چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
«مصایب شیرین » كارگردان «نازنین »
● شاهرگ (۱۳۵۴) فراتر از فیلمفارسی
▪ بازیگران: ایرج قادری، همایون، نوری كسرایی، نادره، امین امینی
▪ خلاصه داستان: «عباس» لوطی محل است. او پانزده سال مرد بی رقیب محله بوده، اما پس از ۱۵ سال زینل را به عنوان فاتح مبارزه با خود معرفی میكند. معرفی او به شیوهیی است كه خودش را پهلوان قبلی پهلوان محل نامیده بود. پس از این، زینل مرید عباس میشود، اما پس از مدتی در یك حادثه ناجوانمردانه به قتل میرسد و عباس یكبار دیگر پهلوان محل میشود. او منتظر كسی میشود كه بیاید و او را شكست دهد...
در مورد فیلم: فیلم، اگر چه در ظاهر شبیه بسیاری از فیلمهای جاهلی زمان خود به نظر میرسد (و این شباهت را در فیلمنامه آن هم و خصوصا در خلاصه داستانش میبینیم)، اما در اصل اثری است كه فراتر از فیلمهای فارسی جاهلی تجاری میایستد و از همان موقع هم نگاه عمیقتر كارگردانش در مقایسه با فیلمهایی دیگر آشكار است. «علیرضا داوودنژاد» كه پیش از این، چند فیلمنامه خوش ساخت و موفق را در دل جریان اصلی سینما نوشته بود (و این فیلمنامهها تبحر نسبی این جوان مستعد را در خلق درامهای متفاوت نشان میدادند) در فرصتی كه برای تصویر كردن فیلمنامه خودش به دست آورد، موفق نشان داد. فیلم، در گیشه فیلم موفقی بود و موفقیتش در ساخت و پرداخت هم، وقتی در كنار سودآوری اقتصادی آن قرار میگیرد، میتواند آغازی مناسب برای علیرضا داوودنژاد جوان و كمتجربه به شمار آید. این موفقیت، به این كارگردان این اجازه را میدهد كه در عین نوشتن فیلمنامه برای دیگران، به ادامه راه فیلمسازی خودش نیز بپردازد...
● نازنین (۱۳۵۵)؛ موفقیت در دل بحران
▪ بازیگران: فائقه آتشین، چنگیز وثقی، رضا كرم رضایی، اسفندیار ماوندادی، احمد معینی، پریچهر، ساغر، پوران، مهناز داوودنژاد.
▪ خلاصه داستان: نیر دختر یتیمی است كه با عمه پیر خودش عفت زندگی میكند و از سربازی به نام مرتضی حامله شده است. مرتضی از پادگان فرار میكند و به همراه نیر به تهران میگریزد. مرتضی به علت فرارهای پیدرپی از سربازی شش سال است كه سرباز است. در تهران در جستوجوی جایی هستند كه نیر بچه را سقط كند. رفیق عفت هم به دنبال آنها به تهران میآید. بالاخره مرتضی قابلهیی را پیدا میكند، اما نیر راضی به سقط بچه نیست و با قابله تبانی میكنند و بچه را نگه میدارند. مرتضی از این كار پشیمان میشود و زندگی مشتركشان را آغاز میكنند. در پایان فیلم مرتضی و نیر را به همراه فرزندان و نوههایشان میبینیم.
در مورد فیلم: فیلم نازنین فیلم عجیبی است. عجیب، تلخ، سیاه و البته امیدوار كننده، كه نشان میدهد علیرضا داوودنژاد چگونه راهش را در دل سینمای تجاری ایران پیدا كرده است. فیلم، با استفاده از مهمترین عنصر تجاری سینمای آن روزها، یا حداقل یكی از مهمترین هنرپیشگان و شمایلهای تجاری سینما یكسر راهی غیرتجاری را میپوید و این برای داوودنژاد در دومین فیلمش یك نكته اعتباری است. نكته مهم در مورد این فیلم، ساخته شدنش در بطن بحران و خطر تعطیلی سینمای ایران است. در دورهیی كه سینمای ایران رو به تعطیلی میرود و در این شرایط اگر چه نازنین فروش معقولی میكند و در شرایط معمولی، چنان فروشی میتوانست ادامه كار یك سینماگر را در سینمای ایران بیمه كند، اما فیلمسازش در دل بحران غرق میشود (مثل كلیت سینمای ایران)و تا چند سال بعد نمیتواند فیلمی بسازد.
به هر حال، نازنین فیلمی تلخ و درگیر كننده، با فیلمنامه جسورانه در آن سالها و بازیهایی خوب بود كه توانست در میان فیلمهای آن سالها سری میان سرها در آورد و نام خود را در تاریخ سینما به یادگار بگذارد. داوودنژاد، اگر فقط این یك فیلم را ساخته بود نیز، به اعتبار همین یك فیلم جایگاهی رفیع در تاریخ سینمای ایران داشت.
● قدغن()۱۳۵۹)؛ شكست در دل بحران
▪ بازیگران: داوود رشیدی، مرتضی عقیلی، مهناز داوودنژاد، زرینه و پرویز فنیزاده.
▪ خلاصه داستان: سه همكلاسی در پی یكآرزوی مشترك از بوشهر راهی تهران میشوند و در تهران نه تنها به آرزوهایشان نمیرسند، بلكه جوانی و عشقشان را بر جای میگذارند و به امید خانه پدری به بوشهر باز میگردند. در حالی كه هر یك بار یك اتهام یا یك اتفاق ناگوار بر دوششان است. آنها در بوشهر در مییابند كه جایی ندارند، به یك دوست قدیمی پناه میبرند و در خانه او پنهان میشوند اما این رفیق خود یك مامور است و هر سهشان را غافلگیر كرده و تحویل قانون میدهد...
در مورد فیلم: یك فیلم تلخ و دردآلود دیگر از علیرضا داوودنژاد، با اینكه این فیلم حداقل در مایههای ظاهری میكوشد نقبی به سینمای تجاری هم بزند و در دل بحران سینمای ایران از حیث فروش گلیم خود را از آب بیرون آورد، اما در اصل، دیدگاه تلخ و سیاه كارگردان را در یك بزنگاه تاریخی در جامعه ایران نشان میدهد. فیلم، فیلمی با ارزش و البته كمتر دیده شده است، كه به دلیل برخورد با روزهای انقلاب، در یك اكران محدود به نمایش در آمد و نتوانست موفقیتی را چه از حیث تجاری و چه از حیث اقتصادی متوجه سازندگانش كند.
● جایزه (۱۳۶۱)؛ مثله شده و ناكام
▪ بازیگران: علی نصیریان، داوود رشیدی، ایران، جهانگیر فروهر، سیروس حسنپور و...
▪ خلاصه داستان: یك كارمند آموزش و پرورش به نام «احمد مزروقی» در قرعهكشی بانك اصناف ایران برنده جایزه میشود. جایزه این بانك یك هواپیمای دو موتوره است كه اجازه انتقال آن به شهر محل زندگی این كارمند مقدور نمیشود و نگهداری از آن در تهران نیز هزینههای زیادی روی دست صاحبش میگذارد. احمد كه نمیتواند هزینه هواپیما را تامین كند به همراه خانوادهاش مجبور میشود در فیلمهای تبلیغاتی كار كند. او چنان در این كار پیش میرود كه حیثیتش را از دست میدهد و چون خودش را باعث همه این بدبختیها میبیند، همه چیز را به هم ریخته و در نهایت در دكورهای ویران شده یك فیلم تبلیغاتی دفن میشود...
در مورد فیلم: فیلمی در حال و هوای فضای سیاسی اوایل انقلاب با موضع انتقادی به مصرفزدگی و زندگی شهری و مظاهر زندگی امروزی مدرن كه بر اساس نمایشنامه یی از حسین مكی نوشته و ساخته شد، اما آنچه از فیلم به نمایش در آمد ربطی به فیلم ساخته شده نداشت. داوودنژاد، در نهایت مجبور شد كه با حذف صحنههای «ایران» و صحنههای مشكلدار فیلم آن را به نمایش در آورد و این چیزی جز نمایش مثله شده و لاشه فیلم نبود. طبیعی است كه چنین فیلمی نتواند جلب نظر كند، چنین هم شد، در حالی كه نگاه به خلاصه قصه فیلم نشان دهنده ظرایف فیلمنامهیی و طبیعتا سینمایی این فیلم ناكام میتواند باشد.
● خانه عنكبوت (۱۳۶۲)؛ خانه شوم بیزن
▪ بازیگران: جمشید مشایخی، عزتالله انتظامی، داوود رشیدی، مسعود بهنود و محمدرضا داوودنژاد.
▪ خلاصه داستان: چهار نفر كه هر كدامشان به یكی از ارگانهای رژیم سابق تعلق دارند، در ویلایی در شمال مخفی میشوند و به انتظار ماجرای طبس هستند تا پس از پیروزی عملیات طبس به تهران بازگردند. اما با شكست امریكا در این حمله روابط آنها دگرگون میشود و یكی از آنها، دو نفر دیگر را از پای در میآورد و در پایان هم توسط عضو جوانتر این جمع از پای در میآید، و البته پیش از مرگ آن مرد جوان را نیز از پای در میآورد...
