جمعه, ۲۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 10 May, 2024
مجله ویستا

سیاست انرژی هند و سیاست خارجی آمریكا


مانی شانكار آیار, وزیر نفت هند, چندی پیش در وین اعلام كرد كه دهلی نو به امضای قرارداد خرید گاز طبیعی مایع LNG از ایران در ازای سرمایه گذاری هند در پروژه های نفت و گاز ایران نزدیك شده است و مذاكرات برای فعالیت هند در بخش هیدروكربوری ایران ادامه دارد مهندس بیژن زنگنه وزیر نفت ایران نیز در این باره گفت كه تفاهم اولیه با هند به منظور توسعه همكاری ها دوجانبه در صنعت نفت به دست آمده است, اما برای دست یافتن به نتیجه نهایی, مذاكرات باید ادامه داشته باشد ایران هنوز تا امضای قرارداد با هند فاصله دارد

اشباع و محدودیت، امكان رشد اقتصادی در اغلب كشورهای OECD و دستاوردهای برجسته در زمینه توسعه اقتصادی در آسیا، مركز ثقل تقاضای جهانی نفت را به سوی آسیا تغییر داده است. افزایش جمعیت و روند توسعه اقتصادی و ارتقای رفاه اجتماعی درآسیا، دورنمای تقاضای نفت را پایدار كرده و امنیت تقاضا برای كشورهای صادركننده نفت، به ویژه كشورهای عضو اوپك، حوزه خلیج فارس را به دلیل نزدیكی مسافت میان عرضه و تقاضا افزایش داده است.هند سال های متمادی است كه شاهد افزایش ثابت مصرف انرژی است. رشد فزاینده اقتصادی و افزایش فعالیت های صنعتی، علت اصلی افزایش مصرف انرژی در این كشور بوده است. گرچه زغال سنگ سهم مهمی در جدول مصرف انرژی دارد، اما نفت وارداتی در هند جایگاه منحصر به فردی در میان دیگر اقلام انرژی دارد. هند كه دومین كشور پر جمعیت جهان است، شاهد رشد مصرف سالانه ۸ درصدی بوده است و اخیرا جای فرانسه را به عنوان ششمین كشور بزرگ مصرف كننده نفت در جهان گرفته است. اما در این میان نقش گاز طبیعی در تامین انرژی هند را نباید نادیده گرفت. این سوخت نقش برجسته ای را در تركیب آتی انرژی مصرفی در هند ایفا كند. تقریباً نیمی از رشد پیش‌بینی شده تقاضای هند برای گازطبیعی در سه دهه آینده از طریق واردات تأمین خواهد شد که البته باید سرمایه‌گذاری های سنگینی در پروژه‌های LNG و احداث خطوط لوله برون مرزی در این کشور انجام شود. پیش بینی می شود كه میزان تقاضای انرژی در آسیا - اقیانوس آرام تا سال ۲۰۰۵ به ۴/۳۱ درصد از كل میزان تقاضا در جهان برسد و سهم هند در كنار چین در این منطقه بیش از كشورهای دیگر خواهد بود. چین توانسته است مناطق انرژی خیز جهان را زیر چنگال خود بگیرد، اما هند در این زمینه موفقیت كمتری داشته است. علت اصلی این اختلاف در سیاست های درازمدت سیاسی واقتصادی این كشورها در قبال همسایگان خود نهفته است، گرچه چین با روسیه مشكلات مرزی و اختلاف های سیاسی دارد، اما به شدت می كوشد تا روس ها را به كشیدن یك خط لوله نفت به سوی بازارهای چین ترغیب كند. علاقه مندی چین به تجارت تسلیحاتی با روسیه نیز بخشی از استراتژی درازمدت پكن برای بهبود روابط تنش دار خود با مسكو به منظور دسترسی به بازار انرژی است.هند از این جنبه ها در موقعیت نسبتا ضعیف تری قرار دارد. انرژی روسیه و كشورهای آسیای مركزی برای منطقه آسیا مهم است، اما موقعیت جغرافیایی هند برخلاف موقعیت جغرافیایی چین، فرصتی را برای بهره برداری از این منبع در اختیار این كشور قرار نمی دهد. حتی طرح احداث یك خط لوله مستقیم از ایران به سواحل شمال غربی هند از طریق عبور از مناطق ساحلی پاكستان نیز به سبب مخالفت اسلام آباد اجرا نشده است. طرح كشیدن خط لوله از آسیای مركزی نیز با مشكلات مشابهی روبه رو است و پاكستان مانعی جغرافیایی برای رسیدن این خط لوله به هند است.بخش عمده انرژی هند به زغال سنگ و نفت وارداتی و دیگر منابع انرژی از جمله منابع هسته ای و تجدید شونده وابسته است. محصولات نفتی به عنوان جانشینی برای انرژی زغال سنگ كه بازده كمتر و آلودگی بیشتری دارد، معرفی شده است. از این رو، محصولات نفتی اهمیت استراتژیك دارند. گرچه گاز طبیعی مهم ترین جانشین بالقوه زغال سنگ در هند است، اما فعالیت های اكتشافی موثر و زیرساخت های توزیع هنوز توسعه نیافته است. با توجه به شرایط كنونی، نفت منبع اصلی انرژی وارداتی هند است.برآوردها نشان می دهد كه واردات نفت به هند ۷۵ درصد از كل نیازهای نفت مصرفی هند در سال ۲۰۰۶ را تأمین خواهد كرد. از آنجا كه هند عمده نفت مورد نیاز خود را از خاورمیانه وارد می كند، بی ثباتی در اوضاع سیاسی این منطقه تأثیر زیادی بر آسیب پذیری عرضه نفت خواهد داشت. این آسیب پذیری در عرضه انرژی بر امنیت انرژی و در نتیجه بر امنیت ملی تأثیر می گذارد.در جنوب آسیا زمینه های وسیعی برای همكاری های منطقه ای در حوزه انرژی وجود دارد. همكاری های زیر منطقه ای میان كشورهای هم جوار (بنگلادش، بوتان، هند و نپال) بسیار نویدبخش است. هند بازار بسیار بزرگی برای انرژی دارد و این كشورهای همسایه می توانند عرضه كنندگان بالقوه انرژی باشند. نپال و بوتان منابع هیدروالكتریك بالقوه خوبی دارند و بنگلادش نیز دارای منابع گاز طبیعی خوبی است. در صورت مساعد بودن فضای سیاسی و توجه به عواملی مانند تولید، توسعه، حمل و نقل و ... این منابع بیش از هرگونه واردات انرژی، به بخش انرژی هند كمك خواهند كرد. این منابع انرژی در كنار منابع انرژی میانمار، اهمیت زیادی خواهند داشت و ایالت های شمال شرقی هند از این منابع بسیار بهره خواهند برد.

رقابت دو قدرت آسیایی بر سر انرژی

هند در كنار چین به عنوان یك قدرت از دو قدرت بزرگ آسیا، از مصرف كنندگان اصلی انرژی در این منطقه است. رشد صنعتی نوظهور و دیگر فعالیت های انرژی بر بخشی از توسعه اقتصادی این دو كشور هستند. از آنجا كه هر دو كشور الگوهای مشابهی در زمینه مصرف انرژی دارند، استراتژی های آنان در زمینه انرژی نیز ممكن است مشابهت هایی داشته باشد. هرگونه رویكرد سنتی برای دستیابی به امنیت انرژی ممكن است راه حل خوبی برای هرگونه شوك انرژی آتی یا كمبود عرضه انرژی در آینده نباشد. دستیابی به راه حل مناسب مستلزم طرحی جامع برای اقدام چند بعدی - سرمایه گذاری در منابع انرژی خارجی، توسعه منابع انرژی داخلی موجود، دعوت برای سرمایه گذاری مستقیم خارجی برای توسعه منابع تجدید شونده و بالاتر از همه ایجاد یك شبكه كاملا سازمان یافته از همكاری های منطقه ای در زمینه انرژی خواهد بود.هم هند و هم چین باید در انتظار تشكیل یك «اتحادیه آسیایی» باشند، یعنی یك آسیای بزرگ كه از لحاظ اقتصادی، تكنولوژیك و سیاسی قابلیت خود را در جهان نشان دهد و در آن «امنیت انرژی» فارغ از كشمكش های ناشی از هرگونه بی ثباتی سیاسی منطقه ای یا هرگونه قدرت خارجی باشد.

سیاست انرژی هند و سیاست خارجی آمریكا

بخش انرژی جهان در چند سال گذشته شاهد تلاش های آمریكا برای تسلط بر این حوزه بوده است. جنگ های خلیج فارس، كشورهای در حال توسعه مانند هند را به خطر وابستگی شدید آنها به نفت خاورمیانه و نفوذ فزاینده قدرت های غربی در این منطقه واقف ساخت. این مسئله تأثیری شگرف بر شكل گیری سیاست انرژی هند داشته است. اما باید توجه داشت كه هند همواره نوعی استقلال عمل ملی داشته است، به همین دلیل قدرت مانور هند در فعالیت خارجی با بلوك های قدرت دارای تعادل بوده و توانسته در همان حال كه به بلوك غرب نزدیك است با بلوك شرق نیز مناسبات دوستانه برقرار كند و از طریق سیاست خارجی متوازن خود، منافع ملی و امنیتی خود را تأمین كند.در همین حال می توان گفت كه آمریكا در بخش های غیرنظامی به توسعه صنعتی هند كمك كرده و از جمله كشورهای بزرگ سرمایه گذار در هند بوده است، به گونه ای كه پس از انگلیس، میزان سرمایه گذاری آمریكا در هند بالاتر از سایر كشورها بوده است.

مناسبات هند و آمریكا در مقاطع مختلف زمانی نوسان هایی داشته است. هند در دوران جنگ سرد متحد اتحاد شوروی به حساب می آمده و مناسبات دوستانه ای با بلوك شرق سابق بر قرار كرده بود. بخصوص در دوره حكومت ایندیرا گاندی نخست وزیر سابق هند و رئیس حزب كنگره مناسبات روابط هند و اتحاد شوروی تا آن جا پیش رفت كه در سال ۱۹۷۲ پیمان همكاری امضا كردند. با این حال یك واقعیت را در سیاست خارجی هند، به ویژه در ارتباط منابع اصلی قدرت بین الملل نباید از یاد برد. آن واقعیت این است كه هند همواره به نوعی توازن در مناسبات خارجی خود گرایش داشته است و به همین دلیل تقریباً با همه منابع مهم قدرت در دنیا ارتباط معقولی برقرار كرده است. این سیاست هند در راستای منافع ملی این كشور تصور شده و قطع نظر از حكومت های حزبی پیگیری شده است. واقعیت آن است كه در پی تحول در قطب بندی قدرت جهانی، هند ناچار به بازنگری هایی در مناسبات خارجی خود شده است. علاوه بر این، باید توجه داشت كه هند از مبتكران و طراحان جنبش عدم تعهد هم بود. این جنبش در حقیقت در نظر داشت كشورهای مستقلی را كه نمی خواهند در قطب بندی قدرت جهانی دوران جنگ سرد طرف یكی را بگیرند و خواهان حفظ استقلال عمل ملی خودشان هستند، در یك تشكیلات خارج از نفوذ قدرت های رقیب دوران جنگ سرد تحت عنوان جنبش عدم تعهد جمع آورد. جنبش عدم تعهد از نظر بنیان گذاران آن، راه سومی در مقابل كشورهایی قرار می داد كه در قطب بندی قدرت بین الملل تلاش می كردند، كشورهای در حال توسعه را وارد دسته بندی های مخرب نظامی سازند. هند در این جنبش فعال بوده و از همین راه بود كه در میان كشورهای در حال توسعه از اعتبار نسبتاً خوبی برخوردار شد.پایان جنگ سرد، هند را در موقعیت جدیدی قرار داد به گونه ای كه می توان گفت كشورهای بزرگ اروپا، آمریكا، فدراسیون روسیه و چین؛ رقیب منطقه ای هند، توجه ویژه ای به این كشور كردند. ظن غالب درباره هند این است كه هندی ها اساس مناسبات خارجی را تأمین امنیت و منافع ملی خود قرار داده اند و در تعقیب همین اصل، سیاست خارجی خود را پیگیری می كنند. هند پس از دوران جنگ سرد با موقعیت جدیدی روبه رو است. اندیشه های شبه سوسیالیستی هند، پاسخ گوی نیازهای جدید این كشور نیست. سرمایه داری در قالب تبلیغ شده اش از سوی غرب نیز برای هند مطلوب به نظر نمی رسد. روی همین اصل هند در جست وجوی راه حل های خاص خود است. هند در مناسبات بین المللی به این حقیقت توجه دارد كه جهان متحول شده است و در این تحول قطب غربی قدرت در موضع مسلط قرار گرفته است. جنبش عدم تعهد با سؤال های جدی درباره فلسفه وجودی خود روبه رو شده است و هند دیگر نمی تواند در این جنبش در سطح دوران جنگ سرد ایفای نقش كند. مهم ترین تأثیر بر هم خوردن توازن قدرت بین الملل برای هند، محروم شدن از دوستی با شوروی است. اما هند به این واقع بینی دست یافته است كه محروم شدن از ایفای نقش گذشته الزاماً نباید آن را در دام قدرت غربی بیندازد.

هند خیلی زود دریافت كه منابع قدرت جهانی به سوی چند قطبی متمایل شده است و ادعای آمریكا مبنی بر تك قطبی بودن قدرت با چالش روبه رو خواهد شد. این درك به موقع به هند كمك كرد كه بر منابع متعدد قدرت كه فدراسیون روسیه به عنوان جانشین اتحاد شوروی سابق یكی از آنها بود، توجه كند.واقعیت مهم تر در مناسبات هند و آمریكا در شرایط نوین جهانی آن است كه هند به صورت یك قدرت منطقه ای قابل محاسبه در آمده است و آمریكا نمی تواند هند را نادیده بگیرد. هند به لحاظ صنعتی - علمی و فنی در حال توسعه است و بازار مصرف رو به رشدی را در اختیار دارد كه جمعیت بالای یك میلیارد نفری آن برای هر قدرت صنعتی، تجاری خارجی وسوسه انگیز خواهد بود. توان هند در جذب سرمایه و فناوری پیشرفته به دلیل وجود زبان انگلیسی به عنوان میراث استعمار انگلیس در سطح نسبتاً بالایی است. از این رو به نظر می رسد كه صاحبان سرمایه و فناوری در آمریكا به هند نگاه مثبت تری از گذشته داشته باشند. اگر به این واقعیت توجه داشته باشیم كه مسئله هسته ای شدن هم زمان هند و پاكستان با نگاه متفاوتی در آمریكا روبه رو شده است و هسته ای شدن هند برای آمریكا قابل قبول تر از هسته ای شدن پاكستان بوده است، آنگاه می توان با ضریب اطمینان قابل قبول تری گفت كه به رغم اعمال بعضی از تحریم ها علیه هند، مناسبات آمریكا و هند در حال گسترش است و گمان می رود كه در دوره حكومت حزب كنگره بر هند نیز این توسعه مناسبات مد نظر هر دو كشور آمریكا و هند باشد.