یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

خواست جاودانی قدرت و ابتذال سیاست


خواست جاودانی قدرت و ابتذال سیاست

امروز مشخص نیست به استناد کدام ویژکی باید همچنان واژه سیاست را استعمال کرد لوگوس جای خود را به هوچی گری داده است, برابری با سلطه محض و خشک برابر شده است, دموس و پلیس یکسره نابود شده و اگورا به میدان گاوبازی بدل شده است امروز به واقع سیاست مرده است و عمل سیاسی وظیفه ای جز احیای آن ندارد

مصاحبه کروبی با خبرگزاری فارس عمق گندیده گی و تباه شده گی فضای سیاسی را بر ملا می سازد. «من هیچ شبهه ندارم که اگر دوباره پیروز شویم و یک مقدار جلو برویم همان قضایا دوباره شروع خواهد شد یعنی الان مهار شده داریم کارمان را انجام می دهیم. البته با حضور اقای خاتمی نگران نیستم با حضور دیگران نگران هستم.» کروبی با به زبان اوردن این جملات رضایت خویش را از طرد رادیکال ها نشان می دهد و شرایط موجود سیاسی را از آن جهت که "قضایا و تندروی های قبلی" تمام شده است را می ستاید. خواست همیشه در قدرت بودن وجه غالب این مصاحبه و مابقی رفتار وی در سال های بعد از انقلاب بوده است.

او در مجلس چهارم چنان بر طبل ارزش ها نواخت که راست سنتی در مجلس ششم. در جریان طرح اصلاح قانون مطبوعات محافظه کار ترین رفتارها را از خود نشان داد و در انتخابات نهم با طرح شعار "هر ایرانی بالای ۱۸ سال ماهیانه پنجاه هزار تومان" عملا عرصه سیاسی را با هوچی گری در هم آمیخت. کافی ست چشم باز کرد تا خروارها مثال به موارد گفته شده اضافه گردد.

دقیقا این خواست جاودانی قدرت بوده است که امروزه در انواع و اشکال مختلف موجب ابتذال و به گند کشیدن مفهوم سیاست شده است. سیاست در چنین نقطه ای بدل به چیزی "بی پدر و مادر" می شود. در یونان باستان سیاست آنگاه زاییده می شود که شهر بر گرد فضای عمومی و میدان agora سامان می یابدو شهر اداری به شهر سیاسی یا polis تبدیل می شود. در polisبا به وجود امدن مفهوم برابری(isonomia)، تمامی شهروندان به صورت یکسان حق اعمال قدرت می یابند و آن چیزی که تفوق سیاسی را سبب می شود سخن خردمندانه یا logos است. اما امروزه عمل سیاسی بر ویرانه های سیاست شکل گرفته است. اگورا از میان رفته و عمل سیاسی که چیزی جز تدبیر امور مربوط به مصلحت عمومی نیست در انحصار گروهی خاص قرار گرفته است. با از بین رفتن برابری (isonomia)، مفهوم demos از مردم گرفته شده است و آن ها را به حذف شده ها و حاشیه ها تقسیم کرده است. محذوفین و مطرودین کسانی هستند که حق تنفس سیاسی ندارند و عملا باید تجربه زیسته خود را به صورت اتمیزه و ذره واره ای به پایان ببرند - خطری که کروبی در پشت ابن مصاحبه تلویحا آن را بیان می کند، خطر حضور این محذوفین است -آنها حداکثر تا پایان عمر خویش فریاد عمل جمعی را سر خواهند داد ولی به هم پیوستن ِ آن ها همواره تحت انواع و اقسام برچسب ها لگدمال خواهد شد. خواست جاودانی قدرت با حضور همگان در تعارض است لذا عده ای حذف می شوند تا قدرت تمام و کمال در اختیار حاکم باشد. اما همه چیز به محذوفین خلاصه نمی شود، بلکه اکثریت در قالب حاشیه ها به حیات خود ادامه می دهند. حاشیه ها دقیقا به مثابه تماشاگران یک مسابقه گاوبازی برای بازیگران عرصه سیاست سوت و کف می زنند، هوار می کشند و هو کنند. حاکم در قالب انواع و اقسام برنامه های تبلیغاتی حاشیه ها را چون "لشکر جن ها" احضار می کندو با رقصاندن آن ها اقتدار و حاکمیت خود را به رخ می کشد. شعار "هر ایرانی بالای ۱۸ سال ماهانه پنجاه هزار تومان" و "آوردن پول نفت بر سر سفره مردم" دقیقا نمونه ای از همان هوچی گری های حاکم است که پروژه خرسازی و به میدان آوردن حاشیه ها را دنبال می کند.

به واقع امروز مشخص نیست به استناد کدام ویژکی باید همچنان واژه سیاست را استعمال کرد.لوگوس جای خود را به هوچی گری داده است، برابری با سلطه محض و خشک برابر شده است، دموس و پلیس یکسره نابود شده و اگورا به میدان گاوبازی بدل شده است. امروز به واقع سیاست مرده است و عمل سیاسی وظیفه ای جز احیای آن ندارد. در این راستا بیش از آن که بتوان به احزاب و حاضرین موجود دل بست باید به دنبال قسمتی از محذوفین گشت که هنوز در فرایند سهم خواهی و زد و بند موجود هضم نشده اند؛ کسانی که تا آن درجه آرمانگرا هستند که اگر حکم به زدن دهند، همگان را لخت و عریان به میدان می فرستند نه یکی را با اسلحه و دیگری را با حباب صابون..

کاظم رضایی

منبع: http://farvardinmag.blogspot.com