جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

لوتررا فراموش کن


لوتررا فراموش کن

تأملی بر نظام اقتصادی متناسب با اخلاق تشیع

برای کسـانی که با جامعه شناسی آشنـایی دارند، مقاله ماکس وبر با عنوان «اخلاق پروتستان و روح سرمایه داری» را می‌شناسند. وبر در این مقاله مدعی می شود که یکی از بسترهای ایجاد نظام سرمایه داری جدید غرب، شکل گیری اخلاق پروتستان است. به عبارت دیگر، وی نظام اقتصادی سرمایه داری را برخاسته از نظام عقیدتی مذهب پروتستان بر می‌شمرد. مسئله اساسی ماکس وبر در این مقاله این است که «نطفه های سرمایه داری در جامعه بابلی، رومی، چینی و هندی وجود داشته است، اما در هیچ جا، این عناصر به عقلانی کردن «اقتصاد» که از ویژگیهای توسعه سرمایه داری جدید است، نیانجامیده است.... مسأله این است که بدانیم چرا این نطفه ها، منحصراً در غرب و نه در جای دیگری، به سوی سرمایه داری تحول پذیرفته اند.» (فروند،۱۳۶۸: ۲۱۴)، پاسخی که وبر به این پرسش می دهداین است که تحوّل نظام سنتی به نظام سرمایه داری در وهله اول ناشی از به کار افتادن «یک روح جدید یعنی روح سرمایه داری جدید بود که باعث این انقلاب شد.» (وبر، ۱۳۸۵ : ۷۰)

وبر سپس می کوشد تا ریشه ها و سر چشمه های این روح را بازشناسد، وی به این نتیجه می رسد که این روح برخاسته از یک باور است. اما این باور چه بوده است؟: «باوری که در قـرون شانزده و هفـده در پیشرفته ترین کشورهای متمدن سرمایه داری یعنی هلند، انگلستان و فرانسه کشمکش‌های عظیم سیاسی و فرهنگی را دامن زده کالوینیسم بود.» (وبر، ۱۳۸۵ : ۱۱۶)

سپس وبر به تبیین ویژگی های این باور – یعنی کالوینیسم - به عنوان سر منشأ روح سرمایه داری می پردازد. «خدای کالوینیسم از بندگان خود متوقع «اعمال نیک» منفرد نیست، بلکه خواستار یک زندگی سرشار از اعمال نیک متشکل در نظامی واحد است. در کالوینیسم جایی برای چرخه کاتولیکی ذاتاً انسانی گناه، پشیمانی، توبه ، عفو، و گناه مجدد ...وجود ندارد : بنابراین سلوکِ اخلاقی فرد عادی خصلت نا منظم و فاقد برنامه خود را از دست داد و تماماً تابع یک روش منسجم رفتار گردید ... اما دقیقاً به همین دلیل زندگی وی در این جهان یکسره عقلانی شده و تماماً تحت سیطره هدف افزایش عظمت خدا بر روی زمین قرار گرفته بود ... همین عقلانی شدن بود که به ایمان اصلاح شده گرایش خاص ریاضت کشانه آن را بخشید.» (وبر ،۱۳۸۵: ۱۳۳)

خلاصه سخن آن که از نظر وبر به‌وجود آمدن نحوه نگرش کالوینیستی– البته در کنار دیگر عوامل– عامل مؤثری در شکل گیری نظام سرمایه داری در غرب بوده است.

ما در بالا به طور بسیار اجمالی نظرات ماکس وبر را بیان کردیم .

اما در خصوص موضوع این مقاله که «اخلاق تشیّع و نظام اقتصادی متناسب با آن» است باید پیش از هر چیز صریحاً اذعان کرد که اخلاق تشیّع، هیچ تناسبی با نظام سرمایه داری ندارد. در مذهبی که بزرگترین ویژگی پیشوای بزرگ آن عادل بودن است و این پیشوا هنگام عبور از بازار وقتی متوجه می شود که فروشنده ای خرماهای مرغوب و نامرغوب را از هم جدا کرده و به فروش می رساند، خشمگین شده و دست در خرماها برده و همه را در هم می آمیزد و می گوید با این کار بندگان خدا را دو دسته نکن، جایی برای نظام سرمایه داری که اساس آن بر «بازارآزاد» است ، وجود ندارد. و اساساً مردم ایران نیز به دلیل خلق و خوی خاص خود با نظام سرمایه داری که از توابع آن برتری بخشی از جامعه بر بخشی دیگر است سازگاری چندانی ندارند.

شاید بهترین شاهد ما پیشینه طولانی مردم ایران در عدالت جویی است. می توان اندیشه های ضد سرمایه داری را از زمان های بسیار دور تا انقلاب اسلامی رهگیری کرد، که یکی از انگیزه های انقلاب اسلامی،بی شک مخالفت با سرمایه داری شاه بوده است ، نشانه های این انگیزه در آثار متفکران آن دوره کاملاً مشهود است یکی از متفکران آن زمان بارها به نظام سرمایه داری شدیداً تاخته و آن را «یک سیستم ظالمانه» و نیز «یک بیماری» تلقی می کرد. ( به نقل از : تواناییان فرد، ۱۳۷۹ : ۱۱۸ و ۱۲۲)

اندیشه های ضد سرمایه داری در پیش از انقلاب به حدی شدت یافت که سبب شد نوعی قرائت کمونیستی از اقتصاد اسلامی به وجود بیاید ، این نوع قرائت سبب شد هنگامی که نظام کمونیستی از هم پاشید، کسانی که تا چندی پیش دم از اقتصاد اسلامی البته با قرائت کمونیستی می زدند یک شبه توبه نصوح کنند و طرفدار نظام سرمایه داری – البته با لعاب اسلامی – گردند.

اما همان طور که پیشتر گفتیم نظام سرمایه داری با روحیه عدالت جویانه مردم ایران – که بخشی از آن ناشی از خصایل خاص ایرانی و بخشی از آن برگرفته از مذهب تشیع است – سنخیّتی ندارد؛ پس چه باید کرد؟ حال که اقتصاد کمونیستی شکست خورده است، آیا جز راهی که بورژوازی غربی رفته است راهی برابر ما گشوده است؟!

باور ما این است در این منزل که ماییم، دو راه پیش روی ما گشوده است : اول آن که همچـنان که اخلاق پروتـستان در بـرابر اخـلاق کـاتولیک سر برآورد و یکی از سـرچشمه های سرمایه داری غربی شد، در فرهنگ ما نیز یک اخلاق جدیـد مبتنـی بر قـرائت سرمایه دارانه از تشیع، سربرآورد، تا یکی از زمینه های لازم برای ایجاد نظام سرمایه داری در کشور ایجاد شود. (کما این که مدتهاست که عده ای به این کار مشغولند.)

دومین راه که پیش روی ماست این است که تئوریسین های اقتصادی که ضمناً به مذهب تشیّع – البته به شکل ارتدکسی آن – ایمانی بلیغ دارند، به طراحی یک نظام اقتصادی جدید که با ویژگی های بومی ایرانیان و نیز اخلاق تشیع راستین تناسب دارد، همت گمارند.

راهی جز این دو راه پیش روی ما گشوده نیست و باید توجه داشت با توجه به اخلاق ضد انباشت پول و مخالف بازار آزاد و البته مساوات جویانه شیعه، اگر راه اول را برگزینیم و قرائتی سرمایه دارانه از مذهب تشیع ارائه دهیم با عمل خود در واقع این مذهب را تحریف کرده ایم که البته انجام آن هم بدین آسانی نخواهد بود زیرا قطعاً توده های ملت در ابتدای کار مقابل آن مقاومـت می نمایند ولی به تدریـج از این مقاومت کاستـه شـده و به جـای آن، جامعه مبتلا به تناقض های متعدد میان اعتقـادات پیشین خود و باورهای جدید خواهد شد و از آن جا که معمولاً جوامع میل به پیشرفت مادی دارند امکان طرد اندیشه های محوری تشیع کاملاً وجـود دارد و عاقبت این کار ایجاد نوعی سکولاریسم در کشور خواهد بود، همان طور که در غرب نیز چنین شد.

اما دومین راهی که پیش روی ماست – یعنی طراحی نظام اقتصادی که مبتنی بر اخلاق تشیع باشد– اگر چه راهی دشوار است، اما دست کم این حسن را دارد که در عرصه فرهنگی پیامدهای منفی سرمایه داری غربی را ندارد .

به دیگر سخن ما می توانیم با استفاده از تجارب مثبت و منفی سرمایه داری و نیز کمونیسم ، یک نظام اقتصادی جدید که حاصل آمیزش دستاوردهای مثبت این دو نظام، بر پایه اخلاق تشیع باشد ، طراحی نماییم.

اگر چه در این صورت نیز، انجام اصلاحاتی در نگرش های جامعه به ویژه پالایش آن از اندیشه های صوفیانه که زهد در تولید و زهد در مصرف را توصیه می کند و جایگزین کردن اندیشه های شیعیانه که به پیروی از امام اول خود زهد در مصرف و حرص در تولید را توصیه می کند.- که این نگرش نیز در برابر نگرش نظام سرمایه داری است که حرص در تولید و حرص در مصرف را سفارش می کند- ضروری بوده و گریزی از انجام آن نیست.

منابع در دفتر روزنامه موجود است.