یکشنبه, ۳۰ دی, ۱۴۰۳ / 19 January, 2025
بـیـابـانزایـی؛ یـعـنـی مــرگ زنـدگــی
بیابانزایی را میتوان مهار کرد و بیابانها را نیز میتوان آباد؛ به شرط آنکه از جایی که همیشه نشستهایم، برخیزیم و از منظری تازهتر به این چالش سرزمین مادری بنگریم؛ چالشی که با درایت میتوان آن را به فرصت بدل کرد.
اغلب ما در رخدادهای ناهنجار طبیعی، مانند خشکسالی، سرمازدگی، سیل، زمینلغزش، طوفان و ... به دنبال بررسی مولفهها یا شاخصهایی هستیم که به شیوهای ملموس بتواند ابعاد فاجعهی رخداده و خسارتهای به وقوع پیوسته را تصویرسازی کند. شاخصهایی که با طرح پرسشهایی نظیر تلفات انسانی چقدر بوده است؟ چند هکتار از اراضی زراعی یا باغهای میوه آسیبدیده است؟ به خانههای مسکونی چه خسارتهایی وارد آمده؟ تأسیسات زیربنایی تا چه اندازه متحمل خسران و تخریب گشتهاند؟ بر جمعیت دام و طیور چه تلفاتی تحمیل شده؟ چند حلقه چاه یا چند دهنه کاریز کور شده است؟ چه مقدار جاده، اراضی زراعی و مناطق مسکونی در زیر شن مدفون گشته است؟ و نظایر آن، میکوشیم تا تبیینشان سازیم.
اما – اغلب - هرگز کسی نمیپرسد که در این فجایع طبیعی، چه بر سر زیستمندانی میآید که در ابعادی میکرو روزگار میگذرانند و ظاهراً در زندگی آدمزمینیها دیده نشده و وزنی هم ندارند! زیستمندانی که شاید بیشتر از هر جاندار و گیاه درشتاندامی و مهمتر از هر سازهی گرانقیمت و ارزشمندی در پایداری حیات همین آدمزمینیها نقش داشته و دارند.
سالها پیش در یکی از رسالههای فیلسوف نامآشنای تمدن بشری، افلاطون؛ جملهای را دیدم که گمان نبرم هیچگاه از یادم برود. آن رساله نامش "Eroded Attica" بود که از تاریخ انتشارش بیش از ۲۴۰۰ سال میگذشت! اما هنوز حاوی بینش و جامعنگریای بود که کمتر در زندگی ماشینی و پرسرعت امروز میتوان نظیرش را دید و درک کرد.
آن نابغهی همهی اعصار که جهانیان او را "Plato" صدا میزنند، از روی بررسی بقایای خانههایی که صدها سال از قدمت بنایشان میگذشت و میزان کمی و کیفی مصالح چوبی به کار رفته در آنها، از جمله ساختمانهای مقدس باستانی (با توجه به اینکه در زمان افلاطون دیگر از آن نوع تنههای چوبی بلند، در ساختمان خانهها خبری نبود)، حدس میزند که لابد زمانی این منطقه، پوشیده از درختان جنگلی بوده، امّا در اثر بهرهبرداری بیرویه و تغییر کاربری زمین، به دشتها و مناطقی لخت و لمیزرع بدل شدهاند.
وی بدینترتیب، به روایت تاریخ ۹ هزار سالهی گذشته آتن میپردازد و به مسائلی همچون انتقال خاک در اثر سیلهای عظیم و در نتیجه کاهش حاصلخیزی آن اشاره میکند. وی حتی میگوید: «این مسأله بر روی پوشش گیاهی تأثیر منفی گذاشته، زمین، لخت شده و آب باران از روی چنین زمینی به سوی دریا روان میشود، در حالی که درگذشته، خاک رسی در بالادست، آب را در خود نگه میداشت و از آن طریق به صورت چشمه به مجاری نهرها در دشت هدایت میکرد.» (به نقل از: Hunt, David & Catherine Johnson. ۱۹۹۵: Environmental Management Systems. McGRAW-HILL BOOK COMPANY. ۲۹۹p)
آنگاه افلاطون در فرازی دیگر از بررسیهایش، با درایت و بینشی کمنظیر از نخستین شناسههای تخریب سرزمین (بیابانزایی) در زادگاهش سخن میگوید و چنین مینویسد: «آنچه که امروز باقی مانده، در مقایسه با چیزی که در گذشته وجود داشته است، مانند اسکلت یک مرد مریض است. زمینهای پرمحصول، نرم و حاصلخیز از بین رفته و تنها چارچوبِ خشک و سختِ آنها باقی مانده است ... اکنون در کوهستانها، تنها برای زنبورها غذا یافت میشود، در حالی که در گذشتهای نه چندان دور، در این نواحی درختان زیادی وجود داشته است .»
نگاه کنید که چگونه افلاطون در صدها سال پیش و با درایتی کمنظیر، به توصیف شناسههای بیابانزایی در زیستبومش پرداخته و به مردمش هشدار داده است؛ هشداری که شوربختانه آن گونه که سزاوار بود نه شنیده شد و نه اگر شنیده شد، جدی گرفته شد.
آن روز اگر افلاطون از آن مینالد که در سرزمین فرسودهاش کار را به جایی رساندهاند که فقط غذا برای زنبورها یافت میشود، اینک ما مردم متمدن و مسلط به ابزار فناوری فرامدرن در عصر دیجیتال، کاری کردهایم و بلایی بر سر آبادبوم خود آوردهایم که حتی زنبورها هم مجالی برای زیستن ندارند...
شعار امسال روز جهانی مقابله با بیابانزایی، بر نقش کشاورزی پایدار در مهار بیابانزایی تأکید داشت. در کشاورزی پایدار نهتنها باید در اندیشهی پیشینهی تولید در کمترین واحد سطح و با بهترین کیفیت بود؛ بلکه همچنان لازم است تا بر بنیاد توان بومشناختی (اکولوژیک) سرزمین، نسبت به چیدمان اراضی کشاورزی و محصولات باغی و تولیدات دامی اقدام کرده و هرگز مبانی زیست پایدار را در پای مصلحتهای کوتاه مدت اجتماعی قربانی نسازیم.
کشاورزی پایدار، آن نوع کشاورزی است که بتواند به ازای هر متر مکعب آب مصرفی، دست کم ۱۵۰۰ گرم ماده خشک تولید کند، درصورتی که هماکنون، این میزان از ۷۰۰ گرم به ازای هر متر مکعب آب تجاوز نمیکند. کشاورزی پایدار باید به سوی افزایش راندمان آبیاری در حد – دست کم - ۶۰ درصد حرکت کند و باید بتواند ضایعات مواد غذایی و محصولات برداشت شدهی خود را به کمتر از ۵ درصد برساند. آرمانی که درصورت تحقق نهتنها اندوخته کنونی آبی کشور میتواند جوابگویش باشد، بلکه دیگر نیازی نخواهد بود تا با صرف هزینهای هنگفت و تحمل خسارتهایی جبرانناپذیر بر میراثهای طبیعی و تاریخی سرزمین، همچنان به ساخت سدهای جدید مخزنی اقدام کنیم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست