سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
آرزوی گنجشک
گنجشک کوچولو روی درخت سیب نشسته بود و گل ها را نگاه می کرد که چشمش به پروانه ای افتاد. بال های پروانه هفت رنگ و خیلی قشنگ بود. یک دفعه گنجشک آرزو کرد که کاش یک پروانه بود. فرشته آرزو که اتفاقا از آن جا رد می شد، آرزوی او را شنید و خیلی زود برآورده اش کرد. بله گنجشک کوچولو یک دفعه دید که پروانه شده است. او با خوش حالی پر زد و به این ور و آن ور رفت. اما خوش حالی اش خیلی طول نکشید. همین طور که او داشت رو گل ها پر می زد یک دفعه تور بزرگی روی سرش افتاد و بعد یک دست بزرگ آمد و او را گرفت و توی یک شیشه کوچک انداخت. گنجشک کوچولو که حالا پروانه شده بود خیلی ناراحت شد.
او از پشت شیشه بیرون را نگاه می کرد. آن طرف بیرون شیشه گنجشک ها با خوش حالی توی هوا پرواز می کردند. پروانه کوچولو با ناراحتی گفت: چه اشتباهی کردم که خواستم پروانه باشم. اگر گنجشک بودم من را توی شیشه نمی انداختند. گنجشک کوچولو دوباره آرزو کرد یک گنجشک باشد و باز هم فرشته آرزو، آرزوی او را برآورده کرد. یک دفعه گنجشک کوچولو بزرگ و بزرگ تر شد و شیشه کوچولو را شکست و بیرون آمد. حالا او دوباره یک گنجشک قشنگ شده بود. یک گنجشک قشنگ کوچولو.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست