پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

فیگو,پرتقال تلخ پرتغالی


فیگو,پرتقال تلخ پرتغالی

”در دوران اخیر به این نتیجه رسیدم که هر باشگاهی توان دستیابی به موفقیت را دارد در سطح بالای فوتبال حرفه ای خرید بازیکن, تنها راه نیل به موفقیت نیست

”در دوران اخیر به این نتیجه رسیدم که هر باشگاهی توان دستیابی به موفقیت را دارد. در سطح بالای فوتبال حرفه‌ای خرید بازیکن، تنها راه نیل به موفقیت نیست. هر تیم بازیکنان متفاوتی در اختیار دارد. تولد یک باشگاه هنگامی است که موفق به فتح تمام جام‌ها شود“.

این جملات متعلق به لوئیس فیگو است. مردی که با انتقال جنجالی از بارسا به رئال، با بی‌وفائی به رئال و حضور ناگهانی در اینتر تبدیل به مظهر خائنان عصر جدید فوتبال شد.

تولد: ۴ نوامبر ۱۹۷۲

محل تولد: آلمدای پرتغال

قد: ۱۸۰ سانتی‌متر

وزن: ۷۵ کیلوگرم

ستاره بخت: اسکورپیو

وضعیت تأهل: متأهل دارای همسری به‌نام هلن و ۳ دختر به‌نام‌های دانیلا، مارتینا و استلا

بازیگران مورد علاقه: مایکل داگلاس، داستین هافمن، میشله فایفر و کری اوتیس

علایق: رفتن به ساحل دریا، تئاتر و سینما

غذای محبوب: برنج با مرغ سوخاری همراه با خوراک اردک

کتاب مورد علاقه: ”بهترین فروشنده“.

لوئیس در یک خانواده سطح پائین پرتغالی رشد یافت و تبدیل به فوتبالیستی حرفه‌ای شد. پدر او یک کارگر معدن بود که در ابتدای راه هیچ توجهی به خواسته‌های پسر کوچکش نداشت. فیگو هنگامی که ۶، ۷ سال داشت، اولین ضربات خود را به توپ چرمی وارد کرد.

جثه سنگین این کودک همه را به تعجب واداشت. در حقیقت هنگامی که وی از رؤیای خود سخن می‌گفت، مردم با خنده به او نگاه می‌کردند. لوئیس و خانواده‌اش هوادار تیم اسپورتینگ لیسبون بودند که این هواداران کمی عجیب به نظر می‌رسید؛ چرا که در آن زمان، طبقه کارگر (که خانواده فیگو نیز جزء این دسته محسوب می‌شدند) از بنفیکا تیم مردمی پایتخت حمایت می‌کردند. به هر حال این علاقه سبب شد فیگو زودتر از حد تصور سر از این تیم درآورد.

”کاوا دا پا ادادا“ عشق بزرگ فیگو

”کاوا دا پا ادادا“ نام محله‌ای است که فیگو در آنجا به دنیا آمده و هنوز هم به آن عشق می‌ورزد. او برای اینکه مبلّغ خوبی برای منطقه خود باشد، نمی‌توانست تا ۱۵ سالگی حرکتی به‌جزء شیرین‌کاری با توپ انجام دهد. چند چشمه از این حرکات مورد استعدادیاب بزرگ اسپورتینگ لیسبون قرار گرفت و وی فیگو را به تیم محبوبش منتقل کرد. هنوز فیگو چند بازی درست و حسابی برای اسپورتینگ انجام نداده بود که تیم ملی پرتغال از او برای شرکت در رقابت‌های زیر ۱۶ سال اروپا دعوت کرد.فیگو، روی کاستا، پینتو، بایا و... چام اروپا را در نهایت بالای سر بردند. آنها هر کدام در سال‌های بعد تبدیل به چهره‌های مطرح و خبرسازی شدند؛ اما در این میان داستان فیگو تا حدی ملودرام‌تر و پر از داستان‌های باورنکردنی بود. چهره سرد و غالباً عصبانی لوئیس گویا یک حقیقت است: او به‌علت تربیت خاص دوران کودکی با ”عاطفه“ نامأنوس است. فقط او می‌تواند بی‌توجه به احساسات هواداران اسپورتینگ لیسبون از موفقیت‌های بنفیکا ابزار شادی کند؛ تنها او می‌تواند ۲ باشگاه بزرگ ایتالیائی را ۲۴ ساعت معطل نگاه دارد و عاقبت با دور زدن آنها به بارسا بپیوندد؛ فقط وی قادر است بارسا و هوادارانی که او را قدیس می‌نامند ترک کرده و به رئال، دشمن خونی بپیوندد و البته تنها فیگو این توان را دارد که قسم خود مبنی بر باقی ماندن همیشگی در رئال را شکسته و به اینتر برود. بله این کارها زائیده آن چیزهائی است که در کودکی آموخته و تجربه کرده است.در سال ۱۹۹۱ فیگو در رقابت‌های جهانی زیر ۱۹ سال همراه با پرتغالی‌ها به مقام قهرمانی رسید. کم‌کم توجه بزرگترین تیم‌های اروپا به سمت او جلب می‌شد. پارما و یوونتوس سخت خواهان جذب فیگو بودند. در اینکه فیگو علاقه‌مند به ترک اسپورتینگ بود، هیچ شکی وجود نداشت؛ اما او کاری کرد که نامش وارد تاریخ شود. او با پارما به توافق ضمنی رسید، ۲۴ سال بعد پول قرارداد خود را از یوونتوس دریافت کرد؛ اما چند ساعت پس از این اتفاق در نیوکمپ با لباس بارسا عکس گرفته و جلس معارفه برگزار کرد! خشم ایتالیائی‌ها برانگیخته شد، اما چاره‌ای نبود. فیگو از این پس باید در نیوکمپ به میدان می‌رفت. جدائی از خانواده سخت نبود به‌خصوص برای فیگوئی که عاطفه چندانی نداشت. به‌علاوه او در اسپانیا فرصت مناسبی جهت تجربه کردن انواع تفریح‌ها به‌دست آورد.

فیگو در تابستان سال ۱۹۹۵ راهی اسپانیا شد. او آخرین هدیه کرایف افسانه‌ای به بارسا بود. لوئیس خیلی زود تبدیل به اسطوره هواداران شد. او در کاتالان حساس‌ترین گل‌ها و زیباترین صحنه‌ها را خلق کرد. علی‌رغم درخشش در عرصه باشگاهی، او در تیم ملی، دوران خوشی را تجربه نکرد. پرتغال با گل دقیقه ۸۰ دینو باجو (بازی‌ای که با جنجال‌های فراوان توأم بود) مغلوب ایتالیا شده و از رسیدن به جام‌جهانی ۱۹۹۴ محروم ماند.در یورو ۱۹۹۶، فیگو یک ناشناخته بود؛ اما درخشش خاصی داشته و در نهایت تیمش را به جمع ۸ گروه برتر جام رهنمون ساخت؛ اما پرتغالی‌ها در همان نقطه متوقف شدند.فیگو به جام‌جهانی ۱۹۹۸ امید داشت؛ اما تا زمان فرارسیدن این فستیوال جهانی در بارسا مشغول دلربائی شد.

آشنائی با همسر آینده

داستان آشنائی فیگو و ”هلن اسودین“ جالب توجه است. او دختر سوئدی را اولین بار در یک سینما ملاقات کرد. این ۲ عهد بستند که هنگام تماشای فیلم کمدی هرگز نخندند پس از گذشت زمان طولانی، فیگو شرط را باخت...فیگو و بارسا در سال ۱۹۹۷ جام برندگان اروپا را تصاحب کردند. با اینکه سوئیس همراه با تیم ملی از افتخار حضور در جام‌جهانی ۱۹۹۸ محروم ماند؛ اما در لالیگا به بارسا کمک کرد تا برای اولین بار پس از سال ۱۹۹۴ جام را تصاحب کند. او پس از فتح لالیگا، هنگامی که قرار شد بازیکنان در جشن خانوادگی هر یک به مدت کوتاهی به سخنرانی بپردازند، تربیون را به‌دست گرفت و گفت: ”مادریدی‌های احمق، قدرت بارسا را درک کردند!“ این کلمات توهین‌آمیز به محبوبیت وی در کاتالونیا کمک شایانی نمود؛ هر چند لوئیس بعدها مجبور به عذرخواهی از سران رئال‌مادرید شد؛ اما گفته او زخم بزرگی به دل پایتخت‌نشینان زد.فیگو در ال‌کلاسیکو بارها دروازه رئال را گشود. آن زمان فلورنتینو پرز مشغول طرح‌ریزی جهت ساختن ساختمان‌های جدیدش بود؛ اما برای رسیدن به کرسی ریاست رئال هیچ طعمه‌ای لذیذتر از فیگو نمی‌یافت. بارسا پس از کسب ۲ قهرمانی پیاپی، در فصل ۲۰۰۰ با افت فاحشی روبه‌رو شد.لوئیس آن بازیکن درخشان گذشته نبود. ظاهراً آن کسی که از خدمت به آرمان کاتالان سخن می‌گفت، جای خود را به موجودی که ترجیح می‌دهد از آفتاب منطقه لذت برده و کاری به فوتبال نداشته باشد عوض کرده بود. فصل ۲۰۰۰ به پایان رسید. در مادرید پرز با وعده خرید فیگو آراء هواداران را جلب کرد. او بر کرسی ریاست باشگاه رئال تکیه زد و حالا همه منتظر عملی ساختن قولش بودند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.