شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
شاعری در کوچه های هنوز
سرزمین ایران به اعتقاد بسیاری مهد شعر است و اولین و مطرحترین هنر ایران و ایرانیان را شعر دانستهاند. اگر بزرگی در یکی از کشورهای اروپایی گفت؛ «در ایران شاعر شدن کاری بسیار بزرگ است، چون حرفهای عادی و روزمره آنان نیز شعر است»، مقصود او جز این نیست که کشور ما همیشه به شعر با دید حرفهای نگاه میکرده است.
گزاف نگفتهایم اگر بر اساس باورمان بگوییم، شاعران همواره کاکلنشین این مرزوبوم بوده و هستند و روح ایران از رودکی تا نیما و بهار و... با کلام هنری این هنرمندان، تازه و معطر است؛ بنابراین هم از شاعر گفتن نیازمند اشراف بر پهنه ادبیات بیکران است، هم از شعر گفتن.
غلامحسین عمرانی اواخر دهه ۵۰ شعر گفت و از اواسط دهه ۶۰ برخی سرودههایش در نشریات به چاپ رسید. در مجموع پس از انقلاب کارش را با یک تغییر زاویه دید و نگرش به صورت جدیتر پی گرفت و همگام با دیگران تا اواخر دهه ۷۰ پیش رفت.
کنارهگیری او از محافل موجب شد ادامه تحصیل و تحقیق و تدریس در دانشگاه را جدیتر بگیرد و پس از حداقل یک دهه دوباره به دنیای شعر برگردد، آن هم همزمان با چاپ۲مجموعه شعر با نامهای «صلت کدام قصیدهای ای غزل» و «حرف دلم شبیه غزلهای حافظ است» که کتاب اول مجموع ۳۸ غزل قصیده و دومی با ۴۹ غزل.
شاعر این مجموعهها هر چند سالهای دور کتابهایی در قالب نیمایی و غزل به چاپ رسانده بود، اما با چاپ ۲ کتاب جدید درصدد آن بوده تا اثبات کند گاهی وقفه و دوری ازعوامل بازدارنده اجتماعی و ادبی و شخصی برای هر هنرمندی لازم و حتی واجب است.
اول: یک مقایسه کلی و در نگاه اول نشان میدهد ۲ کتاب جدید شاعر نسبت به کتابهای گذشته بویژه مجموعه غزل او در دهههای پیشین یعنی «غزل، خاک، خاطره» تفاوتهای قابل بحث و نظر جلبکن دارد. چه در زبان و چه در نوع نگاه شاعر بویژه پشت این دو کتاب شاعری با دیدی تجربیتر دیده میشود که حرفهایش به تصنع یا فاصلگی بین متن و شاعر نمیانجامد، بلکه تمام ابزار بیانی در خدمت درون متنی شعر است و از هر گونه گرایش شعاری به سمت تکنیک پرهیز میکند.
دوم: هر اثری با خوانش اولیه میتواند معرف خود باشد؛ اما نه انصاف به زود قضاوتی امر میکند و نه حرفه نقادی و تحلیلگری که بلافاصله قلمی به دست گرفتن و همان یافتهها و کنشها و واکنشهای حسی و عقلی را نوشتن و در قالبی چاپیدن به قول قیصر امینپور که تقریبا نامش بزرگتر و آشکارتر از شعرهایش شد جایی میگفت: یک شاعر شعرهایش را هنگام تخمه شکستن و چرت زدن و... نگفته است که خواننده با همان حس آنها را بخواند و نتیجه هم بگیرد، منظور آن است که بخصوص یک منتقد نیاز است اثر مورد نظر را بارها بخواند، چرا که برخی از آثار دیر آشنایند و به همان نسبت دیرمانا برخلاف برخی که زود آشنایند و زود میرا! آثار شاعرانی که بویژه سواد آکادمیک دارند و از نسل دانشگاهی نیز به شمار میروند، مثل عمرانی متفاوت است با شاعران رقیقالقلب و رقیقالقلم و رقیقالاحساس، البته قیصر هم نتوانست یا نخواست؟! مثل سیدحسن در شعرش به پشتوانه علمیک و آکادمیک دانشگاهی التفات کند.
شعرهای غلامحسین عمرانی از آن دست شعرهایی است که شاید در نگاه اول کمی ایجاد فاصله کند با مخاطب و درست و طبیعی است. بر همین اساس باید چند بار خوانده شود تا نهفتههای معنوی و زبانی آن آشکار گردد. در ۲ کتاب مورد نظر ۳ مقوله قابل بررسی و تدقیق و تحلیل است: ۱- عرفانپذیری ۲- توصیف و تصویر ۳- زبان.
عمرانی در کسب دیدگاههای عرفانی سالها زانوی شاگردی زده و هم در کلاسهای خود تدریس داشته است. بنابراین حتی اگر شاعر هم نخواهد دیگر در اختیار خودش نیست که از این دیدگاهها بگریزد.
هر چند شاید از نظر نقد اجتماعی و نگرش مدرن معاصر این گونه تفکرات هیچ همخوانی با جریان ادبی معاصر نداشته باشد اما باید پذیرفت که مردم هر جایی از جهان و هر زمانی از آفرینش به هر شعر و نگرش دیگری نیازمندند و چه بسا در عصر حاضر که شعرها به مهر «مردمی و اجتماعی» معرفی میشوند اما هیچ دردی از مردم را نمیتوانند دوا کنند.
حال این نگره عرفانی با نمونههایی از ۲ کتاب ذکر میشود.
از کتاب «حرف دلم ...»:
۱) شریعت تو مرا گفت قبله را دریاب
طریقت تو مرا برد رو به حیرانی
تقابل شریعت و طریقت همواره در ادبیات ما تماشایی بوده و انکار هر یک دیگری را، حیرت که وادی ششم عرفان محسوب میشود از نظر شاعر بسیار فراتر از دریافتن قبله است چرا که در این وادی روبهروی معبودت نشستهای، حاجتی به قبله نیست.
۲) حساب نسیه ما بر صحیفه خط خورده است
شباب سادهدلان در خیال حور گذشت
حور خواهی و بهشت طلبی در مرام اهل دل و عشق و عرفان نیست (ص ۱۳)
۳) از این تجلی غیرت که ناگهان گل کرد
درخت در سخن آمد که این چه حیرانی است؟ (ص ۱۴)
۴)چون خیس اگر میان آتش افتادهای
اینست آزمون! مگر خطر کنی، چراکه نه (ص ۲۰)
۵)هی هی غزلی هو هو، تن تن تتتن یاهو
یا شبنم و یا شب یا بو، یا پونه و یا ریحان (ص ۴۶)
۶) تو را ای غایب حاضر، امانتهاست در خاطر
امین شاهد غیبی، یقین خاطر مایی (ص ۹۱)
چند نمونه از «صلت کدام...»:
۱) لختی رهین بسطم، لختی قرین قبضم
از خود خبر ندارم، در عشق پا به برفم (ص ۷)
۲)به مردار دل خوش نکردند اینجا
عقابان مشهور در خود نشسته (ص ۹)
۳)انگار شهر مرده شد دلهای مردم
یک پنجره در هفت شهر عشق وا نیست (ص ۱۰)
۴) بگردیم در کوچههای سلوک
برآریم دستی به تبیین عشق (ص ۱۵)
۵)شطحی دگر به سکر قلم وام کردهام
در سینهام ترانه طیفور عاشقی است (ص ۲۵)
۶) تو عالم صوفی وش، من صوفی صنعانی
تو روح سخنپرور من آدم عصیانی (ص ۳۲)
و بسیاری ابیات دیگر که در غزلها جا خوش کردهاند و ساختار عمودی غزل را رنگ عرفانی بخشیدهاند. میپذیریم که ردپای شاعران گذشته در سرودههای عمرانی کم نیست؛ اما شاعر سعی کرده این ردپا را رنگ و شکل دیگری بدهد.
در مجموع عمرانی را در دوره معاصر (۳ دهه اخیر) میتوان از شاعرانی دانست که برخلاف بسیاری، غزلهایش را به سمت و سوی عرفان میکشاند و همین مساله موجب تمایز او نسبت به دیگران است.
● طبیعتگرایی
نگارنده این مقاله چندان مخالف محاکات در هنر نیست. بستر و اساس هر هنری تقلید است؛ ولی هنرمندانی توانستهاند از این محاکات صرف خارج شوند که در طبیعت تصرف کنند و به نفع خود رقم زنند.
زبان ۲ کتاب زبانی تلفیقی است از توجه بیشتر به زبان تجربه شده گذشته و کمتر به زبان معاصر! منوچهری، سهراب و نیما از چهرههای معروفتر متصرف در طبیعت هستند. طبیعتگرایی مسلما از روند رشد افراد در طول عمر سرچشمه میگیرد، به همین سبب شاعر شهری مثل فروغ و شاملو و امروزیان شهری، ابزار شعریشان میشود ماشین، ترن، قطار، دود، آسفالت، اتوبوس و... که البته طبیعی است و قابل احترام. اگر شاعری نحل و اندیشهور از آنها بهره ببرد! در مقابل نیما را نمیتوان به ضرب و زور واداشت تا شهری بگوید نیمایی که به تعبیر جلال آلاحمد، هرگز با شهرنشینی اخت نشده بود و دائما پرت میشد به یوش.
عمرانی از شعرهایش پیداست که دلداده طبیعت است و رشد یافته دامنههای البرز و روستاهای فیروزکوه. به همین دلیل توصیف طبیعی و تصویرگرایی نیز در شعرهای او وجود دارد و سعی دارد از ابزار صحرایی و دشتی و بیابانی برای بیان احساسات درونی و عاطفی و فکری خود بهرهوری کند، اما نه تا آن حد که به شاخصه اصلی شعرهایش تبدیل شود. برای مثال ترکیبهای ابرهای بارانی، اجاق، لاله، کوه، شقایق، کوچه باغ، انار، چنار، باغ پشت سنگچین و جلبک و واژههای دیگر که در شعرهای او کمابیش قدرت ظهور پیدا میکنند و بویژه شعرهایی که در آن مناطق سروده است با این حال، ردپای طبیعت آنگونه که توقع میرود، نیست و حتی برخی شعرها که محل سرایش آنها در روستاهاست، همخوانی چندانی از نظر زبان و فضا با روستا ندارد مگر این که شاعر پس از جمعآوری شعر به دلخواه مکانی برای آنها تعیین کرده باشد.
● زبان
عمرانی شاعر زبان هست و نیست. هست به این دلیل که کاملا اشراف بر زبان دارد و معماری واژگانی را خوب بلد است. در سراسر کتابهایش نمیتوان از بیماری فاحش صرفی و نحوی زبان سراغ گرفت و همین امر یعنی سلامت زبانی و احاطه کامل بر نحوه کلام. نشان میدهد او زبان را میشناسد، اما نیست به این دلیل که مجموعه سرودههای او تکیه بر معنامداری دارد. انتقال حرف و پیام و مفهوم برای او در مرحله نخست قرار میگیرد و کشتی گرفتن با زبان در مرحله دوم. به همین علت چندان شاهد برخورد امروزین زبان در شعرهایش نیستیم. فخامت زبانی دانشگاهی در ادامه بهار، شفیعی و مصفا که لازمه دانشگاهی بودن بود، در زبان عمرانی نیز نسبتا مورد التفاوت قرار میگیرد و نرمای سبک عراقی در شعرهای او کاملا مشهود است.
زبان ۲ کتاب مورد اشاره زبانی تلفیقی است از توجه بیشتر به زبان تجربه شده گذشته و کمتر به زبان معاصر! اما با این همه، در بسیاری از موارد شاعر چه در ترکیبسازی، چه در قافیه و ردیف از جسارتهای خود بهره میبرد و همین بیاحتیاطی شعرش را پویاتر و متفاوتتر جلوه میدهد.
نمونههایی از کتاب «حرف دلم...»:
به خانقاه نگاه تو اعتکاف کنند
قلندران غزل وقت شعر درمانی (ص ۱۱)
در این زمانه غزل گفتن عراقیوار
میان این همه شاعر نصیب عمرانی است (ص ۱۵)
باید از حضیض تن حذر کنی چرا که نه؟
تا عروج روح خود سفر کنی، چرا که نه؟ (ص۲۰)
اولین عکسالعمل خمیازه بود
خواب ما پشت همین دروازه بود (ص۲۴)
در پایتخت عشق، غزل شاه کشور است
آری غزل! عزیز دلم! چیز دیگر است (ص۶۶)
باران گرفت مطلع شعرم کمی تر است
چتر نوازش تو مرا شکر بر سر است (ص۶۰)
و بکارگیری ترکیبها و قافیهها در صلت کدام ... چند نمونه:
حرف و ژرف و صرف و ... / ردیف حرف کمی نیست / پخته خواری، نوچهگیری/ تنی پیچیدنی/ انتحار واژه، جاده گلرنگ مستی / تلخابه خیامی / و ... ترکیبها و قافیهها و ردیفهای دیگر که عمرانی را به عنوان یک شاعری که مثل دیگران نگوید معرفی میکند.
در مجموع غلامحسین عمرانی زبان شعری دارد و زبان شعرش مخصوص شخصیت فکری و بیانی اوست این که آیا باید زبانش را رنگ و بوی امروزینتر بدهد یا نه؟ انتخاب با خود اوست و مخاطب امروز شعر.
● چند نکته:
۱) تخیل که لازمه شاعری است در شعر عمرانی با بهرهگیری از شعر گذشتگان به بار نشسته است که با کمک موسیقی درونی و بیرونی و کناری بارورتر شده است. امید است دامنه تخیل عینی امروزین را نیز بدون احتیاط ارائه کند. البته مقصودم روی آوردن به غزل تصویری محض بیاندیشه امروزی نیست.
۲) او که سالها در پی مسائلی از محافل کناره گرفت، شاید نخواست یا نتوانست؟! ولی بازهم وقتی برگشت، با دو کتاب برگشت. اما چیزی که شاید مخاطب را تعجب زده کند، جلب توجه بیش از حد اوست که در حق دیگران ابراز داشته است. عموما شعرهای او در این دو کتاب به افراد گوناگون تقدیم شده است. افرادی که چه در خلوت و چه در عموم. عمرانی از آنها حداقل به نیکی یاد نکرده است و افرادی که اگر نان در خانهشان کپک بزند، حاضر به اعطای لقمهای از آن به دیگران نیستند و شاعر را هیچ سر و سری با آنها نیست جز سلامی و والسلامی در گذشته؛ اما در اینجا دست به چنین کاری میزند و بیمحابا به همانها شعر تقدیم میکند که امید است در چاپ بعدی دفترهای شعرش را پاکتر کند چون دو برداشت برای مخاطب میشود،وقتی افراد تقدیمی در شعرهایش از ریز و درشت و دوست و دشمن حضور دارند که این نشان میدهد چندان آگاهی و هدف پختهای پشت این تفکر نبوده است.
علی آبان افتلتی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست