پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

نامی برای شعر کوتاه


نامی برای شعر کوتاه

برای من که به هرحال دغدغه شعر و شاعری دارم و دست کم, دستی بر آتش جریان شعر معاصر, توجّه به صفحات شعر و نشریات ادبی از دل مشغولی هایی بوده که پیش ترها بیشتر و اکنون ترها کمتر به آن پرداخته ام

برای من که به هرحال دغدغه شعر و شاعری دارم و دست کم، دستی بر آتش جریان شعر معاصر، توجّه به صفحات شعر و نشریات ادبی از دل‌مشغولی‌هایی بوده که پیش‌ترها بیشتر و اکنون‌ترها کمتر به آن پرداخته‌ام از آن‌رو که اشتغال‌های مختلف و پرداخت به کارِ گِل باعث می‌شود که آدم از کار دِل دور بیفتد (و به‌راستی کدام کار دل است و کدام کار گل؟!)

آخرین شماره مجله شعر (۶۱) ویژه شعر کوتاه حسرت مرا برانگیخت که چرا زودتر دست‌به‌کار نشدم و مطلع نبودم تا زودتر به‌قول اخوان کارَک‌هایی را که در این زمینه و درباره شعر کوتاه کرده بودم به‌دست اهالی این نشریه برسانم و در معرض قضاوت مخاطبان قرار دهم.

به‌نظرم این دغدغه همه شاعران است که به راه‌های تازه برای ارتباط با مخاطب بیاندیشند و در زمان وفور و شاید ازدحام و تزاحم رسانه‌ها جایگاه شعر را حفظ و ارتقاء بخشند و پرداختن به شعر کوتاه هم می‌تواند از این تمهیدات باشد.

در مقدّمه عرض می‌کنم که پس از مدتی دور افتادن از وادی مطبوعات و ذوق‌وندی در عالم صوت و تصویر، دوستان مجله سروش مرا به همکاری فراخواندند و با توجّه به سابقه این نشریه قلم و قدم می‌زده‌اند برای تشبه به ایشان هم که شده قبول کردم و به یاد آوردم که اولین صفحه شعر جدی مجله سروش را شاعر ممتاز معاصر قیصر امین‌پور، به راه انداخت و مدتها این صفحه محبوب علاقمندان به شعر بود.

با خودم قرار گذاشتم و هم‌چنین پیشنهاد دادم که صفحه شعر تازه را که «نفسی تازه کنیم» بر تارکش نشسته بود؛ به شعر کوتاه اختصاص دهم و بر این منوال هم شروع کردم، و البتّه یکی از قالبهای شعر کوتاه را هم «بیت» می‌دانستم و نمونه آنها ابیات سبک هندی است که به‌راستی بسیاری از آنها شعری کامل، کوتاه و پرمعناست که شاید این موضوع در شعر سبک عراقی یا خراسانی کمتر به چشم آید.

در عین حال فی‌المثل عباس کیارستمی مصادیقی از حافظ و سعدی برگزیده و به‌عنوان گزیده شعر آن دو بزرگوار نشر داده‌ است که با توجّه به نام پرطمطراق کیارستمی اقبالی هم به آنها شده درحالی‌که درباره این کار می‌توان چند و چون کرد که فعلاً مجال آن نیست.

باری... اولین صفحه شعر کوتاه در شماره ۱۳۵۳ سروش خرداد امسال منتشر شد و در این صفحه، حتّی برخی ابیات معاصران به‌عنوان یک شعر آمد، مثلاً این بیت محمّدعلی بهمنی؛ که به این صورت نشر یافت:

قطره

قطره

اگرچه آب شدیم

ابر بودیم

آفتاب شدیم!

و یا در شماره ۱۳۵۶ این بیت حسین‌ منزوی:

جز همین دربه‌در دشت و صحاری بودن

ما به جایی نرسیدیم

ز جاری بودن!

و یا این بیت از طالب آملی که شعری کامل است:

افروختن و سوختن و جامه‌دریدن

پروانه ز من

شمع ز من

گل ز من

آموخت!

می‌دانیم که «ایجاز» یکی از اصیل‌ترین و قدیمی‌ترین شگردهای شعری و آرایه‌های ادبی است و اطناب و به‌قول معروف کِش دادن موضوع از نقایص شعر و کلام، که البتّه در موارد استثنایی این اطناب جایز شمرده شده است از جمله هنگام سخن گفتن با معشوق، مثالی هم که اهل ادب برای این امر می‌آورند داستان حضرت موسی(ع) است که در قرآن کریم هم آمده است، آن‌جا که خداوند از او می‌پرسد؛ ای موسی! در دستان تو چیست و او به تفصیل شرح می‌دهد که عصای من است، به آن تکیه می‌دهم و گوسپندانم را با آن می‌رانم و...، ادبا می‌گویند که صرف گفتنِ «این عصاست» کافی بود امّا چون اینجا «مقام سخن گفتن با معشوق» است و همین نجوای عاشقانه موضوعیت دارد از این‌رو اطناب جایز است و... بگذریم.

جهان امروز، جهان سرعت است و ما از ادراک زیبایی‌های اشعار طولانی به‌خاطر کمبود وقت و... محرومیم پس شعر کوتاه در این زمانه می‌تواند بسیار به‌کار بیاید، با توجّه به این‌که ادب پارسی مروج گنجانیدن «بحر در کوزه» و ایجاد اعجاز در ایجاز است.

از طرفی شعر کوتاه در رسانه‌های جدید هم می‌تواند جای ویژه و مهمی باز کند کما این‌که در قالب «پیامک» اقبال بسیار خوبی پیدا کرده است.

سعی‌ام این بود که صفحه شعر سروش را به شعر کوتاه اختصاص دهم که در این راستا هم تا حد امکان کوشیدم، منتها با این‌همه متأسفانه نامی مناسب برای شعر کوتاه وجود نداشت از این‌رو پیوسته در این اندیشه بودم تا نامی مناسب این قالب بیابم و به‌عنوان پیشنهاد ارائه دهم. شعر فارسی، شعری است با قالب‌های متعدد و غنی که دربرگیرنده عنوان‌های مختلف با توجّه به اقتضائات آن است.

در دوران معاصر با اضافه شدن دو قالب تازه «نیمایی» و «سپید» هنر شعر گستردگی و ظرفیتی کم‌نظیر یافت و محدودیت نداشتن این دو قالب سبب شد که آثار بلندی آفریده شود و منظومه‌هایی در این قوالب شکل گیرد.

در دوران معاصر، شاعران و مخاطبان شعر با یکی از قوالب شعری در خاور دور آشنا شدند:

«هایکو» قالبی است که بر کوتاهی، ظرافت و تصویر استوار است، در حالی که ما در شعر پارسی، علاوه بر قالبهای هم‌چون دوبیتی، رباعی و تک‌بیتی قالبهایی مثل هایکو نیز داشته‌ایم و آثار آنها موجود است. «خسروانی» یکی از این نمونه‌هاست که مرحوم اخوان نگاشته‌ای مشبع درباره آن دارد، «لوبانگی» و یا «سه‌خشتی» نیز که در کردی کرمانجی وجود دارد و نوعی شعر سه‌سطری هشت‌هجایی است ادامه‌ای از خسروانی‌های شعر فارسی است.

«لیکو» هم در سیستان از همین نوع است، شعر کوتاه امروز از جذابیت مضاعفی برخوردار شده است و برای روزگار شتاب و کمبود وقت نیز مناسب نیز می‌نماید، منتها تطبیق شعر کوتاه با هایکوی ژاپنی از جهات مختلف ناپسندیده و ناخوشایند است، زیرا ظرایف، شگردها، اندیشه و سابقه شعر فارسی در شعر ژاپنی نیست و از طرفی این نام برای شعری ژاپنی با ویژگی‌های خاص است و در زبانی دیگر قابل تطابق نیست، از طرفی شعر کوتاه، اعم از هایکو و آثار کوتاه دیگر است. از این‌رو لازم است از امکانات زبان فارسی برای این قالب استفاده شود.

پیشنهاد این قلم برای قالب شعر کوتاه نام «آنک» است. «آنک» شعری است کوتاه و کامل، بهره‌گرفته از امکان شعر نیمایی و سپید که حداکثر در پنج بند و جمله، حرف خود را بیان می‌کند و دربرگیرنده تأملی شاعرانه، تصویر، ایهام و یا اندیشه‌ای عمیق و موجز است. علاوه بر آن حتّی گاه ممکن است کاریکلماتور‌وار هم باشد کما این‌که در ابیات شعر کهن نیز از این‌گونه وجود دارد، مثال دم دستی آن:

ما نمانیم و عکس ما ماند

گردش روزگار برعکس است!

گاه نیز می‌تواند مانند رباعی معنایی فشرده و به‌قول معروف کپسولی داشته باشد و اگر بخواهیم از اصطلاحات علوم جدید بهره بگیریم باید بگوییم نوعی «نانو شعر» است مثل نانوتکنولوژی!

از این‌رو گاه می‌تواند دریا را در لیوانی جای دهد و ضربه و تکان‌دهندگی آن، مخاطب را در اندیشه فروبرد گاه هم مثل دوبیتی حسی ناب را منتقل کند. مثل این «آنک» جناب شفیعی کدکنی که بارها خوانده‌ایم و دیده‌ایم:

آخرین برگ سفرنامه باران این است

که زمین، چرکین است!

«آنک» از میان کلمات و نام‌های مختلف آمد و حاصل تأملات این قلم بود و اول‌بار در شماره دوم شهریور سروش (۱۳۶۵) درباره آن نوشتم و بعدتر به ویژگی‌های آن پرداختم.

به یاد داریم که سالها پیش برای شعر کوتاه کلمه «طرح» نیز به کار برده می‌شد که به نظرم کاملاً اتفاقی برای شعر کوتاه برگزیده شده و از ذوق شاعرانه بعید است که چنین کلمه‌ای را برای نامیدن گونه‌ای شعر انتخاب کنند زیرا مناسبتی با شعر ندارد. معنای اصلی کلمه طرح به معنای کنار زدن و طرد کردن است و در بین اهل علم این مثل مشهور است که «الجمع مهما امکن اولی من الطرح» یعنی جمع کردن بین دو چیز بهتر است از طرد کردن است. واضح است که مناسبتی بین معنای این کلمه و شعر وجود ندارد.

کلماتی چون ترانک هم مناسب نمی‌نماید چرا که اصولاً چنین قالبی وجود دارد و عنوان یکی از قالب‌های شعری است که کلمه تغییر یافته یا مرخّم و به «ترانه» بدل شده باشد.

کلمه «آن» و «آنک» چندوجهی است و معانی مختلفی دارد، اولاً که واژه‌ای است برای اشاره به دور اعم از مکان و زمان، و ثانیاً به معنای سبب، اسم اشاره، تفهیم جا و مکان و همین‌طور به معنی رأی و عقیده آمده است؛ سعدی می‌گوید:

«من نیز بر آنم که همه خلق برآنند»

علاوه بر این‌ها، به معنای دَم و وقت هم آمده است و «آن» در ادبیّات عرفانی ما بابی گسترده دارد که مجال پرداختن به آن در این مختصر نیست، تنها از زبان حافظ می‌گوییم:

«شاهد آن نیست که مویی و میانی دارد

بنده طلعت آن باش که آنی دارد»

و شعر سرشار از این «آنات» است و شعر کوتاه دست‌کم باید آنی داشته باشد تا «آنک» شود!

یدالله گودرزی