یکشنبه, ۲۳ دی, ۱۴۰۳ / 12 January, 2025
چیرگی بر ترس
نمایش کودک همواره ضوابط خاص خود را داشته است. اگر قرار باشد نویسندهای بخواهد از اثری اقتباس کند، مطمئنن باید در تطابق معنایی و شکلی آن و بنابر نیاز روانی و ضرورت، برای کودکان تغییرات اساسی را در متن مورد نظر اعمال کند.
"محمود تیموری" بر آن بوده تا با نگاهی به قصه منظوم "هفت خوان رستم" که در شاهنامه فردوسی آمده است، درامی را برای بچهها بیافریند که مبنای آن چیره شدن بر ترس باشد. کودکان بیشتر اوقات بیدلیل از تاریکی و تنهایی میترسند؛ این نکتهای است که ضرورت اجرا را برای کودکان اثبات میکند. به هر تقدیر بچهها هر چه بیشتر خود و دغدغههایشان را در اثر نمایشی ببینند، بیشتر جذب آن خواهند شد. چنانچه بازی بازیگر کودک (علی حسنزاده) در نقش امید و مانی تیموری در نقش میش و دیو بچه لحظات شاد و قابل باوری را در نمایش القاء میکرد. البته بازی گرفتن از کودکان و هماهنگی آمد و شد آنان تقریبن سخت و ناشدنی است و همین خود نکتهای است که در آثار حرفهای مجبور خواهند شد از بزرگترها در نقش خردسالان بهرهمند شوند.
داستان نمایش "هفت خوان امید" از این قرار است که پدر و مادر امید مجبورند بیرون بروند اما ماندهاند چگونه میتوانند امید را از ترس در تنهایی برهانند. امید که فکر میکند والدیناش او را ترک کردهاند، از شدت ترس با پُل در ذهن خود ارتباط میگیرد. ذهناش بر آن است تا با یادآوری خاطراتی در مواجهه با قصه هفت خوان رستم که پدربزرگاش برای امید تعریف کرده، و او به آن آن توجهی نشان داده ترس را از امید دور کند.
● کاربرد دراماتورژی
در اینجا با بهرهمندی از داستان منظوم شاهنامه، کاربرد دراماتورژی در مقوله درام کودک و نوجوان یادآوری میشود. البته در شکل داستان شاهنامه تحریف و تغییر داده شده تا با فانتزی و درک و دریافت کودکانه همخوانی پیدا کند. یعنی اگر رستم در آن هفت خوان، دیو و اژدها را میکشد و آنها را از مسیر برمیدارد، در اینجا امید کوچک دشمنان خود را فقط فراری میدهد و به تدریج بر ترس غالب میشود. اینکه فرار، جایگزین کشتن شده ماجراها را برای کودکان تلطیف کرده و این نحوه فانتزی کردن ماجراها بر لمس، درک و باور کودک از یک نمایش میافزاید. چراکه درک واقعیت از طریق خود واقعیت برای کودک کمی سخت خواهد بود. این نحوه فانتزی شدن ماجراها تخیل کودک را تحریک میکند تا ضمن برقراری ارتباط به درک آن مساله نیز علاقهای بروز دهد. چون برای کودک آموزش غیرمستقیم در بهرهمندی از سرگرمیها جاذبه بیشتری دارد. البته شخصیت پل و کارکرد آن در ذهن، ابتدا برای بچهها معرفی میشود و بعد نحوه کارکردنش در طول اجرا به نمایش گذاشته میشود. البته آن هدف اصلی که دور کردن ترس از بچههاست، شاید برای همه کودکان کاربرد نداشته باشد اما مناسبت خوبی است برای آن¬که بزرگترها بتوانند برای غلبه بر ترس بچهها فعالیتی داشته باشند.
امید و رستم امید با یک نامه تبدیل به رستم دستان میشود تا به جنگ دیو و اژدها و ... برود و در نهایت بتواند کیکاوس را از چنگ دیوها برهاند. این تبدیل شدن یک بچه به رستم نامآور هم خودش اسباب خنده است.
بازیگر نقش امید هم بازی زیبایی دارد. یعنی کم نمیآورد و همپای نقش و تکاپوی او پیش میرود. در بین بازیگران بزرگسال هم بازیگر نقش رخش (پیام کیانیپور) تحرک جالبی دارد و بازی دلنشیناش برای بچهها خندهآور است. او میداند کجا جدی باشد و کجا فضا را از جدیت بیرون بیاورد و همین درک لحظهای باعث زیباترشدن اجرا میشود. بازیگران چند نفره¬ای که نقش شیر و اژدها را بازی میکنند نیاز به هماهنگی بیشتری دارند تا تصاویر و حسهای جالبی را در صحنه ایجاد کنند. البته این ناهماهنگی در رفتار مجموعه بازیگران دیده میشود چون هنوز با لباس، دکور، نور و موسیقی یکی نشدهاند. مثل آن حرکات پایانی که همراه با موسیقی و ترانه اجرا میشود و اندکی بدون هماهنگی و ناموزون است. این را باید دانست که کودکان بیشتر از بزرگترها از حرکات زیبا و هماهنگ لذت میبرند و اصلن زیبایی یک رکن اساسی در کار کودک است که نباید برای لحظهای از آن غفلت کرد.
● موسیقی و نقالی
نقالی هم در اثر یک امتیاز است. یعنی علاوه بر داستان شاهنامه، نحوه ارائه آن توسط نقال برای بچهها مهم است. چراکه با سنت نمایشی خود آشنا میشوند و از سوی دیگر این راهی برای قصه گفتن و سخنرانی و فن بیان است که کودکان ما در حد ضرورت میتوانند به فراگرفتن آن بپردازند. محمدرضا معجونی در نقش پدربزرگ و با شیوه نقالی بازی میکند. البته در شب اول نقالیاش در حد انتظار نبود، اما میشود پیشبینی کرد که این بازیگر بنابر تواناییهای بالقوهاش از پس نقالی بهتر از این برآید.
با این تفاسیر، به عبارتی متن حرف اول و آخر را در اجرای "هفت خوان امید" میزند. بیمناسبت نیست که در اجرای آن نیز گروه اجرایی انرژی و حوصله بیشتری را صرف کند چون در این صورت به نتایج حیرتآوری از متن خواهند رسید. در اجرای فعلی، گروه موسیقی با آهنگسازی افشین مشائی حضور فعال و خلاقهای دارند. آنها ضمن اجرای موسیقی ایرانی در ارائه افکت برای فضاسازی و پیش برندگی درام و اختلاط با بازی موفق هستند. موسیقی فاصله بین خوانها را بیان میکند و در جاهای پرحرارت و مهیج، حضور موثر و کارآمدی دارد. بازیگران نیز باید به همین هماهنگی موسیقی توجه نشان دهند.
● بازنگری در طراحی صحنه
طراحی صحنه نیز کارکرد خود را دارد؛ اما در بازی بازیگران است که جلوه حقیقی خود را مییابد. بر دیوارها، نقاشیها بر اساس شاهنامه و خواب و خیالهای امید تصویر شده که میتواند معرف ذهنیت این کودک ترسو باشد که به تدریج از این حالت باید بیرون بیاید که در اجرای فعلی کاملن ثابت میماند. بنابراین نمایش باید از این حالت، به لحاظ دیداری بیرون بیاید. باید دیوارها سفید باشد تا نشانه نترس شدن امید باشد. یعنی تمام آن کابوسها و شکلهای دفرمه از بین برود. بنابراین طراحی صحنه در پایان نیاز به یک بازنگری اساسی خواهد داشت.
رضا آشفته
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست