دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

ولایت تکوینی و تشریعی علی ع


ولایت تکوینی و تشریعی علی ع

امیرمؤمنان علی بن ابی طالب ع به سبب شخصیت و نورانیت وجودی اش در عالم الوهیت, بر همگان ولایت دارد

● ولایت تکوینی و تشریعی علی(ع) بر موجودات

امیرمؤمنان علی بن ابی طالب(ع) به سبب شخصیت و نورانیت وجودی اش در عالم الوهیت، بر همگان ولایت دارد. البته ولایت آن بزرگوار به دو شکل تکوینی و تشریعی است؛ به این معنا که حتی اگر برخی ها همانند ابلیس از پذیرش ولایت علوی سرباز زنند و مدعی برتری و بهتری خود شوند و ندای «انا خیر منه» سر دهند، با این همه ولایت تکوینی حضرت بر آنان برقرار و باقی است و چه بخواهند و چه نخواهند فرمانروایی و ملک و حکم از آن اوست. چنان که این مطلب در حق آدم(ع) نسبت به دیگر موجودات هستی ثابت است و انکار ولایت و خلافت آدم(ع) به معنای عدم خلافت و ولایت وی نمی باشد.

البته ولایت علوی از آن جایی که باطن ولایت و رسالت محمدی است، در حقیقت بیان گر یکتایی و یگانگی آن دو است؛ زیرا حضرت پیامبر(ص) در مقام نوری، صادر نخست است که همه هستی به واسطه وی آفریده شده است.

از سوی دیگر، شرافت آدم به سبب نورانیتی است که از محمد مصطفی و علی مرتضی به شکل روحی در او دمیده شده و همه هستی به او سجده برده اند. این که در آیات قرآنی، فرشتگان، تنها سجده کنندگان معرفی می شوند از آن روست که فرشتگان مقرب به نمایندگی از همه هستی بر آدم به ذات نورانی محمدی و علوی سجده برده اند و در حقیقت مسجود فرشتگان و به تعبیر درست تر همه آفریده های هستی، ذات محمدی و علوی بوده است.

بر این اساس هر کسی که بر ذات محمدی و علوی سجده برد و ولایت و خلافت ایشان را بپذیرد در حقیقت سجده به خداوند برده است؛ زیرا این ذوات و کلمات تامات و انوار وجودی، مظهر و آیینه تمام نمای ذات الهی هستند، پس هر که بر این ذوات سجده برده و ولایت ایشان را پذیرفته در حقیقت ولایت الهی را پذیرا شده است.

از این رو کسانی که به طوع و رغبت ولایت علوی را پذیرفتند، از ربوبیت خاص آن حضرت(ع) بهره مند می شوند.

● اطاعت علی(ع)، اطاعت خداست

بنابراین منصب ولایت علوی همانند مناصب اعتباری دنیا نیست، بلکه از مناصب و مقامات وجودی است. پس هر کس به فرمان الهی گردن نهاد و به ندای: ائتیا طوعا اوکرها، پاسخ داد که آتینا طائعین، می تواند امیدوار باشد تا از ربوبیت عبودی الهی از مسیر ولایت علوی بهره مند باشد.

حرمت و احترام مولی امیرمؤمنان(ع) حرمت واقعی است. هر کسی مطیع ایشان و شیعه او شود، می تواند امیدوار باشد که اطاعت خداوند را به جا آورده است. از این رو وی، میزان الاعمال و ترازوی سنجش انسانیت است.

اعتبار کعبه به علی(ع) است؛ زیرا در روایت است که المومن اعظم حرمه من الکعبه؛ احترام و مقام و منزلت مومن از احترام کعبه بیش تر است. (خصال، صدوق، ج ۱، ص ۲۷) بی گمان مصداق کامل و مظهر اتم «مومن» جز امیرمومنان(ع) نیست. پس هر که به زیارت خانه خدا رود و خواهد حج و قصد خدا کند می بایست زیارت امیرمومنان(ع) را قصد کند که در هر عصر و زمانی به نامی، آن نور تجلی می کند. گاه به حسن و گاه دیگر به حسین خودنمایی کند. از این رو زیارت امام(ع) در حج از تمام و کمال آن دانسته شده است.

البته از آن جایی که ولایت پس از ولایت خداوند و رسول الله(ص)، به عنوان صادر نخست می باشد، ایشان را در هر عالمی جلوه ای است. پس تفاوتی میان مرده و زنده ایشان نیست؛ زیرا ایشان جاودان هستند و هر آفریده ای از مسیر ایشان مزه حیات را خواهد چشید و در مسیر ایشان است که به مقام فنا خواهد رسید و لقای الهی را تجربت می کند. از این رو امام صادق(ع) میان مرده و زنده ایشان فرق نمی گذارد و فرمان می دهد که هر که خواهد به مقام تقربی برسد، باید به حکم «وابتغوا الیه الوسیله» به ایشان توسل جوید. پس فرمان می آید: من زارنا بعد مماتنا فکانما زار فی حیاتنا؛ هر که ما را پس از مرگمان زیارت کند همانند کسی است که در حیاتمان به زیارت و دیدار ما شتافته است. (وسایل الشیعه، ج ۱۰، ص ۲۶۰)

پس هر که بر کشتی طریقت نجات ایشان سوار شد در حقیقت به رستگاری رسید: کلهم سفن النجاه لکن سفینه الحسین مجراها علی اللجج العامره اسرع و مرساها علی السواحل المنجیه ایسر؛ همگی آنان کشتی نجات بشریت از دوزخ هستند ولی کشتی نجات حسین حرکتش بر امواج توفنده و گسترده دریا سریع تر است و پهلو گرفتن آن بر ساحل های نجات و رستگاری بهشت، آسان تر می باشد.

● رستگاری از مسیر ولایت علوی

پس هر که رستگاری می خواهد می بایست از مسیر ولایت علوی بگذرد که مظاهر آن در اسمای اهل بیت(ع) جلوه گری می کند: لکل شی اساس و اساس الاسلام حبنا اهل البیت(ع)؛ برای هر چیزی اساسی است و اساس اسلام، محبت ما خاندان اهل بیت پیامبر(ص) است. (بحار الانوار؛ ج ۲۷، ص ۹۱)

از این رو پیامبر اکرم(ص) می فرماید: اثبتکم قدما علی الصراط اشدکم حبا لاهل بیتی، ثابت قدم ترین شما بر روی پل صراط، دوست دارترین شماست نسبت به اهل بیت من. (همان، ج۸، ص ۶۹)

آن حضرت(ص) هم چنین می فرماید: حبی و حب اهل بیتی نافع فی سبعه مواطن، اهوالهن عظیمه عندالوفاه و فی القبر و عندالنشور و عندالکتاب و عندالمیزان و عندالصراط؛ محبت من و خاندانم در هفت مورد که بسیار وحشتناک است سود می دهد: هنگام مرگ و در قبر و هنگام زنده شدن و گرفتن نامه اعمال و در زمان حساب و نزد میزان و نزد صراط.

بنابراین حرمت مولی(ع) به اعتبار دنیایی و ارزش های پوچ و بیهوده نیست بلکه به مقام شامخ نوری آن حضرت و یکتایی و یگانگی جان آن حضرت با پیامبر(ص) است که در آیه مباهله از سوی خداوند بر این معنا مهر تأیید زده شده است.

نجم الدین بزرگ نیا