پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

از وزارت علوم توقعی نیست


از وزارت علوم توقعی نیست

اختلاف زاویه حرکت دولت نهم از جهت آرمانهای واقعی امام و امت, نسبت به دولتهای پیشین انقلاب اسلامی, کمتر است این را باید پذیرفت فارغ از باور یا تردید درآن آرمان ها اما تکرار مخالفت ناسنجیده وزارتخانه محترم علوم با مطالبه انقلاب فرهنگی دانشجویان, برخاسته از چه تفکریست اگر درخواستی نامشروع از سوی گروهکی تجزیه طلب یا معاند انقلاب اسلامی در دانشگاه طرح شده بود, باز هم چنین برخوردی بروز می یافت

اختلاف زاویه حرکت دولت نهم از جهت "آرمانهای واقعی" امام و امت، نسبت به دولتهای پیشین انقلاب اسلامی، کمتر است. این را باید پذیرفت؛ فارغ از باور یا تردید درآن آرمان‌ها. اما تکرار مخالفت ناسنجیده وزارتخانه محترم علوم با مطالبه انقلاب فرهنگی دانشجویان، برخاسته از چه تفکریست؟ اگر درخواستی نامشروع از سوی گروهکی تجزیه طلب یا معاند انقلاب اسلامی در دانشگاه طرح شده بود، باز هم چنین برخوردی بروز می یافت؟

معاون فرهنگی وزارت علوم که هفته‌ی گذشته در میزگردی با مصطفی تاج زاده حضور یافته بود، اظهار داشت که برنامه ای برای انقلاب فرهنگی ندارد. البته ماجرا به همین جا خاتمه نیافت. وی حتی از طرف دانشجویانی -که به واسطه ی ضعف مدیریتی این وزارتخانه، ماجراهای دانشگاه تهران و امیر کبیر را مدیریت نموده و جمع کردند و ضمنا مطالبه ی انقلاب فرهنگی دوم را نیز طرح نموده بودند- گفت حتی این دانشجویان هم طرحی برای انقلاب فرهنگی ندارند. سپس کل داستان "طرح مجدد مسئله نیاز به انقلاب فرهنگی" از سوی دانشجویان را، به عکسی از یک پلاکارد، که بر روی آن نوشته شده بود"انقلاب فرهنگی دوم"، تقلیل داد.

خیل شرکت کنندگان در این ماجرا، همان بدنه ضلع اسلام گرای جنبش دانشجویی بودند و همین دانشجویانی که جناب خرمشاد هم از جانب آن ها سخن گفته، بیش از پیش، ضعف و بی جهتی و بی برنامگی مدیران وزارتخانه را روشن و محرز می‌بینند.

البته در فضای سیاست زده و کمیت زده، باید همچون معاون محترم فرهنگی، از انقلاب فرهنگی عذرخواهی نمود و از آرمان انقلاب اسلامی تبری جست. این مسئله وقتی روشن تر می‌شود که نگاهی به عملکرد ۲ ساله ی وزارتخانه آقای زاهدی و تیم ایشان بیاندازیم و بدانیم که مبنا و منتهای دفاع ایشان در گزارش عملکرد ۲ ساله، توسعه گسترده اما کمی دانشجو و دانشگاه است و آنگاه هم که سخن از ارتقا و توسعه ی کیفی آموزش عالی به میان آمده، گویا افقی فراتر از افزایش تعداد هیئت علمی و رساندن نسبت دانشجو و استاد به استانداردهای به اصطلاح جهانی نیافته اند. محقق نکردن بخشی از اهداف چشم انداز، بهتر از تحقق صرف اهداف کمی است و توسعه کمی دانشگاه ها همان بلایی را بر سر دانش خواهد آورد که توسعه کمی شبکه های تلویزیونی بر سر فرهنگ آورده و تازه هنوز نیاورده! نهضت علمی بدون انقلاب فرهنگی بی معناست و مقصد نهضت تولید علم، تحقق کامل انقلاب فرهنگی در دانشگاه است.

حماسه ی سوم تیر، همچون دوم خرداد سبب شد گروهی از دانشگاه به اداره بیایند اما کاش در انتخاب‌های وزارت علوم، دقت بیشتری می‌شد. دست کم باید متوجه بود که هر شخص و گروهی در تولد حماسه ی سوم تیر چه نقش و سهمی داشته و همین دانشجویانی که به زعم برخی شعار انقلاب فرهنگی اشتباها از دهانشان دررفته و یا تصادفا روی پلاکارد چیزی نوشته اند، درآن روزهای حماسه، در تدارک همه جانبه فعالیتهای سیاسی و فرهنگی برای نهضت سوم تیر بوده اند. امروز نیز دست کم توقع یاری به زبان و حرف دارند و بیش از این انتظاری ندارند. اگر شرایط همچون ۲ سال گذشته پیش برود، وزارت علوم مانعی بر سر راه حرکت جریان اسلام گرای دانشجویی بوده و ارز خود می برد و زحمت ما می‌دارد.

برخی توصیه های اخیر رهبر انقلاب نیز ناظر به لزوم قوت گرفتن وزارتخانه علوم بود. عجز وزارت علوم ازمدیریت جریانات دانشجویی، همانند بی برنامگی اش برای انقلاب فرهنگی، همه قطعات یک پازل اند و از نبود رصد و تحلیل دقیق از گروه ها و افراد موثر جریان های دانشجویی، بویژه تحولات بنیادین و تدریجی جریان اسلام گرا در دهه اخیر است. بی بهره از بدنه دانشجویی، نمی‌توان حرکتی را در عمق آغاز کرد.

وزارت علوم باید بیش از پیش جای پای خود را درمیان جریان‌های دانشجویی باز نموده و بدنه دانشجویی را مبنای تحول قرار دهد. باید چشم ها را به روی حرکتی که در دهه ی گذشته در ضلع اسلام گرای جنبش دانشجویی آغاز شده باز کرد. دهه اخیر آبستن تولد جریانی بود که به آرمانهای انقلاب اسلامی خودآگاهی یافته و امروز راه خویش را می پیماید. این حرکت مستقل دانشجویی بر پایه ای تئوریک شکل گرفته و ظهورات سیاسی –اجتماعی خویش را تجربه می کند .طرح های مطالعاتی تابستانه ای که خصوصا در سالیان اخیر به سرعت در میان گروهای علمی و فکری اعضای بسیج دانشجویی و جامعه اسلامی دانشجویان در حال تکثیر است، از علائم این حرکت است.

جریانی که موتور محرک سوم تیردر سطح نخبگان و عامه مردم بود. به نحوی خود جوش و مستقل از ساختارهای مربوطه حکومتی و در سایه حمایت برخی از متفکرین نسل اول و دوم انقلاب شکل گرفته و روز به روز بر انسجام و استحکام شبکه ای خویش می افزاید و یکی از جلوه هایش، حضور پر تعداد و پر رنگ در اتفاقات امیر کبیر و تهران و مدیریت خود جوش و مستقل آن بود اما آیا وزارت علوم توانسته حداقلی از خواسته های آن را براورده کند؟ به همین ترتیب توقعی از تیم فعلی وزارت عموم برای مدیریت تحولات فکری، فرهنگی، سیاسی و علمی دانشجویی نداشته باشد و خود داعیه دار حرکت در عمق تحولات دانشجویی است.

به نظر می رسد وزارت علوم دست کم نباید بر سر راه این حرکت مانع بگذارد.بلکه باید به انتقادات توجه نموده و گره گشایی نماید.

باید پرسید که حقیقتا معاونت های پژوهشی، فرهنگی و دانشجویی وزارت علوم چه برنامه تازه ای طرح نموده اندکه دست کم به اندازه ی برنامه تیم سابق برد داشته باشد؟ وزارت علوم دولت سابق، بی شائبه و دست ودلبازانه از دفتر تحکیم و انجمن پلی تکنیک و جریانات دموکراسی خواه و حقوق بشر پرست حمایت می کرد و دست کم توان تزریق سیاست زدگی به دانشگاه را داشته و اینگونه دانشگاه را به تحرک و آشوب وا می‌داشت.

به نظر می‌رسد با وقوع حوادث سوم تیر و بر مسند خدمت نشستن دولت کار و مجاهدت، توجه سیاسی به دانشگاهها در حاشیه قرار گرفته و دولت در پی ایجاد ایجاد ارتباط زنده میان دانشگاه و صنعت و اشتغال برآمد. این رویکردی مبارک بود اما باید پرسید وزارت علوم بر آمده از حماسه ی سوم تیر، از عهده رصد و پاسخگویی به حرکت های جریان اسلام گرای دانشجویی برخواهد آمد؟

سجاد فیاض