جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چالش با شعر کوتاه


چالش با شعر کوتاه

درباره کتاب «اغلب برای دیگری» سروده گلاله هنری

«اغلب برای دیگری» دومین مجموعه شعر گلاله هنری است که همانند کتاب اول «‌مهمان عطر فراموش‌شده ماه» تجربه دیگری در شعر کوتاه‌ است. اگرچه چند شعر با قامتی بلندتر نیز در این مجموعه دیده می‌شوند اما سعی شاعر در این مجموعه کوتاه دست و پنجه‌ نرم کردن در فرم شعر کوتاه بوده است به طوری که آن چند شعر را هم می‌توان شعرهای کوتاهی با سطرهای بیشتر در نظر گرفت. شعر کوتاه در فرم خود مجال خود را مشخص کرده است. جای چندانی برای زیاده‌گویی یا عادی‌گویی نیست. آنچه گفته یا دیده می‌شود شاید بخشی از تجربیات روزانه ما باشد اما باریک‌اندیشی آن را تبدیل به دریافت حسی یا شناختی تازه‌یی می‌کند که تجربه‌یی پربار را برای خواننده رقم می‌زند.

در همین راستا شاعر این مجموعه هم تلاش خود را حول سه محور شکل داده است: ۱- بنا کردن مشاهدات خود در بافت زندگی شهری و چینش و حرکت دادن عناصر به سوی دریافتی تازه. ۲- روی آوردن به المان‌های طبیعی که از دید یک انسان شهری و معاصر دیده می‌شوند و به دست آوردن دریافتی که در چارچوب روابط و خصوصیات انسانی می‌گنجد. ۳- بهره بردن از زبان عادی به عنوان بافتی که با جابه‌جایی در عناصر آن به کشف احساسی یا شناختی می‌رسد. در هر یک از این محورها آنجا که گلاله هنری باریک‌اندیشی یا دیدی هوشیار را مددکار تجربه شاعری خود کرده است، پرتوان ظاهر شده است و آنجا که ایده شاعرانه یا تجربه حسی تازه‌یی در کار نیست تا بافت عادی زبان یا تصاویر را دگرگون کند، حاصل کار خوب در نیامده‌ است چنان که بعضی از شعرهای این مجموعه نشان می‌دهد که هنری چه شاعر خوبی است و بعضی دیگر نشان می‌دهد که چه شاعر خوبی می‌توانست باشد. هنری شاعر بازیگوشی است در بافت زندگی شهری و کودک درون او گاهی به خوبی از تجربیات و روابط اجتماعی کسل‌کننده بهره می‌گیرد تا آنها را تبدیل به لحظه‌یی از طنز یا شادی کند که بزرگسالی کندی را که ما به آن عادت کرده‌ایم، کنار می‌زند و شادی ساده‌یی را پیش روی ما می‌گذارد، شادی کودکان شگفت‌زده‌یی که در شعر او قطار می‌شوند و در جاده‌های مهتابی هو می‌کشند و می‌دوند. او با هوشمندی شخصیت شعری خود را در قالب زنی جای داده است که طبع شوخی دارد و کودکانه با زندگی جدی ما شوخی می‌کند و این کودک شاد در قالب یک شاعر زن می‌تواند صدای تا‌زه‌یی به او ببخشد. از سوی دیگر شاهد زنی هستیم که تلخی‌ها را نیز می‌بیند و به خوبی منعکس می‌کند. حرکت بین این دو شخصیت می‌تواند شعر او را از توان خوبی برخوردار کند.

این دو در کنار هم اگر تمامیتی را شکل دهند که برای هر دو به اندازه کافی فضا داشته باشد و هیچ یک را مجبور به نقض دیگری نکند، پتانسیل خوبی را پیش روی یک شاعر قرار می‌دهد. در این نقش زبان اهمیت بسیار پیدا می‌کند و زبان شاعر که منعکس‌کننده ادراکات او نیز هست می‌تواند ظرفی را بیافریند که این زن و کودک به راحتی در آن حرکت کنند و خواننده هر دو را ببیند انگار که به انعکاس دو عکس در یک لیوان تراش‌خورده بلور نگاه می‌کند. هنری اگر می‌خواهد در کار شاعری خود پرتوان ظاهر شود باید این زبان را پیدا کند. زبانی که یک زن یا یک شهروند امروزی به راحتی با آن سخن می‌گوید و می‌تواند هم کودک درون خود را نشان دهد و هم غم‌ها و رنجیدگی‌های زنی بزرگسال را.

قالبی که او برگزیده برای این کار مناسب است زیرا در شعر کوتاه به سادگی می‌توان نشان داد که زندگی عادی ما چقدر ساده، مطایبه‌آمیز و در عین حال تلخ است. به همین نحو او باید به زبان فکر کند و زبان خاص این زن را پیدا کند. زنی که صبح جلوی آینه لباس می‌پوشد تا برود از دوست داشتن کسی استعفا دهد واقعا به چه زبانی صحبت می‌کند؟ او نمی‌گوید «طنین صدا» او نمی‌گوید «بیاسایم». او ممکن است ضدحال بخورد اما «رسوا» نمی‌شود. هرگونه ارتجاع زبانی در یک چنین شعری می‌تواند ضرر بسیاری به بافت و پیکره این شعر برساند. شاعر یک چنین شعری باید کلماتش را بسیار بادقت انتخاب کند. سطرهایش از صمیمیت و حقیقت زندگی عادی ما سرشار باشد. اگر این زن داستان ما به یکی از دوستانش تلفن کند و دوستش در همان ابتدای مکالمه او را به جا نیاورد یا صدایش خراب بوده یا درست صحبت نکرده است. شاعر خوب شاعری است که خواننده او را با کس دیگری اشتباه نمی‌گیرد. این زن شوخ و رنجیده ما باید به زبان خودش صحبت کند نه با زبان کسی که شعرهایشان را خوانده است. هنری می‌تواند این زبان را برای این زن پیدا کند. این زبان در پیرامون همه ما وجود دارد، در خیابان کنارمان راه می‌رود، در اتوبوس بغل دست‌مان می‌نشیند. فقط باید به آن فرصت حرف زدن داد تا مثلا به سادگی بگوید: هر کجای دنیا / دیر که بجنبی / به یک زبان / جا مانده‌ای/.

دقت بیشتر در انتخاب کلمات باعث می‌شود که این حرکت در زبان عادی سریع‌تر و شاداب‌تر باشد اگر از کلماتی دوری کنیم که به زبانی انسان عادی شهری تعلق ندارند. گاهی کلماتی که انتخاب شده‌اند سنگین و قدیمی هستند. آنها به سطر آویزان می‌شوند و جلوی دست و پای سطری را که بچه‌یی بازیگوش است و می‌خواهد بازی کند، می‌گیرند. به کارگیری زبان عادی بر صریح و بی‌واسطه بودن تجربه نیز می‌افزاید: آدم بعضی وقت‌ها خودش است / اغلب برای دیگری است / گاهی هم / نه خودش است / نه دیگری / آدم است دیگر/. هنری باید شجاع‌تر باشد. شوخ‌طبعی با زندگی شجاعت می‌خواهد. کسی که زندگی را دوست دارد و از آن نمی‌ترسد می‌تواند هم تلخی‌های آن را ببیند و هم به آن بخندد. هم شاد باشد و هم شاید ته دلش بداند که دلیل زیادی برای شادی وجود ندارد. هنری باید حریص‌تر نگاه کند و نگاه کردن به زندگی عادی را با عادی نگاه کردن اشتباه نگیرد. شاعر باید با شجاعت کشف کند. بخشی از هر کشف بر همان شجاعتی استوار است که به یافتن آن انجامیده است. اقتصاد تصاویر و به‌کارگیری توازن عناصر در قاب‌هایی که از زندگی عادی گرفته شده‌اند ‌یاری‌رسان شاعر در انتقال تجربیات او بوده است و این راهی است که هنری باید با دقت و کوشش طی کند تا شاهد به بار نشستن شعرش باشیم.

محمود بهرامی