چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
مصطفی ملكیان Mostafa Malekiyan
مصطفی ملكیان را آنهایی میشناسند كه دغدغه یافتن «راهی به رهایی» دارند. این در حالی است كه امروزه و در فضای فعلی جامعه ما سخن گفتن و داوری كردن و از سر دقت و تحلیل به نقد وارزیابی اندیشهها پرداختن، كاری دشوار است؛ چه آدمها گرفتار روزمرگی و دلمردگیاند. گرفتار خود و خودپسندیاند و در این شرایط صعب یافتن «راهی به رهایی» كاری است سخت و دشوار.
مصطفی ملكیان بر آن است كه تدین بر اساس تحلیل روانشناسان دین و فیلسوفان دین در همه انسانها و به نظر برخی دیگر در اكثر قریب به اتفاق انسانها مبتنی بر نوعی تعبد است، در عین حال، تعبد با تعقل سازگاری ندارد. برای ما كه میخواهیم هم متدین باشیم و هم متعقل، جمع بین استدلالگرایی كه لازمه تعقل است و تعبدگرایی كه لازمه تدین است، جمع بسیار دشواری است. به این لحاظ، همه مساعیای را كه فیلسوفان دین و الهیدانان در دنیا انجام میدهند، میشود در این مشكل خلاصه كرد كه میخواهند ببینند چگونه میشود در عین این كه سیر استدلالی را فرونمیگذارند و به جمیع لوازم عقلانیت ملتزمند، در عین حال سخن كس یا كسانی را تعبداً بپذیرند.
مصطفی ملكیان متولد سال ۱۳۳۵ اصفهان است و فلسفه را تا مقطع كارشناسی ارشد به پایان برده و پیش از این در دانشگاه تهران به تدریس مشغول بود و در حال حاضر بیشتر به پژوهش روی آورده. او علاوه بر تألیف كتابهای ارزشمندی چون «راهی به رهایی» مترجم نیز هست. چنانكه كتاب «ویتگنشتاین» نوشته «هادسن» و «گابریل مارسل» نوشته «سم كین» ترجمه اوست و الحق كه ترجمههای شیوایی است.
قبل از آنكه به سایر كتابهای تألیفی مصطفی ملكیان بپردازیم، بهتر است نگاهی به كتاب «راهی به رهایی» او داشته باشیم. كتاب «راهی به رهایی» دارای متن سنگینی است، بویژه در بخش گفتوگوها. خود ملكیان در این باره میگوید: «راهی به رهایی» در واقع «درسنامه» نیست، بلكه «دستنامه» است و طبعاً در «دستنامه» نویسنده آخرین آرا و نظرات شخصی خود را میآورد، فارغ از اینكه جنبه تعلیمی و آموزشی در آن رعایت شده است، یا نه؟ شاید به همین دلیل احساس كنید این متن تا حدی سنگین است. یقیناً اگر میخواستم درسنامهای بنویسم، باید حتماً روانشناسی آموزشی و تدریجی را كه اقتضای آن وجود دارد، رعایت میكردم كه البته نكردم.
ملكیان در كتاب «راهی به رهایی» بحث مدارا را مطرح میكند و نوعی تقسیمبندی از مدارا به دست میدهد. او در بخش دیگر كه به گفتوگوی تمدنها اختصاص دارد، گفتوگوی تمدنها را یك ضرورت فرهنگی ارزیابی میكند و میگوید: «در مدارا اگر عقایدی وجود داشته باشند كه به تعبیر من «عقاید عینی یاآفاقی» باشند، فقط در این مورد مدارا نمیكنیم.» منتها تأكید میكند: «اكثر عقایدی كه ما داریم عقاید عینی و بالفعل نیستند و بنابراین باید در مورد همه آنها مدارا كنیم».
او در ادامه به این نكته اشاره میكند كه تفاوت مدارا و گفتوگو در این است كه گفتوگو یك غایت نظری دارد، مدارا یك امر عملی است. او میگوید: «ما در مقام نظر هیچگونه محدودیتی را نمیتوانیم بپذیریم، اما در مقام عمل آنچه را كه طرف مقابل پذیرفته است انتظار داریم كه رعایت كند».
از دیگر نوشتههای مصطفی ملكیان تاریخ فلسفه غرب است؛ كتابی چهار جلدی و «اخلاق باور» و «نقد آرای اخلاقی - سیاسی مك اینتایر».
كتاب دیگری كه ملكیان ترجمه كرده است، كتاب «سیری در سپهر جان» است كه شامل سه مقاله از «آلدوس هاكسلی» میشود. هاكسلی كه در ایران بیشتر با رمان «ریشهها» شناخته میشود، ابتدا به عنوان رماننویس، نمایشنامهنویس و شاعر معروف شد، اما از اواسط عمر به سنتگرایی گرایش پیدا كرد و یك كتاب نیز در این زمینه نوشت به نام «فلسفه جاودانه» كه اثر مهمی محسوب میشود. اتفاقاً مقالات ترجمه شده توسط ملكیان نیز از همین كتاب برداشت شده است.
ملكیان در كتاب «سیری در سپهر جان» توجه خوانندگان خود را به دیدگاه سنتگرایانه هاكسلی معطوف میكند. خودش میگوید: «اقبالم به آثار هاكسلی به این خاطر بود كه توجه عمیقی به معنویت دارد. من چون مباحث عقلانیت و معنویت را دنبال میكنم، همیشه كسانی كه بینش عمیق معنوی دارند، فارغ از این كه دین و مذهب نهادینهای داشته یا نداشته باشند، سعی میكنم آثارشان را هم در تدریس و هم در ترجمههایم و تألیفاتم معرفی كنم».
یكی از دغدغههای اصلی مصطفی ملكیان پاسخ به این سئوال است كه «آیا بشر امروز از بتپرستی عبور كرده است؟» او در مقالهای با اشاره بر گوهر بتپرستی نشان میدهد كه بتپرستی در روزگار ما همچنان زنده است.
ملكیان از میان مصداقهای فراوان بتپرستی، سراغ علتالعلل و شاخصترین مصداق بتپرستی، یعنی عقیدهپرستی میرود و آن را رقیب و خصم خداپرستی میخواند و مؤمنان را فرامیخواند كه اگر میخواهند پاس ایمان و توحید خود را داشته باشند از افتادن در مرام عقیدهپرستی حذر كنند. او كه این مقاله را در نشریه «ناقد» به چاپ رساند، مینویسد: «اریش فروم» روانكاو و فیلسوف اجتماعی آلمانیتبار امریكایی در كتاب روانكاوی و دین بحق معتقد است كه ذات و لب لباب بتپرستی چیزی نیست، جز مطلق دانستن امور مقید و مشروط، كامل انگاشتن جنبههای ناقص جهان و تسلیم به آن امور و جنبههای به مقام خدا رسیده. بر این اساس، هرگاه موجود و پدیدهای را كه در واقع مقید و مشروط و ناقص است، مطلق و كامل تلقی كنیم و بالطبع تسلیماش شویم، بتپرست شدهایم و در این جهت، فرقی نمیكند كه آن موجود و پدیده چه چیزی باشد. چنین نیست كه به مقام اطلاق و كمال فرا بودن پارهای از چیزها بتپرستی باشد، ولی اگر همین معامله را با پارهای چیزهای دیگر داشته باشیم، بتپرست نشده باشیم... شك نیست كه امروزه كمتر كسی ستاره یا خورشید یا ماه یا مجسمهای فلزی یا چوبی را میپرستد، اما این بدان معنا نیست كه بتپرستی امری منسوخ و متروك شده است، بلكه میتواند فقط حاكی از این باشد كه اشكال و صوری از بتپرستی جای خود را به اشكال و صور دیگری سپردهاند. امروزه دیگر، تندیس تراشیدهای را نمیپرستیم، اما ممكن است پول یا قدرت یا موفقیت یا شهرت یا محبوبیت یا حیثیت اجتماعی یا لذت یا علم یا افكار عمومی یا گروهی سیاسی یا انسانی خاص یا رژیمی حكومتی یا... را بپرستیم. از باب نمونه، آلدوس هاكسلی، رماننویس و نقاد انگلیسی در كتاب فلسفه جاودانه در عین اینكه میگوید «برای اشخاص فرهیخته، اقسام ابتداییتر بتپرستی جذابیت خود را از دست داده، معتقد است كه انواع عدیدهای از بتپرستی عالیرتبهتر وجود دارند كه آنها را میتوان نخست به سه عنوان اصلی طبقهبندی كرد: بتپرستی فناورانه، بتپرستی سیاسی و بتپرستی اخلاقی.»
مصطفی ملكیان در این مقاله شاخصترین مصداق بتپرستی را كه از آن به عنوان علتالعلل سایر مصادیق بتپرستی تلقی میكند، عقیدهپرستی میداند و میگوید: «در عقیدهپرستی، آدمی نخست شخص خود را به مقام اطلاق و كمال، یعنی به جایگاه خدایی، فرا میبرد. سپس به گفته اریش فروم در كتاب دل آدمی به خودشیفتگی بدخیم دچار میشود. یعنی خود را با آنچه دارد تعریف میكند، نه با آنچه انجام میدهد؛ و سرانجام، عقاید خود را جزو داشتهها و داراییهای خود به حساب میآورد. فرآورده این فرایند سه مرحلهای میشود كه عقاید خود را میپرستد. یعنی اولاً آنها را فراتر از زمان، مكان و اوضاع و احوال و غیر متأثر از عوامل تاریخی، اجتماعی و فرهنگی، به تعبیری امری ماورایی و بدون ذرهای نقص و عیب میداند و ثانیاً: میخواهد كه عالم و آدم خود را با این عقاید سازگار و موافق كنند و تسلیم آنها شوند و چون در اكثریت قریب به اتفاق موارد، نشانی از این سازگاری و موافقت و تسلیم نمیبیند، خود دستاندركار ایجاد آن میشود و به ستیزه با همه چیز برمیخیزد.»
دغدغههای ملكیان به همین ختم نمیشود. او در پاسخ به این سئوال كه اساساً ادیان درباره پیشرفت انسان چه میگویند؟ مینویسد: «به نظر میآید در ادیان، اندیشه پیشرفت وجود ندارد و به جایش اندیشه امید وجود دارد. هیچ دینی از ادیان تاریخی و نهادینه چه ادیان ابراهیمی یعنی یهودیت، مسیحیت و اسلام و چه ادیان شرقی مثل آیین هندو، آیین بودا، آیین دائو و آیین شینتو قائل به پیشرفت نیستند.»
هیچ دینی در هیچ فرقهای، قائل نشده كه بشر در بعد مادی یا معنوی همیشه در حال پیشرفت است. مدعای پیشرفت، در ادیان تأیید نشده و ادیان اصلاً قائل به پیشرفت نیستند. بگذریم از اینكه كسانی اعتقادشان بر این است كه ادیان قائل به پسرفتند، ولی بر آن هم تأكید نمیكنم. ادیان به جای پیشرفت آمدند یك چیز دیگری به نام امید را نشاندند، گفتند شما در حال پیشرفت نیستید. این جور نیست كه هر پدری عقبماندهتر از فرزند باشد و هر فرزندی عقب ماندهتر از نوه باشد و هر نوهای عقبماندهتر از نوزاد. اصلاً چنین چیزی وجود ندارد، بلكه برای هر فرد انسانی چیزی به نام امید وجود دارد: پیشرفت با امید خیلی تفاوت دارد. لااقل ۳ فرق عمده میان پیشرفت و امید وجود دارد: اولاً پیشرفت ادعایی است درباره گذشته و حال و آینده بشر، ولی ضروری نیست كه امید به امور محقق تعلق گیرد. ممكن است، من به چیزی امید داشته باشم، محقق هم بشود. ممكن است به چیزی هم امید ببندم، محقق نشود. در امید نوعی مطلوبیت، محل توجه است، نه نوعی موجودیت، اما در پیشرفت نوعی موجودیت محل ادعاست. دوم اینكه پیشرفت یك اندیشه اجتماعی است. وقتی میگوییم جامعه امروز پیشرفتهتر از جامعه صد سال پیش است، منظورمان این نیست كه هر انسانی در این جامعه از هر انسانی در جامعه صد سال پیش پیشرفتهتر است.
مسلم است كه پدر من از نیوتن پیشرفتهتر نیست. پیشرفت حكمی برای جامعه است، نه بر روی یك یك افراد و آحاد اجتماع، اما امید یك امر فردی است. نكته سوم این كه امید باعث عمل میشود، اما اندیشه پیشرفت ضرورتاً دعوت به عمل نمیكند، چون اندیشه پیشرفت میگوید این قانون بر هستی حاكم است، چه تنبلی بكنی چه نكنی، این قانون حاكمیت دارد. اگر سوار یك كشتی باشید، حركت و سكون آن به شما ساكنان كشتی ربطی ندارد. اما اگر من به جای اینكه سوار كشتی باشم، خودم در حال شنا در دریا باشم، اینكه به كجا نزدیك شوم و از كجا دور شوم، به فعالیت خودم بستگی دارد. اندیشه پیشرفت میگوید یك كشتی راه افتاد به نام پیشرفت و یك روند عمومی رو به جلو وجود دارد، بنابراین هیچ گونه دعوتی به عمل نمیآورد، اما امید نمیتواند هیچ گونه تأثیری در مقام عمل نداشته باشد. امید در واقع یك امر فردی است، هر چند تضمین نمیكند كه برآورده شود. همیشه نوعی عدم یقین در امید وجود دارد و خود این عدم یقین به عمل بحث میكند. ادیان به این امید قائلند. كسی كه قائل به امید است، باید یك پیشفرض داشته باشد كه قوانین حاكم بر جهان هستی منحصر به قوانین شناخته شده نیست. اگر شما قوانین حاكم بر جهان هستی را منحصر به قوانین شناخته شده بدانید كه دیگر امید وجود ندارد.
از دیگر مسائلی كه پیش روی مصطفی ملكیان قرار دارد، مسئله دینپژوهی و وضعیت آن در جامعه طی این سالهاست، او میگوید: «اگر آثاری را كه دینپژوهان جدید منتشر میكنند، با آثاری كه در حوزههای علمیه منتشر میشده، مقایسه کنیم، به نظر میرسد پیشرفت قابل ملاحظهای صورت گرفته است؛ اما اگر جنبه مقایسهای را كنار بگذاریم و آن چیزی كه «باید باشد» مدنظر قرار گیرد، باید بگویم كه خیلی از آن چشمانداز فاصله داریم.»
مصطفی ملكیان در خلوت خود فراتر از ما به دین و برداشتهای سطحی ما از آن مینگرد. او دغدغهاش نه دغدغههای روزمره ما كه یافتن «راهی به رهایی» است؛ رهایی انسان از خودپرستی و بتپرستی؛ رهایی انسان از تمام گرفتاریهایی كه با دست خودش ساخته است. تلاش مصطفی ملكیان مشتاقان بسیاری دارد كه ندای ژرف و عمیق او را با گوش جان میشنوند؛ مشتاقانی كه هر روز بیشتر از دیروز میشوند.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست