پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور۱۳۵۷


بررسی تحلیلی رویداد ۱۷ شهریور۱۳۵۷

این مقاله به بررسی ریشه ها, عوامل و زمینه های رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ و نیز عواقب این رویداد مهم تاریخی که منجر به انقلاب اسلامی گردید می پردازد

●مقدمه

تا پیش از كودتای ۲۸ مرداد ماهیت و مبانی فكری و ایدئولوژیك برخی از نهضت های عصر قاجار به بعد را در مجموع بینش ها و آرمان های غیر مذهبی شكل می‏دادند، كه در حقیقت متاثر از ورود بی‏محابای تجدد و مدرنیسم به ایران بود.

خمیر مایه فكری بخشی از جریان انقلاب مشروطیت‏به عنوان بزرگترین نهضت عصر قاجار بر اندیشه‏های روشنفكران سكولار و اصلاح‏طلب متمایل به غرب متكی بود كه می‏كوشید ساختار استبداد سنتی و پادشاهی مطلقه را به مدد دموكراسی‏های غربی و حاكمیت قانون مهار كند؛ اما در عمل، به سبب موانع بی‏شمار و مداخلات فزاینده امپریالیسم روس و انگلیس، استقرار مشروطیت‏سخت ناكام ماند.

با پیروزی انقلاب روسیه، جریانهای فكری هوادار ماركسیسم- لنینیسم نیز به تكاپوی فراوان در ایران دست زدند كه تجلی آشكار آن حزب توده بود. واپسین جریان فكری غیر دینی كه سرانجام موفق به تشكیل حكومت گردید، اندیشه ملی‏گرایی بود كه در سالهای حكومت ملی دكتر مصدق خود را آشكارا نمایاند. اما حقیقت این است كه در میدان عمل هیچ یك از جریانهای مذكور نتوانستند به پیروزی بادوامی دست‏یافته و یا یك نظام سیاسی پایدار بر اساس ایدئولوژی های یاد شده را مستقر یا نهادینه سازند.

در پی شكست تلاش های ملی‏گرایان و هواداران نظام مشروطه و اندیشه‏های چپ و نیز متاثر از فضای سیاسی و فرهنگی كشور كه شتابان به سوی نوسازی اقتصادی - اجتماعی می‏تاخت، حركت قدرتمند جدیدی موسوم به روشنفكری دینی به صورت یك جریان مسلط فكری پدیدار گشت كه البته سابقه‏ای دیرینه داشت.

اصلاح فكر دینی با سید جمال آغاز شد، اما به دلیل ضعف پشتوانه و بلوغ سیاسی در برخورد با مدرنیته غرب و اندیشه تجدد منزوی گردید. لیكن پس از فراز و نشیب های فراوان در سال های پس از مشروطه، بویژه دوره رضا شاه و پس از شهریور ۱۳۲۰، با تجهیز خود به اندیشه و زبان تازه توانست ‏برای ورود به صحنه مبارزات سیاسی و مباحثات فكری آماده شده و با دگرگون ساختن گفتمان سنتی تا سرحد یك جنبش فعال سیاسی و اعتراض‏آمیز و یك نهضت پویا و پرتوان فكری خود را نشان دهد.

پیدایش فداییان اسلام، همكاری های نزدیك كاشانی و مصدق در سالهای نهضت ملی و نیز تلاش روشنفكران دینی آشنا به غرب نظیر مهندس بازرگان و بزرگان دینی نظیر آیت الله طالقانی در سالهای پس از كودتا این گفتمان را متحول ساخت. وجود شخصیتی چون دكتر شریعتی به عنوان برجسته‏ترین روشنفكر دینی روزگار خویش، ایدئولوژی اسلام سیاسی را در میان انبوه مخاطبانش عمق و گسترش وسیعی داد و با آمیختن تشیع با نظریات انقلابی مدرن و اندیشه‏های چپ این گفتمان را هر چه بیشتر تندرو و سازش‏ناپذیر ساخت. تلاش های بزرگوارانی چون استاد مطهری بر وسعت و شعاع آن در ابعاد گوناگون افزود.

از نظر سیاسی شروع نهضت امام خمینی(س) و مبارزات بی‏بدیلش در آغاز دهه ۱۳۴۰ و قیام ۱۵ خرداد، اسلام سیاسی را در سطحی گسترده رویاروی رژیم قرار داد. تلاشهای فكری و سیاسی امام(س) به عنوان رهبر نهضت‏با توجه به گستره وسیع هواداران اسلام انقلابی در روشنفكری دینی، سرانجام در میان مجموعه مخالفان سیاسی رژیم، جایگاه استوار و خدشه‏ناپذیر آن را تثبیت كرد و به عنوان خمیر مایه فكری انقلاب توانست همه جریان های موجود را با خود همراه ساخته یا به حاشیه براند. این ایدئولوژی پرتوان و تازه‏نفس مذهبی كه از پشتوانه سیاسی و تاریخی قدرتمندی برخوردار بود، همه نحله‏های متنوع دینی سیاسی و فكری را تحت رهبری امام خمینی(س) گرد آورد و انقلاب شكوهمند اسلامی سال‏۱۳۵۷ را رقم زد.

این نهضت‏به جرقه‏ای نیاز داشت كه در ۱۷ دی‏۱۳۵۶ افروخته شد و انقلاب را در شكل تازه‏ای كه عبارت از رویارویی آشكار و مستقیم با رژیم بود به حركت درآورد و فضای نسبتا مساعد سیاسی سالهای پس از ۱۳۵۵ نهضت را سرعت و شتاب بیشتری بخشید. طبیعتا واكنش دولت مطلقه، سركوب خونین و قهرآمیز همه خیزش های انقلابی در تمام شهرها و آبادی های ایران بود كه بلافاصله پس از قم در تبریز و یزد و نقاط دیگر سربرآورده بود. پیامد این خشونت‏سیاسی و شدت عمل رژیم، توقف و ركود نسبی خیزشها و ایجاد یك آرامش موقت و مقطعی بود كه چندان دوام نیاورد.

●زمینه‏های شكل‏گیری رویداد۱۷ شهریور

در پی سیاست‏سركوب خونین رژیم در اواخر بهار تا اواسط تابستان‏۱۳۵۷ ه.ش. از شدت و گستره اعتراضات و فعالیتهای مخالفان تا حد زیادی كاسته شد و در تیر ماه همان سال، اوضاع كشور كاملا رو به آرامش نهاد. ناظران خارجی، مفسران سیاسی و كارشناسان رژیم به این جمع‏بندی دست‏یافتند كه شاه پس از یك رشته درگیری با شورشیان و سركوب مخالفان از دی ماه‏۱۳۵۶ تا خرداد۱۳۵۷، اكنون ابتكار عمل را به دست گرفته و كاملا بر اوضاع مسلط گشته است و اكنون هیچ خطر جدی رژیم را تهدید نمی‏كند. شاه نیز در پایان این دوره، در یك مصاحبه تصریح كرد كه:

هیچ قدرتی توان كنار نهادن مرا نخواهد داشت چه ۷۰۰ هزار تن نیروی مسلح از من پشتیبانی می‏كنند، همه كارگران و اكثریت مردم پشت‏سرم هستند و من قدرتمندم. (۱)

او از فرصت و فضای موجود بهره جست و سراسر تیر ماه را به استراحت و خوشگذرانی در سواحل خزر پرداخت. اما آنچه رویای شیرین رژیم و كارگزاران آن را برآشفت فرارسیدن ماه مبارك رمضان بود كه از اواسط مرداد آغاز می‏شد.

با آغاز رمضان قیام ملت چهره‏ای تازه یافت و عمق و وسعت‏بیشتری گرفت. تاكنون در مورد محرم و آموزه‏های تشیع در پویایی و تحرك نهضتها و حركتهای اسلامی گفتگوها و مباحثات گوناگونی صورت گرفته است. حال آنكه ماه رمضان برغم نقش بی‏بدیل و منحصر به فردش در فرایند انقلاب چندان مورد پژوهش های جدی قرار نگرفته است. بی‏تردید ماه رمضان فرصتی فراهم آورد تا نیروها و چرخهای پرتوان انقلاب پس از یك دوره كوتاه ركود و توقف، بار دیگر به حركت درآید و چنان شتاب بگیرد كه رژیم و متحدان آن را سخت غافلگیر كند تا دریابند كه سكون و ثبات ماههای قبل از رمضان آرامش پیش از طوفان و مقدمه یك خیزش همگانی و فراگیر بوده است. درست از همین زاویه رویداد۱۷ شهریور به عنوان نتایج مستقیم تحولات نهضت در ماه رمضان‏۱۳۵۷ قابل تفسیر است.

امام كه از نجف هدایت مبارزات را در دست داشت، نیك می‏دانست كه فصل عمل فرا رسیده است. او فعالیت های خود را به گونه‏ای مضاعف توسعه بخشید. علاوه بر سخنرانی های متعدد كه به صورت نوار در سراسر كشور توزیع می‏شد، كوشید تا حلقه‏های پیوند و ارتباط با مراكز مذهبی و هواداران پرشور خویش را در داخل و خارج از كشور گسترش دهد؛ زیرا نیروهای مخالف رژیم اعم از مذهبی و غیر مذهبی اكنون در حال سازمان یافتن بودند. روشنفكران با نوشتن و تكثیر اعلامیه‏های گوناگون فعالیت های پنهانی گسترده‏ای در میان مردم آغاز كردند. امام در آستانه ماه رمضان در پیامی هشت ماده‏ای كه به تعبیر برخی، «نخستین منشور انقلاب‏» (۲) لقب گرفته است، وظایف مبارزان بویژه سخنرانان مذهبی را گوشزد نمود و تاكید كرد كه این نهضت اسلامی با آزادی های استكباری انحراف نخواهد یافت و لذا روحانیون می‏باید در افشای جنایات رژیم در این ماه در مساجد و مجامع اسلامی مبارزات مردمی را وسعت‏بخشیده به خانواده‏های شهدا و زندانیان رسیدگی كنند. (۳)

اهمیت انكارناپذیر اسلام و مكتب تشیع كه تا این زمان هیچ یك از معیارهای زندگانی غربی نتوانسته بود آرمان های آن را تحت تاثیر قرار دهد، می‏توانست‏به عنوان بخش بزرگی از هویت ملی و فرهنگی ما و به عنوان ایدئولوژی مبارزه بار دیگر در ماه رمضان مورد تاكید قرار گیرد. عموما در این ماه به عنوان ماه عبادت و ماهی كه انسان به مهمانی خدا می‏رود، بسیاری از مسلمانان از امور كسب و زندگی تا حد زیادی فراغت‏یافته به اماكن مذهبی و مساجد روی می‏نهند و با توجه به زمینه‏های مساعد، هسته‏های مبارزه و مقاومت در مساجد سراسر كشور شكل می‏گیرند.

وجود هزاران مسجد و حسینیه و نیز دهها هزار روحانی در ایران آن روز، بیانگر وجود تشكیلات نسبتا منسجم و متشكل در سراسر كشور بود كه در صورت لزوم می‏توانست همه اقشار ملت را مخاطب قرار دهد و با بسیج‏سیاسی به صحنه بكشاند و در جهت آموزه‏های رهبران شیعی به حركت درآورد.

با فرارسیدن ماه رمضان جبنه مذهبی انقلاب ایران نمود بیشتری یافت. در پی فضای نسبتا باز سیاسی سالهای‏۵۶-۵۷ و برخلاف سنت دیرینه خاندان پهلوی، بویژه در سال‏۵۷ تا حد زیادی از ممنوعیت‏برگزاری مراسم سیاسی و مذهبی كاسته شده بود و به اعتراف برخی از فعالان مذهبی، واعظان و سخنرانان دینی، آزادانه‏تر از سالهای قبل می‏توانستند در منبرها و مجالس سخن بگویند و ممنوعیت منبر را كنار بگذارند (۴) و به تشریح وضعیت مبارزه پرداخته، مجالس مذهبی را به صحنه‏های اعتراض‏آمیز سیاسی تبدیل كنند. در عمل نیز چنین شد. بسیاری از مردم و حتی برخی مقامات سیاسی و نظامی خود فعالانه در این مراسم مشاركت می‏جستند. در پایان مراسم انبوه جمعیت‏حاضر در مساجد به راهپیمایی و تظاهرات خیابانی دست می‏زدند و در محلهای ویژه به یكدیگر می‏پیوستند و از این رهگذر صحنه‏ای پرشكوه و خیره‏كننده ایجاد می‏شد.

این مسائل سرانجام اسباب نگرانی دولت را فراهم ساخت. فرماندهان نظامی كشور در چند جلسه شورای امنیت ملی، در مورد بررسی موضوع فوق به گفتگو نشستند. در یكی از این مذاكرات سپهبد بدره‏ای فرمانده گارد شاهنشاهی گفت:

در كلیه مساجد و منابر صحبت از تغییر رژیم سلطنتی، تحریك مردم برای انقلاب و صحبت از حكومت اسلامی است. (۵)

سپهبد مقدم، رئیس ساواك، این ماجرا را یك جنگ روانی خواند و گفت: همبستگی شدیدی بین آخوندها وجود دارد و در پناه پوشش دین، آنها در جهت مقاصد شوم بهره‏برداری می‏نمایند. (۶)

ناآرامی های اصفهان در این ماه، رژیم را واداشت تا برای حفاظت از جان صدها كارشناس امریكایی و انگلیسی كه در تاسیسات آن شهر فعالیت می‏كردند، در اصفهان و نجف‏آباد حكومت نظامی اعلام كند تا مبادا حوادث قم و تبریز تكرار شود. علاوه بر رویدادهای اصفهان، آتش‏سوزی سینما ركس آبادان كه طی آن نزدیك به ۳۷۰ تن به شهادت رسیدند، تنور مبارزات را بیش از پیش برافروخت. با توجه به این حقیقت كه آبادان پیشرفته‏ترین تجهیزات آتش‏نشانی را در اختیار داشت رژیم به عنوان مقصر اصلی و عمدی این فاجعه در همه محافل سیاسی و مذهبی مورد انتقاد و خشم مخالفان قرار گرفت و آنان آشكارا خواهان سرنگونی حكومت‏شدند. راهپیماییهای گسترده از یك سو و اعلامیه‏های متعدد در محكومیت این رخداد انتشار یافت و امام نیز این حادثه را به كسانی نسبت داد كه سالها به انجام چنین فجایعی عادت كرده‏اند. (۷) به هر صورت این فاجعه به صورت یك شعار در مبارزات مردمی تكرار شد و همه تلاشهای دولت‏برای توجیه ماجرا و نسبت‏دادن آن به «عناصر متعصب كه سینما را محل فساد می‏دانند» (۸) به منظور تبرئه رژیم راه به جایی نبرد و هر چه بیشتر، نتیجه معكوس بخشید و سقوط دولت آموزگار را قطعی كرد. چرا كه اندكی بعد، در پی آغاز مراسم ضربت‏خوردن و شهادت امام علی(ع) بویژه در روز ۲۱ رمضان، ۵ شهریور۱۳۵۷، تظاهرات گسترده‏ای در سراسر كشور برپاگردید و دولت آموزگار را به زانو درآورد.

●نخست‏وزیری شریف امامی و بروز واقعه‏۱۷ شهریور

افزایش نارضایتیهای مردمی، گسترش بحران و تنش داخلی كه بی‏وقفه از آغاز ماه رمضان در سراسر كشور خود را نمایاند و پس از آتش‏سوزی سینما آبادان شدت یافته بود، بار دیگر شاه و نخبگان رژیم را هراسان ساخت و به بازنگری در سیاست های موجود وادار كرد، تا با سازوكاری جدید آرامش را به كشور بازگردانند. زیرا مخالفتها با رژیم، اكنون از حد اعتراضات موردی درگذشته و خواستار سرنگونی نظام شاهنشاهی شده بودند. لذا شاه و مشاوران نزدیكش تصمیم گرفتند تا با استعفای آموزگار با یك رشته اقدامات و اصلاحات دموكراتیك، پشتیبانی ملی را، كه اینك تصور می‏شد در حال از دست رفتن است، برای رژیم فراهم آورند. از همین رو، نخست‏وزیر جدید، جعفر شریف امامی، با شعار «دولت آشتی ملی‏» در ۵ شهریور۱۳۵۷ بر كرسی صدارت تكیه زد.

بسیاری از شخصیت ها و محافل نزدیك به شاه انتخاب شریف امامی را به نخست‏وزیری بهترین گزینش ممكن ارزیابی كردند. (۹) سوابق و تجارب طولانی او از نگاه آنان وی را به صورت چهره‏ای كاملا ورزیده و مسلط جلوه می‏داد كه انتسابش به خانواده روحانیون و نیز سلامتی جسمی و فكری و طبع آرام او در چنین شرایط بحرانی و حساس برای حكومت نویدبخش می‏نمود. او سالها از مشاوران نزدیك شاه محسوب می‏شد و با بسیاری از روحانیون میانه‏رو روابط دوستانه داشت. اما از نگاه مردم شخصیتی كه‏۱۳ سال در راس مجلس سنا، بنیاد پهلوی و دهها مؤسسه بازرگانی به شاه خدمت كرده بود از كسانی چون هویدا، اقبال و علم چیزی كم نداشت و همه جا در فساد و دیكتاتوری رژیم نقشی انكارناپذیر داشت. با این همه نباید از یاد برد، نسلی كه اكنون به مخالفت‏برخاسته بود و شاه می‏كوشید با استعفای آموزگار به آنان امتیاز بدهد چندان به پیشینه شریف امامی نمی‏اندیشید، زیرا بنیاد و اساس رژیم را به چالش گرفته بود.

پژوهشگر: علیرضا ملایی

یادداشتها:

* عضو هیات علمی گروه تاریخ انقلاب پژوهشكده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی.

۱) غلامرضا نجاتی، تاریخ سیاسی بیست و پنج‏ساله ایران: از كودتا تا انقلاب، تهران: رسا، چاپ چهارم، جلد ۲،۱۳۷۳، ص ۷۴.

۲) ر.ك: عباسعلی عمید زنجانی، انقلاب اسلامی و ریشه‏های آن، تهران: كتاب طوبی، چاپ نهم، ۱۳۷۵، ص‏۲۷۷.

۳) ر.ك: صحیفه نور، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ دوم، جلد ۱، ۱۳۷۰، صص ۵۴۲-۵۴۶.

۴) ر.ك: شیخ‏فضل الله مهدی‏زاده محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۷۶، ص‏۹۳.

۵) ما گرفتار یك جنگ واقعی روانی شده‏ایم (مشروح مذاكرات فرماندهان نظامی در تاریخهای ۲۴ و ۳۰/۵/۱۳۵۷، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۷۶، ص‏۲۹.

۶) همان، ص ۲۸.

۷) علی دوانی، نهضت روحانیون ایران، تهران: مؤسسه فرهنگی امام رضا(ع)، جلد۷، ۱۳۶۸، ص ۲۶۱.

۸) پرویز، راجی، خدمتگزار تخت طاووس، ترجمه ح.ا. همدانی، تهران: اطلاعات، ۱۳۷۴، ص ۲۳۴.

۹) ر.ك: حسین فردوست و دیدگاه وی نسبت‏به شریف امامی در كتاب: ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، تهران: اطلاعات، جلد ۱، ۱۳۷۱، ص‏۵۷۹.

۱۰) پارسونز در خاطراتش می‏نویسد: «در اواسط شهریور۱۳۵۷ كه من به تهران باز می‏گشتم در اوضاع ایران تغییرات چشمگیری حاصل شده بود. رژیم در معرض خطری به مراتب جدی‏تر از گذشته قرار گرفته بود. در حالی‏كه در ماههای ژوئن و ژوئیه پس از عزیمت من یك آرامش نسبی در كشور برقرار شده بود». ر.ك: سولیوان ، ویلیام و سرآنتونی پارسونز: خاطرات دو سفیر، ترجمه محمود طلوعی، تهران، نشر علم، چاپ سوم، ۱۳۷۵، ص ۳۴۲.

۱۱) ر.ك: باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، ترجمه محمود طلوعی، تهران: آشتیانی، چاپ اول،۱۳۶۳، ص‏۱۵۳.

۱۲) سولیوان، ویلیام و سرآنتونی پارسونز: خاطرات دو سفیر، ص ۱۴۸.

۱۳) ر.ك: هادی غفاری، خاطرات هادی غفاری، تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۴، صص ۲۸۴ تا ۲۸۱.

۱۴) مسعود بهنود، از سیدضیاء تا بختیار، تهران: انتشارت جاویدان، چاپ ششم، ۱۳۷۴، ص ۷۸۲.

۱۵) فضل‏الله، مهدی‏زاده محلاتی، خاطرات و مبارزات شهید محلاتی، ص ۹۵.

۱۶) اكبر خلیلی، گام به گام با انقلاب، تهران: حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۵، جلد ۱، ص ۲۲.

۱۷) اعضای حاضر در این نشست عبارت بودنداز: جعفر شریف امامی نخست‏وزیر، دكتر منوچهر آزمون وزیر مشاور در امور اجرایی، تیمسار ازهاری رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران، سپهبد ناصر مقدم رئیس ساواك، سپهبد صمدیان‏پور رئیس كل شهربانی كشور، دكتر محمد باهری وزیر دادگستری، دكتر محمدرضا عاملی تهرانی وزیر اطلاعات و جهانگردی و سپهبد احمدعلی محققی فرمانده ژاندارمری كشور. برای اطلاع بیشتر بنگرید به: تصمیم شوم جمعه خونین (مشروح مذاكرات شورای امنیت ملی و هیات دولت در۱۶ شهریور۱۳۵۷)، تهران: مركز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول،۱۳۷۶).

۱۸) همان.

۱۹) بنگرید به: انقلاب ایران به روایت رادیو بی‏بی‏سی، به كوشش عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران: طرح نو، چاپ اول، ۱۳۷۲، ص ۲۲۸.

۲۰) ولادیمیر، گوزیچكین، كا گ ب در ایران، ترجمه اسمعیل زند و حسین ابوترابیان، تهران: نشر حكایت، چاپ چهارم، ۱۳۷۶، ص‏۳۱۹.

۲۱) عمادالدین، باقی، بررسی انقلاب ایران، نشر تفكر، چاپ اول، جلد ۱، ۱۳۷۰، ص‏۲۵۶.

۲۲) بنگرید به: آرشیو اسناد مركز انقلاب اسلامی، شماره بازیابی ۱۵، كد۶/۱۲۰۸۶، صص ۹۵-۱۰۰.۷

۲۳) همان.

۲۴) همان، شماره بازیابی‏۱۳، كد ۵/۱۲۰۸۶، ص‏۲۷۹.

۲۵) گزارشی كوتاه درباره جمعه سیاه به نقل از جراید و خبرگزاریها (این كتاب هیچ مشخصه دیگری ندارد)، ص ۲۵، (نسخه‏ای از این نشریه در كتابخانه مركز اسناد انقلاب اسلامی موجود است).

۲۶) حسین فردوست، همان، جلد ۱، ص ۵۸۵.

۲۷) همان، صص ۵۸۴-۵۸۸.

۲۸) حسین فردوست، همان، جلد ۱، ص ۵۸۱.

۲۹) بنگرید به غلامرضا نجاتی، همان، جلد ۲، ص ۹۲-۹۳.

۳۰) همان، صص ۹۴-۹۵.

۳۱) بنگرید به: زیپینكو، برژینسكی، خاطرات برژینسكی، صص‏۲۶-۲۷، و نیز: باری روبین، جنگ قدرتها در ایران، ص ۱۵۵.

۳۲) غلامرضا نجاتی، همان، جلد ۲، ص‏۸۳.

۳۳) برای اطلاع بیشتر بنگرید به: صحیفه نور، جلد ۱، صص ۵۶۸-۵۶۹.

۳۴) بنگرید به، مایكل له دین، شاه و كارتر، ترجمه مهدی افشار، تهران: دنیای كتاب، چاپ اول، ۱۳۷۱، ص ۲۵۱.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 4 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.