پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

معنویت علیه معنویت


معنویت علیه معنویت

ما نه تنها در ژانر علمی تخیلی كه در حوزه ملودرام ها و دیگر رانرها هم, با تأثیر معنویت مدرن روبرو هستیم معنویت مدرن به فضایی بسیار بازتر از چهار چوب های شریعت را جایگزین مرزهای روشن معنویت دینی كرده است

آیا سینمای آمریكا (هالیوود)، پاسدار معنویت مدرنی است كه در خلاء عملكرد نهادهای دینی، انسان امروزی را تغذیه می‏كند؟

آیا معنویت هالیوودی یك تحریف، فانتزی، سرگرمی و تصویر بی اعتبار نیست كه در اصل، علیه معنویت اصیل، به اغتشاش اذهان یاری می‏رساند؟

آیا سینمای غرب، تنها یك گونه معناگرایی را نمایندگی می‏كند یا نمونه‏های مطابق معرفت ماورایی و اصیل نیز در آنجا وجود دارد؟آیا سینما استعلایی، سینمایی اصیل‏تر از سیمای عامه‏پسند معنا گراست؟

كوشش برای تعریف استعلا در سینمای جهان، همچون جریانی نخبه‏گرا، تلاش برای مرور فشرده معناگرایی در سینمای ایران، و بالاخره فهم تمایز معنویت مدرن، همچون فرایندی عمومی در سینمای هالیوود، با استعلاگرایی نخبه‏گرا، كنجكاوی‏های متن حاضر است.

نخست از انتها آغاز می‏كنم. در حقیقت تمایز میان استعلاگرایی و معنویت مدرن در سینمای عامه‏پسند و عمومی، تمایزی چشمگیر است. درباره ویژگی‏های (Transeenden ta) پیش از این سخن گفتیم و در این مقاله نیز خواهیم گفت. اما معناگرایی در سینمای عامه‏پسند غرب امری عامه‏گرا است و مفهوم متعلق به اقشار برگزیده نیست. در حقیقت می‏توان گفت، همان طور كه در اوپاتیشادها، متون زرتشتی، عهد عقیق و تورات، مزامیر داود، عهد جدید و انجیل‏های چهارگانه، قرآن مجید و متون مقدس ادیان شرقی، معنا پدیده‏ای است كه خواص به باز تولید فهم خود از آن می‏پردازند و عوام نیز در سطح ادراك و نیازهای خویش از آن بهره می‏گیرند، معنویت مدرن نیز دارای این ویژگی است.

● معنویت عام گرای مدرن در سینما، محصول كدام فرایند است؟

مسلماً در وهله نخست محصول واقعیت و نیازهای مردم، به طور كلی، نه نخبگان است.

انسان معمولی ماهیتاً به معنویت نیاز دارد. پرسش‏های رازآمیز و بنیادین هستی، ارزشهای متافیزیكی، اخلاقیات زوال‏ناپذیر كه در نبرد خیر و شر و نورد ظلمت، از سپاه نیكی و نور دفاع می‏كند و منشاء جهان را در معناهایی می‏جوید كه در عالم بالا سرچشمه دارد، همه و همه بیانگر حسی درونی است كه فراتر از شریعت و فراتر از ادراك فلسفی استعلا، در توده‏های انسانی با راز و پرسش‏های هستی شناختی و سرچشمه وجود پیوند خورده است و پایاست.

● عوامل رویكرد معنوی گرا

مدرنیته اساس نگاه انسان سنتی به هستی را مورد تردید قرار داد و در حقیقت، مسئله در وهله اول به هیچ وجه با ماتریالیسم یا دشمنی مردم با مذهب نبود و الهیات نفی نشد، بلكه نگاه تازه‏ای به كل انسان و طبیعت و نیز خدا و رابطه انسان و طبیعت با خدا ترسیم شد. در اینجا اصل عقل انسان و كانون نفس انسان واقع شد ؛ نه نیروهای واعقل و...

بدینسان ضرورت بازخوانی معنویت نیز مجدداً مطرح گردید. انسان بدون معنویت امكان زیستن در جهان را نداشت و جریان‏های فكری گوناگون به باز تولید و بازخوانی جدید معنویت پرداختند.

انواع تئوری‏های فیزیكی، زندگی كیهانی، انرژی‏ها و غیره ابزار توجیه عالم رازآمیز و پدیده‏های فرا عقلی به حساب آمد.

عقل مدرن در حوزه اخلاقیات و ارزش‏ها، به تولید مفاهیم معنوی تازه پرداخت. با مركز قرار گرفتن علم، تخیل علمی به تولید متافیزیك جدید همت بست و بالاخره در پایان قرن بیستم و آغاز قرن بیست و یكم، معنویت مدرن بیش از هر چیز به معنویت تكنولوژیك یا تكنولوژی معنا گرا بدل شد.

جریان قوی بازگشت به مفاهیم فرا مادی در سینمای این دوران، از یك سو بیانگر خلاء بزرگی است كه در غرب، هر روز بیش‏تر از روز پیش، خود را به نمایش نهاده است. این خلاء اخلاقی و معنوی، پس از دهه شصت كه دهه اوج معنا ستیزی سینمای اروپا و توسعه بی‏نظیر اخلاقیات شك باورانه در سینمای روشنفكرانه و ستیز با مفاهیم سنتی معنویت و اخلاق است و رواج یك روحیه پوچ انگاری و نهیلیستی و هیچ انگاری منفی فراگیر سینمای روشنفكرانه را در چنبره خود گرفت، همواره به چشم می‏آمد.

موج نوی فرانسه، فیلم نوار و میان ژانرهایی كه پلودرام‏ها و به تریلرها و سینمای وحشت و حتی سینما كمدی، شكلی از هیچ انگاری و صیغه‏ای از معنا گریزی داده بود و... و بالاخره نشانه‏هایش نه در سینمای بوتوئل كه حتی در سینمای وردی آلن هم بازتاب یافت، بالاخره از نفس افتاد. این بادنه صرفاً با ظهور تاركوفسكی یا كیشكوفسكی، بلكه با ظهور انواع فیلم‏های عامه پسند كه در آن امور فراعقلی، ما در روایت اهمیت كانونی یافت. معنا گرایی مدرن عامیانه، به ویژگی سینمای هالیوود تبدیل شد.

همراه نیازهای عمومی مردمی كه از یك دوران طولانی هرج و مرج معنوی خسته شده و دوباره نسبت به پرسش‏های بنیادین حساس می‏شدند، باید از تحولات دیگر نیز نام برد.

پدیده‏هایی علمی كه قطعیت علم را مورد پرسش قرار دادند؛ مثل ایده‏های تلزبوره هایزنبرگ، پائولی، فنیمن و... در شكست حصار علمانیت مخالف امور ناشناخته فراعقلی نقش مهمی ایفا كرد و تردید نسبت به ابطال‏ناپذیر بودن دستاوردهای علمی، زمینه طرح پرسش‏های جدید متافیزیكی را، حتی در حوزه فیزیك و عالمان فیزیك دامن زد.

● معنویت تكنولوژیك

از سوی دیگر، تكنولوژی نا ممكن‏ها را ممكن كرد و به بهترین ابزار برای توسعه تخیل سینمایی تبدیل شد! سپس ماجرا از این فراتر رفت و معلوم شد تكنولوژی خود معنویت تكنولوژیك را شكل داده است و در این معنا گرایی فقط و فقط تخیلی كه تكنولوژی پایه و مایه قوام آن است، حكومت می‏كند.

این تكنولوژی است كه پرده سینما را پر از پدیده‏های محیر العقول، فرا عقلی، فرار مادی و تخیلی می‏كند؛ البته این تخیل، یك تخیل منفصل مدرن و بریده از مفاهیم الهیات سنتی است و پدیده‏های عجیب و نیروهای ماورایی آن، شباهتی به فهم سنتی ندارد. پدیده‏های جهان واقع، محصول پدیده‏های عالم پنهان است ؛ اما این عالم بیش از هر چیز متأثر از امكانات تكنولوژیك و قوه مجازی سازی آن است. در واقع ما با یك مابعدالطبیعه تكنولوژیك كه نسبت به صورت‏های الهیاتی كاذب به نظر می‏رسند، در سینما روبرو شده‏ایم.

خوب كه بنگریم، در حقیقت دستمایه‏های روایی و ایده‏ها و هسته‏های اصلی فكرهای تكنولوژیك، انواع مفاهیم كهن است. آخر الزمان، ناجی و نیروهای برتر، اجنه و تأثیراتی از داستانهای انجیلی، دستمایه‏های فیلم‏هایی نظیر ماتریكس و یا جنگ ستارگان است، ولی حقیقت آن است كه تغییر شكل‏ها، فائق آمدن بر زمان و مكان، اشكال پلاسمایی حیات، تغییر مفهوم جسم و شكل كه در این فیلم‏ها ایده‏های مهم حیرت‏انگیز است، عرفاً به امكانات كامپیوترها بستگی دارد.

شاید در اینجا كامپیوتر یك ابزار به شمار آمد كه تخیل‏های فرا مادی انسان مدرن را محقق می‏سازد، اما به نظر من ابزار تكنولوژیك فرا مدرن، خود آفریننده تخیل است و تصاویر غریب مدرن، خود محصول این امكانات به شمار می‏آمد كه ضمناً حس راز گرایی و انواع تفكرات غیب باورانه انسان مدرن را پاسخ می‏دهد.

● معنویت مدرن و ژانرهای سینما

توجه اندكی به ئی تی، جنگ ستارگان، ماتریكس، ارباب حلقه‏ها، حس ششم و تعداد بیشماری آثار علمی / تخیلی، اثبات می‏كند كه چگونه اندیشیدن به نیروهای فرا عقلی و جهاتی كه در آن عالم خیال بر عالم ماده فائق می‏آید، نیروهایی كه از زمان و مكان عبور می‏كنند و قدرتهایی كه نشانی از آن وجود ناب برتر دارند، روایت خیر و شر امروزی، معاصر و معنویت جدید را تحت تأثیر قرار داده است.

ما نه تنها در ژانر علمی/تخیلی كه در حوزه ملودرام‏ها و دیگر رانرها هم، با تأثیر معنویت مدرن روبرو هستیم. معنویت مدرن به فضایی بسیار بازتر از چهار چوب‏های شریعت را جایگزین مرزهای روشن معنویت دینی كرده است. بدیهی است كه جهان مدرن، باور خود را به مفاهیم شخصی انجیلی از دست داده است؛ به ویژه خدای متشخص و قواعد بر آمده از دین باور، دیگر برای ذهن انسان متكی بر عقل و علم قابل پذیرش نیست. به جای این، جهان معاصر برای خود معنویت تازه‏ای تعریف كرده است كه نه شبیه معنویت مذاهب است و نه معنویت نخبه‏گرا و فلسفی.

معنویت «تایتانیك» بر امكانات عشق استوار است چیزی كه بر تقسیم بندی‏های مادی و سرمایه سالارانه فائق می‏آید.

معنویت «فرشتگان بر فراز برلین»، محصول یك برداشت كاملاً اومانیستی است. این معنویت گرایی مدرن، از دهه اول قرن بیست و یكم یا حتی دهه هشتاد شروع شد، بلكه در هیچ یك از آثار پیش‏تر، مثل «آوای موسیقی» هم معنویت خود را در چهار چوب كلیسا زندانی نمی‏كرد ؛ حتی با عبور از آن در متن زندگی طبیعی و با امور انسانی، هاله‏ای معنوی می‏آفرید.

اگر تصور كنیم كه می‏توانیم با نگرش یك بعدی، مسئله معناگرایی و سینمای امروز غرب را حل كنیم و به نتیجه‏ای برسیم كه چون یك فرمول به درد ما بخورد، اشتباه كرده‏ایم.

در جهان مدرن معاصر، به ویژه آمریكا، مدام با سقوط و صعود گرایش‏های معنوی در فیلم‏ها سروكار داریم. هالیوود بیش از هر چیز بر ادراكی از سینما چون صنعت استوار است. و صنعت در آمریكا، یعنی سوداگری و امكان سرپا ماندن و تولید سودهای كلان. بنابراین آمیزه‏ای از روانشناسی عمومی مردم به سیاست‏های حكومتی و دوران مربوط به بحران و ركود یا رونق و بر معناگرایی سینمای عامه‏پسند تأثیر می‏نهد.

نویسنده: احمد میراحسان


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.