پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

به یزدان گرای به یزدان پناه


به یزدان گرای به یزدان پناه

نگرش فردوسی به جهان طبیعت

فردوسی عقیده دارد که خالق منان انسان را از ذره ای ناچیز آفرید:

از آغاز باید که دانی درست

سرمایه گوهران از نخست

که یزدان زناچیز چیز آفرید

بدان تا توانایی آرد پدید

و این ابیات همان آیات ۵ و ۶ سوره الطارق را به خاطر آدمی می آورد.

ستایش خداوند در شاهنامه شیوه ای است حکیمانه و نه عامیانه:

جهان را فزایش ز جفت آفرید

که از یک فزونی نیاید پدید

زچرخ بلند اندر آمد سخن

سراسر همین است گیتی زبن

حکیم توس بر این باور است که همه چیز را باید از خدا خواست و همین رویکرد انسان را از دیگران بی نیاز و به خدا نیازمند می سازد:

به یزدان گرای و به یزدان پناه

به اندازه زو هر چه باید بخواه

جز او را مخوان کردگار سپهر

فروزنده ماه و ناهید و مهر

به چیز کسان کس میازید دست

هر آنکس که او هست یزدان پرست

فردوسی مانند دیگر شاعران و حکیمان بزرگ، غرور و تکبر را سر طغیان بشر در مقابل آفریدگار می داند:

منی چون بپیوست با کردگار

شکست اندر آورد وبرگشت کار

چه گفت آن سخنگوی با فر و هوش

چو خسرو شوی بندگی را بکوش

به یزدان هر آن کس که شد ناسپاس

به دلش آندر آید ز هر سو هراس

در بینش حکیم توس خداوند مظهر محبت و رحمت است اما رحمت خداوند فقط شامل انسان های عادل، پارسا، و فرزانه می شود:

زبنده نخواهد جز از راستی

نجوید به داد اندرون کاستی

فردوسی دین را با دانش می خواهد زیرا که عقیده دارد عقاید دینی اگر بر اساس توحید نباشد و بدون دانش و علم در ذهن جای گیرد به تدریج به خرافه هایی شگفت تبدیل می شود.

حکیم توس یکی از ویژگی های انسان خداپرست را (نیک نگریستن) به پدیده های طبیعت می داند و این نیک نگریستن در معنای درست آن تحقیق و پژوهش است. انسان خداپرست همه پدیده های طبعیت را عجیب و شگفت می بیند، اما شگفت انگیزتر از هر پدیده جان و تن خود آدم است. انسان قبل از هر چیز باید به خود بنگرد. خویشتن را بشناسد زیرا که این (خودشناسی) سرآغاز ورود به دنیاهای شگفت دیگری است:

که جان شگفت است و تن هم شگفت

نخست از خود اندازه باید گرفت

در شاهنامه از دیگر فواید دینداری مهرورزی است. محبت به انسان های دیگر است و پرهیز از هرگونه خشونت:

جهاندار و بر داوران داور است

از اندیشه هر کس برتر است

مکان و زمان آفرید و سپهر

بیاراست جان و دل ما به مهر

در شاهنامه از دیگر فواید دینداری بی نیازی و گریز از کشتار و تاراج است:

به تاراج و کشتن نیاریم دست

که ما بی نیازیم و یزدان پرست

گرایش به دین در واقع گرایش به انسان دوستی و نیک خواهی است.

از دیدگاه فردوسی کسی که یزدان را نمی شناسد در واقع نیکی را نمی شناسد:

به زیدان پناه و به یزدان گرای

که اویست بر نیکوی رهنمای

حکیم توس انسانی را که به وجود خدای یکتا اقرار ندارد شایسته همنشینی نمی داند، زیرا که او با مهر و محبت خو نگرفته و اخلاق و رفتار انسانی ندارد:

نشاید خور و خواب و با او نشست

که خستو نباشد به یزدان که هست

دلش کور باشد، سرش بی خرد

خردمندش از مردمان نشمرد

در حالی که حکیم توس دینداری و خداشناسی را بزرگ ترین امتیاز انسانی می نامد، نفرت خویش را از مردمان لاف زن که در ظاهر خود را (دیندار) و (خداترس) معرفی می کنند اما مردمانی فریبکارند، پنهان نداشته است:

هر آن کس که او پیشه گیرد دروغ

ستمکاره ای خوانمش بی فروغ

هر آن کس که راند سخن از گزاف

بود بر سر انجمن مرد لاف

به گاهی که تنها بود در نهفت

پشیمان شود زان سخن ها که گفت

هم اندر زمان چو گشاید سخن

به پیش آرد آن لاف های کهن

مسلم دارایی