پنجشنبه, ۲۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 16 May, 2024
غم های خاموش دلم
دوباره محرم آمد، دوباره بوی اسپند در جای جای شهر پیچید، دوباره در خیابان ها چادرهای مشکی را می بینیم که به صورت تکیه بسته اند و هیات های عزاداری را با کلی جمعیت که زنجیرزنهایی که از دل و جان برای مولا یشان عزاداری می کردند را دیدیم. باز صدای طبل و سنج و دهل میآید و چشم ها به علم های بزرگ و رنگارنگ هیات می خورد. آری غم در و دیوار شهر را سیاه پوش کرد و بازحس غریب دلتنگی ما به سوی کربلا پرکشید و تمام این نشانه ها دم ازامام حسین (ع) و یارانش می زند.
یادم میآید زمانی که بچه بودیم هر سال که ماه محرم میآمد چفیه دایی محسن را برگردن انداخته و به همراه خان جون هر شب به دسته می رفتیم و بعد از کمی تماشا راهی تکیه می شدیم. خان جون مثل بقیه سینه می زد و گریه می کرد و من هم او را همراهی می کردم. آن زمان با این که بچه بودیم اما انگار معتقدتر بودیم. هر شب باید به تکیه می ر فتیم هر شب برای شهادت امام حسین(ع) و لب تشنه اش اشک می ریختیم و دائم به دستان حضرت ابوالفضل(ع) تنهایی حضرت زینب(س) و مظلومیت حضرت رقیه (س) می اندیشیدیم، برای نبود سایه پدر بالا ی سرحضرت رقیه (س) گریه می کردیم و حتی برای آب،بله حتی برای آب که آن هم شرمنده حضرت عباس(ع) شده بود می گریستیم.
سنی نداشتیم اما اعتقادی چندین برابر حال داشتیم یادم. میآید هر زمان که خان جون آب می خورد می گفت: «یا حسین شهید، سلا م برحسین، لعنت بریزید». همیشه وقتی این حرف را می گفت با تعجب نگاهش کرده و شانه هایم را بالا می انداختم. تا این که یک روز ازش می پرسیدم چرا هر زمان که آب می خورید این جمله را می گوئید؟
و هنگامی که او از لب تشنه امام حسین (ع) و مشک پاره حضرت ابوالفضل(ع) برایم گفت آهسته گریستم.
کوچک که بودیم همیشه آرزو داشتیم ضریح ۶ گوشه امام حسین (ع) را ببینیم و حتی برای لحظه ای هم که شده در بین الحرمین قدم بزنیم یا وقتی خواسته و حاجتی داشتیم بعد از خدا به سراغ امام حسین (ع) و حضرت عباس(ع) می رفتیم. بچه بودیم اما اعتقاد داشتیم که در کل ماه محرم و صفر خیلی نخندیم و شاد نباشیم.
چندین و چند سال از آن روزها می گذرد و چقدر اعتقادات ما تغییر کرده و عوض شده ایم. عده ای به دنبال چرایی این همه ماتم، عده ای به دنبال فلسفه محرم، عده ای به دنبال ...
اما کاش زودتر به جواب سوال هایمان برسیم. کاش زمان هر چه سریع تر تمام این سوالا ت که ذهن ما را درگیر کرده بر طرف کند و دوباره با دلی صاف و بی ریا و با اعتقادی دو چندان به قبل برگشته و با جان و دل با امام حسین(ع) و یارانش انس بگیریم.
می توانی، مطئمن باش. آره اگر بخواهی شک نکن که بر می گردی به چند سال پیش، قبل از هر چیز به دنبال جواب سوالا ت رفته و حتی برای مظلومیت اباعبدالله الحسین(ع) هم که شده می گریی. دو روز دیگر روز تاسوعا است وقتی نداریم، از خودش می خواهیم که کمکمان کند و دوباره از نو شروع کنیم.
نویسنده : مهدیه یزدی فر
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران مجلس شورای اسلامی دولت سیزدهم مجلس تعطیلی شنبه ها دولت قوه قضائیه شورای نگهبان رئیس جمهور رهبر انقلاب حسن روحانی مجلس یازدهم
مشهد سیل سیل مشهد قوه قضاییه تهران هواشناسی پلیس قتل شهرداری تهران فضای مجازی بارش باران سازمان هواشناسی
خودرو مالیات قیمت دلار قیمت خودرو بازار خودرو قیمت طلا بانک مرکزی دلار مسکن سایپا بورس ایران خودرو
نمایشگاه کتاب سریال زنان کتاب نمایشگاه کتاب تهران تلویزیون فردوسی سحر دولتشاهی شاهنامه سینمای ایران دفاع مقدس سینما
دانشگاه تهران شورای عالی انقلاب فرهنگی فضا تحقیقات و فناوری
فلسطین رژیم صهیونیستی غزه اسرائیل آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه اوکراین نوار غزه طوفان الاقصی
فوتبال استقلال پرسپولیس لیگ برتر بازی جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید باشگاه استقلال فولاد خوزستان مهدی طارمی فولاد
هوش مصنوعی گوگل عیسی زارع پور ایرانسل تبلیغات سرعت اینترنت ناسا موبایل تلفن همراه دوربین
چای دیابت خواب سرطان چاقی کاهش وزن زوال عقل کودک بارداری سرماخوردگی