چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

تائوئیسم؛ تتمه ای بر مکتب کنفوسیوس‏


تائوئیسم؛ تتمه ای بر مکتب کنفوسیوس‏

‏"تائوئیسم" یکی از دو جریان اصلی تفکر در کشور چین باستان محسوب می گردد. در واقع تائوئیسم را می توان مکمل نهضت "کنفوسیوسیسم" که دیگر جنبش فکری در چین است، تلقی نمود. جنبش تائوئیسم …

‏"تائوئیسم" یکی از دو جریان اصلی تفکر در کشور چین باستان محسوب می گردد. در واقع تائوئیسم را می توان مکمل نهضت "کنفوسیوسیسم" که دیگر جنبش فکری در چین است، تلقی نمود. جنبش تائوئیسم سعی داشت تا مباحث متافیزیک را مورد مداقه و بررسی خود قرار دهد. تا بدین طریق مشکلات مابعد الطبیعه را که در رویکرد کنفوسیوس جای خالی آن به شدت احساس می گردید؛ را مرتفع سازد. می توان گفت کنفوسیوس همانند افلاطون رهیافت فکری خویش را معطوف فعالیت های فردی در بطن اجتماع نموده بود و نهضت تائوئیسم، فرد را موجودی طبیعی تلقی می نمود که جهت نیل به اخلاقیات می بایست از قید و بندهای متفرعن اجتماعی رها گردد.

"لائوتسه" پایه ریز و بنیانگذار این جنبش فکری محسوب می گردد. وی در سال ۵۷۰ قبل از میلاد به دنیا آمد و در سال ۵۱۷ قبل از میلاد نیز دیده از جهان فرو بست. باید اذعان داشت که زندگانی لائوتسه در هاله ای از ابهام می باشد. و حتی به روشنی مشخص نیست که لائوتسه یک نفر بوده است یا تعبیر لائوتسه به چند نفر اطلاق می گردد. ‏

آنچه که مورد تأیید می باشد آن است که وی مدتی اندک در دربار سلسله "چو" تحت عنوان کتابدار خدمت می نمود. اما وی به یکباره از زندگی سیاسی بیزار و دچار انزجار وافری گردید. از این رو وی به سیر و سیاحت در آفاق و انفس مبادرت ورزید. ‏

باید گفت فلسفه لائوتسه با روش زندگانی وی که دائماً در سفر و دامان طبیعت بوده است دارای همخوانی و تطابق می باشد. وی مدافع گریز از تمدن و بازگشت به طبیعت بود. وی اعتقاد داشت که انسان تنها در صورت ترک تمدن می تواند به "تائو" نایل گردد. وی تائو را وحدانیتی طبیعی و خلق الساعه قلمداد می نمود که غیر قابل توصیف و تعریف می باشد. وی تائو را نیروی اصلی حاکم بر جهان تلقی می نمود. ‏

لائوتسه نیز از فیلسوفان وحدت گرا محسوب می گردد. چرا که وی جوهر طبیعت را واحد قلمداد می نماید. این اندیشه وی تا اندازه ای به رویکرد "آناکسیمندر" شباهت دارد. آناکسیمندر جوهر عالم و مادیات را "آپایرون" قلمداد می نمود که امری نامتناهی، غیر قابل توصیف و ابدی بود. ‏

از منظر لائوتسه، تائو به معنا و مفهوم راه است، راهی که از طریق ریاضت نفس و ارتباط با طبیعت به پیوندی عارفانه با نیروی ازلی منتهی خواهد گشت. در لسان وی تائو راهی چرخشی است. بدین نحو که انسان در لحظات مختلف با شرایط و مقتضیات نابرابر و متفاوتی روبه رو می گردد. ‏وی بر این انگاره است که این شرایط در لحظات مختلف به هم تبدیل می گردند. اما این مسئله به معنای اضمحلال آنها نخواهد بود. چرا که آنها پیوسته در حال تغییر و تبدل هستند. وی همچنین بر این اعتقاد بود که روزگار خوشی و احوالات ناگوار دارای یک سیر صعودی و نزولی می باشند. بدین صورت که این هر دو قطب مثبت و منفی به اوج خود رسیده و دوباره تنزل خواهند نمود. ‏وی معتقد است که جهت رسیدن به آرامش و ایجاد هماهنگی در زندگانی می بایست از رفتارهای افراطی و آزمندانه اجتناب ورزید. وی هیجانات افراطی و تفریطی را مخرب و از بین برنده هماهنگی و تعادل زندگی انسان تلقی می نماید. وی حتی بر این باور است که مرگ و زندگی هر دو از

دوران های طبیعی محسوب می گردند از این رو نبایستی به هر یک از آنها توجهی بیش از دیگری نمود. ‏

اندیشه وی را در این عبارت می توان تجمیع نمود که وی بر روشنگری های انسان گرایانه در ورای تمدن و اجتماع اعتقاد و باور داشت.

وی بر این عقیده بود که همگان می بایست به رشد اخلاقی و نجات روحی نایل گردند.

اما در این مسیر اخلاقی، جنبه مهم اجتماعی بودن انسان را نادیده گرفته و بیش از حد بر فردیت و طبیعت گرایی باور داشت.‏

رشید صفرزاده