سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

راه نوین تركیه در سیاست جهانی


راه نوین تركیه در سیاست جهانی

روابط تركیه واروپا وارد دورانی تازه شده است, دوره ای كه مشخصه بارز آن چالش و زورآزمایی است شاید سخن از چالش راندن در ایام حضور بالاترین مقام اروپای مسیحی در آنكارا تعجب آور باشد اما واقعیت جز این نیست كه منحنی روابط آنكارا با اروپا, روی محور تنش حركت می كند

روابط تركیه واروپا وارد دورانی تازه شده است، دوره ای كه مشخصه بارز آن چالش و زورآزمایی است. شاید سخن از چالش راندن در ایام حضور بالاترین مقام اروپای مسیحی در آنكارا تعجب آور باشد اما واقعیت جز این نیست كه منحنی روابط آنكارا با اروپا، روی محور تنش حركت می كند.فقط در یك ماه اخیر چند نشست و رایزنی دو طرف برهم خورده است.

فضای مذاكرات چندین ساله تركیه با اروپا در روزهای اخیر چنان به سردی گراییده كه تهدیدات بزرگتر مطرح شده است. نمایندگان اردوغان به طرفهای اروپایی گفته اند كاسه صبر مردم بویژه محافل اسلامی تركیه از آنچه در دالانهای مذاكره اروپائیها می گذرد درحال لبریز شدن است. آنها تأكید كرده اند ادامه این بازی ملال آمیز می تواند بستر آرام روابط مردان آناتولی با همسایگان غربی را با تلاطم های شدیدتر روبرو كند.

از سوی دیگر، جناح اروپایی نیز گویی میل و اراده ای، جز تداوم این تنش ندارد كه همچنان و هنوز در كوره این تنش می دمند.در حالی كه خبر می رسد آخرین مرحله مذاكرات هیأت ترك با قبرس نشین ها به شكست انجامیده است، دو قدرت اصلی اروپا یعنی آلمان و فرانسه هر كدام به بهانه ای راه مذاكره را برآنكارا بسته نگه داشته اند. اگر این نشانه ها برای قبول هجوم ابرهای كدورت به آسمان دیپلماسی اروپا و تركیه كافی نیست این خبر را نیز بر آن مجموعه اضافه كنید كه : ۲۵ كشور عضو اتحادیه اروپا قرار است در نشست ۱۵ - ۱۴ دسامبر (۲۴ - ۲۳ آذر)، درباره احتمال تعلیق كامل یا موقتی موضوع الحاق تركیه به اتحادیه اروپا را كه مذاكرات رسمی آن ازاكتبر ۲۰۰۵ آغاز شده است، گفت وگو كنند.

بروز این وقایع تند و شتابان كه همگی در روزهای منتهی به سفر پاپ روی داد به این پرسش دامن زد كه آیا براستی مرجع مذهبی اروپائیان در سفر جنجالی خود قصدی برای فرونشاندن آتش اختلاف میان این دوپاره اروپایی و آسیایی داشته است و اصولاً او حامل سخن و پیامی برای مصالحه میان دوسوی مدیترانه است؟ سفر پاپ دست كم ناظران رادر این تأمل فرو برده كه اتفاقاتی مهم در بستر مناسبات سیاسی اروپا وتركیه در حال وقوع است.

از این روست كه پرونده طولانی ترین مناقشه سیاسی تركیه با اروپا گشوده شده است و تحلیلگران در اروپا و منطقه آسیا در پی پاسخی درخور به علت بروز یك بن بست بی سابقه در مسیر ورود تركیه به باشگاه اروپایی هستند. شاید مهمترین سؤال این باشد كه حلقه مفقوده یا گره كور این پرونده چیست؟

● محور و مدار آرزوهای لائیسم

شاید از آن روز كه افسران جوان، حكومتی لائیك بر زادگاه امپراتوری عثمانی بنا كردند، شوق اروپایی شدن در ذهن جمعی از رجال این كشور جوانه زد. مدرنیسمی كه بر اراده مصطفی كمال بر این سرزمین سیطره افكند از همان آغاز، رنگ و طعم فرنگ داشت. ژنرالها ابایی از این نداشتند كه این آرزوی نهان خویش را به زبان آورند.

تحولی كه آتاتورك بیرق آن را برافراشت فقط جابه جایی تابلو تركیه مسلمان با شناسنامه لائیك نبود و طرح نوگرایی و رنسانسی كه افسران جوان وعده آن را داده بودند، تنها این نبود كه تركیه فقط لباس سنت از تن بركند، بلكه مؤسسان آن جنبش و در رأس آن آتاترك به هدف دورتر و بلندتری می اندیشیدند. هدفی كه جایگاه جغرافیایی و حوزه تمدنی جدید برای تركیه می جست. مسأله آن روز رجال تركیه این بود كه چگونه می توان تركیه غنوده در دامن شرق را به آغوش غرب كشاند.

از دید نسل اول حاكمان تركیه نوین، تنها یك قدم تا رسیدن به دروازه طلایی اروپای مدرن باقی بود و فقط یك مجوز ورود لازم بود كه رجال لائیك، دوستان مغرور اروپایی را به این باور برسانند كه تركها با انتخاب مرام لائیسم همان انقلاب رنسانس مغربیها را در تركیه اسلامی خلق كرده اند.بنابراین در مانیفست مؤسسان رژیم لائیك، الحاق به اروپا یك مسأله استراتژیك بود. اگر بخواهیم نمونه های تاریخی برای این قضیه ارائه كنیم این استراتژی تاریخی لائیكها رامی توان با دكترین سنتی روسها برای دستیابی به آبهای آزاد قیاس كرد. اگر محققان روابط بین الملل تاریخچه بحث الحاق تركیه به اروپا رافقط تا تولد اتحادیه اروپا می رسانند اما بذرهای این فكر را مؤسسان آن كاشته اند، همانها كه در سر فكر ایجاد امپراتوری لائیسم و در زبان شعار آرزوی تبدیل این سرزمین به متحد همیشه غرب را داشتند.

● بزرگترین تابوی سیاستمداران آناتولی

در هشت دهه ای كه از عمر نظام لائیك گذشت برای دولتمردان آنكارا از لیبرالها تا چپگرایان، پیوستن به اروپا یك عقیده راسخ بود. چنان كه هیچ وقت از سرلوحه سیاست خارجی آنان خارج نشد. هر دولتی كه دراین مدت آمد زمانی را به رایزنی و چانه زنی با طرفهای اروپایی سر كرد. آرشیو دیپلماسی این كشور مملو از اوراق و اسناد مذاكرات مربوط به الحاق تركیه به اروپا است.در سالهایی كه گذشت سایه این باوركه تركیه روزی در كنار اروپا و بر سكوی بازیگران قاره سبز خواهد ایستاد، روز به روز برفرهنگ وسیاست این سامان دامن می گسترد. بارها این جمله را در نطق مقامهای آنكارا شنیدیم كه راه تركیه به سوی پیشرفت و توسعه از شاهراه اروپا می گذرد. اما شگفتی در این بود كه موضوع پیوستن تركیه به اروپا كه می توانست حلقه ای از سیاست مرسوم دولتها باشد، در گذر زمان و با اراده رهبران لائیك رنگ و ماهیت اسطوره به خود گرفت و در جایگاه اصول تغییرناپذیری همچون ایدئولوژی لائیسم نشست كه كسی را یارای نفی آن نبود.

كمترین عقوبت انكاركنندگان و منتقدان این باور در محكمه اهل سیاست و تبلیغات این بود كه با انگ و اتهام خردكننده كهنه پرستی یا ستیز با منافع ملت و میهن روبرو می شدند. به این ترتیب برای جماعت مسندنشین آنكارا در این سالها، عضویت در باشگاه اروپا، نه راهبردی برای پیشرفت كه عین پیشرفت و مدرنیسم پنداشته شد، آنها پایان ضعف تركیه را در این دیدند كه كلید ورود به اروپا را به چنگ آورند.

● صورت و باطن یك مناقشه

اروپاییها تاكنون دو رشته موانع سر راه تركها قرار داده اند: رشته اول، موانع سیاسی است كه غالباً از اختلاف سنتی این كشور با گروهی از دول اروپایی ناشی می شود. این گروه از دولتها، امروز به جناح لابی های مخالف در باشگاه اروپایی مشهور شده اند. در رأس این دولتها یونانیها قرار دارند كه رقابت سنتی و اختلاف ارضی خود با آنكارا را به داستان روابط اتحادیه اروپا با تركیه گره زده اند. پشت سر یونان یا قبرس دوقدرت بزرگ اروپایی ایستاده اند: فرانسویها كه پرونده ای از اختلاف بر سر موضوع تنش زای ارامنه با آنكارا را در آستین دارند و آلمانها كه با وجود حضور ۴ میلیون اقلیت ترك در كشورشان، از جنگ جهانی دوم -كه تركها برای بازسازی این میراث نازیها به این كشور گسیل شدند - تاكنون با تركها بر سر مهر نبوده اند.

شاید آنكارا امكان عبور از مانع پاریس و برلین را داشته باشد اما گذشتن از سد قبرس چندان راحت نیست. در این وادی تركها با حریف عمده ای به نام یونان روبرو هستند، كشوری كه نفوذی دیرین بر فرایند امور اروپا دارد. گزارشهای آخرین نشست طرفهای اروپایی و ترك نیز مهر تأییدی بر این واقعیت است چنان كه طرف قبرسی پس از آنكه زنگ شكست این مذاكرات را به صدا درمی آورد با تكیه بر دیوار قدرت و حمایت اروپا است كه همه تقصیرها را به گردن آنكار می اندازد. سخنگوی دولت قبرس می گوید: تركیه با سرسختی و عدم انعطاف در جلسه مشترك وزیران خارجه قبرس و تركیه با وزیر امور خارجه فنلاند به عنوان رئیس دوره ای اتحادیه اروپا، موجب شكست طرح پیشنهادی فنلاند شد. یا این ادعای او كه تركیه در این مذاكرات نشان داد كه خواهان حل مسأله قبرس نیست و این كه قبرس (بخش جنوبی و یونانی نشین) در این جلسه، كاملاً حسن نیت خود را نشان داده بود. دست آخر تهدید می كند كه اتحادیه اروپا باید نسبت به عملكرد تركیه در قبال قبرس به عنوان یك كشور عضو برخورد مناسبی كند.

قبرسی ها چنان كه در این گزارش پیدا است طلبكار و مدعی تعهداتی هستند كه تركیه باید در مقابل اتحادیه اروپا داشته باشد و بر این اساس می گویند، آنكارا تعهداتی را در قبال اتحادیه اروپا پذیرفته است كه باید به آنها عمل كند، البته همه این خواسته ها در قالب بهانه های ساده مطرح می شود چنان كه این بار گفتند، تركیه حاضر به باز كردن بنادر و فرودگاه های خود به روی كشتی ها و هواپیماهای قبرسی نیست.

اما رشته دوم موانع حضور تركیه در جرگه اروپا، جنس وماهیت فرهنگی دارد این دسته از موانع با آن كه پایه و اساس ۵۰ سال كشمكش عضویت تركیه مسلمان در اروپای مسیحی را شكل می دهد اما متأسفانه تحت الشعاع اختلاف های سیاسی قرار گرفته است.

از این منظر، تركیه و اروپا دو پاره فرهنگی مجزا هستند كه دارای دو ساختار ایدئولوژیك، دوبستر فرهنگی متمایز و دو تاریخ مختلف هستند. درك و دریافت این تمایزها چندان دشوار نیست. از مناره ها و ساجد تا سنتها و ارزشها و آئینهای اجتماعی، جملگی نمادهای نمایانی از تفاوت هویت تركیه مسلمان با اروپای مسیحی هستند.

این واقعیتی است كه همه سیاستمداران اروپا بدان اقرار كرده اند و آخرین بار نیز «اولی رن»، كمیسر اروپا در امور توسعه بر آن اصرار ورزید و گفت: «چنانچه تركیه در ۱۰ یا ۱۵ سال آینده به یك كشور اروپایی و مدرن تبدیل شود و ارزشهای دموكراتیك و دولتی را رعایت كند، مطمئنم كه می توانیم رضایت خاطر اروپایی ها را به دست آوریم و با برگزاری همه پرسی این عضویت را تضمین كنیم.» این سخن را امروز در سفر پاپ از زبان رهبران واتیكان می شنویم چنان كه روزنامه ایتالیایی «كوریره دلاسرا» به نقل از لومباردی، مقام شاخص مسیحی می نویسد: اگر تركیه براساس معیارهای مشخص شده از سوی اتحادیه اروپا عمل كند، چرا وارد این اتحادیه نشود یا آنكه كاردینال «برتونه» نخست وزیر واتیكان در مصاحبه با بخش خبر شبكه دو ایتالیا می گوید: این آرزو وجود دارد كه تركیه حقیقتاً بتواند شرایط تعیین شده اتحادیه اروپا را برای ورود و ادغام در این اتحادیه محقق كند.

● پاسخی تازه به نزاعی كهنه

در گستره روابط بین الملل، مسائل تركیه واروپا نزاعی كهنه و دیرپاست كه سابقه ای به درازای عمر ۵۰ ساله اروپا می توان برای آن نوشت. اما اكنون زمان پاسخ به این مسأله دیرین،فرا رسیده است كه چرا اروپاییها این قدر سر سختی و لجاجت به همسایه مسلمان خود نشان دادند. كمیسر اروپا در آخرین پاسخ خود تضاد ارزشها و عدم تجانس فرهنگی را مسأله اصلی دانست. سخنان اولی رن در حالی مطرح شد كه افكارعمومی اروپا، بویژه فرانسه بیش از پیش نسبت به تركیه منفی شده است تا حدی كه مدعی شده اند پیوستن این كشور به اتحادیه اروپا باید از طریق همه پرسی تأیید شود. اما این یك سوی داستان این مناقشه طولانی است.

سوی دیگر این سكه زمانی نمایان شد كه حلقه دوستان حزبی اروپا در كارزار رقابت انتخاباتی از هم پاشیدند. با پایان سده بیستم حیات جریان لائیسم روبه افول می گذارد. پیكره سیاسی این جریان كه در ماجرای پیروزی حزب رفاه اربكان آسیب جدی دیده بود با ظهور نیروی تازه نفس و پرقدرتی به نام عدالت و توسعه در آستانه فروپاشی قرار گرفت.

به قدرت رسیدن دولت اردوغان نسیم یك بازگشت تاریخی را در روح خسته جامعه تركیه دمید، بازگشت به هویت اسلامی و خاستگاه شرقی. همه امیدهای جناحی كه در پی ساختن یك همپیمان از كشوری شرق تبار برای بلوك غرب بود با شكست لائیكها به كابوس بدل شد. اروپا در فردای پیروزی اسلامگرایان با این پرسش جدی روبرو شد كه چرا سیاستمدارانی كه شعار و وعده شان گرفتن كلید عضویت در اروپا بود نتوانستند رأی مردم را كسب كنند و چرا چهره های منتقد غرب و اروپا این اندازه محبوبیت و اعتبار گرفتند.

بنابراین برای اروپا و غرب اگر در دوران حاكمیت لائیكها كورسویی از امید به تحقق شرط خویش یعنی تغییر در بنیاد ارزشها و قوانین تركیه وجود داشت اكنون شانس چنین تغییری در دوران موسوم به «پسالائیسم» به امری محال تبدیل شده است.

اساساً پس از سقوط و تضعیف لائیكها، جریانی نبود كه قادر به حمل پرچم ایدئولوژی غرب در تركیه اسلامی باشد. آن همگرایی طولانی و بی حاصل اكنون موج سنگینی از واگرایی را در پی آورده است. این نكته اگر دیروز چون یك هشدار محرمانه از سوی رجال ترك به گوش طرفهای اروپایی نجوا می شد اكنون به اعتراضی بلند تبدیل شده است، با رجوعی گذرا به نتیجه آخرین نظرخواهی كه از مردم این كشور درباره الحاق به اروپا صورت گرفته است می توان پاسخ این مسأله را دریافت.

شاید هنوز باشند رجالی كه حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند كه اندیشه اروپایی شدن كم كم به اوهام می پیوندد اما رشته وقایع این ایام باقی تردیدها را در این عرصه خواهد شكست. لذا اكنون مسأله این نیست كه آیا اروپا سرانجام تركیه را در خانواده خود خواهد پذیرفت یا نه؟ بلكه مسأله این است كه آیا مردم و مسلمانان تركیه پس از سالها تحقیر مجوز طرح دوباره این قضیه را خواهند داد یا نه؟