سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
مجله ویستا

تحلیلی بر نحوه تعامل جنبش دانشجویی و مسئولان


تحلیلی بر نحوه تعامل جنبش دانشجویی و مسئولان

از آنجایی که جنبش دانشجویی نقش اصلی را در نمایندگی قشر دانشجو بازی می کند, پرداختن به نحوه تعامل این جنبش بامسئولان, ما را در ارزیابی میزان موفقیت جنبش دانشجویی در رسالت های خود یاری می دهد

از آنجایی که جنبش دانشجویی نقش اصلی را در نمایندگی قشر دانشجو بازی می کند، پرداختن به نحوه تعامل این جنبش بامسئولان، ما را در ارزیابی میزان موفقیت جنبش دانشجویی در رسالت های خود یاری می دهد. اگر چه جنبش دانشجویی از زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی وحتی پیش از آن با فراز و فرودهای فراوانی مواجه بوده است، اما در این فراز و فرودها در زمینه نحوه تعامل خود با مسئولان با مشکلاتی دست به گریبان بوده است. عدم هماهنگی و وجود اختلاف نظر میان اعضای تشکل های دانشجویی در این زمینه، در برخی موارد منجر به انشعاب هایی نیز شده است. صرف نظر از اینکه این انشعاب ها تا چه حد توانسته است جنبش دانشجویی را در ایفای رسالت های خود یاری دهد، باید به آسیب شناسی نقش عدم تئوری سازی برای چگونگی رفتار جنبش دانشجویی با مسئولان، در به وجود آمدن این انشعاب ها پرداخت.

به باور نگارنده، جنبش دانشجویی باید براساس رهنمودهای مقام معظم رهبری (مدظله العالی) و توجه به آموزه های اسلامی در چگونگی انتقاد به مسئولان، ظرفی تئوریک ایجاد نماید که براساس آن، هم نقد منصفانه جای نقد احساسی بنشیند، هم جنبش دانشجویی از افتادن در دام غفلت های ناخواسته برهد و هم در جایگاه الگویی برای سیاسیون جهت دوری گزیدن از ماکیاولیسم سیاسی قرار گیرد. طبیعتاً مظروف چنین ظرفی نه تنها به تبدیل شدن جنبش دانشجویی به عنوان الگوی اخلاق سیاسی منجر خواهد شد بلکه پاسخگویی مسئولان را در برابر مطالبات جنبش دانشجویی در پی خواهد داشت.

مشکل اساسی در تئوری سازی در این زمینه، نبود وحدت نظر میان اعضای فعال تشکل های دانشجویی در محورهای اساسی چنین نظریه ای است. به عبارت دیگر، اگر جنبش دانشجویی می خواهد در جایگاه الگوی رفتار در منازعات سیاسی قرار گیرد، و اگر می خواهد در جایگاهی از استقلال و اعتماد قرار گیرد که بتواند در حل مشکلات سیاسی و اقتصادی کشور به عنوان تکیه گاهی برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران درآید. باید به یک تئوری متکی بر اصول انقلاب اسلامی، منسجم، عملی و دارای محورهای منطبق بر ملزومات دهه چهارم انقلاب اسلامی - دهه عدالت و پیشرفت - و در راستای سند چشم انداز مطابق با فرمایشات مقام معظم رهبری دست یابد. به نظر نگارنده، این تئوری باید در برگیرنده سه محور اساسی حمایت، مطالبه و نقد باشد تا بتواند پاسخگوی الزامات دهه چهارم انقلاب اسلامی باشد:

۱) حمایت محوری: نخستین قدم در نحوه تعامل با مسئولان باید مبتنی بر حمایت از تلاش ها، برنامه ها و رویکردهای آنان باشد. این حمایت همچنان که مقام معظم رهبری نیز بارها مورد تأکید قرار داده اند، زمینه های دلگرمی، اعتماد و پاسخگویی را در میان مردم و مسئولان پدید می آورد. حمایت از تلاش های مسئولان توسط دانشجویان به مثابه پشتوانه ای محکم برای نظام است چرا که دانشجویان به عنوان قشر فرهیخته جامعه از جایگاهی مهم در معادلات در هم ریخته دشمنان انقلاب اسلامی قرار دارند و بدین جهت که نقطه کانونی جنگ نرم دشمن، دانشگاه و دانشجو است؛ چنین حمایتی ضمن تقویت اراده دولتمردان در عمل به وظایف خود، به منبعی از قدرت نرم برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران تبدیل خواهد شد که علاوه بر کمک به انسجام داخلی، چهره ای متحد و یکپارچه از رابطه میان مسئولان و دانشجویان به جهان عرضه خواهد کرد. طبیعی است که هر تشکلی با تأکید بر گفتمان خاصی به پیگیری آرمان های انقلاب اسلامی می پردازد اما لازمه به ثمر رسیدن این آرمان ها، اتحاد و همبستگی جنبش دانشجویی با دولتمردان است. نه تنها این اتحاد و همبستگی به آشنایی هرچه بیشتر مسئولان با دغدغه های دانشجویان منجر می شود بلکه زمینه تسهیل پیگیری دغدغه های دانشجویان و تسریع در به بار نشستن آرمان های آنان را فراهم می کند.

نکته ای که نباید از نظر دور داشت این است که باید میان اتحاد و همبستگی دانشجویان و از دست رفتن استقلال تشکل های دانشجویی تفاوت قائل شد. آشکار است که باید میان همبستگی و وابستگی فرق نهاد. این همبستگی به معنای فرو غلتیدن جنبش دانشجویی در حد احزاب سیاسی سهم خواه نیست. جنبش دانشجویی همواره باید استقلال خود را حفظ کند؛ چرا که جنبش دانشجویی با هیچ مسئولی عقد اخوت نبسته است بلکه جنبش دانشجویی از آنجایی که دل در گرو انقلاب اسلامی دارد؛ تا زمانی حمایت از مسئولان را در دستور کار خود خواهد داشت که آنان در راه آرمان های انقلاب اسلامی، فرمایشات حضرت امام خمینی(ره) و منویات مقام معظم رهبری حرکت نمایند.

۲) مطالبه محوری: دومین قدم در بهبود نحوه تعامل دانشجویان با مسئولان مربوط به قراردادن مطالبات به عنوان یکی از محورهای اساسی رسالت های جنبش دانشجویی است. جنبش دانشجویی بنا به فرموده مقام معظم رهبری باید یکی از نقاط اساسی فعالیت خود را در راستای مطالبه محوری قرار دهد. اساسا یکی از اصلی ترین وظایف جنبش دانشجویی پرداختن به این مقوله است. این مطالبات را می توان در دو دسته عمده قرار داد:

الف) مطالبات عمومی: این مطالبات شامل همه مواردی است که عموم مردم انتظار دارند تا مسئولان در پی انجام آن ها باشند. این مطالبات از طرفی به زندگی روزمره مردم اختصاص دارد و از سوی دیگر مطالباتی را در جهت شکل دهی بهتر به زندگی در روزهای آتی در برمی گیرد. همچنین این مطالبات به دو شکل ماده و معنوی هستند. به عبارت دیگر، بخشی از مطالبات مربوط به مسائل اقتصادی و معیشتی هستند و بخشی دیگر مطالبات دینی را در جهت هرچه بهتر شدن زندگی معنوی مردم در برمی گیرند. مصداق های این نوع مطالبات را می توان در اعتراضات صورت گرفته به مسائل فرهنگی مانند مساله بدحجابی، مشاهده کرد. در اصل، مطالبات عمومی برخاسته از عمق جامعه و دربرگیرنده خواست های ملت از دولتمردان است که قطعا وظیفه پیگیری آن ها بر دوش جنبش های دانشجویی خواهد بود.

ب) مطالبات خاص دانشجویی: از آنجایی که دانشجو مظهر و نماینده یک ملت و برخاسته از بطن جامعه است، علاوه بر مطالبات عمومی باید به پیگیری مطالبات خاص خود، که وظیفه پیگیری آن ها فقط و فقط برعهده دانشجویان است بپردازد. مطالباتی که هرچند پیگیری آن ها وظیفه خاص دانشجویان است اما ریشه در آرمان های یک ملت دارد. این مطالبات آرمان هایی را شامل می شود که در طی قرن های متمادی بر گرده این ملت نشسته است. آرمان هایی که اسلام خواهی، عدالت طلبی، استکبارستیزی و ادامه راه پرافتخار شهیدان انقلاب اسلامی فقط جزئی از آن ها است.

دانشجوی بصیر و آگاه وظیفه دارد از مسئولان طلب نماید که چه گام هایی در راستای اجرای احکام اسلامی برداشته اند؟ در راه تحقق عدالت چه مسیری را طی کرده اند؟ و در مواجهه با استکبار چقدر ایستادگی و همت به خرج داده اند؟ در جهت تقویت فرهنگ اسلامی در دانشگاه ها چه گام هایی برداشته اند؟ و در برخورد با حرمت شکنان محیط دانشگاه از چه راهکارهایی بهره برده اند؟

۳-نقد محوری: گام اساسی دیگر در تبیین نحوه رفتار جنبش دانشجویی با مسئولان به حوزه نقد و نقادی مربوط می شود. نقد مفهومی است که با پرسشگری درهم آمیخته است. نقد منصفانه و بجا عنصری مهم در پویایی یک جامعه اسلامی در حال پیشرفت است. باید میان نقد و عیب جویی تفاوت قائل شد و تخریب را هم از انتقاد تمیز داد. یکی از تفاوت های اصلی یک جامعه اسلامی با یک جامعه غربی، فرق نهادن میان نقد و تخریب است. جنبش دانشجویی ضمن حفظ تفاوت گذاری میان نقد و تخریب، باید از انتقاد سازنده درجهت بهبود وضعیت خدمتگزاری مسئولان استفاده نماید. نکته با اهمیت دیگر، نیفتادن در دام نفی است. بسیار دیده شده است که اگر جنبش دانشجویی نقد را از حوزه عقلانیت سیاسی به حوزه احساسات سیاسی بکشاند، نقد جای خود را به نفی می دهد و این سر آغاز سقوط برای جنبش دانشجویی خواهد بود. انتقاد باید جهت عیارسنجی باشند تا کارهای مثبت تداوم یابد و اقدامات منفی اصلاح گردند. بدین ترتیب جنبش دانشجویی هم از ریختن آب به آسیاب دشمن در امان خواهد ماند و هم رسالت خود را در زمینه بهبود عملکردهای مسئولان به انجام خواهد رساند.

نتیجه اینکه جنبش دانشجویی با رویکرد گفته شده، هم از بابت نحوه پیگیری رسالت های خود به نقطه ای خواهد رسید که الگوی عمل سیاسیون قرار گیرد و هم در موضعی از اتحاد با مسئولان در خدمتگزاری بیشتر به مردم خواهد بود. ضمن اینکه با حفظ استقلال خویش، نماینده شایسته ای برای نهاد دانشگاه خواهد بود. بدین سان همچنان که مقام معظم رهبری بارها تاکید کرده اند؛ ترکیبی از آرمان گرایی و حمایت از مسئولان، به نقطه ای منجر خواهد شد که انتقاد غیرخصمانه، زمینه ای فراهم کند که عدالت و پیشرفت در عرصه اجتماعی تحقق یابد و دانشجو ضمن سیاسی بودن از سیاسی کاری پرهیز نماید.

محمد صیادی