جمعه, ۲۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 14 February, 2025
روزی که «چه گوارا» را کشتند
«ارنستو چه گوارا»، پزشک و انقلابی سوسیالیست آرژانتینی که در انقلاب کوبا مرد شماره ۲ به شمار میآمد و پس از پیروزی این انقلاب، وزیر صنایع کوبا شده بود هشتم اکتبر سال ۱۹۶۷ در زد و خورد با ژاندارمهای کشور بولیوی دستگیر و همان روز و یا روز بعد در اسارت کشته شد و دهم اکتبر عکس جسد اورا به روزنامهها دادند تا مرگ وی را ثابت کنند. قتل فوری او برای این بود که اگر زنده بودنش ثابت میشد، به علت کثرت هوادارانش در سراسر جهان، و مداخله دولتهای کمونیست از جمله شوروی، دیگر کشتن او امکانپذیر نبود. بعدا برخی از افسران ارشد بولیوی اعتراف کردند که به خواست «سیا» چه گوارا به قتل رسید. وی به همراه شش تن از یارانش کشته شد. این گروه به بولیوی رفته بودند تا راه و رسم انقلاب را به کشاورزان و بومیان (سرخپوستان) محروم این کشور بیاموزند. چهار دهه پس از قتل چه گوارا بولیوی به دست پیروان او آزاد شد. «چه» هنگام قتل ۳۹ ساله بود.
«چه» دو سال پیش از آن، کوبا را ترک کرده بود تا مردم سایر کشورها را با انقلاب مسلحانه آشنا سازد، زیرا عقیده داشت که در جهان نیروهایی هستند که با همه امکانات خود مانع انجام هر گونه تحول از راههای مسالمتآمیز میشوند.
بقایای جسد «چه» که به نوشته برخی از مورخان «قتل فوری» او با اشاره آمریکا صورت گرفته است، چند سال پیش به کوبا حمل و مدفون شد.در سیامین سالروز قتل «چه» پنجمین کنگره حزب کمونیست کوبا به نام او گشایش یافت و فیدل کاسترو ضمن نطق بسیار طولانی خود دکتر «چه» را یکی از بزرگترین فداییان برابری مردم خواند که جانش را در راه ظلمزدایی از جامعه بشری و تامین رفاه برابر مردم از دست داد. کاسترو «چه» را از بزرگترین دشمنان امپریالیسم و نظام سرمایهداری خواند و گفت اطمینان دارد که راه «چه» از سوی سایر انقلابیون و جوانان جهان ادامه خواهد یافت.
به مناسبت انتقال بقایای جسد به کوبا، در اکتبر ۱۹۹۷ در این کشور هفته «چهگوارا» برگزار شده بود و مردم در دستههای بی پایان از برابر باقیمانده جسد او که سی سال در یک گور نامشخص در حاشیه یک جاده خاکی در یک نقطه دور افتاده در کشور بولیوی قرار داشت گذشتند و نسبت به وی ادای احترام کردند. تابوت «چه» پس از انتقال به «سانتاکلارا» و قرارداده شدن در نقطهای که در آنجا در سال ۱۹۵۸در جریان جنگ انقلاب کوبا بر نیروهای دولتی پیروز شده بود مدفون شده است. درباره «چه»، کارها و افکارش بیش از هزار کتاب انتشار یافته است.
آنگونه که در شرح حال «چه» آمده است، این پزشک جوان آرژانتینی با افکار انقلابی و آرزوی انهدام نظام کهن استثمار از فرد، پس از مطالعه جزییات براندازی ۲۸ مرداد تهران (اوت ۱۹۵۳) به عنصری ضد غرب تبدیل شده بود و دشمنی دولتهای استعماری و امپریالیستی را به دل گرفته بود و با این احساس، با یک گروه پزشکی جوان جهت مطالعه بیماریهای منطقه حاره در سال ۱۹۵۴ به گواتمالا رفت و در آنجا شاهد کودتای «سیا» بر ضد دولت قانونی گواتمالا ـ مشابه آنچه که در تهران اتفاق افتاده بود شد و احساسات انقلابی وی به غلیان درآمد؛ به گونه ای که از ادامه کار پزشکی دست کشید و فعالیتهای ضد امپریالیستی و ضد کاپیتالیستی را بر پزشکی کردن ترجیح داد و در سال ۱۹۵۵ به مکزیک رفت و به جمع یاران فیدل کاسترو پیوست و در اندک مدتی با نشان دادن فداکاری و شجاعت بی نظیر و عشق به مردم به صورت قهرمان انقلابیون جهان درآمد. شجاعت او در انتقال انقلابیون مسلح از مکزیک به کوبا و طرح حملات برقآسا با دستههای کوچک در شب و روشن ساختن مردم در ساعات روز باعث پیروزی انقلاب کوبا شد که تاکتیکی جالب و تازه بود. «چه» با این که طراح نزدیک شدن کوبا به شوروی بود، از منتقدین ردیف اول بوروکراسی مسکو و هر گونه بوروکراسی دیگر بود.
«چه» عقیده داشت که بوروکراسی بد منجر به فساد و دزدی میشود و یک دزد اداری و فاسد، جامعهای را فاسد میکند و به شکست منتهی میسازد. او در اصلاح شدن کامل یک فاسد تردید داشت.
«چه» مخالف شدید ورود یک انقلابی به کارهای اداری بود و بر این عقیده خود اصرار داشت که کار اداری و پشت میزنشین شدن یک انقلابی اورا فاسد، تنپرور و بیخیال میکند و باعث تضعیف انقلاب میشود که پس از یک نسل به فراموشی سپرده خواهد شد و وضعیت سابق به شکلی و ظاهری دیگر بازگشت میکند.
او عقیده داشت که یک انقلابی پس از پیروزی مقدماتی انقلاب و انهدام نظام سابق باید پاسدار نتایج آن شود و با جامعه در تماس تنگاتنگ باشد تا از ضعفها و نارساییها آگاه شود و با رفع آنها از شکست انقلاب و تغییر ماهیت آن جلوگیری کند و در ساعات فراغت داوطلبانه به کمک کشاورزان، بیماران و صنعتگران و ... بشتابد تا این که آرزوی داشتن مقام اداری اورا وسوسه نکند. «چه» خودش این کار را میکرد و در ساعات فراغت به کشاورزان نیشکر کمک میکرد. از اندرزهای دیگر او این بوده است که یک انقلابی پس از پیروزی انقلاب باید مراقبت کند که کسی یا کسانی از انقلاب سوءاستفاده نکنند و فرصتطلبان را شناسایی و افشا سازد تا جامعه، خود مراقب آنان باشد.
«چه» به اهمیت زیربنایی رسانهها اعتقاد داشت و به همین دلیل خبرگزاری«پرنسالاتینا» را برای کوبا تاسیس کرد که هنوز به فعالیت خود ادامه میدهد.
«چه» پس از پذیرفتن سمت وزیر صنایع کوبا و ملی کردن کارخانههای متعلق به اتباع آمریکا در آن کشور، متوجه شد که انقلابی بودن یک کوشش تمام وقت است و نباید نیروی خود را صرف کارهای اداری کند و ماشین امضا شود و کنارهگیری کرد.
قتل باتریس لومومبا و به شکست کشانیدن انقلاب کنگو که اقدامی مشابه براندازیهای ایران و گواتمالا بود «چه» را سخت خشمناک کرد و در سال ۱۹۶۴ به آفریقا رفت و در آنجا به آموزش انقلابیون آن قاره پرداخت و «کابیلا» یکی از دست پروردگان او بود که اواخر دهه ۱۹۹۰ رئیس جمهوری کنگو شد.
جوانان دهه ۱۹۶۰«چه» را شایان تقلید و مرشد خود میپنداشتند و او را «الچه El Che» خطاب میکردند.
استرو درباره او گفته است: در این دنیا همه چیز فناپذیر است، ولی«چه گوارا» در ذهن مردم برای همیشه زنده خواهد بود، زیرا او تنها در اندیشه مردم و سعادت آنان بود و جانش را در این راه نثار کرد.الیدا دختر و کامیلیو پسر«چه» همانند پدرشان انقلابی هستند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست