پنجشنبه, ۲۷ دی, ۱۴۰۳ / 16 January, 2025
چرا امام حسن علیه السلام صلح كرد
جریانشناسی دقیق دو طیف متعارض (صالحان و ناصالحان)، نشان میدهد كه، «دنیازدگی و عدم دینداری» مردم، موجب پذیرش صلح از سوی امام حسن علیهالسلام شد. از این رو، آن حضرت، این دو را به عنوان عامل صلح معرفی و با تعبیر «عبید الدنیا» از آنان یاد كرد.۱ نقاط اوج این رویكرد را میتوان در استقبال نكردن مردم از حضور در اردوگاه جنگ امام حسن علیهالسلام یافت؛ به گونهای كه امام حسن علیهالسلام فرمود: «... شگفتا از مردمی كه پی در پی نه حیا دارند، نه دین... اف بر شما ای بردگان دنیا»!۲ امام همچنان خطاب به مردم فرمود: «معاویه ما را به چیزی فراخوانده است كه عزت و عدالت در آن نیست؛ اگر زندگی دنیا را میخواهید، میپذیریم و این خار در چشم را تحمل میكنیم و اگر مرگ را بخواهید، آن را در راه خدا ارزانی میداریم». در پاسخ امام، همه فریاد زدند: ما زندگی و ماندن را میخواهیم.۳ اكنون مباحث مترتب بر دنیاگرایی مردم را مرور میكنیم.
● آثار دنیاگرایی و بیدینی در رفتار مردم
این آثار، در قالبهای مختلف، خود را نشان داد. برخی محققان، این آثار و معلولها را به جای علت صلح مطرح میكنند. برخی از این آثار، عبارتند از:
۱) پیمانشكنی
وقتی سپاه قیس بن سعد، قبیله به قبیله، به معاویه پیوستند، امام فرمود: «... [پس از شهادت پدرم] با من به اختیار بیعت كردید و من هم پذیرفتم و در این راه بیرون آمدم و خدا میداند كه چه تصمیمی داشتم؛ ولی از شما سرزد، آنچه سرزد».۴
۲) خیانت به امام
رویكرد دنیاگرایی مردم، بهویژه خواص را در قیام و صلح حسنی و در آیینه خیانتهایشان باید دید؛ چنان كه معاویه در آغازین لحظات، اكثر آنها را جذب كرد؛ از جمله فرماندهی از قبیله كنده را با پانصد هزار درهم خرید و او با دویست نفر، به معاویه پیوست. امام فرمود: «من بارها به شما گفتهام كه شما وفا ندارید و بنده دنیایید».۵
۳) مصمم نبودن به مبارزه
وقتی جاریهٔ بن قدامه نزد امام علیهالسلام آمد و تقاضای حركت به سمت دشمن كرد، امام فرمود: «اگر همه این مردم مثل تو بودند، رهسپارشان میكردم؛ ولی نصف یا یك دهم مردم، این عقیده را ندارند».۶
● بازتاب دنیاگرایی مردم در جبهه امام
۱) تنها ماندن امام حسن علیهالسلام
در آغاز جنگ، وقتی لشكر به پل منیع رسید، حجر بن عدی از سوی امام، مردم را در مسجد جمع كرد و كوشید تا آنان را برای جنگ، تهییج كند؛ اما همه سكوت كردند؛ به گونهای كه عدی بن حاتم برخاست و گفت: سبحان الله! چقدر سكوت شما زشت است. آیا به امام و فرزند پیامبر خود پاسخ نمیدهید؟۷ امام علیهالسلام، بارها با این حقیقت تلخ روبهرو شد.
امام علیهالسلام در برابر اعتراض مردم به صلح هم فرمود: «سوگند به خدا! حكومت را به معاویه نسپردم؛ مگر اینكه یارانی نیافتم».۸
۲) ناامیدی از وصول به هدف با اقدام نظامی
هدف اصلی نظام امامت، جامعهسازی و صیانت از جامعه نبوی است. جنگ و صلح، اموری فرعیاند كه در مسیر جامعهسازی، به دلیل تعارض بنای جامعه جدید با منافع گروههایی كه از وضع سابق بهره میبرند، پیش میآید وگرنه ائمه فارغ از این امور، مشغول جامعهسازی اسلامی و تحقق مدینهٔ النبی میشدند.
امام حسن علیهالسلام هم در این مسیر، ناچار به جنگ شد و پس از تنهایی و ناامیدی از ادامه وصول به هدف، با اقدام نظامی پیش آمد. امام، هنگام امضای صلحنامه فرمود: «اینك پیشآمد من، به ناامیدی از حقی كه زنده دارم و باطلی كه بمیرانم، رسید».۹
۳) پذیرش گزینه صلح
این بخش از تصمیم امام، پیامد طبیعی حوادث قبلی و ناامیدی از وصول به هدف به وسیله جنگ بود. امام حسن علیهالسلام، در این باره میفرماید: «اگر یارانی داشتم، صلح نمیكردم». این جمله، گویای این است كه امام، صلح را به عنوان یك راه اساسی، انتخاب نكرد؛ بلكه طبق وضعیت موجود، ناچار به استفاده از آن شد.۱۰
● آثار صلح
آیا منافعی كه امام از ترك جنگ به دست آورد، قابل رقابت با دستاورد معاویه بود و آیا دستاورد امام حسن علیهالسلام از این اقدام، بیشتر از دستاورد احتمالی وی از جنگ بود؟
در صورت كم ارزش بودن دستاوردهای امام، آن حضرت، نباید صلح را میپذیرفت. آثار آینده نشان میدهد كه در هر دو صورت دستاوردهای امام، ارزشمندتر از دستاوردهای معاویه بود. برای این منظور باید آثار صلح را مرور كنیم. این آثار، عبارتند از:
۱) بقای نظام امامت
اصلیترین اثر صلح، بقای نظام امامت برای حفظ اسلام بود. امام در جواب ابوذر غفاری فرمود: «خواستم حافظی برای دین باقی بماند».۱۱
۲) بقای شیعیان
امام به ابوسعید عقیصا فرمود: «اگر صلح نمیكردم، روی زمین، كسی از شیعیان ما باقی نمیماند».۱۲
۳) حفظ دین و رعایت مصلحت امت پیامبر
در آن موقعیت، روم شرقی آماده حمله به نظام اسلامی بود و جنگ داخلی، موجب وصول آنان به هدف و نابودی اساس اسلام میشد.۱۳
امام علیهالسلام در این باره فرمود: «ترسیدم ریشه مسلمانان از زمین كنده شود... خواستم دین خدا حفظ شود».۱۴ گر چه این سخن عام است و ممكن است منظور غیر از خطر روم شرقی باشد، ولی اصل حفظ دین، در آن، لحاظ شده است. امام بارها اشاره میكرد كه مصلحت و حكمت این كار، هر چند پنهان، خیلی مهم است. وی نزد معاویه فرمود: «من مصلحت امت را در نظر گرفتم... و در این كار، جز صلاح و دوام مردم را نخواستم».۱۵
۴) ترجیح امنیت بر اختلاف
امام، هنگام كوچ از ساباط فرمود: «انس، آسودگی و آشتی میان مردم از جدایی، ناامنی، كینهورزی و دشمنی كه شما خواهانید، بهتر است».۱۶
۵) تأمین عزت واقعی
صلح هر چند در ظاهر عقبنشینی بود، اما در واقع، عامل عزت شیعیان و شكستناپذیری ابدی آنان شد. از این رو، امام در برابر سلیمان بن صرد كه با عنوان مذلّ المومنین به امام سلام كرد، فرمود: سوگند به خدا! اگر زیر دست و در عافیت باشید، نزد من محبوبتر است از اینكه عزیز باشید و كشته شوید».۱۷
● مقایسه آثار جنگ و صلح
۱) اقدام نظامی و تداوم جنگ، فاقد دستاورد معین و قابل اعتنایی بود و صلح تاكتیكی (ترك مخاصمه) نسبت به جنگ، ارجح بود. همچنین مقایسه دستاوردهای دو طرف از صلح، نشان میدهد كه دستاورد امام، به مراتب بیشتر بود؛ زیرا یكی از دستاوردهای امام، از ترك مخاصمه، حفظ اصل موجودیت نظام امامت و شیعیان بود و اگر چنین نمیكرد اینها از بین میرفتند و آنچه معاویه به دست آورد، وصول به حكومت بود كه البته دوام چندانی هم نیاورد و با قیام امام بعدی از همین نظام امامت در خطر، به طور كلی متزلزل شد؛ اما نظام امامت، با حفظ اصل امامت و موجودیت شیعه، هر چند به گونهای حداقلی، بقای خود را تضمین كرد و موجب شد كه شیعیان در فرصتهای مناسب، به بازسازی خود بپردازند.
۲) ادعای ناكارآمدی صلح، به دلیل وفادار نماندن معاویه به شرایط و اعمال استبداد علیه شیعیان، صحیح نیست؛ چون تأمین هدف اصلی (تداوم نظام امامت به عنوان نگهبان انقلاب پیامبر)، به عصرهای بعد هم مربوط میشود و این هدف، با این صلح، تأمین شد و اقلیت شیعه و اصل امامت، با حفظ موجودیت خود، از این تنگه سخت گذشت.
۳) ادعای برابری صلح با شكست و ذلت نیز درست نیست؛ چون با حفظ امامت و تشیع، خطر نابودی كامل آنها از بین رفت و هیچ پیروزیای از این بالاتر نیست.
۴) تدبیر صلح در برابر خطراتی كه اساس تشیع، اسلام و امامت را تهدید میكرد، نشان میدهد كه این تصمیم، از روی جهل و كمكاری هم نبود. امام نیز با اشاره به پنهان بودن مصلحت صلح و تشبیه آن به داستان سوراخ كردن كشتی و... توسط حضرت خضر و شكایت موسی... فرمود: «وقتی من از جانب خدا امام مسلمانانم، نباید در جنگ و صلح، مرا به نادانی متهم كنید؛ گرچه حكمت و علت آن را ندانید و امر بر شما مشتبه شود».
۵) اتهام نداشتن خط مشی ثابت توسط ائمه نیز درست نیست؛ زیرا هدف اصلی، حفاظت از نظام پیامبر و جامعهسازی اسلامی، در سایه حفظ امامت است كه طبق شرایط، به شیوههای مختلفی اجرا میشود. صلح یا جنگ، هدف نیستند تا ائمه متهم به تشتت و پراكندگی هدفها شوند؛ بلكه شیوههای وصول به هدف میباشند. از این رو، شهید مطهری، چنین معتقد است: «اگر واقعاً امام حسن به جای امام حسین بود، كار امام حسین را میكرد و اگر امام حسین به جای امام حسن بود، كار امام حسن را میكرد».۱۸
۶) این صلح، از روی روحیه سازشكاری و ترس و راحت كردن خود نبود. از این رو، امام در پاسخ عبدالله بن زبیر فرمود: «گمان میكنی من از روی ترس و زبونی با معاویه صلح كردم... وای بر تو! هرگز ترس و ناتوانی در من راه ندارد. علت صلح من، وجود یارانی همچون تو بود كه ادعای دوستی با من داشتند و در دل، نابودی مرا آرزو میكردند».۱۹
● نتیجه
دلیل اصلی پیشنهاد صلح از سوی معاویه، رسیدن به حكومت، با هزینه كم بود و عامل اصلی در پذیرش صلح از سوی امامعلیهاسلام، عدم همراهی و فداكاری مردم، به ویژه خواص بود كه ناشی از دنیاگرایی و راحتطلبی آنان بود و به بروز رفتارهایی چون پیمانشكنی، خیانت و... انجامید. بازتاب این رفتارها، موجب تنها ماندن امام، ناامیدی از وصول به هدف به وسیله جنگ و پذیرش ترك مخاصمه بود. آثار صلح (بقای نظام امامت، شیعیان، دین و ...) هم نشان داد كه دستاورد امام، به مراتب بیشتر از دستاورد معاویه بود. این آثار، گویای این است كه این صلح، كارآمد، برابر با پیروزی، هوشیارانه، براساس حفظ خط مشی اصلی و بر طبق رعایت مصالح امت اسلامی بود. این صلح، آثاری را در پی داشت كه قیام حماسی امام حسین علیهالسلام آن را تكمیل و بقای اسلام را تضمین كرد.
محمد عابدی
برای مطالعه بیشتر در این زمینه، به آثار زیر مراجعه نمایید:
۱. حقایق پنهان، پژوهشی از زندگی سیاسی امام حسن مجتبی، احمد زمانی.
۲. صلح امام حسن، پرشكوهترین نرمش قهرمانانه تاریخ، شیخ راضی آلیاسین، ترجمه سید علی خامنهای.
۳. فصلنامه فرهنگ كوثر، ش ۵۵ (ویژهنامه امام حسن(ع)، ش ۵۶).
۴. سیری در سیره ائمه اطهار، شهید مرتضی مطهری.
پینوشت
۱. مجلسی، بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱.
۲. همان؛ به نقل از راوندی، الخرائج و الجرائح، ج ۲، ص ۵۷۵.
۳. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۱.
۴. الفتوح، ج ۴، ص ۲۹۰.
۵. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۲۰.
۶. همان، ج ۳۴، ص ۱۸.
۷. مقاتل الطالبیین، ص ۵۹.
۸. طبرسی، احتجاج، ج ۲، ص ۷۱.
۹. شیخ صدوق، علل الشرایع، ص ۲۲۱.
۱۰. نمونهای در پاسخ امام به زید بن وهب جهنی؛ ر.ك. احتجاج، ج ۲، ص ۶۹.
۱۱. حقایق پنهان، ص ۲۱۵.
۱۲. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۱.
۱۳. پیشوایی، سیره پیشوایان، ص ۹۷.
۱۴. حقایق پنهان، ص ۱۹۷.
۱۵. بحارالانوار، ج ۴۴، ص ۵۴.
۱۶. الفتوح، ج ۳، ص ۲۸۹ و ۲۹۵.
۱۷. الامامهٔ و السیاسهٔ، ص ۱۶۳.
۱۸. سیری در سیره ائمه اطهار، ۶۰.
۱۹. حیاهٔ الامام الحسن بن علی، ج ۲، ص ۲۸۰.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست