بهاری بمانیم

گروه جامعه چقدر زمان زود می گذرد. به قول معروف چقدر زود دیر می شود. در یک چشم به هم زدن تعطیلات عید هم تمام شد. راستی ۱۳ را به در کردید؟! چند سبزه گره زدید؟ چه آرزویی داشتید؟ به هر حال …

گروه جامعه چقدر زمان زود می گذرد. به قول معروف چقدر زود دیر می شود. در یک چشم به هم زدن تعطیلات عید هم تمام شد. راستی ۱۳ را به در کردید؟! چند سبزه گره زدید؟ چه آرزویی داشتید؟ به هر حال امیدواریم در هر کجا که بوده اید به شما خوش گذشته باشد.

از امروز دوباره باید دنبال درس و کار رفت و دوباره به بهانه زندگی سر خود را گرم کرد. دیگر باید با آن لحظات شاد و خوش خداحافظی کرد. خداحافظ ای ماهی قرمز در تنگ بلور، خسته نشدی از بس به دور خودت چرخیدی! از هم اکنون تو هم آزاد شدی به هر کجا که دلت می خواهد می توانی بروی.

خداحافظ ای سفره هفت سین؛ خداحافظ عمو فیروز که با آن صورت سیاه و لباس قرمز و آن کلاه دوکی شکل و گیوه های تخت، لبخند را روی لب همه می آوردی. تو هم باید بروی تا سال آینده دوباره برگردی بدرود ای چهارشنبه آخر سال با آن همه هیجان و حرارت، تو هم آمدی و رفتی خداحافظ ای تعطیلات عید که گاهی هم از این همه تعطیلی حوصله مان سر می رفت و دعا می کردیم زود تمام شود.

اما ای کاش با این خداحافظی ها صله رحم قطع نشود.

کاش دوباره دیدن فامیل دور و نزدیک همین سالی یک بار نباشد. کاش یاد بگیریم درست است که عید آمد و رفت اما ما ماندیم، دوستان ما ماندند. پس باید قدر هم را بدانیم و در شادی و غم هم شریک باشیم.

کاش می توانستیم از عید یاد بگیریم با خود لحظات شاد را بیاریم و هر چه غم و اندوه است با خود ببریم. کاش بتوانیم بهاری بمانیم.