جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

خودشناسی درون مایه وجدان كاری


خودشناسی درون مایه وجدان كاری

در این مقاله نخست مفاهیم, موضوعات و مفروضاتی كه مبانی نگرشی و اصول اساسی پیام مقاله و تحلیل مسأله را تشكیل می دهد, تبیین می گردد و سپس بانگاهی به نقطه عطف و مركزثقل فرایند مذكور, بحثی بنیادی ارائه می شود و از آنجا برای یافتن راه حل نهایی مسأله و پاسخ به پرسش اساسی تلاش می گردد

فاقم وجهك للدین حنیفاً فطرهٔ الله التی فطر الناس علیها لاتبدیل لخلق الله ذلك الدین القیم و لكنّ اكثر الناس لایعلمون«حق گرایانه روی خود را به سوی دین كن، همان كه سرشت خدایی است،كه مردم را به آن سرشته است كه هیچ تغییری در خلقت خدا نیست. این است آیین استوار حق ولكن اكثر مردم از این حقیقت آگاه نیستند.»(روم:۳۰)

چرا بسیاری از كاركنان و مدیران سازمانها، در عین برخورداری از صفات پسندیده فراوان، خوب كار نمی كنند و گاه مشكل می آفرینند؟ چرا از انبوه سرمایه ها، امكانات، نیروها، استعدادها و عمر خود به گونه ای نامنظم و غیر مؤثر بهره برداری می كنند؟ چرا پایبندی به وظیفه و نقش سازمانی نزد آنها مفهوم نداشته، در عین تراكم نیروی كار، بسیاری از كارها زمین می ماند؟ و خلاصه، چرا روحیه و نشاط، هدفداری و مسئولیت، اطمینان و لذت، امنیت و رضایت، كیفیت و معنویت و جدیت و موفقیت; جای خود را به بیحالی و كسالت، ناامیدی و سرخوردگی، سرگردانی و غفلت، دو دلی و اضطراب، فشار و ملامت و شعار و مادیت می دهد؟

این مسأله چه علل یا عواملی دارد؟ محیطی، سازمانی، انسانی یا شغلی؟

آیا این عوامل بصورت سلسله مراتبی آشكار می شوند یا همه در عرض یكدیگر و به یك اندازه امكان بروز دارند؟ با فرض تشخیص علت مسأله، چگونه می توان وضعیت مطلوب را در سازمان و افراد به گـونه ای تحكیم بخشید كه از پویایی، زایندگی و اثر بخشی در درازمدت برخوردار بوده، پشتوانه ای نیـرومند برای نیل به اهداف گردد؟

در این مقاله، به آن سلسله مراتب و ویژگیهای آن و یا چگونگی طراحی فرایند شكل گیری و دخالت عوامل متعدد، پرداخته نمی شود. بلكه نخست مفاهیم، موضوعات و مفروضاتی كه مبانی نگرشی و اصول اساسی پیام مقاله و تحلیل مسأله را تشكیل می دهد، تبیین می گردد و سپس بانگاهی به نقطه عطف و مركزثقل فرایند مذكور، بحثی بنیادی ارائه می شود و از آنجا برای یافتن راه حل نهایی مسأله و پاسخ به پرسش اساسی تلاش می گردد.

در اینجا توجه به این نكته ضروری می نماید كه ماهیت موضوع مورد بررسی ما، با مسائل انسان شناسی، فلسفه اخلاق، روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، روان درمانی، جامعه شناسی و اقتصاد، ارتباطی نزدیك دارد. از اینرو، یافتن راههای عملی حاكمیت و اشاعه فرهنگ وجدان كاری و انضباط اجتماعی، مستلزم مطالعات ریشه ای و همه جانبه و همكاریهای گسترده است وبر پژوهشگران، مؤلفان و مجامع علمی است كه به حركتی كه در این راستا آغاز كرده اند شتاب بخشند و همواره در این اندیشه باشند كه چگونه می توان پاسخی در خور به این خطاب رسای رهبر معظم انقلاب تقدیم نمود: «دست اندركاران امور فرهنگی، برنامه ریزان، مبلغین و نویسندگان باید در ترویج این دو اصل مهم در جامعه تلاش كنند.»۱

● انسان

انسان در بعد ادراك و كشف خود و جهان، از نیروی "عقل و وجدان" و در بعد انگیزه ها، از "جاذبه های معنوی" نیز برخوردار است.

● وجدان (ضمیر)۲

وجدان،امری فطری ویكی از مراتب روح یا بعدملكوتی انسان است. این مفهوم خوددارای مراتبی بوده، برحسب هرمرتبه،بصورت مطلق یا اضافه بكار می رود.۳ وجدان، كه از آن به وجدان روانشناسی، وجدان عقلایی، وجدان نوعی، وجدان فطری، خودِ انسان یا منِ ملكوتی نیز تعبیرمی گردد،عبارت است از "استعداد آدمی نسبت به تمییز خیر و شر".

ایدئولوژی عام و انسانی مانند ایدئولوژی اسلامی، نوعی شناخت از انسان دارد كه از آن به فطرت تعبیر می شود. از نظر اسلام; انسان در جریان خلقت، مقدم بر تأثیر عوامل تاریخی و عوامل اجتماعی، دارای بعد وجودی خاص شده و استعدادهای والا كه او را از حیوان متمایز می كند و به او هویت می بخشد، به او داده شده است. طبق این نظر انسان در متن خلقت از نوعی "شعور و وجدان نوعی" كه در همه انسانها وجود دارد بهره مند شده و همان "وجدان فطری" به او تعین نوعی و صلاحیت دعوت، مخاطب واقع شدن، حركت و جنبش داده است. این ایدئولوژی ها با تكیه به وجدان فطری مشخص نوع انسان، دعوت خود را آغاز می كنند و حركت می آفرینند.۴

انسان در مرتبه ای از وجود، دارای "من طبیعی" و "مُلكی" است و در مرتبه ای دیگر دارای "من ملكوتی"; یعنی همان كه در قرآن از آن به «نفخت فیه من روحـی(حجر:۲۹)» تعبیر شده است. وجدان عمومی همین "خود" است كه از آن به خود ملكوتی تعبیر می شود و درست در مقابل آن، خودِ شخصی (فردی، نفسانی) قرار دارد. اسلام در مبانی و اصول تربیتی و اخلاقی خود "وجدان عمومی" را اصل شمرده و با "خود نفسانی" مبارزه می كند. منظور از وجدان عمومی فقط دوست داشتن همه انسانها نیست بلكه بالاتر از آن، دوست داشتن همه اشیاء و در عین حال، برداشتن موانع در عمل و در مسیر تكامل است.۵

قرآن "ضمیر" انسانی را به عنوان یك منبع معرفت ویژه نام می برد. از نظر قرآن، سراسر خلقت، آیات الهی و علائم و نشانه هایی برای كشف حقیقت است. قرآن از جهان خارج انسان، به "آفاق" و از جهان درون انسان، به "انفس" تعبیر می كند(فصلت:۵۳) و از این راه اهمیت ویژه ضمیر انسانی را گوشزد می نماید. اصطلاح آفاق و انفس در ادبیات اسلامی از همین جا پدید آمده است.

● جاذبه های معنوی

از نظر اسلام، انسان موجودی است كه میل دارد آزاد و رها باشد و هر كاری كه می خواهد انجام دهد;(قیامت:۵) ولی از سوی دیگر، جاذبه های معنوی به انسان این امكان را می دهد كه دایره فعالیتش را از حدود مادیات توسعه دهد و تا افق عالی معنویات بكشاند. اصول انگیزه های معنوی عبارت است از: علم طلبی، خیر اخلاقی، زیبایی دوستی و خداجویی (خداپرستی).۶

ازنظرقرآن،انسان از آن جهت كه انسان است، جز یك كشش درونی ویژه برای حركت در مسیر فطری خویش ندارد و آن انگیزه خداجویی و حركت دائمی بسوی اوست: «انا لله و اناالیه راجعون» (بقره:۱۵۶) و همین جاذبه است كه آدمی را به مقام لقاء الهی می رساند: «یاایها الانسان انك كادح الی ربك كدحاً فملاقیه.»۷ براساس این نگرش گونه های مختلف انگیزه های والای بشری از قبیل عدالت، حق، صدق، كرامت،زیبایی وجاودانگی و نفرت داشتن از ظلم، باطل، كذب، پستی، زشتی و نیستی، همه در راستای انگیزه "خدا دوستی" دیده می شود.۸

● ارزشها و ضد ارزشها

از نظر قرآن، انسان موجودی است برگزیده از طرف خداوند;(طه: ۱۲۲) خلیفه و جانشین او در زمین;(بقره: ۳۰) نیمه ملكوتی و نیمه مادی; (انعام:۱۶۵) دارای فطرتی خدا آشنا;(سجده:۹)آزاد، مستقل، امانتدار خدا و مسئول خویشتن و جهان;(اعراف:۱۷۲) مسلط بر طبیعت و زمین و آسمان;(احزاب:۷۳)ملهم به خیر و شر;(شمس:۷)وجودش از ضعف و ناتوانی آغاز می شود و به سوی قوت و كمال سیر می كند و بالا می رود، امّا جز در بارگاه الهی و جز با یاد او آرام نمی گیرد;(رعد:۲۸) ظرفیت علمی و عملیش نامحدود است;(بقره:۳۱) از شرافت و كرامت ذاتی برخوردار است;(اسراء:۷)احیاناً انگیزه هایش هیچگونه رنگ مادی و طبیعی ندارد;(فجر:۲۸)حق بهره گیری مشروع از نعمتهای خدا به او داده شده است، ولی در برابر خدای خودش وظیفه دار است. او برای عبادت آفریده شده،(ذاریات:۵۶)فقط با یاد و پرستش او خود را می یابد و اگر خدای خویش را فراموش كند، خود را فراموش می كند و نمی داند كه كیست، برای چیست و چه باید بكند و كجا باید برود.(حشر:۱۸) او همینكه از این جهان برود و پرده تن كه حجاب چهره جان است دور افكنده شود، بسی حقایق پوشیده بر وی آشكار می گردد.(ق: ۲۲)

در عین حال، همین موجود، در قرآن، مورد بزرگترین نكوهشها و ملامتها قرار گرفته است: «او بسیار ستمگر و بسیار نادان است.»،«او نسبت به پروردگارش بسیار ناسپاس است»، «او آنگاه كه خود را مستغنی می بیند طغیان می كند.»،«او عجول و شتابگر است.»،«او تنگ چشم و ممسك است.» ، «او مجادله گرترین مخلوق است.»،«او حریص آفریده شده است.» ، «اگر بدی به او رسد، جزع كننده است و اگر نعمت به او رسد، بخل كننده است.»(احزاب:۷۲)

از نظر قرآن، انسان ممدوح، انسان با ایمان و انسان مذموم، انسان فاقد ایمان است.۹(اعراف:۱۷۹)

● وجدان اخلاقی

وجدان اخلاقی همان وجدان عقلائی است ولی در مرتبه ای بالاتر; یعنی علاوه بر تمییز خیر و شر و نظارت بر اعمال، دارای ویژگی "گرایش به خوبی" و "نفرت از بدی" است. ]به عبارت دیگر، وجدان (حس) اخلاقی، استعداد آدمی است نسبت به تمییز خیر و شر و گرایش طبیعی او به سوی خیر و گریز از شر[ این صفت فطری در مرحله معینی از رشد و تحول بروز می كند و در واقع از عقل و سایر قوای نفسانی متمایز و مستقل نیست و احكام آن همان ادراكات و احكام عملی عقل است كه آن نیز مستقل از ادراكات و احكام نظری عقل نیست.۱۰

استاد شهید مرتضی مطهری، [پس از نقد نظر دوركیم ـ مبنی بر اینكه انسان دو "من" مستقل و جدا از هم به نامهای "وجدان جمعی" و "وجدان فردی" دارد ـ ]مراتب وجدان را اینگونه توضیح می دهد: قرآن می گوید: "نفس اماره" ، "نفس لوامه" ، "نفس مطمئنه". فلاسفه این مورد را می گویند: "وحدت در كثرت، كثرت در وحدت"; یعنی اینگونه نیست كه انسان چند "خود" داشته باشد و هر كدام كاری خاص كند، بلكه نفس انسان اگر در حد پایین پایین كار كند، آنجا كه تحت فرمان عقل نیست، "نفس اماره" نامیده می شود. همین نفس در درجه بالاتر و با هوشیاری بیشتر، "نفس لوامه" كه خودش خودش را ملامت می كند. در آن واحد، خودش هم قاضی می شود، هم مدعی و هم مدعی علیه و علیه خودش حكم صادر می كند. محاسبهٔ النفس معنایش همین است: «لااقسم بیوم القیامهٔ و لا اقسم بالنفس اللوامهٔ»(قیامت:۱ و ۲) و در درجه بالاتر، "نفس مطمئنه" نام می گیرد: «یا ایتها النفس المطمئنهٔ ارجعی الی ربك راضیهٔ مرضیهٔ فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی»(فجر: ۲۷). اینكه نفس در كدام مرتبه باشد، مربوط به این است كه در چه درجه ای از توجه و آگاهی و تذكر و صفا و نبودن حجابها و داشتن ایمان و یقین بیشتر باشد.۱۱ وجدان، هرچه در مرتبه نیرومندتری باشد به همان نسبت صاحب خود را از شخصیت والاتر و نفوذ عمیقتر و پایدارتر برخوردار می سازد.

كنت بلانكارد می گوید: «در اندرون هر یك از ما، دنیای ساكت و آرامی هست كه خودِ واقعی ما در آن زندگی می كند و صلاح ما را بخوبی تشخصی می دهد. در سكوت و آرامش این دنیاست كه می توانیم شاهد رفتار خود باشیم; خود را ارزیابی كنیم و به طرح برنامه های آتی خود بنشینیم. اگر چنین فرصتهایی را از كف بدهیم، در جهتی گام برداشته ایم كه ما را از اهداف، ارزشها و رسالتمان در زندگی دور می كند.۱۲

پی‌نوشت‌ها

۱ـ رهبر معظم انقلاب اسلامی، پیام نوروزی سال ۱۳۷۴.

۲ـ ضمیر، نفس، من، خود، خودآگاه، شعور و... Conscience

۳ـ از جمله اصطلاحات تركبیی این واژه در فرهنگ اسلامی عبارت است از: وجدان حیوانی، طبیعی، ملكی; وجدان شخصی، فردی، نفسانی; وجدان خانوادگی، زوجی، قبیله ای،قومی، نژادی، ملی، انسانی، مذهبی; وجدان روانشناسی، عقلایی، فطری، ملكوتی، نوعی، عمومی; وجدان اخلاقی و وجدان كاری.

۴ـ مرتضی مطهری،انسان و ایمان،(قم:انتشارات صدرا، چاپ امیر،۱۳۵۷)،ص ۷۴.

۵ـ ر.ك: مرتضی مطهری، تعلیم و تربیت دراسلام، (قم: صدرا،۱۳۷۰)، چاپ هجدهم، ص۲۴۴ ـ ۲۶۰ (اقتباس).

۶ـ ر ك: مرتضی مطهری، انسان در قرآن،(تهران: صدرا، چاپ سپهر)، ص ۲۴ـ۳۰.

۷ـ «ای انسان تو تلاشگر بسوی خدا هستی و او را ملاقات خواهی كرد.»

۸ـ ر.ك: علی اصغراحمدی، فطرت، بنیان روانشانسی اسلامی،(تهران:امیركبیر،۱۳۶۲)چاپ اول،ص ۸۱.

۹ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۲، ص ۲۶۸ـ۲۷۴.

۱۰ـ ر.ك: محمدتقی مصباح، جامعه و تاریخ از دیدگاه قرآن،(تهران: سازمان تبلیغات اسلامی،۱۳۶۸)، ص۱۸۱ـ ۱۸۵.

۱۱ـ مرتضی مطهری، مجموعه آثار، ج ۳، ص ۵۹۵ (تلخیص).

۱۲ـ كنت بلانكارد، سیری در كمال فردی، ترجمه محمد رضا آل یاسین، چاپ اول، منفرد ۱۳۷۴، ص ۱۵۷

۱۳ـ محمدتقی جعفری، وجدان، ص ۶

۱۴ـ «من لم یجعل الله له من نفسه واعظاً فانّ مواعظ الناس لن تغنی عنه شیئاً.» روضه بحار ج ۲ ص ۱۰۶

۱۵ـ ژكس. فلسفه اخلاق (حكمت عملی)، ترجمه ابوالقاسم پورحسینی،(تهران: امیركبیر،۱۳۶۲)، ص ۲۴ به نقل از: Albert-sueur: ص ۲۴۲ رساله نوینی در فلسفه ۱۷۷۸ـ۱۷۱۲

۱۶ـ تلخیص و اقتباس از تعلیم و تربیت، ص ۲۳۷ و انسان در قرآن ص ۳۰ـ۷۰ (مجموعه آثار ج ۳، ۲۸۰ـ۳۰۵)

۱۷ـ «سوگند به نفس و اعتدال آن كه پاكی ها و ناپاكی ها را به او الهام كرد; پس هر كه آن را پاكیزه داشت، رستگاروهركه آن رابفریفت زیانكارشد.»(شمس:۷ـ۱۰)

۱۸ـ رسول اكرم(ص) فرمود: «من عرف نفسه فقد عرف ربه». حضرت علی(ع) فرمود: «معرفهٔ النفس انفع المعارف».نیزفرمود:«عجبت لمن ینشد ضالته كیف لاینشد نفسه.»

۱۹ـ «ان الله یحب المحترف الامین»;وسائل الشیعه ج ۱۲، ص ۱۳; «الكاد علی عیاله كالمجاهد فی سبیل الله»

۲۰ـ «ملعون من القی كله علی الناس»; كافی، ج ۵، ص ۷۲، حدیث ۷.

۲۱ـ ر ك: تعلیم و تربیت، همان كتاب ص ۴۱۰ـ ۴۲۴.

۲۲ـ به ترتیب: كافی ج ۱، ص ۷۰; ج ۲ ص۸۴; اسراء: ۸۴ (امام صادق(ع)"شاكله" را "نیت " تفسیر می كند، كافی ج ۵، ص ۸۸.

۲۳ـ خوگرفتن حقیقی مردم با عادات و آداب صحیح اجتماعی، كاهش تخلفات اجتماعی، جرم و جنایت و قانون شكنی وافزایش غشق و اعتقاد به قانون و رعایت دقیق حد صحیح اجتماعی بر اساس آنچه كه قانون، مقررات و حدد الهی معین كرده است.(پیام نوروزی سال ۷۴، مقام معظم رهبری)

۲۴ و۲۵ـ ناصر میرسپاسی، مدیریت منابع انسانی و روابط كار (نگرشی نظام گرا)، چ دوازدهم،۱۳۷۲، ص۴۳۷ـ۴۴۱ به نقل از: كتاب مدیریت پرسنلی شرمن و شرادن، ص ۴۳۰.

۲۶ـ «خودتان از خودتان حساب بكشید پیش از آنكه حساب كشیده شوید; خودتان خود را بسنجید و به سود و زیان خود برسید قبل از آنكه شما را وزن كنند و بسنجند.»(نهج البلاغه:خطبه ۸۹).

۲۷ـ اگر چه الگوی سخت كوشی و تلاش مداوم در فرهنگ ژاپنی زبانزد شده است اما باید توجه داشت كه این روش در صورتی كه باعث خستگی و رنجش بیش از حد شده و انسان را از انجام وظایف خود باز دارد، پسندیده نیست; چنانكه هم اكنون در ژاپن این پدیده مورد دقت قرار گرفته و در اندیشه تخصیص اوقات معینی برای استراحت و تفریح نسل جدید ژاپنی هستند.

۲۸ـ ر.ك: پیام نورزی مقام معظم رهبری سال ۷۳ و۱۳۷۴.

۲۹ـ محمود ساعتچی، روانشناسی در كار، سازمان و مدیریت، ناشر مركز آموزش مدیریت دولتی، چاپ اول، پیك ایران ۱۳۶۹،صفحه ۴۳۱.

۳۰ـ ر.ك: لوبوف، مایكل، بزرگترین اصل مدیریت در دنیا، ترجمه مهدی ایران نژاد پاریزی ،۱۳۷۲، ص۲۷ و...

۳۱ـ كارل گوستاویونگ، روانشناسی ضمیر ناخودآگاه، ترجمه محمد علی امیری، انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی، چاپ اول.

۳۲ـ انسان و ایمان،پیشین، ص ۴۴ و ۴۵.

۳۳ـ آنتونی رابینز، توان بی پایان رمز و راز موفقیت در زندگی، مترجم محمد رضا آل یاسین، انتشارات یگانه، چاپ اول، ۱۳۷۲، مقدمه ص ۱۴ و ۱۰.

۳۴ـ كنت بلانكارد، پیشین، مقدمه و ص ۱۳۱ و ۱۷.

۳۵ و۳۶ـ همان، ص ۱۵۸،و ۱۰۹.

۳۷ و۳۸ـ ساعتچی، پیشین، ص ۱۹۷.

۳۹ـ ریتا ل. اتكینسون و ریچارد سن. اتكینسون و ارنست ر. هیلگارد، زمینه روانشناسی، ج ۲، ترجمه جمعی از مترجمان،(تهران:انتشارات رشد،۱۳۷۱)، چاپ چهارم،ص ۴۳۸.

۴۰ـ همان، ج۱، چاپ ششم،۱۳۷۱، ص ۵۶۷

۴۱ـ آنتونی رابینز،پیشین، ص۶۰ـ۶۹

۴۲ـ كنت بلانكارد،پیشین، ص ۱۰۹.

۴۳ـ «قل اعوذ برب الناس ملك الناس اله الناس من شر الوسواس الخناس الذی یوسوس فی صدور الناس من الجنهٔ والناس.»

۴۴ـ ر. ك: ص ۴.

۴۵ـ پیام مقام معظم رهبری، به پنجمین دوره مجلس شورای اسلامی، كیهان ۱۲ خرداد ۷۵.

منبع:ماهنامه معرفت ، شماره ۱۷


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 5 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.