چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

خون باید خورد در گاه و بیگاه


خون باید خورد در گاه و بیگاه

حکایات ورزش ما گاهی آنچنان تلخ است که جز نگاهی طنز آلود به آنان نمی توان تحملشان کرد برخی از این حکایات را با هم مرور می کنیم و سعی داریم تنها نگاهی طنز آلو د به آنان داشته باشیم که اگر غیر از این باشد باید خون گریه کرد

حافظ چه نالی گر وصل خواهی / خون باید خورد در گاه و بیگاه

حکایات ورزش ما گاهی آنچنان تلخ است که جز نگاهی طنز آلود به آنان نمی توان تحملشان کرد. برخی از این حکایات را با هم مرور می کنیم و سعی داریم تنها نگاهی طنز آلو د به آنان داشته باشیم که اگر غیر از این باشد باید خون گریه کرد.

● حکایت اول : اظهارات محمد علی آبادی در توجیه شکست

علی آبادی می گوید که کسب ۵۵ سهم المپیک برای ورزش ما افتخار بزرگی بوده است که هیچ کس آنها را ندیده است و نسبت به قدرت مدیریتی ورزشی در بدست آوردن این موفقیتها اشاره ندارد. اما به باختهای المپیک اشاره شده است باختهای المپیک که ارتباطی به مشیت الهی داشته است و …

وقتی این حرفهای رئیس ورزش ایران را می خوانیم ناخودآگاه می اندیشیم که اگر تیم فوتبال ما در عربستان نتیجه گیرد، چقدر این آقایان از مدیریت و برنامه ریزی و تدارکات سخن می گویند و اگر باخت چگونه تقصیر آن را به گردن مشیت الهی می اندازند. گوئی برد مال آنان است و باخت مال مشیت الهی و در این میان تکلیف تساوی معلوم نیست که مال آقای علی آبادی است یا مشیت الهی.

● حکایت دوم : اظهارات محمد مایلی کهن در مورد قطبی

از حرفهای مایلی کهن در مورد قطبی گفتیم، اما هنوز دو نکته از آن باقی است. جناب مایلی کهن از عدم توجه به حمید استیلی زننده گل اول ایران به آمریکا سخن گفته است و قطبی را مورد ملامت قرار داده است، اما کسی از او نمی پرسد چرا دلسوزی او در مورد مهدوی کیا زننده گل دوم ایران به آمریکا را شامل نمی شود. آیا مهدی مهدوی کیا را به یاد نمی آورند چون با دائی به تازگی به دادگاه رفته اند؟ چرا از جلال طالبی سخن نمی فرمایند؟

جناب آقای مایلی کهن یادش نرفته طالبی هم سرمربی همان تیمی بود که آمریکا را برد و همین جناب مایلی کهن بارها ایشان را مورد نوازش ادبی منحصر به فرد خود قرار داد؟ مایلی کهن از از بین رفتن بیت المال در به استخدام در آوردن قطبی گفت، اما نگفت چرا آن همه پول به پای ورزشکاران و مربیان و همراهان بی شمار کاروان ایران در المپیک چین به هدر رفت؟ شاید آشتی ایشان و علی آبادی مانع دلتنگی های ایشان از هدر رفتن بیت المال شده است.

● حکایت سوم : دعوای پروین و مصطفوی

علی پروین در مراسم ختم برادر همسر پیروانی با مصطفوی بر خوردی از نوع سلطانی فرمودند و ایشان را مورد دشنام قرار دادند. وقتی اطرافیان به دنبال علت می گشتند به یاد آوردند که ایشان از این ناراحت هستند که چرا مصطفوی پسر عزیز دردانه سلطان را به پرسپولیس نیاورده و پیراهن ۷ را به ایشان نداده است.

آخر یکی نیست به جناب سلطان بگوید دوران تحمل داماد و پسر در پرسپولیس به اتمام رسیده است. محمد پروین که در سایپا سر نخواستنش دعوا است، اما علی دائی او را به تیم ملی دعوت می کند، چه جائی در بین بازیکنانی چون مازیار زارع و محمد علوی و پژمان نوری و پتروویچ و کریم باقری و محمد منصوری و بادامکی و نیکبخت …. در پرسپولیس می تواند داشته باشد؟ آخر ایشان تا به کی پرسپولیس را ملک شخصی خود می دانند؟

و این حکایتها همچنان باقی است.

تورج عاطف



همچنین مشاهده کنید