چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مجله ویستا

آمادگی برای ظهور امام زمان عج


آمادگی برای ظهور امام زمان عج

وقتی با خود می اندیشی که علی ع آن بزرگمرد تاریخ بشریت, آن امام متقین و آن قله بلند معارف الهی و مظهر عدل و راستی را چرا آزردند, چرا خلافتش را غصب کرده و او را خانه نشین کردند و چرا همسرش فاطمه زهرا س را که به تنهایی به دفاع از ولایت پرداخته بود, میان در و دیوار نهادند, تا جایی که آن کوه صبر را این گونه به شکوه درآوردند که

وقتی با خود می اندیشی که علی(ع) آن بزرگمرد تاریخ بشریت، آن امام متقین و آن قله بلند معارف الهی و مظهر عدل و راستی را چرا آزردند، چرا خلافتش را غصب کرده و او را خانه نشین کردند و چرا همسرش فاطمه زهرا(س) را که به تنهایی به دفاع از ولایت پرداخته بود، میان در و دیوار نهادند، تا جایی که آن کوه صبر را این گونه به شکوه درآوردند که فرمود: «خردمندانه تر آن دیدم که خار در چشم و استخوان در گلو، صبر پیشه کنم و کردم، درحالی که به یغما رفتن میراثم را به تماشا نشسته بودم»۱، به خود می گویی ای کاش بودم و دعوت حضرت زهرا(س) را بی پاسخ نمی گذاشتم، آنگاه که آن مظلومه مغصوبه۲ یک به یک به در خانه یاران و صحابه می رفت تا به یاری علی(ع)- امام زمان خویش- برخیزند.

وقتی می شنوی عدم حمایت امت، چگونه امام حسن مجتبی(ع)، آن امام غریب را به پذیرش صلح و تحمل حکومت معاویه پلید و نیرنگ باز، ناچار ساخت، وقتی ندای «هل من ناصر ینصرنی» امام حسین(ع)، آن یادگار رسول خدا را به یاد می آوری، و وقتی که تداوم و استمرار این بی توجهی شیعیان را در زمان سایر ائمه (علیهم السلام) نسبت به حق امام زمان خود و یاری اهل بیت(ع) با وجود آن همه ابراز علاقه و احترام- در مقابل آن همه ظلم به حق ایشان، می شنوی، دلت به درد می آید. بغضی ناخودآگاه راه گلویت را می بندد. گوشه خلوتی جست وجو می کنی و آرام آرام اشکی گرم بر گونه هایت می لغزد و به خاک می افتد. در اندیشه فرو می روی. نکند تو هم همان کاری را با امام زمانت بکنی که روزگاری آنان با ولی زمان خود انجام دادند.

حزنی پنهان و غمی جانسوز در دل داری که حتی در مناسبت ها و ایام شادی و خوشی هم رهایت نمی کند. همه اسباب خوشی فراهم است. اما باز یک چیزی کم است. یک کسی. کسی که جای خالیش را در اعماق قلبت و با تمام وجودت احساس می کنی.

شاهد و مطرب و می جمله مهیاست، ولی

عیش بی یار میسر نشود، یار کجاست ؟

کسی که عالم درد فراق او را نه یک روز، نه دو روز بلکه هزار و صد و هفتاد و اندی سال است که تحمل می کند و چون شمع می سوزد. کسی که امروز برای تو همان علی(ع)، حسن و حسین(ع)، سجاد(ع)، باقر(ع)، صادق(ع)، کاظم(ع)، رضا(ع)، جواد(ع) و هادی(ع) و عسکری(ع) است که در زمانشان نبوده ای و حسرت بودن در آن زمان ها را به دل داری.

دلت برایش تنگ شده است. احساس دوری می کنی. احساس می کنی بی او زندگیت رنگ و بو ندارد. احساس می کنی حلاوت و شیرینی زندگی واقعی را نچشیده ای. احساس می کنی مدام درحال فریب خود بوده ای. احساس می کنی آن قدر غرق در بازیهای دنیوی شده ای که فراموشت شده قدر و منزلتت چیست. احساس می کنی فراموشت شده که نباید خود را جز به بهشت بفروشی. نه! اصلاً فراموشت شده که طاووس اهل جنت را چه غریبانه در انتظار روز موعود، در خلوت خود، در گوشه بیابانها و صحراها تنها رها کرده ای. آیا ممکن است به خاطر همه اینها او تو را دوست نداشته باشد، صدایت را نشنود و به تو محل نگذارد؟

دلت می خواهد عاشق او باشی. می خواهی اسمش که بیاید آرام و قرار از کف بدهی. شنیده ای که امام صادق (ع) فرمودند:«اگر در زمان او (عج) بودم، تمام عمرم را به او خدمت می نمودم.»۳ می خواهی به او خدمت کنی. نه! اصلا می خواهی جانت را فدایش کنی. دلت می خواهد به او بگویی حاضری تمام دار و ندارت، هست و نیستت،و بود و نبودت را بدهی تا او تو را هم در زمره نوکران و خدمتگزاران خود بپذیرد.یعنی می شود او دستی از سر مهر بر سر و گوش تو بکشد؟ یعنی می شود او تو را هم یار خود بخواند؟ یعنی می شود از تو اظهار رضایت کند؟ یعنی می شود او تنها یک لحظه، یک چشم بر هم زدن، نیم نگاهی از سر محبت و پذیرش اعمال به تو بیندازد تا تو شفای همه دردها و آلام درونت را بیابی و تا این گونه ناکام- به معنای واقعی کلمه- از دنیا نروی. چه خوشبختی و چه نعمتی بالاتر از این برای کسی متصور است؟

شنیده ای که مولای متقیان علی (ع) درگفتاری خطاب به مردم (۴) فرموده اند که « از جمله حقوق امام بر مردم، وفای به عهد وپیمان،و بیعت خود با امام و پاسخ دادن بی درنگ به دعوت وی و گوش به فرمان او بودن است. »دلت می خواهد گوش به فرمان امام زمانت باشی. دلت می خواهد کاری کنی و برایش کم نگذاری، اما نمی دانی چگونه و چه کاری. با خود می گویی:«درست است که ما در عصر غیبت به سرمی بریم، اما آیا این به آن معناست که دیگر ما هیچ وظیفه ای نسبت به امام برعهده نداریم، یا اینکه ایشان برای این زمان برنامه و تکلیفی برای ما معین کرده اند؟»...

اما خود آن حضرت گویی سالها پیش می دانسته اند که تو چنین سؤالی خواهی پرسید و پاسخ این سوالت را داده اند. و چه نیکو پاسخی است آنچه امام، با آن علم و دانش الهی تو را به آن راهنمایی فرماید. آنجا که در کتب کمال الدین، احتجاج، بحارالانوار و بسیاری دیگر از کتب شیعه از قول ایشان نقل شده که خطاب به شیعیان فرمودند:«برای تعجیل در فرج و ظهور من بسیار دعا کنید که همانا گشایش کار شما در فرج من است۵». آری! انسان درمانده و بشریت خسته، چه کند جز آنکه دست نیاز به سوی پروردگار خویش دراز کند. چه کسی از او تواناتر؟ چه کسی از او کریم تر؟ اصلاً مگر دادرسی جز او هم هست؟ نتیجه بخشی و ثمر دهی کدام راه برای رسیدن به مقصود از این بیشتر؟ مگر نه آنکه دعا به معنای طلب کردن و خواستن است؟ مگر نه آنکه پیامبر (ص) را مردم یثرب طلبیدند، تا حکومت نبوی را در مدینه تشکیل دهد؟ مگر نه آنکه امیرالمؤمنین علی(ع) پیش از آنکه تشکیل حکومت دهند، ۲۵سال خانه نشین بودند، تا اینکه مردم گرداگرد ایشان حلقه زدند، و از قول خود ایشان در نهج البلاغه نقل شده است که «ازدحام جمعیت مرا به قبول خلافت واداشت. آنان از هر طرف مرا احاطه کردند. تا جایی که چیزی نمانده بود که دو نور چشمم، حسن و حسین(ع) زیر پا بمانند و دو طرف ردایم پاره شد.»۶ مگر نه آنکه امام حسین(ع) هم با دعوت مردم کوفه حرکت خود را آغاز نمودند؟

و شنیده ای که حضرت آیت الله بهجت بارها در پاسخ به کسانی که از ایشان نصیحت و راهنمایی خواسته بودند می گفتند: «به آنچه می دانید عمل کنید تا خداوند علم به آنچه نمی دانید را به شما عطا کند.» پس بیا و از همین جمله امام زمان(عج) که در واقع امر و دستورالعمل ایشان می باشد شروع کن. با همان هایی که خودت برای فرا رسیدن امر فرج، ظهور حضرت، برطرف شدن غم و اندوه از دل تمام مردم عالم و برقراری کامل صلح و عدل و امنیت در جهان می دانی: نماز امام زمان(عج)، دعای فرج و ندبه، دعای عهد، ذکر۱۰۰ صلوات به همراه «وعجل فرجهم» در هر روز، دعای سمات، صلوات ضراب اصفهانی، دعای عصر غیبت و... چطور است از همینها شروع کنی. از هر کدام که خودت فکر می کنی. هر کدام که بیشتر و مداوم تر بر تو تأثیر می گذارند و تو را با او مرتبط می کنند. اما به طور مستمر، نه یک خط در میان. هر روز وقت معینی را برای او اختصاص بده. تنها رو به قبله بنشین و با او حرف بزن. بگو که می خواهی در راه او و برای تعجیل در امر فرجش کاری کنی. بخواه که هدایتت کند. بخواه که قبولت کند. بخواه که توفیقت دهد. بخواه، بخواه، بخواه... که هر خیر و خوبی از ایشان است و نوکری او بی عنایت حضرتش محال. اما این خواستنها متناسب با حوصله و فراغتت و آنگونه که خودت دلت می خواهد نباشد، بلکه متناسب با توان و طاقتت و متناسب با محبت و علاقه ات به امام عصر(عج) و به گونه ای باشد که خود ایشان تایید فرمایند که بسیار دعا کرده ای.

و نیز با رساندن پیام او به گوش دیگر مؤمنین و شیفتگان حضرت (عج)، با صحبت درباره او با دوستان و آشنایان، آگاه نمودن و بیداری بخشیدن به آنان و... به دیگران، انجام کارهای فرهنگی، برگزاری جلسات ذکر و دعا برای فرج حضرت، نذر کردن و خواستن حاجت او همانطور که برای حاجتهای خودت از خدا می خواهی، نوشتن مقاله، سخنرانی، تأسیس سایتهای اینترنتی، یا از هر طریق دیگری که به فکرت می رسد و از عهده ات برمی آید.

فقط توکل به خدا کن و با یک یا علی شروع کن و در یک جمله، خوب شو! مؤمن و نیکوکار! اصلا فکر کن با همین پیام امام(عج) می خواهی عازم میدان نبرد شوی. نبرد و جهاد مبارزه با نفس در راه امام زمان(عج)، به یادش و برایش و در سایه عنایت و محبتش. برای او که دلش از گناهان ما خون است. تا جاییکه فرموده اند: «همانا چیزی شیعیان را از دیدار با معرفت و راستین ما محروم نمی کند، به جز اخبار ناخوشایند و ناروایی که از (گناهان) آنها به ما می رسد.»(۷) حال که پیام امام زمانت به تو رسیده است، آن را معطل بر زمین نگذار. این گونه نباشد که وقتی فردا باز هم از این صحبتها شد، هنوز حرکتت را شروع نکرده باشی و کار مؤثری انجام نداده باشی. مبادا تاریخ درباره تو هم تکرار شود!

۱- نهج البلاغه، خطبه شقشقیه

۲- عبارات برگرفته از مفاتیح الجنان، زیارت حضرت فاطمه(ع) به معنی آن مظلومی که حقش غصب شده

۳- الغیبه مرحوم نعمانی: ۲۷۳، بحارالانوار: ۱۵/۱۴۸

۴- نهج البلاغه، ترجمه فیض الاسلام، گفتار۴۳

۵- کمال الدین، ج۲، ص۴۵۸، احتجاج، ج۲، ص۴۹۹، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۷۷۷

۶- نهج البلاغه، خطبه۳

۷- احتجاج، جلد۲، ص۴۹۹، بحارالانوار، ج۳۵، ص۱۷۷، حدیث۸

محسن محبوبی فرد