جمعه, ۱۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 31 January, 2025
مجله ویستا

بی خبری, خوش خبری نیست


بی خبری, خوش خبری نیست

از این سکوت بوی خوشی به مشام نمی رسد اگر چه همیشه این تصور وجود داشته که بی خبری خوش خبری است اما این بی خبری و سکوت سنگین اتفاق افتاده در گستره سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به معنای خوش خبری نیست

از این سکوت بوی خوشی به مشام نمی رسد. اگر چه همیشه این تصور وجود داشته که بی خبری خوش خبری است اما این بی خبری و سکوت سنگین اتفاق افتاده در گستره سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به معنای خوش خبری نیست. از آن روزی که مسوولان سازمان میراث فرهنگی برای نجات میراث این سرزمین از رسانه ها کمک خواستند تا به امروز که میراث فرهنگی به عنوان یکی از مشغله های مردم مورد پیگیری جدی قرار می گیرد تا آنجا که حتی رسانه ها را برای این موضوع مورد باز خواست قرار می دهند، زمان زیادی نگذشته است.

اما در چند ماه اخیر سکوت عجیبی که مرتبط با واکنش مسوولان و مدیران سازمان میراث فرهنگی و گردشگری در مواجهه با پرسش خبر نگاران پدید آمده، این سوال ساده و بی اهمیت را روز به روز بزرگ تر و حجیم تر می کند که در ساختمان آجری نبش خیابان زنجان با تابلوی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری چه رخ می دهد.این پرسش ساده و شاید مضحک در شرایطی طرح می شود که با وجود تاکید قائم مقام سازمان میراث فرهنگی و گردشگری که به ظاهر تنها خبر رسان یک سویه در این سازمان و در چند ماه اخیر است، مبنی بر اینکه «دستوری برای گفت وگو نکردن با خبرنگاران به سازمان ها در استان ها ابلاغ نکرده ایم» یادآوری می شود « از آنجا که در سازمان میراث فرهنگی افراد مختلف با اطلاعات ضعیفی که داشتند، هر کدام مصاحبه هایی را انجام می دادند، پس از بررسی ها مشخص شد تعدادی از آنها اشتباه هایی داشته اند. در واقع، گاهی اطلاع رسانی غلطی صورت می گرفت که ما در این باره فقط یک انضباط خبری ایجاد کردیم.» انضباط خبری مد نظر به نظر می رسد که برقرار شده است. برخی مدیران سازمان که چندی است به تازگی برخی از آنها بدون داشتن تخصص و تجربه و دانش و علم لازم مسوولیت تازه یی را پذیرفته اند، از مصاحبه کردن به صورت رسمی و محترمانه منع شده اند. شاید این دستورالعمل برای این گروه از مدیران به نفع سازمان شیشه یی میراث فرهنگی و گردشگری باشد تا بیش از این سوژه های خبری همچون دعوت از «خانم یانگوم» به مناسبت هفته جهانی گردشگری برای رسانه های فارسی زبان آن سوی مرز خلق نشود. اما اعتراض خبرنگاران فراتر از این اتفاقات است. قطار پر شتاب حفاظت از میراث فرهنگی مدت ها پیش حرکت خود را آغاز کرده و به نظر نمی رسد دگرگونی های سیاسی حرکت این قطار را آرام کند چه رسد به اینکه متوقف شود.

اما خبرنگارانی که تا دیروز در عین منتقد بودن از عملکرد دست به عصایی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری از منافع میراث فرهنگی در ایران حمایت کرده و با پیگیری ها و اطلاع رسانی های پی در پی خود فضا و شرایط را به گونه یی تغییر می دادند تا مسوولان سازمان در شرایط مطلوب تری بتوانند از میراث در خطر ایران حفاظت کنند، امروز تبدیل به آدم بده این داستان شده اند که باید همه چیز و همه اخبار از چشم و نظر آنها پنهان باشد تا آب از آب تکان نخورد و این قطار که هیچ خبر و تصویری از آن در میان نیست به مقصدی نامعلوم برسد. شاید فردا مسوولان خبری سازمان به صراحت اعلام کنند هیچ پنهان کاری در سازمان اتفاق نیفتاده و با اعداد و ارقام تعداد اخبار ارسالی از سوی سازمان به رسانه ها را به عنوان ملاک عملکرد شفاف خود مطرح کنند. اما حتی بررسی اخبار ارسالی از این معاونت با اخبار ارسالی گذشته این سازمان حتی زمانی که روابط عمومی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری فاقد مدیرکل مشخصی بود، به خوبی نشان می دهد که مدیران سازمان میراث فرهنگی سکوت را بر حرف زدن، اطلاع رسانی و اعتراض به تعرضات به میراث فرهنگی ترجیح می دهند. نمونه آن که در یکی از آخرین مصوبات دولت برای احداث ۱۰۰ سد در مناطق مختلف کشور بودجه تعیین شد اما تا کنون بعد از گذشت ۱۰ روز از اعلام این خبر هیچ کس نمی داند آیا سازمان میراث فرهنگی و گردشگری به خاطر تاریخ، برای میراث به جا مانده از گذشته که در همه محافل بین المللی از آن خرج می کنیم ، نقش و سهمی را در اجرای این مصوبه ایفا می کند و آیا قرار است قبل از اینکه مهندسان سد ساز خط تاج سد را مشخص کنند این مدیر پایگاه نجات بخشی منطقه است که اعلام می کند می توان در این منطقه سد احداث کرد یا خیر. از امروز حکایت ما حکایت تکراری نوش دارو پس از مرگ سهراب است.

شاید به راستی در سازمان میراث فرهنگی و گردشگری خبری نیست که رئیس آن که معاون رئیس جمهوری نیز هست، از مرداد تا کنون به صورت رسمی برای خبر نگاران سخن نگفته و فقط قائم مقام وی در برخی موارد اظهارنظرها و پیشنهاداتی را ارائه داده است. شاید موضوعیت میراث فرهنگی و گردشگری با همه وعده هایی که در روز های اول داده شده بود دیگر مهم نیست. شاید برای اینکه وعده ها کمتر عملیاتی شدند دیگر کسی اجازه حرف زدن و مصاحبه کردن ندارد. شاید هم مدیران جدید حرفی برای گفتن ندارند. راستی تکلیف فروش سر سرباز هخامنشی و مصادره تاریخ صفویه ایران از سوی کشور آذربایجان و فروش شیر تمدن شوش چه شد؟ این بی خبری، خوش خبری نیست.

مریم خورسند