چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
اقتصاد و جنگ
ظهور دولت رایگان و پیامد فرآیند جنگ ستارگان نظیر «رشد بیسابقه تجارت الکترونیک، تکنولوژی نوین و فروپاشی اتحاد شوروی و به وجود آمدن اروپای واحد و ظهور یورو در مقابل دلار و حفظ پوند بعنوان پول سایه دلار پس از یکدوره رونق برای اقتصاد آمریکا (۲۰۰۰-۱۹۹۳)، و «سرانجام پیدایش نظم نوین جهانی» باعث فریب بسیاری از اقتصاددانان شد به طوری که بسیاری بر این عقیده شدند که جهانی شدن معضلات نظام سرمایهداری را حل کرده و دیگر دوران «ناخوشی سرمایه» به سر آمده است. زمینگیر شدن اقتصاد ژاپن و حاکمیت نوعی رکود خاص در بخشهائی از اقتصاد اروپا علائم خاصی بودند که کمتر کسی آنها را به عنوان تهدیدی برای آینده سرمایه تلقی میکرد. از اواخر سال ۲۰۰۰ کمکم علائم رکود در اقتصاد آمریکا هم هویدا شد. سقوط ساختمان برجهای تجارت جهانی نیز فرصت مناسبی برای «سرمایه نظامی» فراهم آورد تا خود را در پس گردباد این حادثه پنهان وسیاست شوم جنگ خاورمیانه ای را پیش گرفتند تا چپاول جهانی را زیر پوشش دمکراسی عربی انجام دهند. .سرمایه داری یک رابطه اجتماعی چندگانه است که تبلور خود را در مازاد سرمایه و انباشت سود نشان میدهد. سرعت قدرت تولید نسبت به تقاضای موثر جامعه اگرچه همراه با افزایش فوقالعاده تکنولوژی و تجارت الکترونیک و بازارهای جدید بوده اما عملاً موجب کاهش نرخ سود سرمایهها شده است.
واقعیت آن است که رشد بیسابقه تکنولوژی علیرغم ابعاد گسترده و حجیم آن هنوز نتوانسته مشابه تاثیر شگرفی مشابه پیشرفت صنعت خودروسازی را بجا گذارد بهمین علت دقیقاً برعکس آنچه تبلیغ میشود «تکنولوژی و اطلاعات» هنوز نتوانسته تحرک مورد نظر سرمایه داری را فراهم آورد بهمین علت از دهه ۱۹۹۰ تاکنون سیر نزولی نرخ رشد اقتصادی در همه کشورهای سرمایهداری کمابیش حاکم بوده است. واقعیت پس از جنگ دوم جهانی آن بود که اعطای کمکهای مالی و سرمایهای به کشورهای جهان سوم و در نوک پیکان حمله «کمونیسم شوروی» نظیر مالزی، سنگاپور، اندونزی- کره جنوبی، تایوان، مکزیک و آرژانتین باعث رشد صادرات صنعتی از طریق پذیرش فعالیت انحصارات فراملیتی با استفاده از وامهای بانکی خارجی شد اما بخش قابل توجهی از مازاد اقتصادی این کشورها را به صورت سود انحصاری و بهره سنگین وامهای خارجی به کشورهای متروپل منتقل گردید که این شرایط ناعادلانه و نابرابر منجر به «بحران وامها» در کشورهای جهان سوم و سقوط شدید رشد اقتصادی آنها شد بطوریکه مجموع وامهای واریز نشده این کشورها (که درصد قابل توجهی از تولید ناخالص داخلی آنها را تشکیل میداد) در فاصله ۱۹۹۸-۱۹۴۵ تقریباً ثابت ماند. این بدان معنی بود که این کشورها هر آنچه بازپرداخت میکردند بابت سود و بهره و جریمه تعلق میگرفت و اصل وام بلاتغییر باقی میماند. نکته دیگری که از دهه ۱۹۷۰ به بعد چشمگیر بود کاهش وامهای دولتی، همراه با افزایش وامهای معادل آن (توسط شرکتها، مصرف کنندگان و موسسات مالی) بود بطوریکه رشد سریع اقتصادی بطور فرآیندهای با اتکا به مصرف وامهای خصوصی صورت گرفت. این نوع وامها به عنوان عامل محرک برای خرید مصرفکنندگان انگیزه اصلی ساختن ظرفیتهای تولیدی بیشتر و فعالیتهای نوین سفتهبازی شد بطوریکه از دهه ۱۹۸۰ این نوع وامها عنصر اصلی اقتصاد کشورهای جهان سوم تلقی میشدند و اقتصاد تولیدی وابسته به وام» و دنبالچه آن شده بود. همین امر باعث شد که بخش مالی اقتصاد (بازارهای مالی) مسئولیت هرچه بیشتری از اقتصاد کشورها را بدست گیرد. ادامه افزایش بیوقفه وامهای مصرفکنندگان حتی در شرایط رکود اقتصادی یکی از دلایل عمده خفیف بودن رکود اخیر است. در واقع نظام جهانی سرمایه با امکانات بالقوهای که در اختیار دارد حتی در شرایط رکود فعلی با تزریق وامهای خصوصی (وام به شرکتها و افراد) کوشش دارد بازار اقتصادی را از رکود خارج سازند اما مسلم است که انحصارات جهانی راههائی برای مشکل گسترش بیش از حد مازاد تولیدی ندارد زیرا علیرغم امتیازات سرمایهداری، اشباع شدن بازارها از فرآوردههای نهائی، خود یک مانع و رادع پیشرفت سرمایه است بهمین علت فشار در قالب انحصار و بازارشکنی به قصد تسخیر بازار، بیشتر نقش سرمایه را محدود میکند زیرا گسترش بازارها اگرچه حجم سرمایهگذاریها را افزایش داده اما سهم کشورهای متروپل در مجموع سرمایه جهانی را بعلت حضور مراکز جدید اقتصادی (چین، آسیای جنوب شرقی و....) کاهش میدهد. با این توصیف تنها راهکار برون رفت از این بحران به خصوص در چند سال گذشته که هیچگونه نمود و علائم خاصی جهت پیشرفت سرمایه علیرغم انقلاب در تکنولوژی صورت نگرفته، «نظامی کردن اقتصاد» یعنی افزایش تولید کالاهای نظامی میباشد. زیرا راهاندازی کارخانجات صنایع نظامی در کشورهای متروپل باعث تحریک سایر بخشهای اقتصادی میگردد. یادآور میشود صنعت بخش نظامی در کشورهای مذکور همان نقشی را بر عهده دارد که صنعت ساختمان در ایران.
وام شرکتها (از جمله وامهای مالی آنها) اگرچه یکی از مشکلات عدیده ساختار کنونی جهان سرمایه است. بدین معنی که کارگران به رغم نبود اضافه دستمزد چندانی در چند دهه اخیر و به رغم افزایش میزان بیکاری، به خرج کردنهای خود ادامه دادهاند. اما احتمال اینکه این وضع بتواند به مدتی طولانی بدون یک وقفه ناگهانی ادامه یابد وجود ندارد. در دهه ۱۹۹۰ وام خانوارهای آمریکائی برای نخستین بار از کل درآمد قابل خرج افراد پیش گرفت. میزان این وامها در بعضی دیگر از کشورهای پیشرفته سرمایهداری، از جمله ژاپن، آلمان و انگلیس از این هم بیشتر است. (مجله اکونومیست- ژانویه ۲۰۰۳). از طرف بخش خدمات مالی که به سرمایه داری نوع کازینوئی معروف است، یکی از بزرگترین بخشها هم برای سرمایهگذاری و هم ایجاد اشتغال بوده است. راهکار دیگر اقتصاد سرمایهداری عبارت از سفتهبازی- که در واقع اصطلاح دیگری برای قماربازی است- بوده است. فعالیت بخش مالی اقتصاد سرمایهداری، دیگر محدود به رفع نیازهای تولید، اشتغال و سرمایهگذاری نمیشود. از آغاز سالهای دهه هشتاد به بعد، این بخش به طور فزایندهای شکل یک بخش مستقل برای پولسازی پیدا کرده است. این پدیده بویژه در بخش مشتقات بازار مالی آشکارا به چشم میخورد یادآور میشود. مشتق عبارت از یک ابزار مالی است که ارزش آن از ابزار مالی دیگری «مشتق» میگردد.» مثال آن شرطبندی بر سر آینده یک ابزار مالی، یعنی بستن قرارداد برای خرید مثلاً یک سهم یا اوراق قرضه در آیندهای معلوم است. مشتقات معمولاً باعث میشوند که سود و زیان معاملات، ابعاد بسیار بالاتری از معمول به خود گیرند.
به طور مثال اگر نرخ یا بهای یک سهم که سود و زیان معامله مشتق مورد بحث وابسته به آن است بالا رود، سود حاصله از نقل و انتقالات سهام بسیار بالا میشود. از سوی دیگر اگر بهای همان سهم یا نرخ بهره کاهش یابد، ارزش مشتق مربوطه میتواند به شدت سقوط کند. شتاب اوج نزول ارزشهای مالی، ریسکپذیری (خطرکردن) افرادی را که روی این مشتقات شرطبندی میکنند سخت افزایش میدهد. مانند شرطبندی در اسب دوانی، بعضی برنده میشوند و برخی بازنده نمونه بارز این موضوع در یکسال گذشته در بورس تهران هم رخ داده بدان معنی که یک سهم حداکثر پنج هزار ریالی تا بیست برابر قیمت مورد معامله قرارگرفته و مرتباً از دست به دست شدن آن عدهای منفع و عدهای متضرر میگردد. در این میان اما ریسک (خطر) اصلی متوجه کلی بخش مالی و یا بخش مهمی از آن میگردد و در نتیجه مجموع اقتصاد را نیز مورد مخاطره قرار میدهد. دلیل مسئله هم اینست که: پشت بند همه این سفتهبازیها گرفتن وامهای بزرگ است. به طور مثال خریدار یک مشتق ممکن است ۵ درصد پول معامله را داشته باشد. ۹۵ درصد بقیه، به صورت وام بانکی خواهد بود.
رسوائی اخیر فروپاشی شرکت انران آشکارا نشان داد که بازار مشتقات چه عظمتی به خود گرفته است. فرانک پارتنوی استاد حقوق دانشگاه سن دیهگو در اظهارات ۲۴ ژانویه ۲۰۰۲ خود در حضور کمیته امور دولتی سنا توضیح داد که: «شرکت انران در ماهیت خود، یک شرکت داد و ستد مشتقات مالی بود. نگاهی به طراحی ساختمان مجلل این شرکت بیش از هر چیز این مسئله را آشکار میکند. در این ساختمان که هنوز تمام نشده اما بیشتر آن اشتغال شده است مشاهده میکنیم طبقه هفتم مخصوص دفاتر مدیران اصلی شرکت است، جائی که به آنها اجازه میدهد برای جواهر تاچ امپراتوری انران یعنی سالن داد و ستد مشتقات در طبقه ششم مسلط باشند». توضیحات آقای پارنتوی درباره ماهیت و گستره بازار مشتقات در متن اظهارات فوق درباره فروپاشی انران دریچهای به روی جزئیات مربوط به رشد بازار مشتقات باز میکند، مسئله که اکنون وسیعاً دامنگیر اقتصاد آمریکا است. او میگوید: «مشتقات ابزارهای مالی پیچیدهای هستند که ارزش آنها بر پایه یک یا چند متغیر مثلاً بهای یک سهم یا هزینه تهیه گاز طبیعی و غیره تعیین میشود. مشتقات به دو صورت میتوانند معامله شوند یا در بازار معمولی و تابع مقررات و یا در خردهفروشیهائی که تابع مقررات نیست.
حجم بازار مشتقات معمولاً بر حسب ارزش نظری معاملات (قراردادها) تعیین میگردد. تخمینهای اخیر در مورد حجم بازار مشتقات در بازار تابع مقررات شامل همه قراردادها (شرطبندیها) در بازار گزینهها و آیندهها صورت میگیرد، حدود ۱۳ تا ۱۴ تریلیون دلار بوده است. در مقایسه، حجم مشتقات مورد معامله در بازارهای جزئی فروشی (که تابع مقررات نیستند) در پایان سال ۲۰۰۰ به ۲/۹۵ تریلیون دلار تخمین زده شده است. و این تخمین با احتمال زیاد دست کم را گرفته است. به عبارت دیگر بازار مشتقات خردهفروشی که تا بیست سال پیش (و در بعضی موارد حتی تا ده سال پیش) وجود خارجی نداشت، اکنون نود درصد از مجموع بازار مشتقات را در بر میگیرد، بازاری که هر روز تریلیونها دلار را در معرض خطر قرار میدهد...
شرکت انران ممکن است در ابتدای تاسیساش در ۱۹۸۵ فقط یک شرکت تولید انرژی بوده است اما در سالهای پایانی، تبدیل به یک شرکت معاملات خردهفروشی مشتقات مالی شد. دارائیهای مربوط به بازار خردهفروشی مشتقات این شرکت و وامهای مربوط به این بخش آن تنها در سال ۲۰۰۰، پنج برابر افزایش یافته بود «گسترش عظیم وامهای انحصارات در ایالات متحده، از جمله موسسات مالی آن، آشکارا با این فعالیتهای سفتهبازی گسترده و در حال افزایش پیوند دارد. انران صرفاً یک نمونه افراطی از این پدیده است. نتیجه همه اینها ایجاد یک ساختار مالی است که شکل هر چه نااستوارتری به خود گرفته و در این صورت چنانچه زیربنای اقتصاد رو به سستی رود و یا اشکال جدیدی از ابزارهای مالی که هدفشان عقب انداختن روز حساب پس دادن است، دائماً ابداع نگردند، آمادگی برای وقوع فاجعه در آن بسیار زیاد شده است. این که چنین اقتصادی راه به کجا خواهد برد بر کسی معلوم نیست. در بهترین شرایط، انبوه وامها و ماهیت هرچه متزلزل تر ساختار وامها دست و بال اقتصادهائی را که تقلاً میکنند از رکود چرخهای بیرون آیند، میبندد. در بدترین وضع، فروپاشی وخیم بازار مالی جهان، میتواند کل اقتصاد جهان سرمایهداری را به بیثباتی جدی کشاند. از این لحاظ درک این مسئله اهمیت حیاتی دارد که نه تنها اقتصاد آمریکا با نقصان تولید و گسترش عظیم و دوام ناپذیر وامها همراه شده بلکه کل اقتصاد جهانی که به طور همزمان دچار رکود گردیده نیز این این مسئله رنج میبرد. مازاد ظرفیت و بیثباتی مالی، با جهانی شدن فزاینده فضای اقتصادی تقریباً به پدیدهای جهانشمول بدل گردیده است.
«آنچه سکون اقتصادی کنونی را از رکودهای نیم قرن گذشته متمایز میکند، این است که سستی اقتصادی فعلی از دیگر رکودها گسترده است» به طور مثال «رکود جهانی» سال ۱۹۹۱، اقتصاد آمریکا افت پیدا کرد اما رونق اقتصادی ژاپن، آلمان و کشورهای نوظهور آسیای شرقی ادامه پیدا کرد و توانست سطح تقاضای جهانی را حفظ کند. در حالی که در حال حاضر همه کشورهای متروپل در دام رکود و سکون فعلی گرفتار شدهاند رکود اخیر تا کنون عمیق نبوده اما ممکن است گستردهترین رکود سراسری و همزمان از دهه ۱۹۳۰ به این سو باشد.
خطر اصلی نیز در همین نکته نهفته است. اقتصاد کشورهای مختلف از طریق بازرگانی و سرمایهگذاری در سالهای اخیر به طور فزایندهای در هم آمیخته شده و جنبه منفی جهانی شدن این است که رکود اقتصادی و سراسری، خود باعث گسترش و تداوم این رکود میگردد و کاهش تقاضای اولیه را تقویت میکند. از آنجا که سرمایهگذاری در آمریکا و ژاپن به شدت کاهش یافته، کشورها واردات خود را نه تنها از آمریکا و ژاپن بلکه از اروپا نیز کاهش میدهند. از این رو امکان یک رکود اقتصادی دراز مدت در آمریکا (و جهان) به طور چشمگیری افزایش یافته است» حتی کاهش قدرت برابری دلار برابر یورو نیز نتوانسته رکود و سکون را از گستره اقتصاد امریکا بیرون کند.
آنچه در این میان شایان توجه است آنست که مطابق معمول، در یک بحران عمومی اقتصاد جهانی، این کشورهای فقیرتر در بخشهای پیرامونی نظاماند که از همه بیشتر آسیب میبینند. همانگونه که قبلاً اشاره شد نرخ رشد سرانه اقتصاد، در کشورهای عقب افتاده در عرض بیست سال اخیر در حال رکود بوده است (به جز موارد معدود و درخور توجهی) و این وضع مشکلات اقتصادی بسیار وخیمی را در آن بخش از جهان موجب گردیده است. میدان گاه بینش و دیدگاه نئولیبرالیسم بر آن است که «ایجاد بازار آزاد یعنی حذف هرگونه کوشش دولتها در مهار زدن به عملکرد بازار» در نهایت به نفع همه کشورها خواهد بود. اصل بدیهی و بنیانی اقتصاد مرسوم این است که بازار به عنوان یک عامل تنظیم کننده عمل میکند. اینکه آیا بازار چنین عمل میکند یا خیر و شیوه عملکرد آن چگونه است عمدتاً در مورد قیمتها، تولید و فروش کالاها کاربرد دارد. شیوه استفاده از مازاد تولیدی جامعه (سرمایههای اضافی) اما به هیچ رو چنین رابطه مشخص و آشکاری با مکانیسم تنظیم کننده بازار ندارد. این اصل با تداوم گرایش به سکون اقتصادی، به طور فزایندهای آشکار گردیده است.
با فروکش کردن فرصتهای مناسب برای سرمایهگذاری در تولیدکالاها و خدمات- به رغم فرصتهای ایجاد شده توسط تکنولوژی جدید- بخش هرچه بزرگتری از سرمایههای اضافی، صرف گسترش یک بخش مالی عظیم گردیده و بازارهای مالی با کمک تکنولوژی اطلاعاتی، به طور فزایندهای شکل بینالمللی به خود گرفتهاند. با تکاپوی سرمایه در راه پیداکردن هرگوشهای از جهان در جستجوی فرصتهای سودآور، جهان شدن در دستور کار قرار گرفته است. ایدئولوژی حاکم، شتابگیری جهانی شدن سرمایهها را جشن گرفت و مدعی گردید که موج در حال صعود، وضع همه کشورها را بهبود خواهد بخشید. و مدعی شدند که این سیاستها، برای کشورهای عقبمانده، به شرطی که ایدئولوژی بازار آزاد کشورهای مرکزی را بپذیرند، بویژه مفید خواهد بود. نتیجه این سیاستها، اما درست برخلاف وعدههای داده شده، پائین افتادن شدید نرخ رشد در اکثر کشورها بوده است.
برای آنهائی که بینششان در مورد آینده به حد و مرزهایی مورد قبول سرمایهداری محدود میگردد، همه این رویدادها بیشک به عنوان تصویری به غایت تیره و تار تلقی میگردد. جهانی شدن تحت رژیمهای نئولیبرال، به معنای جهانی شدن گرایش به رکود و بحران مالی بوده است. اقتصاد جهانی سرمایهداری در همه جا رویارو با ظرفیتهای تولید بالا و استفاده انبوه از وامهاست. هیچ راه حل روشنی نیز برای حل این مسائل در چارچوب عملکرد این نظام وجود ندارد. علاوه بر همه این ها باید منتظر پیامدهای اجتماعی آن آخرین مرحله بحران نیز بود. اما از دید همه آنانی که بینششان نسبت به آینده، به سرمایهداری محدود نمیشود، امید برای گشوده شدن راه در جهت آلترناتیوی دیگر از طریق استقرار یک نظام عادلانه مبتنی بر حقوق اکثریت شهروندان است.
در دهه اخیر سرمایه دارای جهانی سیاست تعرض به رفاه اجتماعی شهروندان در قالب «کاهش هزینههای درمان و بهداشت، بیمه بیکاری، بالابردن سن بازنشستگی» در کشورهای پیشرفته و «از بین بردن یارانهها، باصطلاح خصوصیسازی کارخانجات دولتی و.... در کشورهای پیرامون» پرداخته است. اگرچه مشخصههای جامعه آینده چندان روشن نیست اما یقیناً وضعیت فعلی نیز چندان تداوم نخواهد داشت و بهمین علت جهان سرمایهداری برای فرار از بحران ساز و کار جنگ را در دستور کار قرار داده است. دولت نظامی بوش، تفکر نظامی گری تونیبلر، رویآوری جناح راست در اروپای شمالی و اخیراً محبوبیت نئونازیها در آلمان همه ظهور گرایش راست افراطی جنگ طلب را به نمایش میگذارد. مناظره بوش - کری نشان می دهد که هر دو جناح در استفاده از نظامیگری کوتاهی نخواهند کرد به ویژه که دموکراتها در این مناظرات نشان دادهاند که بعید نیست در صورت راهیابی آنان به قدرت جبه جدید بر علیه ایران و کره شمالی هم بگشایند لذا جناح «بازها و کبوترها» علیرغم همه اختلافات خود را در شرایطی که اقتصاد رکودی بر امریکا حاکم است توجهات خود را روی جنگ و هژمونیطلبی متمرکز نمودهاند. جامعه بشری باید فریب و دغلکاریهای سرمایه انحصاری را که با منقار دموکراسی به میان آمده افشاء نماید و در این میان تنها راه حل سیاسی - اقتصادی که بتواند به مقابله با این پدیده شوم برآید «نظام مشارکت شهروندان» در تصمیمسازی و تصمیمگیریها میباشد.
غلامحسین دوانی
financialknowledge.blogfa.com
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست