سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
تنبیه بدنی یا نابودی ابتکار
وقتی سخن از تنبیه به میان میآید، در اکثر ذهنها، انضباط متبلور میشود و در نتیجه برخی تنبیه را با انضباط و اطاعت کورکورانه مترادف میدانند. بعضی افراد معتقدند که انضباط در سایه اطاعت کورکورانه به دست میآید و منضبط کسی است که بدون اظهار نظری، دستور مافوق خود را اجرا کند. متأسفانه بسیاری از والدین و مربیان این فرضها را پذیرفتهاند و فکر میکنند که اگر کودک از آنها طاعت محض کند، خوشبخت خواهد شد و بنابراین، زمانی که کودک از دستور آنان سرپیچی میکند، او را تنبیه میکنند تا طبق نظر آنها رفتار کند.
چنین والدین و مربیان غافلند که اطاعت و انضباطی که از راه تنبیه حاصل شود، موجب اضمحلال و نابودی حس ابتکار کودک میگردد و نیروی کنجکاوی دیگر رشد نمییابد. اینگونه کودکان چون به سن بلوغ و رشد رسند یا از هیچ مقامی اطاعت نمیکنند و راه عصیان در پیش میگیرند و یا آن که مطیع همه میشوند و برای فرمانبرداری آمادگی پیدا میکنند؛ در صورتی که منظور از تنبیه، آگاهی دادن است و هرگونه آگاهی انضباطی در مدارس باید بر مبنای قوانین، روشنفکرانه، آگاهانه، خیرخواهانه، با فاصله زمانی مناسب با تخلف صورت گرفته، بدون لطمه وارد شدن به شخصیت دانشآموزان باشد.
● علل تنبلی و افت تحصیلی
تنبلی و افت تحصیلی که گاهی اوقات موجب تنبیه دانشآموزان میشود علل مختلفی دارد که باید به آن توجه شود. این علل به شرح زیر است:
۱ـ علل بدنی یا جسمانی ۲ـ علل تربیتی یا ذهنی ۳ـعلل عاطفی ۴ـ ضعف خود آگاه «من» دانش آموز ۵ـ ابراز مخالفت با محیط.
۱) علل جسمانی یا بدنی
علل جسمانی یا بدنی از علل تنبلی و افت تحصیلی است که با معاینه دقیق پزشک مشخص میشد. علل جسمانی به شرح زیر است: زمان بلوغ، بیخوابی، فشار عصبی، ناسازگاری خانوادگی، نداشتن تغذیه مطلوب همچنین اختلالات داخلی مثل منظم نبودن غدد مترشحه یا اختلال در گوارش و کمخونی، صرع و اختلالات مغزی که با آزمایشهای پزشکی مشخص میشود. این قبیل دانشآموزان در مقایسه با سایر دانشآموزان کارهای خود را به موقع و بهتر انجام میدهند تا مورد سرزنش دیگران قرار نگیرند، اما مشکل اصلی آنها به مرور زمان اعتماد به خود را از بین میبرد بنابراین دلسرد میشوند و در نهایت این دلسردی باعث عقبماندگی درسی و افت تحصیلی آنان میشود. کودکان چپدست، کجنویس و کجخوان، بچههایی که خوب مینویسند ولی نمیتوانند بخوانند، نیز جزء این گروه قرار میگیرند.
۲) علل تربیتی و ذهنی
در زمینه تربیتی گاهی معلم و مربی با روش و عملکرد اشتباه خود دانشآموز را به تنبلی محکوم میکند، در حال یکه شاید عوامل نامساعد تربیتی اعم از خانه و مدرسه باعث تنبلی دانشآموز شده است. به طور مثال رعایت نکردن اصول روانشناختی در زمینه تعلیم و تربیت که کلید موفقیت هر معلم است، نادیده گرفتن روشهای درست تربیتی و آموزشی، به کار بردن تبعیضهای غلط، تشکیل کلاسهای دو سه نوبته با کیفیت آموزشی پایین، گنجاندن درس ریاضی و... در چند ساعت پی در پی، تنظیم برنامههای سنگین آموزشی و تدریس فشرده و سطحی مواد درسی، به کارگیری ضوابط نامناسب، اعمال تنبیههای شدید انضباطی، توقعات بیش از حد معلم، خشکی نحوه تدریس در دروسی مثل ریاضی، فیزیک و شیمی و بیروحی کلاس درس بدون در نظر گرفتن توان جسمی و روانی دانشآموز.