در مورد فیلم: فیلمی تلخ و سیاسی در حال و هوای ابتدای دهه شصت، با موضعی مورد قبول ارگانهای رسمی فرهنگی، كه فیلمنامهاش را داوودنژاد با همكاری مسعود بهنود نوشته بود. فیلم، شاید در عكس العمل به لطمهیی كه فیلم جایزه خورده بود، هیچ بازیگر زنی نداشت و اصلا هیچ زنی در فیلم حضور نداشت، خانه عنكبوت فیلمی خوش ساخت بود كه قصهاش را روان و راحت تعریف میكرد، بازیگران بزرگی داشت و داوودنژاد هم در آن به نوعی بلوغ در زمینههای تكنیكی و كارگردانی رسیده بود. اما «خانه عنكبوت» به هیچ وجه فیلم موفقی نشد تا این تجربه داوودنژاد هم بیسرانجام شیرین بماند.
● بیپناه (۱۳۶۵) ،اعتیاد و قاچاق
▪ بازیگران: فریماه فرجامی، عبدالرضا اكبری، مصطفی تاری، رضا داوودنژاد و پری امیرحمزه
▪ خلاصه داستان: اعظم به تازگی از شوهر معتادش جدا شده و با مرتضی ازدواج میكند. مرتضی متوجه گذشته پر از رنج اعظم است و به این دلیل در پی این است كه گذشت زمان اعظم را به او علاقهمند كند. اما شوهر سابق اعظم با او تماس میگیرد و میكوشد چارهیی برای ادامه زندگی كودكشان بیابند. اعظم در دوراهی زندگی تازه و زندگی گذشتهاش با كودكش است. مرتضی سرانجام متوجه میشود و راز اعظم را میفهمد. پس از یك مرحله بحرانی، مرتضی، شوهر معتاد اعظم را معالجه كرده و باعث میشود تا آنها دوباره در كنار هم زندگیشان را ادامه دهند.
در مورد فیلم: این تلاش داوودنژاد در سالهای پس از انقلاب، فیلمی تجاری است. یك ملودرام اشكانگیز تجاری با مایههای موادمخدر، كه در سالهای میانی دهه شصت جزو معقولترین گونهها نزد مخاطبان سینما بود. «بیپناه» داوودنژاد، اما اگرچه از فیلمهای همسان خودش یك سروگردن بالاتر بود، اما به هر حال یك فیلم تجاری معمولی بود كه چیزی بیشتر از اعتبار «نازنین» را نمیتوانست به كارگردانش ببخشد. فروش بالای «بیپناه» این بار اما «داوودنژاد» را به عنوان كارگردانی با توانایی جلب و جذب مخاطب شناساند، خصیصهیی كه داوودنژاد خصوصا در فیلمنامههایی كه برای دیگران نوشته بود، آن را به بهترین وجهی به معرض نمایش گذاشته بود.
● نیاز (۱۳۷۱)، تولد یك فیلمساز!
▪ بازیگران: علی سوری، ترحم فتحی، شهره لرستانی، محمدرضا داوودنژاد، سید شجاعالدین حبیبیان و...
▪ خلاصه داستان: نوجوانی پس از مرگ پدرش تصمیم میگیرد سرپرستی خانوادهاش را به عهده بگیرد. او در چاپخانهیی مشغول به كار می شود، اما در آنجا رقیبی دارد كه او هم محتاج كار در آنجاست. درگیری این دو بر سر كارأ بلوغ فكری و روحی این نوجوان را باعث میشود.
در مورد فیلم: خیلی از منتقدان این فیلم را بهترین فیلم علیرضا داوودنژاد میدانند. فیلمی گرم و متفاوت كه نقطه عطفی در كارنامه علیرضا داوودنژاد میتواند باشد. فیلمی متفاوت از سینمای تجاری رایج، كه نگاه منتقدان را معطوف داوودنژاد كرد. نیاز، فیلمی ساده و تلخ است كه رویكرد اجتماعی آن تكاندهنده به نظر میرسد و این ارزش و اعتبار این فیلم را افزونتر میسازد. این فیلم در ظاهر، شبیه فیلمهای «كانونی» است. شبیه فیلمهای جشنوارهیی با آدمهای فقیر و فضاهای سیاه و تاریك، اما نكته مهم این فیلم امیدی است كه از پس ظاهر تلخ آن، «نیاز» را نسبت به فیلمهای بیارزش جشنواره یك سروگردن بالاتر جلوه میدهد.
كیوان شافعی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست