سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

برنامه ها و اهداف خود را مرور کنیم


برنامه ها و اهداف خود را مرور کنیم

برنامه ریزی دور برگردانی در مسیر سردرگمی ها تقویم

بامدادان که برون می نهم از منزل پای

حسن عهدم نگذارد که نهم پای دگر

پابه پای ۱۲ماه سال ۱۳۸۷ روز و شب مشغول کار بودیم و چه بسیار مردمی روز و شب حتی در تعطیلات رسمی نیز سرگرم کار در محل پیشه خود بودند.

یک سال فعالیت برای ساماندهی بهینه در تار و پود زندگی و امرار معاش مدت کمی نیست اگر چه شغل فوق العاده باشد و درآمد کم و اگر چه کسانی این جمله مصطلح را می گویند: «تا چشم برهم بزنیم سال گذشت.» در این نخستین روزهای شاداب بهاری سال جدید باید مروری خودمانی و شفاف داشته باشیم درباره این سؤال که در سال ۸۷ چه برنامه هایی در سر و پیش رو داشتیم، چه تحولات موفقیت آمیز و رضایت بخش در بافت کسب و کار و تحصیل و کل زندگی شخصی و خانوادگی عینیت یافتند؟ چنانچه احتمالا پیکان برنامه ای به هدف نخورده فکر می کنیم علتش چه بوده است؛ درونی یا بیرونی؟...

... و حال که در سال۸۸ با تجارب پارسال دفتر زندگی مان را باز می کنیم، چه برنامه ها و اهدافی داریم؟ رمز موفقیت و ناکامی ها در چرخه زندگانی، چیست؟...

عنان زندگی چنانچه به اراده ای مبتنی بر برنامه ریزی نباشد آشفتگی فکر و نارضایتی خاطر تولید می شود. آسمان بهاری یکدست شفاف و آفتاب ملایم دلپذیر است. در تیررس نگاه مان انبوه گل ها و گیسوان آویخته چند درخت بید از نرمه رایحه فروردین و زیر تابش خورشید می درخشد. با شعف رفتن به پارک و قدم زدن در فضای خوش محیط و هوای بهاری لباس سبک می پوشد و از آپارتمان بیرون می زند. با آرامش روی موزائیک های گذرگاه پارک قدم برمی دارد. جویبار سنگفرش شده بستر پر خم و پیچ آب تا وسعت حوض بزرگ (استخر) است. لختی می ایستد. دیدن جریان آب، گذر عمر را در ذهنش تداعی می کند. برخی درخت ها جوانه سبزینگی زده اند... شور و شوق بچه ها و آمد و رفت و گفت وشنود رهگذران، صدای دوره گرد که نوبر بهاره... و هیاهوی ماشین ها همه حواس او را می بلعند. می بیند آفتاب نیست. سر بلند می کند. توده گسترده ابرهای تیره و ارغوانی، خورشید را پنهان کرده است. غرشی و غافلگیر رگبار بهاری... او به ذوق آسمان آفتابی و نسیم روح پرور بهار آمده است...- «کاش لااقل چتر می آوردم» تند می رود سرپناهی پیدا کند نمی یابد. برخی مردم رامی بیند با لباس مناسب و چتر آمده اند... اما رهگذری بدون پوشاک ضخیم و چتر، شادان و با آرامش تا لحظه بند آمدن رگبار قدم می زند و با تبسم به او می گوید: به هوای بهاری نباید اعتماد کرد ولی من انتظار چنین هوا را داشتم.

● آشفتگی های روزمره

عنان زندگی اگر به اراده ای مبتنی بر برنامه ریزی نباشد آشفتگی فکر و نارضایتی خاطر تولید می شود با تیپ های گوناگون مردم درباره سؤالات مطروحه گفت وگو می کنم. همگی بر لازمه داشتن برنامه در زندگی تأکید می کنند اما برخی به طور مشخص موقعیت های اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی را کم و بیش تأثیرگذار بر برنامه های از پیش تعیین شده و اهداف خود می خوانند.

در خصوص لزوم برنامه ریزی کلیات نظرات برخی از شهروندان را می خوانیم:

یک دبیر به نام «حمید قاسمی» با تأکید بر ضرورت هدفگذاری و برنامه ریزی در زندگی، معتقد است با هر میزان درآمد در شرایط جامعه باید برنامه ریزی داشت اما برنامه تخیلی نباشد. یک مغازه دار از برنامه ریزی در چارچوب هدف در زندگی شخصی و اجتماعی می گوید. محصل پیش دانشگاهی نیز می گوید برنامه ریزی نشان می دهد که انسان کجای زندگی قرار دارد.

«سلطانی» مغازه دار و فروشنده کفش، می گوید: «هر کس در زندگی برای خود و در اجتماع باید اهدافی در چارچوب برنامه داشته باشد. در همین حال اگر می خواهد به اهداف آرمانی اش در زندگی، یا کار و تحصیل و امور اجتماعی برسد بهترین شیوه آن است که با برنامه ریزی منطقی شروع کند. اصولا داشتن برنامه مشخص اساس موفقیت آرمانی برای هر شخص و جزو ارکان اصلی زندگی است...»

● برنامه ریزی اساس یک زندگی است

در یک مغازه تهیه و چاپ کارت های جشن پیوند زندگی زناشویی زوج جوان مشغول بازخوانی متون کارت های یک آلبوم پرورق هستند. مکث و تبادل نظرشان روی هر برگ آلبوم که چند تا کارت دارد، کوتاه نیست. چند دقیقه ای صبر می کنم و پس از تورق دو سه برگ دیگر که آلبوم به میانه اوراق می رسد ناچار پا پیش می گذارم و با پوزش از آنان، از نظراتشان درباره برنامه ریزی در زندگی می پرسم. «طالبی» با تبسم به آرامی می گوید: «اگر برنامه ریزی نباشد نمی شود زندگی کرد. داشتن برنامه در هر زمینه معنابخش توجه به موقعیت و مسیر زندگی است. برنامه مناسب سرفصل مشخص هدف مورد نظر و آمادگی برای تحول در کار و زندگی انسان لازم است.»

● نظم و گردش فصول الگویی برای برنامه ها و اهداف

«محسن انارکی» کارشناسی محیط زیست خوانده است. او درباره لازمه و تأثیر برنامه ریزی در چرخه مجموعه زندگی، نخست به برنامه ریزی طبیعت اشاره دارد: « اگر هر فردی در هر وضع شغلی و فرهنگی در همین فرصت فصل بهار کمی وقت بگذارد و به گردش سال ها و فصل ها که همواره نظام مند و هدفدار و همسان هم می چرخند، توجه کند بسیار آموزنده است.

با قدری تأمل بر این سیر طبیعت به این می رسیم که همه این تحولات و پدیده های فصول براساس یک نظم و برنامه دقیق صورت می گیرد. حالا درباره زندگی فرد فرد ما هم اگر نظم و ترتیب برقرار باشد، موقعیت مان مشخص و روشن می شود. برنامه ریزی اولین نتیجه اش، آرامش فکر و روان انسان است. موقعی که انسان آرامش داشته، آسایش هم خواهد داشت. مشکل خیلی از مردمی که از همه چیز گلایه می کنند، در وهله اول، نبود برنامه در گستره زندگی متعارف شان است. باورم این است که برنامه ریزی، کم و کاستی های اقتصادی متوازن می سازد چون که شخص می رسد به این که هزینه ها را برابر درآمدشان داشته باشند. دانشجو می خواهد نمرات بالا در ترم های درسی بگیرد، باید برای درس و تفریح برنامه ریزی کند.»

این کارشناس، می افزاید: «شما و هرکس دیگر زندگینامه شخصیت های مشهور و ماندگار در عرصه های مختلف را مطالعه کنید، اگربرخی در بدو امورشان ناموفق و ناکام بودند، ولی این گروه از افراد با برنامه ریزی دقیق و منسجم و وقت شناسی موفق شدند و به خواست شان رسیدند. این موفقیت ها برای عموم مردم و محققان دیگر هم ثمره داشته است. آنچه برای عوام از این رهگذرها عاید می شود، اعتماد به نفس در برنامه ریزی و مقصود عمل و رسیدن به هدف است.»

قدر مسلم این که افکار انسان ها مختلف است و در پاره ای زمینه ها نظام مند و یا نظم پذیر نیست. برخی در اقیانوس مواج زندگی گاه بی گدار شناوری می کنند به گردابه می زنند بی آن که قبلاً شناختی از ساحل داشته باشند. چنانچه زندگانی را یک بوستان فرض کنیم اگر بدون ملاحظه دستی به قصد چیدن و بوییدن گلی برده می شود خاری آسیب می زند. این اتفاقات چه بسا برای افرادی که بی محابا و فقط شوق چیدن دارند و نه توجه به قاعده ها و رسم ایمنی خواست ها دارد رخ می دهد.

جریان زندگی همچون قوانین طبیعت و مدنی بر مبنای برنامه ریزی جامع و فصول و تبصره و... دارد. اعمال هموارگی نظم و امنیت بخشی، راز و رمز آسودگی و دستیافت به اهداف هستند. عبور و حضور در بزرگراه و حتی گذرگاه های فرعی زندگی و کار و سیر و تحصیل و... نیاز به اطلاعات و توضیح های از پیش تعریف شده دارند. کار بدون برنامه ریزی و عدم رعایت قواعد، نتیجه اش قطعاً نامعلوم ، مبهم و پرتردید خواهد بود.

● بدون برنامه به مسیر ناکجاآباد می رسد

می توان همین ماه فروردین را مفرح و محول اندیشه و روان ساخت، بی برنامگی و یا به نقلی هرچه پیش آید خوش است را به دستور کار مشخص، مفید و هدفمند تبدیل کرد. سرسری گرفتن عنان زندگی، به هیچ راه هموار مطمئن نمی انجامد. آزاد راه پیش روی هر کس وجود دارد اما چون پیش بینی نشده معلوم نیست به کجا و ناکجا می پیوندد. چه بسا استعدادها در بیگاری عمر و وجود به خمودگی و ایستایی هدر خواهد رفت. یا جوان و نوجوان در اثر غفلت های گذشته و یا با وجود شوق و استعداد ذاتی و حتی احساسی روی به تحصیل و یا ادامه چند کلاس درس برده و می برند و با برنامه ریزی قاطع، تصمیم به تحصیل دانش و تکمیل مدارج علمی کرده و موفق هم شده اند.

● اراده ای برای بهتر شدن

نمونه ها در کشورمان فراوان است که یکی از آن ها، کارساختمانی بود که اندک سوادی نیاز داشت و ناچار برای امرار معاش به کارگری ساده ساختمانی تن داد اما کارش جدی بود. صاحب کار می دید او بیش از هر کارگر دیگر کار می کند و هیچ ادعایی هم برای برتر بودن کارش ندارد. پس از پایان کار ساختمان او را به دفتر کارش می گمارد. او بسیار خرسند می شود چون فرصتی می یابد درس خواندن را ادامه دهد. صاحب کار هم از اراده و هدف او خوشش می آید. آن کارگر مدرک دیپلم می گیرد و شب ها در اتاقی که اجاره کرده بود مطالعه می کند. سرانجام وارد دانشگاه می شود. مدرک عالی می گیرد و خود دفتری اجاره می کند و کارهای فنی- مهندسی ساختمانی را طراحی و مدیریت می کند و به زندگی مستقل و همسر و فرزند می رسد. صحنه زندگی را می شود به صحنه هنر بازیگری مثال زد و این که بهترین نقش آوران، موفق ترین در صحنه هستند. برای موفقیت در بزرگراه زندگی هیچ راه مطمئن و ثمربخشی غیر از هدف داشتن براساس برنامه مشخص و پایدار وجود ندارد. نظم در برنامه ریزی، هموارسازی دستیافت به مقصد و منظور است. همه کسانی که در هر زمینه چه علمی و کسب آزاد موفق بوده اند یک صف بارزشان وقت شناسی بوده است. قدر عمر و انرژی و استعدادشان را نیک شناخته اند، با شرایط کنار آمده اند و متوقع از کسی نبوده اند.

● برنامه های روزانه، ماهانه و سالانه

یک دبیر فرهنگی هر صبح که از خانه به سوی محل کار و کلاس تدریسش می رود برنامه های خانوادگی و کارش را ردیف و منظم کرده است. سختی های مرتبط با دانش آموزان، مشکلات خانوادگی و تحصیلی فرزندان خود را تدارک کرده و تعیین می کند حتی از طریق برنامه ریزی زندگی اش شکیل شده است.

«حمید قاسمی» می گوید: «صبح که از منزل بیرون می آییم به سرکار و شغل خود برویم باید با برنامه مشخص باشیم که می تواند کوتاه یا بلندمدت باشد.» سال گذشته (۸۷) یک سری برنامه ها در رابطه با کار و زندگی خانوادگی اش داشته و انجام داده است.

در زمینه کار آموزشی سعی کرده مشکلات سال های پیش را با تعامل دانش آموزان برطرف کند. همینطور مسایل خانوادگی و تحصیلی فرزندان خود را. او معتقد است با هر مقدار درآمد و مسایل اقتصادی باید برنامه ریزی داشت تا بهتر بتوان از امکانات موجود استفاده کرد.

وی آنچه گفت را در سال جدید (۸۸) هم تعمیم می دهد: «همان دو بعد فعالیت های اجتماعی و خانوادگی را هم امسال در لیست برنامه هایم اعمال خواهم کرد چرا که کلاً احساس می کنم از نظر اقتصادی با رویه ای که پیش نظر دارم زندگی ام شکل گرفته و به تعاریف خودم رسیده ام، ولی در زمینه کاری (تدریس) دائماً از تجربه ام برای دانش آموزان بیشتر استفاده می کنم...»

انسان اگر برنامه ریزی در آمورش نداشته باشد به نظر من همیشه نمی تواند به هدفش برسد و نمی داند در زندگی دنبال چیست؟ اوقات مفیدش را از دست می دهد.

این هم نظر «محمدرضا علی رحیمی» که پیش دانشگاهی می خواند و از جمله کسانی است که با تاکید بر لازم بودن برنامه ریزی در زندگی در اول صحبتش نیز می گوید یک حسن برنامه داشتن استفاده بهتر از وقت برای سریعتر رسیدن به هدف است.

در سال ۸۷ با هدف شرکت در کنکور برنامه ریزی کرد و سعی داشت از لحظه های وقتش استفاده بهینه کند: «برنامه ریزی به ما می گوید کجای کار هستیم، کجا باید برویم و چقدر برای رسیدن به هدف خود زمان داریم.»

شغلش همیشه و عموماً با جوانان است؛ آنان که با دوره مجردی خداحافظی می کنند.... با دعوت نامه های ده ها و صدها نفری که او سفارش می گیرد و چاپ می کنند، می توان گفت یک حرفه شادمانه ای دارد چرا که مشتریان چنین حرفه ای تصمیم گرفته اند مهمترین تحول خجسته خود در طول زندگی شان را با زیباترین و امیدوارانه ترین جمله سفارش چاپ می دهند.

«بهنام تاجیک» می گوید: «بهترین برنامه من در شغلم تحویل سفارشات کارت ها است که مبادا خلف وعده شود.» می پرسم: مگر ممکن است کارت ها به مشتری که همه کارهایش مراسم شادمانی را ردیف کرده است به موقع حاضر نشوند؟... «معمولاً عروس و داماد یک ماه زودتر از زمان برپایی جشن مراسم شان را سفارش می دهند. ما هم کارمان را انجام می دهیم، کارمان طوری است که حتماً می باید به موقع آماده شود اما خوب، حساس هستیم. حتماً به هر طریق باید سر موعد کار آماده باشد.» حالا غیر از کار، در خانواده هم حساسیت برنامه ریزی دقیق دارید؟ «برنامه ریزی برای پدر و مادر و افراد خانواده مکمل هم است...»

حسن آقایی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.