چهارشنبه, ۱۹ دی, ۱۴۰۳ / 8 January, 2025
پنداری سكون اُبژه
فنجانی روی لبه میز؛ حالت سقوط، تخممرغهای پراكنده، كنج دیوارها كه با چراغ قوه روشن شده، سطح آبهای مورب یا محدب و میز و صندلیهایی كه مانند اسب روی دو پا ایستادهاند. اینها موضوع اصلی آثار كارلو بنونتو را تشكیل میدهند.
این آثار نه بیانیه صادر میكنند و یا نه با برخوردی پروست گونه ارجاعی به گذشته دارند. زمان صفر و مكان ناكجاآباد است. عكس قرار نیست چیزی بگوید و عكاس نیز متنی برای سخنرانی آماده نكرده است. پس از تماشای یك مجموعه كامل از بنونتو مصرف یك آرامبخش پیشنهاد دور از ذهنی نیست. با دیدن هر تصویر ضربان قلب تندتروتندتر میشود. بنونتو روی نقاطی از عادات بصری ما دست میگذارد كه بسیار حساساند.
او بیرحمانه مانند یك شكنجهگر گشتاپو، ناخودآگاه بیننده را تحریك میكند. اما تفاوت عمدهای وجود دارد. تماشاگر عكسهای او با خواست قلبی پا به گالری گذاشته یا كتابی از آثار هنرمند را گشوده پس در این بازی شریك است.
اما وی چگونه به سراغ سوژههایش میرود: نرم، آرام و با نوك پنجه. از سوژههایش میگذرد، آنها را پشت سر میگذارد و درست در همان لحظه عكس آغاز میشود. او به جستجوی رهایی سوژه از بند ایدهها و پیش فرضها است و با این هدف شیطنتهای ذهنیاش را آغاز میكند. برای این كار در اتاق كارش میماند، در را از پشت قفل میكند، ارتباطش را با جهان سیاست و خبر و هر آنچه پشت در اتاق میگذرد، قطع میكند. سراغ دوربین، میز و لیوانهامیرود، مادهی خاماَش را عكاسی میكند و پس از آن با فرآیندهای دیجیتال و دستكاری استادانه، اثر نهایی را خلق كرده از اتاق بیرون میرود.
كارلو بنونتو متولد ۱۹۶۶ در استرزای ایتالیا است و اكنون در میلان زندگی میكند. وی كار جدی عكاسی را از دهه ۱۹۹۰ پیگرفت و از سال ۱۹۹۷ تا ۲۰۰۳، پنج نمایشگاه انفرادی در ایتالیا و نزدیك به چهل نمایشگاه گروهی در شهرهای مختلف دنیا برگزار كرد.
در مواجهه با آثار بنونتو كه اغلب بدون عنوان هستند، بحث انگیزترین مورد، نفس سوژه است. خود در این باره میگوید: «سوژه اهمیتی به اندازه آنچه پیش از انتخاب آن میافتد، ندارد. كنار گذاشتن جهان و محبوس كردن خود در خانه یك انتخاب است و در عین حال انتخاب نیست. این یك انتخاب است به دلایل شاعرانهاش و همینطور انتخاب نیست چرا كه من آن را در مقام درجه صفر در تعیین یك سوژه میبینم. حد فاصل میان عمل كردن و نكردن.»
عكاس با گریز از انتخاب سوژه به آن دست مییابد و در نهایت تصویری خلق میكند كه در خلوص جریان دارد. عكسهای او عاری از هرگونه ارجاعی هستند؛ نه دلالت به تصویری خاص دارند و نه مفهومی از پیش تعیین شده را به ذهن متبادر میسازند. آنها تنها حقیقتی نوظهورند كه خود را بینیاز از تاویل به رخ میكشند.
«حسن نوستالژی، مزاحم بیننده است و احساس او را نسبت به زمان و فضا بههم میزند. من دوست دارم تصاویرم خالص باشند، مانند اسطورهی بازگشت ابدی (اشاره به بازگشت نهایی عیسی مسیح در آخر الزمان) دوست دارم آنها را آویخته به دیوار، پشت جك نیكلسون در آخرین پلان فیلم درخشش (ساخته استنلی كوبرلیك) ببینیم.
در اغلب آثار بنونتو آنچه اثر را تشكیل میدهد، بیرون قاب در جریان است. به بیان دیگر آن چیزی است كه عكس را به وجود آورده. یعنی آنچه تصویر را خلق میكند و این تنها دلالت ضمنی است كه میتوان به آثار او نسبت داد.
فضاهای تاریك، نورهای موجود در قاب و اثر آنها بر دوربینی كه آن را ثبت كرده، ردی از حضور هنرمند است. در عكس از یك دوربین. او یك دوربین را در لحظهی عكاسی، زمانی كه شاتر باز است و فلاش در حال شلیك به نمایش گذاشته: «باایدهی این عكس هیجان زده شدم. سوژهی عكس به صورت بالقوهای میان دو سطح كروی شفاف موجود بود به صورتی برابر از هر دوسو، میان دو نفر، نگاه من بود و دوربین در تقارنی آینهای. شفافیت، دستمایهی بنیادین تصویرگری است. من به رنگ هوا در مناظر لئوناردو داوینچی فكر میكنم، به طبیعت بیجانهای فلاندری كاردین، به لیوان آب لیوتار و تمام راههایی كه به vite Silenti اثر دیكریكو ختم میشوند.
برای رفتن به ماورای سوژه به اینها میاندیشم، برای عكاسی از هیچ. نور، نور زبان اصلی عكاسی است. حال من مانند یك پارادوكس ادبی به سر حرف خود میایستم كه میخواهم از تاریكی عكاسی كنم، تاریكی چشمان بسته.»
در مواجهه با آثار بنونتو پس از دلهرهی اولیه، بیدرنگ شكست عادات دیداری مجموعهای از روابط را پیش مینهد. روابطی میان اجزای تصویر با واقعیت ابژهها، با خودشان و حقوقشان در برابر نگاه مؤلف و رابطهای سهل و ممتنع میان اندیشهی شالوده شكن [البته نه در معنای سبك شناسانهاش] هنرمند و اثری كه مقابل دیدگان مخاطب قرار گرفته. گاه این اندیشه به سادگی چند اثر انگشت روی لیوان یا دستان هنرمند كه لیوانی پر از شیر را در تاریكی به حركت در آوردهاند خود را به نمایش میگذارد.
حضوری حقیقی از هنرمند حتی در مقام كوچكترین عناصر تصویری. او در گفتار خود پیرامون چنین آثاری با لحنی طنزآلود، مشهورترین آثار مدرن را به مقابله میخواند: «وقتی كارگرفتن عكسهای استروب را آغاز كردم، به عكسی فكر میكردم كه در آن دوشان از نردبان پایین میآمد. من نردبان نداشتم اما تاریكی اتاقم برای خط سیر عبور یك لیوان پر از شیر مناسب بود.»
بنونتو لیوان را به دست میگیرد و در تاریكی اتاق كارش آن را به پرواز در میآورد. این لیوان كه چهار بار روی یك قاب ثبت شده نه تنها تجربهای از دست تجربهی دوشان در عكس اشاره شده نیست كه بسیار پختهتر و اندیشمندانهتر است.
لیوان كه از حالت سایهوار خود در عدم وضوح بیرون میآید و در آخرین تكرار در بالاترین بخش تصویر واضح و آشكار میشود، تصویر نهایی را هولناك میسازد.
در نهایت با در نظرگرفتن تمامی گفتارها پیرامون آثار باید دانست كه ترس و دلهره، خلاقیتها و شیطنتهای هنرمند، نوعی شعبده بازی و یا دستكاریهای تجربی نیستند چرا كه اینها نمایشی هستند از آنچه كه كارلوبنونتو میخواهد كه شما ببینید. چیزی در تاریكی یا نمایش در تاریكی چشمان بسته.
- گفتههای كارلوبنونتو از منبع زیر ترجمه شده است.
Carlo Benvenluto, Gianfranco Maraniello, Marco
Museo D Arte Contemporanea Roma, ۲۰۰۳
نویسنده : Carlo Beuvenuto
مترجم : علی اتحاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست