن معنایی بعضی از کلمات در گذشته و امروز است که باید کلماتی انتخاب شود که با گوش موسیقیدان آشنا باشد. مانند ساز آرایی به جای ارکستراسیون.

▪ شعر قطعه سرباز:

باغروری آتشین با سرودی پر طنین

می رود سرباز در میدان جنگ

تا نماید عرصه را بر خصم تنگ

اوج پرواز دلیر، پای کوبد همچو شیر

پیل تن مردی به پیشاپیش خصم

پای کوبان پرچمی دارد به کف

محمد امین توتونچیان