سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
پرهیز از پیچیدگی
سریالی که اواخر دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ پخش میشد به یک فیلم تجملاتی با بودجهای کلان تبدیل شده است به نام «سایههای تاریک». اگرچه سازندگان فیلم از بعضی داشتههای نسخه پر و پیمان قدیمی استفاده کردهاند، اما برای اینکه «سایههای تاریک» را اثری کامل و بینقص بدانیم با تردیدهایی جدی مواجهیم. تیم برتون با همان سبک و شیوه مخصوص خودش خانوادهای قرن هجدهمی را ترسیم کرده که با یک خونآشام بریتانیایی آشنا میشوند که نقشاش را جانی دپ بازی میکند. اما این طنزی است که در لابهلای زیرکی و ناپختگی در داستان جاری میشود. در حقیقت برتون با تمهیدات خویش داستان را از کششی که ذاتا (و براساس اقتضائات ژانر) به سمت پیچیدگی دارد، دور کرده و نوعی طنز ملایم را به آن تزریق میکند. البته همچنان حواس همه هست که خونآشام اصلی فیلم با بازی جانی دپ در یکی از عجیب و غریبترین نقشآفرینیهایش باید طوری حضور داشته باشد که کمپانی برادران وارنر استفاده لازم را از این محصول ابتدای تابستانش برده باشد.
خود تیم برتون در دوران نوجوانی کشته مرده نمایش روزانه سریال دن کورتیس (همان سریال اصلی منبع اقتباس) بوده که طی سالهای ۱۹۶۶ تا ۱۹۷۱ بعدازظهرها از شبکه ABC پخش میشد و مجموعا به ۱۲۲۵ اپیزود رسید. «سایههای تاریک» هشتمین همکاری جانی دپ و تیم برتون است که به این بازیگر فرصت دوبارهای بخشیده تا یکبار دیگر با قیافهای عجیب و غریب و صورتی سفیدشده و موهایی آرایششده به یک خونآشام ترسناک تبدیل شود؛ موجودی که پس از خوابی ۲۰۰ساله در قبرش دوباره در سال ۱۹۷۲ به زندگی بازگشته است. اینجا هم برتون همچون «سویینی تاد» مقدمهای پنجدقیقهای را در ابتدای فیلم قرار داده و به وسیله آن داستان سفر خانواده کالینز به آمریکا و تاسیس امپراتوری تجاری ماهیگیری در «مِین» را بازگو میکند. در این مقدمه همچنین ماجرای عشق تراژیک کالینز به بانویی زیبا به نام ژوزت (بلا هیثکوت) روایت میشود. این بانوی زیبا توسط جادوگری کینهتوز به نام انجلیک (اوا گرین) از صخرهای به پاین پرت میشود؛ جادوگری که بارناباس را هم به خونآشام تبدیل و او را در اعماق زمین محبوس میکند.
زمانی در سال ۱۹۷۲ قبر بارناباس شکافته میشود تا از او به عنوان اولین قربانی انجلیک یادی شود. بارناباس تشنه انتقام بیدار میشود و به سوی خانه قدیمی به راه میافتد؛ خانهای که اکنون متعلق به کالینوود مانور بزرگ است و به شکل تاسفباری خراب شده و از ریختافتاده است. بانو الیزابت (میشل فایفر) بزرگ خانوادهای افسردهحال و نامتعارف است که در این خانه ساکن هستند. این بانو دختری گستاخ و بدذات دارد به نام کارولاین (کلویی گریس مورتز) که دارای برادری نهچندان بهتر از خودش است که راجر (جانی لی میلر) نام دارد. آخرین فرزند مادر خانواده پسری ۱۰ساله است به اسم دیوید (جولی مک گراث). دکتر جولیا هافمن (هلنا بونهم کارتر) روانپزشک دیوید است. شخصیتی فرومایه به نام ویلی (جکی ارل هیلی) و پرستار جوانی به نام ویکتوریا که سخت شبیه ژوزت روزگاران دور است هم دیگر اعضای این خانواده را تشکیل میدهند. رییس بزرگ شهر همان کسی است که صاحب کمپانی بزرگ ماهیگیری است و انجی نام دارد، کسی که در حقیقت همان انجلیک افسانهای است که مدتهاست انتظار یک فرصت دیگر را میکشد تا بارناباس را مال خود کند.
نویسنده «سایههای تاریک» گراهام اسمیت است که پیش از این «غرور و تعصب و زامبیها» و «آبراهام لینکلن، شکارچی خونآشامان» را نوشته است. در این فیلم از روابط و اتصالات داستانی غیرقابل پیشبینی و عجیبی استفاده کرده است که به عنوان نمونه میتوان به ارتباط بارناباس با وسایل نقلیه موتوری، هیپیها، رفتار خشن و امروزی کارولاین و وسایل الکتریکی و عروسکهای ترسناک و چیزهای دیگری از تمدن مدرن اشاره کرد.
وقتی بارناباس با ویکتوریای متین و موقر روبهرو میشود متقاعد میشود که به او فرصتی دوباره داده شده تا عشق قدیمیاش را باز یابد. البته حین جستوجوهای بارناباس دکتر هافمن هم هست که با نقل و انتقال و آزمایشهای مختلف روی خون او به دنبال برگرداندنش به وضعیت انسانی است. در این میان بارناباس باید خودش را برای نبرد با انجی هم آماده کند؛ دشمنی خطرناک که نیمی از شهر را به نابودی کشانده و بارناباس یا باید به خدمت او دربیاید یا اینکه به تابوت ۲۰۰سالهاش بازگردد.
با توجه به بازی هلنا بونهم کارتر در نقش موجودی ترسناک و وحشی به نام بلاتریکس لسترانج در مجموعه فیلمهای «هری پاتر» شاید برای برتون راحتترین کار این بود که نقش انجی را به همسرش بدهد. اما بونهم کارتر در نقش دکتر هافمن به خوبی توانست چهره بیمارگونه یک دکتر دورهگرد مخصوص دیوانهها در نیویورک را برای مخاطبان باورپذیر کند. بازی اوا گرین با آن رها بودنش و با آن دندانهای براق که از پشت لبهای زخم و زیلی و سرخرنگش به رخ تماشاگر میکشد، انجی را طوری نشان میدهد که بیننده منتظر است تا هر آن بارناباس توسط او زنده زنده خورده شود. انجی از نظر تماشاگر یک عفریته تمامعیار است و بارناباس یک جنتلمن تمامعیار و در نبرد بین این دو مسلما تماشاگر طرفدار دومی است، اما خونآشامها جذابیتهای مخصوص خودشان را دارند و معمولا از هیچکدامشان نمیشود به همین راحتی چشمپوشی کرد.
آنچه راجع به جانی دپ میتوان گفت این است که این بازیگر در نمایش جوانب مختلف شخصیتها، از جدیت و سختکوشی آنها گرفته تا طنز فاخر و کنترلشدهشان، همواره موفق بوده و به راستی شایستگی جایگاهی را که اکنون به خود اختصاص داده داشته و دارد. فایفر و مورتز در لحظاتی کارشان خوب است، هرچند نقشهایشان در فیلمنامه چفت و بست خیلی محکمی ندارد. تمام فیلم در انگلستان فیلمبرداری شده و در مجموع همانند سایر فیلمهای کارنامه سازندهاش ارزیابی میشود.
منبع: هالیوود ریپورتر
تاد مککارتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست