جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

فلسفه انتظار


فلسفه انتظار

زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است به گونه ای که بدون انتظار, زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست و انتظار فرج از آن جهت مورد تأکید اهل بیت ع قرار گرفته است که در شخص منتظر امید به آینده ایجاد خواهد کرد و در اهمیت و جایگاه امید همین بس که رسول خدا می فرمایند «اگر امید نبود, مادری فرزند خود را شیر نمی داد و کسی درختی را نمی کاشت»

چه ضرورتی در مسئله انتظار وجود دارد و بی انتظاری چه آثاری را برای انسان به دنبال دارد؟

عدم انتظار آثار مخربی در زندگی فردی و اجتماعی انسان بر جا می گذارد که در اینجا به بعضی از آنها اشاره می کنیم:

۱) یاس و ناامیدی

زندگی انسان با انتظار و امید به آینده عجین شده است به گونه ای که بدون انتظار، زندگی مفهومی ندارد و شور و نشاط لازم برای تداوم آن در کار نیست و انتظار فرج از آن جهت مورد تأکید اهل بیت (ع) قرار گرفته است که در شخص منتظر امید به آینده ایجاد خواهد کرد و در اهمیت و جایگاه امید همین بس که رسول خدا می فرمایند: «اگر امید نبود، مادری فرزند خود را شیر نمی داد و کسی درختی را نمی کاشت» (نهج الفصاحه، ص ۱۸۹)

نهرو هم می گوید:

«در دنیایی که پر از کشمکش و نفرت و خشونت است، اعتقاد بستن به سرنوشت انسانی، ضروری تر از هر زمان دیگر است... هر گاه آینده ای که ما برای آن کار می کنیم، سرشار از امید برای بشریت باشد نابسامانی های کنونی، چندان اهمیتی ندارد و کار کردن برای آن آینده، دارای حقانیت است».

گرفتن «انتظار» به معنای ناامید کردن شخص از آینده و نوعی بدبینی است که نظام زندگی را از هم می پاشد؛ و یعنی یأس، خود شکست است انسان هنگامی شکست خورده است که باور نماید شکست خورده است؛ زیرا که شکست از درون و از طرز تفکر و اراده شخص شروع می شود، و لذا اسلام با یأس مبارزه کرده است و آنرا در حکم کفر قرار داده است.

پس نه تنها نمی توان منتظر نبود بلکه برای پیشرفت بیشتر باید در خط مقدم انتظار قرار گرفت.

۲) حل شدن در مفاسد

کسی که منتظر نیست در مفاسد و آلودگی های محیطی خود حل می شود یعنی هنگامی که فساد جامعه را فرا می گیرد، و اکثریت یا جمع کثیری را به آلودگی می کشاند، گاهی افراد پاک در یک بن بست سخت روانی قرار می گیرند، بن بستی که از یأس از اصلاحات سرچشمه می گیرد. زیرا احساس می کند که کار از کار گذشته است و امیدی برای اصلاح نیست و کوشش برای پاک نگهداشتن خویش بیهوده است و این نومیدی به تدریج او را به سوی فساد و همرنگی بامحیط می کشاند و همرنگ با جماعت شدن را موجب رسوائی می داند.

تنها چیزی که بشر را امیدوار می کند و نمی گذارد از محیط فاسد ضربه بخورد و فاسد شود امید به اصلاح نهایی است. و اگر می بینیم در دستورات اسلامی یأس از آمرزش، گناه شمرده شده است فلسفه اش همین است که گناهکار مأیوس از رحمت خدا هیچ دلیلی نمی بیند که به فکر جبران بیفتد و یا لااقل دست از ادامه گناه بردارد و منطق او این است که آب از سر من گذشته است، چه یک قامت چه صد قامت... اما هنگامی که روزنه امید برای او گشوده شود، امید به عفو پروردگار و امید به وضع موجود، نقطه عطفی در زندگی او پیدا می شود و چه بسا او را به توقف کردن در مسیر گناه و بازگشت به سوی پاکی و اصلاح دعوت می نماید.

۳) خروج از حوزه مؤمنان و متقیان

با انتظار زیستن و منتظرانه دین داشتن، وظیفه ای است که شریعت اسلام، از مؤمنان خواسته است. چشم داشتن به ظهور منجی و حاکمیت دوازدهمین امام، از سلسله امامان معصوم(ع) باور به تداوم امامت و عینیت رهبری دینی، در نهایت تاریخ زندگی است، نهایتی دور، ولی در پیش، بسا امروز، فردا یا فردای دیگر.

عالمان بزرگ دین، برپایه احادیث معصومین انتظار فرج را شاخص بزرگ انسان دیندار در عصر غیبت دانسته اند و همواره دین داران را به داشتن و دانستن این مهم فراخوانده اند.

پیامبر اسلام(ص) می فرماید: «انتظار فرج داشتن برترین عمل امت من است» (بحارالانوار، ج ۲، ص ۱۲۸)

امام صادق(ع) می فرماید: «خبر دهم شما را به چیزی که خداوند عمل بندگان را جز با آن نمی پذیرد؟ گفتم آری!

امام فرمود: باور به خدای یکتا و پیامبری محمد(ص) و چشم داشتن به ظهور قائم(عج)». (غیبت نعمانی)

حال با این وصف اگر کسی منتظر نباشد خویشتن را از این فیض بزرگ محروم کرده است. خود را از حوزه متمسکین به ولایت اهل بیت خارج کرده است و بدون تردید خروج از این دایره خسرانی بزرگ است که هرگز جبران نمی شود.

از طرفی قرآن کریم «ایمان به غیب» را اولین شاخص «تقوا» برمی شمارد، براساس هستی شناسی توحیدی، عالم از دو بخش عالم مشهود و محسوس و عالم نامشهود و غیرمحسوس تشکیل یافته است. موحد متقی کسی است که عالم نامحسوس «غیب» را با همه گستردگی و عناصر و اجزایش باور داشته باشد و دلیل براین که مطلب آیه شریفه: «الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلاه و ممارزقناهم ینفقون»(بقره-۳) است.

مرحوم علامه طباطبائی (ره) در تفسیر واژه غیبت می فرمایند:

«غیبت برخلاف شهود است و بر همه امور نامحسوس اطلاق می گردد که همان خداوند سبحان و نشانه های بزرگ پنهانش است».

و چون حضرت مهدی(عج) از بزرگترین آیات پنهان الهی است که خداوند توانا در قرآن کریمش ظهور او را وعده حتمی خود معرفی فرموده است. ایمان به حضرتش از مقدمات تقوا و عامل رستگاری شمرده می شود. کسی که منتظر ظهورش نباشد و دل را به قیامش معطوف نکند خود را از جرگه متقیان خارج کرده است.