سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

هویت فردی و چالشهای فلسفی من دیروز, امروز یا فردا


هویت فردی و چالشهای فلسفی من دیروز, امروز یا فردا

هویت فردی با بحث فردیت به مثابه افراد و اشخاص پیوند برقرار می كند مهمترین پرسش در این زمینه این است چه برای ما رخ می دهد كه از یك زمان به زمانی دیگر ثابت می مانیم

هویت فردی با بحث فردیت به مثابه افراد و اشخاص پیوند برقرار می كند. مهمترین پرسش در این زمینه این است چه برای ما رخ می دهد كه از یك زمان به زمانی دیگر ثابت می مانیم. چه ضرورتی دارد آنچه بوده ایم یا آنچه خواهیم بود همین "خودی" باشد كه هم اكنون واجد آن هستیم.

اما پرسشهای دیگری وجود دارد كه به اندازه این پرسشها از اهمیت و ارزش برخوردار است. برخی از این پرسشها عبارت است از: من كیستم؟ چه زمانی "خودم" شده ام؟ چه زمانی دیگر "خودم" نیستم؟بحثهای فلسفی در زمینه هویت شخصی، تاریخی طولانی دارد و اندیشمندان مطرحی در تاریخ بدانها پرداخته اند.

همان طور كه ذكر شد در این زمینه با مجموعه ای از مسائل روبرو هستیم. یكی از این پرسشها این است كه من كیستم؟ ما معمولاً از هویت شخصی به عنوان چیزی یاد می كنیم كه فرد را فرد می سازد. هویت شما در این معنا از صفاتی تشكیل شده كه شما را فردی منحصر به فرد می سازد و از دیگران متفاوت می كند.

هویت روانشناسی شما با این تعبیر متفاوت است، زیرا شما در لحظه ای آن را واجد هستید و در لحظه ای دیگر آن را از دست می دهید. از این جنبه به دست آوردن هویتهای متفاوت ناممكن نیست. اما هویت فردی با تداوم پیوند برقرار می كند.

در این زمینه البته پرسشهای فراوانی وجود دارد و جوابهایی كه به این پرسشها داده شده بسیار متفاوت و گاه پراكنده است. یك جواب به عنوان مثال بر شرایط پایداری دست می گذارد و یا معیاری برای هویت فردی در طول زمان پیشنهاد می كند.

به جهت تاریخی این پرسش، اغلب از امیدی كه ما برای بقای بعد از مرگ داشته ایم، برخاسته است. جواب به این پرسش بر این نكته استوار است كه آیا مرگ زیست شناسانه، حیات كلی فرد را تحت الشعاع قرار می دهد یا اینكه فرد می تواند بدون آن هم زندگی داشته باشد. در اینجا البته پرسشی كه مطرح است آن است كه "خودی" كه پس از مرگ موجود است، چه تفاوتی با خود قبل از مرگ دارد.

محوری دیگر كه در این زمینه مطرح است، معیاری است كه ما با آن، خود بودن را تعریف كنیم. چه معیاری داریم كه ما همان خودی هستیم كه دیروز بودیم. یكی از معیارها البته حافظه است و معیار دیگر تداوم فیزیكی است.

یعنی اولاً ما به یاد می آوریم كه همان فردی هستیم كه دیروز بودیم و از سوی دیگر بدن ما همان بدن دیروز است. با این همه، در این زمینه هم اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد.

این مباحث، ادبیات گسترده را در دهه های ۱۹۵۰ و ۱۹۶۰ به وجود آورد و تأثیرات اجتماعی و سیاسی بسیار مهمی به بار آورد. به عنوان مثال اگر خود امروز با خود دیروز و فردا متفاوت باشد، چگونه می توانیم فردی را در دادگاه محاكمه كنیم و یا به او اعتماد داشته باشیم.

بحث خود از سویی دیگر با بحث شخص پیوند برقرار می نماید. طبیعی است كه میان خود و شخص اشتراكات مفهومی و معنایی زیادی وجود دارد، اما این دو یكی نیستند. همین نكته برای نظریه پردازان "خود"، بهانه ای ایجاد كرده است كه در باب تفاوت میان دو مفهوم هم بسیار سخن بگویند.

در میان نحله های گوناگونی كه در قبال پرسش "خود" شكل گرفته، نظریات چهار دسته از دیگران نمایان تر است.

گروه اول "خود" را بر حسب كیفیات فیزیكی یا روانشناختی تعریف می كند. اغلب جریانهای فلسفی كه در قبال مسأله "خود" شكل گرفته اند، به این گرایش تعلق خاطر دارند، اما جریانی هم هست كه در مقابل جوابهای صریح گروه اول به بحث خود، هر گونه تحویل و تقلیل خود به كیفیات فیزیكی را رد می كند و معتقد است، تنها چیزی كه در قبال پرسش "خود" كیست؟ می توان گفت، این است كه خود همان خود است. به این جریان جریان "تحویل ناگرا" می گویند.

گروه دیگر سعی می كند مسأله "خود" را با به میان آوردن مفاهیمی چون اعجاز و یا رویكرد ماورای طبیعی حل كند. بر طبق این رویكرد، یك موجود فراطبیعی خود را "خود" می سازد و این "خود"، اما با كلیه كیفیات فیزیكی متفاوت است.

گروه آخر هم كه به "حذف گرا" معروفند، معتقدند اصلاً باید دور مفهومی به نام "خود" را خط كشید و این مفهوم گرهی از مسائلی كه ما با آن روبرو هستیم، باز نمی كند و تأكید بر مفاهیمی دیگر چون بدن وجسم و كیفیات فیزیكی و ذهنی برای توجیه وضعیتی كه ما با آن روبرو هستیم، كفایت می كند.

جریانهای فكری وجود دارند كه هیچ یك از این تحلیلها در باب "خود" را نمی پذیرند و معتقدند قوای شناختی ما یارای آن را ندارد كه به مفهومی پیچیده و چند لایه به نام "خود" نزدیك شود. آنها برای اثبات مدعای خود بیش و پیش از هر چیز بر تاریخ بحث خود دست می گذارند كه پر از تشتتها و اختلاف نظرهای اساسی است. به نظر این گروه، اگر بحث نظری در باب خود قابل حل بود، باید از شدت این تشتتها كاسته می شد.

شیدا امینی



همچنین مشاهده کنید