دانش آموزان کودن و عقبمانده نمیتوانند مراحل تحصیلی خود را به طور عادی پشت سر بگذارند، افزون بر زمینه عقلی در نحوه ایجاد ارتباط با دیگران نیز ضعیف هستند و دچار کندی ا دراک و بیثباتی روانی میشوند، پس نمیتوانند روابط عاطفی ایجاد کنند، چون چنین خصوصیاتی در همه این دسته از کودکان یکسان نیست، باید مدارس خاصی زیر نظر مربیان ویژهای برای هر گروه از اینان در نظر گرفته شود، حتی در هر مدرسه نیز باید کلاسبندیها به تناسب وضعیت جسمی و روانی به خصوص ضرایب هوشی دانشآموزان ردهبندی شود تا در بچههای تند ذهن ایجاد خستگی و در بچههای کند ذهن ایجاد دلسردی نشود. در ضمن معلم و مربی خشن علاوه بر اینکه باعث افت تحصیلی دانش آموز میشود گاهی ترس از معلم سختگیر و خشن به صورت لکنت زبان یا اختلال در دستگاه گوارشی و تنفسی نیز ظاهر میشود.
● علل عاطفی افت تحصیلی
اکثر دانشآموزانی که از سوی معلمان خود به تنبلی محکوم شدهاند، دارای ضریب هوشی خوب یا در حد متوسط بودند که به شرط برخورداری از توجه و کارآیی معلمان به آسانی میتوانستند مراحل تحصیل را پشت سر بگذارند و چه بسا از موفقیت هم بهرهمند شوند. تجربه و تحقیق نشان میدهد که علل افت در اکثر اینگونه دانشآموزان به مسائل عاطفی و آشفتگی خانوادههایشان بستگی دارد و برخی نیز چوب کوتاهی معلم و مربی و نارساییهای مواد درسی را خوردهاند، زیرا آشفتگیهای ذهنی از جمله نابسامانی کانون خانواده، ترس از فروپاشی آن و وحشت از معلم و بیزاری از فضای نامساعد آموزشی آغاز میشود و کارآیی هوش را کند یا متوقف میسازد.دانشآموزانی که به دلیل عاطفی تنبلی میکنند در زمینه هوشی، تربیتی و بدنی ضعف ندارند تنها نیازهای شدید عاطفیشان آنها را کمحوصله و کمکار و به اصطلاح تنبل کرده است.
در کنار هر نوع فعالیتی یک کشش عاطفی وجود دارد، چنانچه به هر علتی در آن سستی به وجود آید فرد نسبت به آن کار بیعلاقه و به اصطلاح تنبل میشود. کشش عاطفی و علاقه فرد به پرداختن هر کاری مهمترین نقش را در شخص به عهده دارد و کار مهم مربی و معلم، ایجاد علاقه جهت هر کاری قبل از اقدام آن است. مهمترین عللی که باعث بیعلاقگی در شخص میشود، عبارتند از:
۱) فرد احساس کند که توان و لیاقت انجام کار مورد نظر را ندارد.
۲) گماردن به کاری که در حد و توان جسمی و روحی فرد نباشد.
۳)ترس از تنبیه و سرزنش و ریشخند بزرگترها.
۴)وجود اضطراب روحی و آشفتگی روانی.
۵ ) ضعف اعتماد به نفس.
۶) احساس حقارت.
۷) مهرطلبی.
۸ ) خیالبافی.
۹) ضعف خودآگاه «من» دانشآموز
نخست باید من و خودآگاه فرد تقویت شود. وقتی منِ خودآگاه بر قوه اراده حاکم باشد، دیگر تحت تأثیر انگیزه ناخودآگاه قرار نمیگیرد و در انجام کار دقت کافی را ارائه میدهد و هرچه چیرگی «من» بر علاقه و اراده بیشتر باشد، تمرکز شدیدتر و دقت عمیقتر میشود. در دوره بلوغ من یا خودآگاه شخص بیشتر به فعالیتهای ذهنی و احساسی او معطوف است. به همین خاطر اشخاصی که «من» خودآگاه آنان ضعیف مانده باشد به صورت تنبلی درسی مشاهده میشود.
● ابراز مخالفت با محیط
انتظارات بیش از حد خانه و مدرسه و اشتباهات تربیتی محیط سبب میشود که دانشآموز از مکانیزم دفاعی تنبلی استفاده ناروا کند. دانشآموزان بازیگوشی که در اثر تهاجم محیط دلسرد میشوند، واکنشهایشان را به صورت تنبلی ارائه میدهند.
اشتغال مادران بر دختران تأثیر مثبت داشته، ولی تأثیر آن بر پسران منفی است.
به گفته مولر، بیتوجهی و سهلانگاری در نظارت، بیشتر بر پسران تأثیر منفی دارد تا بر دختران، زیرا پسران فعالتر بوده و بیشتر احتمال گرفتارشدن در مشکلات را دارند؛ لذا کاهش نظارت والدین در اثر اشتغال مادر، موجب افت تحصیلی در پسران میشود تا دختران. برخی نیز معتقدند که پسرانی که مادر شاغل دارند در مقایسه با سایرین یشتر با مادر و خواهر و برادران دچار جدل و درگیری میشوند که دلیل این امر را به افزایش تقاضا از جوان برای کار در خانه نسبت میدهند. پسران بیش از دختران به کار کردن در خانه اعتراض دارند، در آن صورت در مدرسه عملکرد ضعیفتری دارند.
حد فراگیری مفاهیم تربیتی هر کودک، خود اوست، از تحمیل مفاهیم فراتر از ظرفیت او باید اجتناب کرد.
ـ کودکان باید نسبت به نوع رفتارهای تربیتی که از آنان انتظار داریم شناخت کافی داشته باشند.
ـ تربیت هرگز در یک بُعد متمرکز نمیشود، بلکه همواره جنبههای عقلانی، عاطفی، اخلاقی، اجتماعی، جسمی، علمی و... در پرورش و جامعیّت بخشیدن به آن دخالت دارند.
ـ مایههای تربیت صحیح در درون انسان ذاتاً وجود دارد و باید از طریق خودیابی، خودفهمی و خودرهبری، آنها را کشف و تقویت کرد.
ـ مفاهیم تربیتی را با زندگی واقعی کودک، با تجربیات روزمره و با نیازها و خواستهای او همراه سازید، قطعاً تأثیرگذاری آنها پایدار و مستمر خواهد بود.
ـ تربیت باید امری شخصی، درونی، فاعلی و در بیشتر موارد اختیاری و آگاهانه باشد که توسط خود کودک و بدون اجبار و اکراه انجام پذیرد.
ـ هزار سخن از بیرون بگوی، تا از درون مصدّقی نباشد سود ندهد.
پس تربیت بدون آمادگی روانی و عاطفی ضد تربیت است.
ـ هنر مربی، پرورش حس نیاز در متربی است به آن چه مربی خواهان آن است.
ـ پیامدهای تربیت اگر با مراحل تربیت همراه نشود، اثرگذار نخواهد بود.
ـ مؤثرترین و پایدارترین اثرات تربیتی در غیرمستقیمترین روشهای تربیتی است.
ـ در تربیت اصیل، الگوهای عملی مؤثرتر از آموزشهای کتابی است.
ـ پایدارترین نگرشهای تربیتی، طبیعیترین، سادهترین و صمیمیترین آنهاست.
ـ تربیت واقعی کودک باید خودانگیخته به جای دگرانگیخته، طبیعی به جای قراردادی، اکتشافی به جای اکتسابی، تدریجی به جای دفعی، درونی به جای برونی و نمایشی به جای آموزشی باشد.
ـ کودک در خانواده به هیچ وجه خودش نیست. همه چیز را اقتباس میکند و آن چه را که متناسب با سن او نیست، تقلید میکند.
ـ تا اشتباه نکنیم یاد نمیگیریم، یادگیری در بعضی مواقع حاصل آزمایش و خطاست.
▪ نکته
نکتهها و توصیههای لازم در مورد خصوصیات مربی و متربی به شرح زیر است:
مربی باید بداند که اندرزها و درسهای تربیت عملی وقتی اثر نیکو دارد که شاگرد شخصاً پذیرا باشد و الا بیفایده است.
ـ مربی باید «تجارب» را به جای اندرزهای کتابی و لفظی به کودک انتقال دهد.
ـ در تربیت دینی باید پرورش حس مذهبی و رغبت دینی، مقدم بر اطلاعات و دانش دینی باشد.
ـ خیر انسان در تفاوتهای فردی است، به این تفاوتها احترام بگذاریم.
ـاهمیت این که دانشآموز چیزی را با اکراه یاد نگیرد بیشتر از اهمیت دانشی است که باید بیاموزد.
ـ تا محیط روحی و ذهنی کودک مناسب و مساعد نباشد، تربیت را اثری نیست.
ـ تعلیم و تربیت باید همیشه آدمی را از برترین جنبهاش تحت تأثیر قرار دهد.
ـ برای کودک، رشد و تحول عبارت است از رهایی بیوقفه از وجود دیروز خویش.
ـ کودک باید راهش را شخصاً در لابهلای دشواریها جستوجو کند. موضوع به هیچوجه فربه ساختن ذهن نیست، بلکه آزموده و کارکشته کردن آن است.
زهرا رستمی – دبیر آموزش و پرورش
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست