سه شنبه, ۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 21 January, 2025
تکریم و قدرشناسی از زنان و سیره نبی اعظم صلی الله علیه و آله
در چنان وضعیتی مطالعه نحوه برخورد و مواجهه حضرت رسول با زنانی که به نوعی در زندگی او نقش داشتند، گویای نگرش کاملاً متفاوت و انسانی حضرتش به زنان بوده است. بجز مادر، زنان دیگری که تا قبل از بعثت حضرت رسول (ص) به نوعی با حضرت ارتباط داشته یا در زندگی او تأثیر گذار بودند از قرار ذیل هستند:
۱) برکه
۲) حلیمه سعدیه
۳) فاطمه بنت اسد
۴) خدیجه بنت خویلد
۵) دختران حضرت
از آن برهه، نه تنها هیچ عبارتی از رسول اکرم در تنقیص زنان و هیچ رفتار خشن و توهینی علیه آنان نقل نشده است، بلکه به کرات رسول خدا(ص) در مقاطع مختلف به مناسبت های متعدد نسبت به زنانی که نامشان ذکر شد اظهار لطف کرده و با عبارات گوناگون و به بهانه های متعدد آنهار را تکریم کرده و یا به خیر و خوبی از آنها یاد کرده اند. از آنچه در تاریخ آمده به دست می آید که رسول خدا(ص) همواره ویژگی های مثبت و خوب رحم و مهرورزی زنانی را که در تاریخ زندگی او حضور داشتند، به مردم متذکر شده و اصرار داشتند که یاد و خاطره ارزشمند آنها در خاطره مردم و جامعه اسلامی زنده بماند.
قدرشناسی و تشویق و تکریم این زنان در طول حیات و پس از مرگ آنها از رفتار رایج پیامبر (ص) بود. یکی از زنان که همواره از لطف و مرحمت رسول مکرم اسلام برخوردار بود «ام ایمن» است. وی که نامش برکه بود اولین زنی است که پس از مرگ مادر حضرت آمنه بنت وهب در نگهداری و حضانت روسل خدا (ص) کوشید. رسول خدا (ص) نیز راجع به او مکرر می فرمود که او بعد از مادرم، مادرم بود. (در حق من مادری کرد)
«حلیمه سعدیه» دومین زنی است که بر سفره رحمت پیامبر نشست و توانست با شیره جان خود همه امید ادیان را در دامان عطوفت خود بپرورد. حلیمه در حالی پیامبر را که طفلی کوچک بود از خاندان عبدالمطلب تحویل گرفت که کودکی یتیم بود وطبق سنت های جاهلی آن روز، کمتر دایه ای رغبت خود را برای شیر دادن به چنان طفلی نشان می دارد. نیت پاک و دل مصفای او میزبان یتیم عبدالله شد ورسول خدا (ص) به پاس این لطف، در روزگاران بعد که دوره اقتدار و سیطره او بود خاندان حلیمه را در سپاس خود غرق ساخت. صفحات تاریخ شهادت می دهد که در غزوه حنین پس از آنکه سپاه اسلام در جنگی طاقت سوز ، بر قبیله هوزان پیروز شد و بزرگ و کوچک آنها را به اسارت گرفت ،قبیله بنی سعد که تیره ای از هوازن بودند نیز در میان اسرا دیده می شدند. پس از جنگ چهارده تن از سران قبیله که همگی مسلمان شده بودند از جمله عموی رضاعی پیامبر (ص) به محضر رسول خدا(ص) شرفیاب شده و چنین گفتند:
«در میان اسیران عمه ها، خاله ها ، خواهران رضاعی و خدمتگزاران دوران طفولیت شما وجود دارند لازمه کرم این است که به خاطر حقوقی که برخی از این زنان بر عهده شما دارند، کلیه اسیران ما را از مرد و زن آزاد نمایید.»
رسول خدا(ص) فوراً فرمود که من حاضرم سهم خود و فرزندان عبدالمطلب را به شما ببخشم ولی سهم مهاجر و انصار به خودشان مربوط است و آنان باید شخصاً از حق خود درگذرند. لیکن حضرت به آنها یاد داد که چگونه عواطف مسلمان را تحریک کنند تا آنان نیز اسرا را آزاد نمایند. فرمود: من را شفیع نزد آنان و آنان را شفیع نزد من قرار دهید و پس از نماز ظهر تقاضای خود را بلند تکرار کنید.
همین اتفاق افتاد و رسول خدا (ص) همه مسلمانان را با کلماتی دلنشین راضی ساخت که به حرمت زنانی مانند حلیمه از خود درگذردند و این نیست مگر به خاطر قدرشناسی رسول خدا(ص) از آن زن همانطور که حلیمه برای رسول خدا(ص) محترم بود ،فرزندان او نیز همواره مورد توجه و عنایت رسول خدا (ص) بودند . در جنگ حنین که دشمنان به اسارت درآمدند ، شیما خواهر رضاعی پیامبر نیز در میان آنها بود . وقتی رسول خدا(ص) او را شناخت ، برخاست و ردای خود را برای او پهن نمود و اشک در دیدگانش حلقه زد. آنگاه به او فرمود: «اکنون اگر می خواهی نزد ما بمان و اگر می خواهی تو را به نزد قبیله ات بازگردانم».
او بازگشت به میان قبیله را انتخاب کرد و مسلمان شد، سپس رسول الله (ص) نیز هدایایی به او داده و یکی دو نفر را به حفاظت او گمارد و او را به سوی قبیله اش فرستاد.
قدرشناسی رسول خدا(ص) از تمام زنانی که در حق او روزی خدمتی کرده بودند در طول تاریخ بشریت نمونه ندارد.
عایشه می گوید: روزی «هاله» خواهر خدیجه اجازه خواست که وارد خانه رسول خدا(ص) شود. حضرت به محض آنکه صدای هاله را شنید به یاد خدیجه افتاد و ناله زد و سپس گفت خدایا او هاله است و در حق او دعا کرد و به حدی که من به حسادت افتادم.
البته روشن است که «خدیجه کبری» در میان زنان رسول خدا(ص) موقعیتی ممتاز دارد. خدماتی که او به رسول الله و دین او کرد همه مسلمانان را وامدار خود ساخته است ، لذا قدرشناسی رسول مکرم اسلام از او به حق و شایسته است.
شاید ذکر این جریان خوانندگان را بیش از پیش متوجه موقعیت ممتاز و عظمت شخصیت آن بانوی بزرگ بکند.
امیر مؤمنان می فرماید: روزی مردی به درخانه ام آمد و فریاد زد : ای علی، محمد(ص)کشته شد. علی (ع) به منزل خدیجه آمد ودر زد. خدیجه گفت چه کسی است؟ حضرت علی (ع) پاسخ داد. سپس فوراً خدیجه (که همواره مانند مادری که نگران فرزند خود می باشد نگران رسول خدا(ص) بود) پرسید: ای علی ،محمد(ص) چه شده؟
علی گفت : نمی دانم بجز آنکه مشرکان او را با سنگ زده اند ؛نمی دانم که او زنده است یا خیر... خدیجه همانطور که به دنبال علی می آمدو در بیابان حیران و سرگردان به دنبال رسول خدا(ص) می گشت، صدا زد: چه کسی برای من پیامبر برگزیده را پیدا می کند؟ چه کسی برای من آن فانی شده در راه خدا را می جوید؟ چه کسی برای من بهار مرتضی را پیدا می کند؟ چه کسی برای من پدر قاسم را می یابد ؟ جبرئیل به خدیجه که سرگردان دنبال رسول الله می گشت نگریست و گفت: ای رسول خدا (ص) آیا خدیجه را نمی بینی که از گریه او ملائکه آسمان می گریند؟ او رابه سوی خود فراخوان و سلام خدا را به او برسان.
سپس رسول خدا(ص) در حالی که خون چهره را با دست پاک می کرد خود را از مخفیگاه خارج ساخت و به خدیجه رساند. شب هنگام ، وقتی که آن سه تن به خانه رسیدند ، خدیجه پیامبر را بر تخته سنگی نشاند، سنگ دیگری را برای حفاظتش بالای سر او به صورت سایبان قرار داد و خود با قبای پشمینه ای جلوی روی او ایستاد تا از او محافظت کند.
مشرکان به خانه خدیجه حمله ور شدند و در حالی که خدیجه خود را سپر جان رسول الله کرده بود آنها را سنگباران کردند تا آنکه خدیجه فریاد زد: ای قریشیان آیا زن آزاده ای را در خانه اش سنگ می زنید؟ با این کلام او مشرکان بازگشتند.
آری! خدیجه زنی است که تا آخرین لحظه ی حیات، قلب پیامبر را در تسخیر خود نگه داشت.
به شهادت سطور تاریخ، «فاطمه بنت اسد» مادر گرامی حضرت امیرالمؤمنین (ع) از جمله زنانی بود که کودک یتیم عبدالله را به گرمی پذیرفت و او را در ردیف فرزندان خود بلکه گرامی تر از آنها مراقبت نمود، گرچه مورخان تمام آن لطف و محبتی را که بین آن بانو و رسول خدا(ص) در آن دوره محنت و سختی مبادله شده نقل نکرده اند، ولی از کلمات قدرشناسانه پیامبر برمی آید که آن بانو نقشی خاص در حیات وی داشته است. این عبارت را مورخان اهل سنت نیز آورده اند که حضرت فرمود:
«انه لم یکن بعد ابی طالب ابر بی منها»
بعد از ابی طالب هیچکس به قدر فاطمه بنت اسد به من نیکی نکرد. البته چنان که گذشت د این میان خدیجه همسر رسول خدا(ص) و دخترانش جایگاهی ویژه دارند.
برخورد با خدیجه خود داستانی مفصل و جداگانه دارد که به دلیل اهمیتش لازم است بارها در این نوشتار از آنها یادکنیم .
نویسنده:فریبا علاسوند
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست